سایر منابع:
سایر خبرها
لاغری پر دردسر ملیکا/ از قرص تقلبی تا آدم ربایی
هم نمیاییم و تو باید لاغر شوی. او شرط ازدواج را کاهش وزن من اعلام کرد و قرار شد او هم با ورزش و تغذیه وزنش را بالا ببرد تا وقتی ازدواج کردیم از نظر ظاهر باعث خنده و تمسخر مردم نشویم. او ادامه داد: با قولی که به امیر دادم رژیم لاغری ام را آغاز کردم و حتی نزد دکتر هم رفتم. اما دارو هایی که مصرف می کردم تأثیر چندانی نداشت تا اینکه یک روز که برای گرفتن دارو های جدید به داروخانه رفته بودم پسر ...
اعدام قاتل زن برادر و برادرزاده
را تهیه کرده بودم و با رفتن به طبقه دوم ساختمان و در حالیکه خواب بودند به بالای سر زن برادرم رفتم و ابتدا با چاقو 2 ضربه به عروس خانواده مان زدم و از او خواستم ساکت باشم اما او شروع به جیغ و فریاد کرد و از دختر نیوشا را صدا زد که نیوشا وارد ا تاق شد. احمد : نیوشا به اتاق آمد و وقتی چاقو را به بدن زن برادرم زدم، چاقو به گلوی نیوشا خورد و غرق خون روی زمین افتاد که برادرزاده ام در صحنه به ...
داود رشیدی نیامد رسم زمونه را خواندم
همه استقبال از ترانه رسم زمونه را نداشتم. کار در بیش از 40 تله تئاتر من سال 1360 وارد تلویزیون شدم. اولین کسی بودم که طنزهای چخوف را در شبکه دو با همراهی زنده یاد حسین پناهی کار کردم. به یاد دارم در آن مقطع هر دوشنبه در شبکه دو تله تئاتر داشتیم. مرحوم حسین می نوشت و من کارگردانی و بازی می کردم. بالای 40تله تئاتر برای تلویزیون کارگردانی، نویسندگی و بازیگری کردم. ...
گفتگو با ارشاد روح بخشیان، دارنده بیشترین مدال بوکس کشور
من هم مثل او بوکسور شوم. ما دو برادریم و 7 خواهر. پدرم در بیست و چهار سالگی ورزش را بوسید و کناری گذاشت. آن موقع پدرم قهرمانی بزرگسالان، جوانان و ارتش های کشور را در کارنامه داشت. برای همین در اوج دستکش های بکسش را کنار گذاشت و به تدریس در دبیرستان پرداخت. در همان خردسالی دلم پر می زد که دستکش بوکس بپوشم و روی رینگ مشت بزنم. 7 یا 8 سال بیشتر نداشتم که عشق بوکس رهایم نمی کرد؛ اما هر چه من مشتاق ...
درباره احمد مهرمشهدی، تاریخ زنده 100 سال فعالیت های قرآنی مشهد
چراغچی پیش آمد و از من پرسید چندسال دارم و آیا می توانم پدرم را برای گرفتن امضا نزد او ببرم؟ جواب دادم سیزده ساله هستم و وقتی دلیل سؤالشان را جویا شدم، گفتند تو از امروز مؤذن مسجد گوهرشاد شدی. با شنیدن این حرف، روی پاهایم بند نبودم. قبل از من مرحوم آقاتی اذان گوی مسجد بود و من صدای ایشان را بسیار دوست داشتم. سبک خواندن من هم بسیار به او نزدیک است. بعد ها که بزرگ تر شده بودم، خیلی ها وقتی اذان می ...
رمان پلیسی نویسنده فرانسوی و نمایش چهره زشت سیاستمداران آمریکایی
حال و هوای حومه پاریس، که دوران نوجوانی ام را در آن سپری کرده بودم، نمی دیدم. (صفحه 150) اما ویژگی بارز و مهم رمان دختر بروکلین نشان دادن قدرت طلبی و فساد سیاستمداران آمریکایی است. به این ترتیب با تعقیب شواهد و اتفاقاتی که در طول این تریلر رخ می دهند، مخاطب از ابتدای داستان، با حرکت به سمت صفحات پایانی با این مساله روبروست که ریشه اتفاقات و سرچشمه همه حوادث این داستان از فرانسه تا ...
اشتغال بانوان قصه هزار و یک شبِ تلخ، از دلِ اشتغال کاذب تا کودک همسری پنهان / سایه سنگینِ حمایت مسئولان ...
.... اما این کار هم دوام چندانی برایم نداشت. او می گوید: باز هم روز از نو و روزی از نو! دوباره بیکار شدم. مدتی بعد فرصتی پیش آمد تا فروشنده ی محصول آرایشی در مترو باشم، پس تصمیم به دستفروشی گرفتم. وضعیت جسمانی و سلامت خوبی نداشتم. دفترچه بیمه هم درمانی نداشتیم و آنقدر بیماری ام را خود درمانی کرده بودم که توانم بسیار کم شده بود، خیلی زود خسته و کسل میشدم. دختران کوچک ترم برای کمک به ...
رک و شفاف با بانوی مدال آور مشهدی اتومبیل رانی | ازدواج به شرط سرعت!
...، اما انگار کتاب زندگی اش را از پیش نوشته بود و می دانست که این مقاومت ها یک روزی به پایان می رسد. پدرم کارمند بانک بود، اما نمی دانم این عشق ماشین از کجا در دل من ایجاد شده بود. به همین دلیل، بعد از دیپلم، خیلی سریع برای دریافت گواهی نامه اقدام کردم. خانواده ام ابتدا نگران بودند، اما پدرم که روحیه من را می شناخت، می گفت وقتی به رشته اتومبیل رانی علاقه مندم، همان را ادامه بدهم و البته ...
سریال هم بازی، عاشقانه ای برای نوروز/ نیلوفر کوخانی و پادینا کیانی پدیده های این سریال خواهند بود
دختری به نام آوا را بازی می کنم که دختری اجتماعی و امروزی است که از قشر مرفه است و در یک مبل فروشی بزرگ کنار پدرش کار می کند. برایم افتخار است که در سریال هم بازی با بازیگران درجه یک کار می کنم. استاد آتیلا پسیانی نقش پدرم را بازی می کند و خانم کمند امیرسلیمانی عزیز هم نقش مادرم را ایفا می کند. دلایل پذیرش؟ خیلی علاقه مند بودم با آقای محمودی کار کنم. با وجود این که فیلمنامه آماده نبود و ...
داوینچی در قاب آرزوهای کُخ !
می کردم تا این که تصمیم گرفتم با پدرم زندگی کنم و به مشهد آمدم . چقدر سواد داری؟ لیسانس گرافیک دارم. دوران کودکی و نوجوانی ات چگونه سپری شد؟ مادرم مشکل اعصاب و روان داشت و پدرو مادرم مدام با یکدیگر درگیر بودند. من همیشه احساس تنهایی می کردم و هیچ وقت نمی توانستم عقاید و احساساتم را نزد خانواده ام بیان کنم چون بیشتر اوقات مورد تنبیه، تهدید، تحقیر و سرزنش از طرف آن ها قرار می ...
درباره حال و روز کادر درمان بیمارستان های مشهد 10 روز پس از دریافت واکسن کرونا
خانواده نگفتم. تصمیم گرفتم که دقیقه 90 و لحظه ای که قرار است برای دریافت واکسن آماده شوم بگویم که اولین دریافت کننده واکسن در مشهد هستم. شب اولی که واکسن دریافت کردم کمی تب و بدن درد داشتم، علائمی که شدید نبود و با خوردن مُسکن برطرف شد. سیل تماس بعد از واکسن چیزی که بیشتر از واکسن و علائم آن جالب بود، تماس های زیاد اطرافیان در شب دریافت واکسن بود. آن شب جدا از خانواده و دوستان ...
دیدار امام جمعه پبشوا با خانواده جوان ترین شهیدمدافع حرم سیدمصطفی موسوی نخبه ای که پایش به سوریه باز شد/ ...
مثل همیشه! من سر نماز بودم ولی صبر نکرد نماز تمام بشود و فقط بلند گفت: خداحافظ! نمازم که تمام شد، از پنجره نگاه کردم اما کسی توی کوچه نبود، انگار خیلی وقت بود که سید مصطفی رفته بود. انگار برده بودنش! خبر شهادتش که رسید حالم خیلی بد شد. سردردهای شدید گرفتم. دوستانش که آمدند پرسیدم چطور شهید شد؟ گفتند مثل علی اصغر امام حسین شهید شد. خدا را شاهد می گیرم که انگار آب سرد بر سر من ریختند و با این همه ...
درخواست قصاص برای مادر
. تصمیم گرفتم جسد را از خانه خارج کنم. با قندشکن جسد را تکه کردم و داخل کیسه قرار دادم و در یک پتو پیچیدم تا آن را خارج کنم؛ اما راننده تاکسی متوجه شد. زن جوان بعد از این اعترافات با شکایت دخترش روبه رو شد و این دختر برای مادرش درخواست قصاص کرد. او گفت: پدرم اعتیاد داشت، اما من خیلی دوستش داشتم. او بسیار پدر مهربانی بود. من را به تنهایی بزرگ کرد و به خاطر من از خودش گذشت. من حاضر ...
سراب چشم آبی و مازراتی! / شما درباره تبلیغات محصولات مرتبط با سابلیمینال چه می دانید؟
کنید احتمال دارد این ساب ها کار کند؟ من برای امتحان جامع ام یکی سفارش دادم اما واقعیت اش اصلا به این چیزها اعتقادی ندارم. وقتی بخواهی منطقی به قضیه نگاه کنی، خب یک همچین چیزی امکان ندارد! مثلا قد آدم بعد از سن بلوغ یک دفعه چند سانتی متر اضافه یا چربی های بدنش با شنیدن یک فایل صوتی آب شود! هرچه هست، من هنوز تاثیرش را ندیده ام . یک روان شناس در این باره توضیح می دهد/ سابلیمینال از نظر علمی ...
مریم همراه با جنازه مرد مطلقه بازداشت شد + عکس زن تهرانی
باشم و در کارهای خانه به او کمک کنم. من آخرین بار به خانه همسر سابقم رفتم اما دخترم در خانه نبود. یک بار دیگر شوهرم شروع به بحث کرد و با من درگیر شد .من که به یاد خاطره های تلخ گذشته افتاده بودم کنترل اعصابم را از دست دادم و با قندشکن از پشت سر به او حمله کردم و چند ضربه به سرش زدم .سپس با چاقو او را کشتم. من بلافاصله پشیمان شدم و ساعت ها گریه کردم.اما از ترسم تصمیم گرفتم جسد را به بیرون از خانه ...
موتوریاری واکنشی به معضل رسوب موتور بود
را متوقف کرد آموزش مختصری دیدم و لباس پوشیدم و همان موقع یک عکس سلفی گرفتم و در فضای مجازی منتشر کردم تا همه دوستانم را از اجرای این طرح با خبر کنم. او ادامه می دهد: من پیک موتوری هستم و حدود یک ساعتی هست که اینجا هستم و با اینکه بارم روی موتور مانده و از کار عقب افتاده ام، اما از این طرح راضی هستم. واقعاً کار پلیس سخت است قول می دهم دیگر تخلف نکنم. پروتکل رعایت نمی شود کمی آن ...