عاشقانه های دختران زندانی با قرآن/ رهایی از مرداب زندگی با نور قرآن
سایر منابع:
سایر خبرها
تا خدا هست محمود هم هست!
شد محمود و قاسم سلیمانی هست آری! بگذار دگر بار بگوئیم همه. چون شهیدمابه خدا پیوست تاخداهست محمودهم هست از برادر گرانقدرمان، جانباز همیشه باصفا و شهید محمود عزیزمان تشکر میکنم، باوجود همه نواقص موجود دقایقی این دل زنگار گرفته ام را جلا بخشیدند شادی روح مطهر و جان شیرین کهکشانی در حال اوج جانباز باصفا و باوفای ما محمود حاج قاسمی صلوات مصادف با عصر روز سوم شهادت و در پس آن پرواز به بی نهایت حاج قاسمی ...
آیت الله صدیقی: فقر اعتقادی در بعد اندیشه و جهان بینی ریشه همه فقرهاست
که خدا را از دست بدهد هیچ چیز ندارد بنابراین فقر اعتقادی، در بعد اندیشه و جهان بینی ریشه همه فقرها است. صدیقی ادامه داد: باید با فقر فرهنگی، معرفتی و توحیدی مبارزه کرد و برای ایجاد نور توحید در دل ها همانند حضرت علی(ع) که سرمایه گذاری کردند همه باید تلاش کنند و دنیایی ارزش دارد که دین را آباد و ما را به مقصد برساند زیرا بدون دنیای آباد آخرت نیز آباد نمی شود. وی با اشاره به ...
چالش های پیش روی یک خبرنگار برای ساخت مستندی درباره عشق
زیبایی از زبان انسان های ساده و شریفی شنیدم که بهتر است سکوت کنم. سال گذشته تقریبا در همین روزها، سه ماه می شد که از ایران به ژاپن رفته بودم و قصد داشتم ضمن تکمیل فیلمبرداری از یک پیرمرد 93 ساله فعال ژاپنی که دو سال از تمام جنبه های زندگی اش تصویر گرفته بودم، برای مصرف یک سال خودم دارو ذخیره کنم و بیدرنگ برگردم ایران و چند پروژه فیلم نیمه کاره را سر و سامان دهم. اولویتم این بود که از یک تدوینگر حرفه ...
علی (علیه السلام)؛ مولود کعبه
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب ، سید محمدجعفر سبحانی فارغ التحصیل سطح چهار حوزه علمیه قم در یادداشتی به مناسبت میلاد حضرت امام علی (ع) نوشت: داستان تولد حصرت علی (علیه السلام) در کعبه درباره نحوه ولادت و حوادث آن در هنگام ولادت حضرت علی (علیه السلام) چنین آمده است: قَالَ یَزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ: کُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِیقٍ ...
امام جمعه بیرجند: مردم خراسان جنوبی در امور بازسازی عتبات عالیات همواره جزو اولین ها بوده اند
به گزارش خبرگزاری حوزه از بیرجند، حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی، در دیدار با مدیر و دست اندرکاران ستاد عتبات عالیات خراسان جنوبی، ضمن تبریک ایام ماه رجب و میلاد امام علی(ع) و امام جواد(ع)،گفت: آنچه که در کار شما به ظهور می رسد ریشه در دل دارد، دل هایی که در دست خداست و ریشه آن در حبی است که خداوند در قرآن کریم در آیه( قُل لا أَسأَلُکُم عَلَیهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِی القُربیٰ ...
محمود دولت آبادی: زندان یک وهن بشری است
همان طور که پیش از این گفتم، زندان یک وهنِ بشری است و من این را در دومین هفتۀ بازداشت خودم حس کردم و به این نتیجه رسیدم و یادم ماند این جمله که زندان یک وهن بشری است. زیرا من دچار حیرت بودم که چرا عده ای از مردم مملکت، عده دیگری از مردم مملکت را می گیرند، زندانی می کنند و به آن ها می گویند تابعِ ما، کی غذا بخور و کی نخور، کی بخواب و کی نخواب، کی برو سرویس بهداشتی و کی مرو، کی برو حمام و کی مرو، و ...
زندان یک وهن بشری است
شعار سال: رمان بیرون در بی تردید منازعه ای است بین عشق، ایدئولوژی، مبارزه و مقاومت. البته آفاق همچون یک انقلابی، با رویکردی رمانتیک، احساسِ خودش را از عشق های بی بنیاد ایدئولوژیک بیان می کند و به صراحت می گوید از ازدواج های ایدئولوژیک بیزار است. آنچه در نظر آفاق بی اهمیت است سیاستی است که منتهی به قدرت می شود. سیاست و مبارزه برای او تهی از عشق و احساس نیست. در آثار دیگر دولت آبادی زنانی هستند که شمایل مقاومت اند، شخصیتی همچون مرگان که زبانزد است، اما جالب است آفاق از جنس دیگری است. اگر مرگان پای در سنت دارد و استواری اش ریشه در خانه و خانواده و زمین، آفاق شخصیتی مدرن است که استواری اش ریشه در اندیشه ها و مهم تر از همه در احساس هایش دارد؛ یعنی آفاق در میان هم مسلکان خود نیز خاص است و همچون کوه یخی سیاست نیست. او جان شیفته ای دارد که گهگاه با مبارزه پُر می شود و گهگاه با عشق، آن هم نه عشقی آرمانی، عشقی کاملا انسانی. او در رؤیای این است که همچون زنان دیگر، شویی داشته باشد و سقفی بالای سرش و خانه و خانواده ای. جالب اینکه این احساس هم زمان شده است با رهایی بسیاری از آدم ها از قید دیکتاتوری. می خواهم بگویم اگر انقلاب برای آدم ها، رهایی از بند دیکتاتوری است، برای آفاق، رهایی از بند های ایدئولوژیک خودساخته است که آدم ها را در بند می کشد و احساسات آنان را ذره ذره می کشد. این هم زمانی در رهایی، نکته ای است که بیشتر می شود درباره ...
روزت مبارک قهرمان مهربان
زیادی است که پدرم را ندیده ام، چون به بیماری کرونا مبتلا شده بودم. تازه بهبود یافته ام و نتیجه تست کرونایم منفی شده است. به همین دلیل امسال با خیال راحت پیش پدر می روم. می خواهم بعد از این همه دوری روز پدر به دیدن او بروم و از صمیم قلب از همه زحماتش تشکر کنم. نسترن سلیمی، اما روز پدر را به گونه ای دیگر سپری می کند. او که سال ها پیش پدرش را از دست داده است، می گوید: هر سال روز پدر بیشتر از ...
پدران شهدا آستانه صبرشان بالاست
علاقه زیادی به امام داشت و با جان و دل به فرموده های ایشان گوش می کرد. صابر بود و شهادت هم مزد صبر او در راه خدا شد. پیکرش را بعد از تشییع درقم به خاک سپردیم. وصیتی از شهید از پدر می خواهم جملاتی از وصیتنامه شهیدش را برایمان بخواند. ایشان می گوید: محمدصادق وصیتنامه مفصلی دارد، اما چند جمله از آن را برای تدبر و توجه خوانندگان شما می خوانم: از ملت می خواهم در این امر ضروری یعنی ...
از مهندسی در جنگ تا شراکت ثواب جهاد با همسر!
پاسداری را خیلی دوست داشت که خدا را شکر در سال 1383 وارد سپاه شد. دیدن فرزند یک ماه بعد از تولد فارس: از نحوه آشنایی خود با آقا مصطفی بگویید؟ صفر پور : تقریبا یک سال از جذب آقا مصطفی می گذشت که ایشون منو در هیأت دیده بودند و در سال 1384 به خواستگاری من آمدند و عقد کردیم. علت اینکه من به آقا مصطفی جواب مثبت دادم به خاطر ایمان، وقار و شخصیت والای ایشان بود و اصلا مادیات و ...
زیارت جامعه کبیره یادگار ماندگار امام هادی (ع)
لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. گواهی می دهم که معبودی جز خدا نیست، یگانه است و شریکی ندارد و گواهی می دهم که محمد بنده و فرستاده اوست. در این هنگام باید با حالت غسل باشی؛ چون داخل حرم شوی و قبر را ببینی بایست و سی مرتبه اللّٰهُ أکْبَرُ بگو، سپس اندکی با آرامش و وقار راه برو و ...
زنگ خطر برای قانون سنتی خانواده به صدا درآمده است؟
دیگری را نیز به آن بیفزایند. وی ادامه داد: شرایط امروز با سال تدوین قانون گذرنامه که عمری بیش از 56 سال از آن گذشته قابل قیاس نیست. قانون را باید روزآمد کرد، وگرنه پاسخگوی ملت نخواهد بود. یادآور شوم که همین مطالبات و درخواست های مکرر زنان به معاونت امور زنان و خانواده موجب شد تا لایحه اصلاح بند 3 ماده 18 قانون گذرنامه در دستور کار معاونت راهبردی قرار گیرد و از ابعاد حقوقی و فقهی آن بررس ...
شهیدی که با استقامت در مقابله با گناه مسیر بندگی و عرفان را یک شبه طی کرد
به گزارش راهیان نور ، دکتر محسن نوری یکی از دوستان شهید احمدعلی نیری که از دوران کودکی با او همراه بوده و خاطرات مشترکی با این شهید والامقام داشته است. او در مورد نحوه تحول این شهید که با وجود سن کمش اما مراتب عرفانی زیادی را طی کرده بود به ذکر خاطره ای از زبان خود شهید اشاره می کند. رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل یک جمع همیشه مثل آن ها بود با آن ها می خندید با آن ها حرف می زد و... احمد هیچ گاه خود را از دیگران بالاتر نمی دانست. در حالی که همه می دانستیم که او از بقیه به مراتب بالاتر است. از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که احمد خداوند را به گونه ای دیگر می شناسد و بندگی می کند! ما نماز می خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز و مناجات با خدا لذت می برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه 12 ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه می گفت و می خندید. من فقط می دیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام می داد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می داد. احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی کرد. فقط زمانی برافروخته می شد که می دید کسی در یک جمعی غیبت می کند و پشت سر دیگران صحبت می کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی کرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده می خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته ها ودرخت ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته ها مخفی شدم. من می توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم : خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما به خاطر تو از این از این گناه می گذرم بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود . یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت من همینطور که اشک می ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می کنم. حالم خیلی منقلب بود ، از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می ریختم و با خدا مناجات می کردم خیلی با توجه گفتم: یاالله یا الله... به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه ها و تمام کوه ها و درخت ها صدا می آمد. همه می گفتند: سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می لرزید به اطراف می رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم ، گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد ...
قدر رهبر را بدانید تا از بند ستمگران رهائی یابید/ کشته شدن در راه خدا عبادت ماست
خدا بر همه چیز قادر است. شما با صبر و بردباری خودتان مشت محکمی بر دهان یاوه گویان و دشمنان اسلام بزنید و برای نابودی آنان از روحانیت مبارز پشتیبانی کنید. یک وصیت به امت حزب الله دارم.؛ ای امت حزب الله قدر این رهبر قلب تپنده هزاران معلول و مجروح را بدانید تا از بند ستمگران رهائی یابید. مبادا بی وفائی کنید مبادا دل امام را به درد آورید همگی این شعار را بدهید. اما اهل کوفه نیستیم امام تنها ...
آتش لبخند ؛ چهار داستان کوتاه دوران دفاع مقدس
حیایی در نگاهش بود که سابقه نداشت. صورت آفتاب سوخته اش، ریش بلند و پرپشتش چهره اش را پرابهت تر نشان می داد. خیلی از قیافه صفا داده خودم خجالت کشیدم. آرام و سربه زیر شده بود. باورم نمی شد این همان احمدی باشد که به لطف او محله ای را به آتش می کشیدم. آنقدر معصوم و آرام شده بود که رویم نمی شد با او حرف بزنم. حتی معنای این بار که احمد آمد خیلی عوض شده بود. این را از نامه هایش فهمیده بودم. حتی معنای ...
فواید باورنکردنی خنده و شادی برای سلامتی بدن
به پاک کردن صورت نمی باشد!” (کرت ونه گات) حتما برایتان پیش آمده که به خاطر مسائل کاری یا تحصیلی دچار استرس زیادی شده باشید، مثلا امروز مصاحبه شغلی یا آزمون بسیار مهمی داشته و احساس می کنید برای آن آماده نیستید، ناگهان دوست تان از راه می رسد و با تعریف کردن یک جوک بسیار خنده دار باعث می شود از ته دل بخندید. اگر دقت کرده باشید بعد از خندیدن حتما حس بهتری پیدا کرده و از ...
ستاره خانم
نورانی میکرد. زنی اصیل که با تمام وجودش مادر بود؛ خانه بزرگش هم چون خانه مادرِ کوچه بود، بچه های کوچه داخل حیاط دراندشتش بازی می کردند. روز عاشورا، ستاره خانم آش نذری داشت. همه اهالی جمع می شدن تو همون حیاط بزرگ تا به قولِ خودش تو مراسم "آش پزو" یه ثوابی ببرن. هر کسی یه کاری می کرد. حاجیه خانم تو این روز یه پیرهن سفید بلند که نور صورتش رو دوچندان می کرد به تن داشت. به همه ...
انکار فضل معبود و کوری دل آدم حسود!
...! کسی که حسود است، کارش به جایی می رسد که در زندگی نمی تواند خوبی های دیگران را ببیند. تاب و توان خوبی های دیگران را ندارد؛ بنابراین اگر از کسی خوبی گفته شود و او نسبت به آن شخص حساس باشد، در مقابل او ایستادگی می کند. هرچند در مقابل او تعریف می کند، اما پشت سرش غیبت! واگر او در سختی باشد در دل از این اتفاق خوشحال است! حاسد به خود زیان می رساند لقمان به پسرش گفت: حسود سه ...
مردی که روی ملحفه های زندان اسرائیل نقاشی می کرد
... من متولد سال 1950 میلادی در غزه هستم. سال 1956 شاهد اشغال نوار غزه بودم و سرنگونی یک هواپیمای اسرائیلی توسط ارتش فلسطین و سقوط آن در دریا را به یاد دارم. این منظره را بخوبی در حافظه خود حفظ کرده ام. آن روز دانش آموز کلاس اول ابتدایی بودم و این منظره را به عنوان نخستین تابلو به تصویر کشیدم؛ یک تیربار کشیدم در حالی که به سوی هواپیما شلیک می کرد و آن را در دریا سرنگون کرد. این نخستین تابلوی من ...
همسر شهید اسدی درمصاحبه با صبح قزوین: همیشه حمایت امام زمان(عج) را در زندگی ام حس می کنم/ آقاحجت سریع ...
دارند همسرشان را منحصرا برای خود حفظ کنند. شاید برخی مرد ایده آل را مردی بدانند که اکثر وقتش را قبل از شغل و فعالیت های اجتماعی اش با همسرش می گذراند. شما اینطور نبودید؟ مثلا هیچوقت به همسرتان نمی گفتید حق من است که بیشتر در خانه باشی؟ همسر شهید: با اینکه زیاد در خانه نبودند اما من به ایشان خیلی وابسته بودم این وابستگی بعد از ازدواج روز به روز بیشتر شد همین حس را هم آقا حجت نسبت به من داشتند ...
می گفتند خمینی، خمینی راه نینداز، می خواهیم کاسبی کنیم!
که می توانید در ادامه بخوانید: احمد آقا [خمینی] یک روز آمد اینجا، [به او] گفتم که تو حالا را نگاه می کنی ولی من می خواهم که صد سال دیگر هم مردم سوژه و بهانه ای نسبت به انقلاب نداشته باشند. در آخرین ملاقاتم با امام که احمد هم آنجا نشسته بود و این آقای آسیدهادی خودمان هم بود، من به امام گفتم که آقا ما دلمان می خواست حضرت عالی با آن قداست و چهره ی ملکوتی که وارد ایران شدید که تمام ارگان ها ...
زبان فارسی گوشت قربانی شده است
...، چاره ای برایت نمی ماند جز این که هم نوا با خواجه شیراز مویه های غریبانه سر دهی و با خود زمزمه کنی: کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست! . وضعیت زبان فارسی در دست مدعیان و وکیل مدافعانش بی اختیار داستان عدل صادق چوبک را به ذهن متبادر می کند. این قصه، با آن عنوان متناقض نمایش که وجه آیرونیک به آن می دهد، ماجرای اسبی را روایت می کند که در یک روز برفی پایش شکسته و خون سرخش بر روی پهنه سفید برف ...
کار از روی عشق هم حدی دارد(قسمت اول)
بعد از مدتی انصراف دادم و برگشتم. پروفسور هوک، نورولوژیستی که روی سلول های بنیادی و پیوند عصب در آن دانشگاه کار می کرد در مدتی که آنجا بودم به من آموزش می داد ولی ایشان درنهایت گفتند که امکان ادامه تحصیل در نورو سرجری (جراحی اعصاب) در آمریکا ندارم. من خیلی به جراحی علاقه داشتم و به همین خاطر به کشور برگشتم. دوستان خواننده زندگی آنلاین، این مطالب مقدمه ای بود برای گفتگو با یکی از نخبگان ...
دیدار امام جمعه پبشوا با خانواده جوان ترین شهیدمدافع حرم سیدمصطفی موسوی نخبه ای که پایش به سوریه باز شد/ ...
مثل همیشه! من سر نماز بودم ولی صبر نکرد نماز تمام بشود و فقط بلند گفت: خداحافظ! نمازم که تمام شد، از پنجره نگاه کردم اما کسی توی کوچه نبود، انگار خیلی وقت بود که سید مصطفی رفته بود. انگار برده بودنش! خبر شهادتش که رسید حالم خیلی بد شد. سردردهای شدید گرفتم. دوستانش که آمدند پرسیدم چطور شهید شد؟ گفتند مثل علی اصغر امام حسین شهید شد. خدا را شاهد می گیرم که انگار آب سرد بر سر من ریختند و با این همه ...
چرا دست ها و پاهایمان به خواب می رود؟+دلایل
به گزارش برنا؛ حس ناخوشایند خواب رفتن دست و پا می تواند علل مختلفی داشته باشد. در موارد موقتی و بی خطر این حس ممکن است به علت فشار بر یکی از اعصاب به وجود آمده باشد. به عنوان مثال وقتی دستتان زیر سرتان مانده باشد و شما به خواب رفته باشید. یا برای مدت طولانی پاهایتان را روی هم انداخته باشید و به یکی از اعصاب پا فشار وارد شده باشد. در هر دو این مثال ها حس سوزن سوزن شدن که معمولا بدون درد است پس از ...
حال خوش همسایگان امام رضا(ع)
، می گوید: در ماه رجب هر روز بعد از اقامه نماز صبح در مسجد، پای پیاده از انتهای بلوار طبرسی دسته جمعی و با سایر نمازگزاران مساجد به زیارت می آییم. بسم الله می گوئیم و راهی می شویم. خدا را شکر هیچ روزی تا امروز از این قافله جا نماندم. او می افزاید: ماه رجب ارزش و شرافت بسیار بالایی دارد و این شرافت و ارزش به این دلیل است که این ماه یکی از ماه های حرام و البته یکی از ماه های زیارتی حضرت رضا ...
خوشوقتی که عزیز خدا بود
، سرخورده و دل زده کند پرهیز می داد و با دعوت همیشگی به تقوا، آرامش و میانه روی در کارهای رسانه ای و فرهنگی از عملی که باعث تقابل با نظام شود و یا فرد را سرخورده و مأیوس کند نهی می نمودند، البته هرگز در امر دین خدا، تساهلی مسلک و تسامحی نگر نبودند ولی مسیرهای اصلاح امور را تدریجی و باحوصله می دانستند رأیالشیخ احب الی من جلد الغلام (نهج البلاغه) و از جزم اندیشه های بی مبنا پرهیز می دادند ربما اخطأ ...
رئیس بانک اطلاعات هویت ژنتیک ایران خبر داد تهیه 92 هزار نمونه بیولوژیک از مجرمان
بروز همه گیری و شیوع بیماری کووید 19؛ فعالیت های بانک ژنتیک با مشکلات عدیده ای روبه رو شد اما در بررسی های به عمل آمده و به دنبال آن اصلاح فرآیندها، نمونه گیری در سطح کشور با حفظ پروتکل های استاندارد بهداشتی و امنیتی مجدد آغاز شده است. وی با اشاره به شروع فعالیت اجرایی بانک از سال 1394، تصریح کرد: نمونه های بیولوژیک مجرمین مشمول ورود به بانک ژنتیک از سال 1394 تاکنون به 92 هزار مورد می رسد که ...
درباره حال و روز کادر درمان بیمارستان های مشهد 10 روز پس از دریافت واکسن کرونا
الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ 10 روز از تزریق واکسن گذشته و حال ما خوب است. ؛ حالمان بعد از گذشت یک سال از آمدن کرونا و دیدن روز های نفس گیر، خوب است؛ خوب خوب. این تمام حس و حال کادر درمانی است که به عنوان اولین دریافت کنندگان، روز 22 بهمن، مرحله نخست واکسن ضدکرونای روسی به آنان تزریق شد. جملاتی که با آرزویی از این جنس خلاصه می شد: آرزو می کنم واکسن به دست مادرم و همه مادران و پدران برسد. به دست ...