کتاب بکشم، من هم شروع کردم، نیم ساعت طول کشید، ماژور دخترش را نگاه داشته بود تکان نخورد، با وجود این خیلی تکان می خورد و درست نمی ایستاد، امّا شبیه و خوب کشیدم، آنها رفتند و ناهار خوردیم...31 اعتماد السلطنه هم در خاطرات روز چهارشنبه 15 جمادی الثانیه 1302 قمری چنین می نویسد: شاه به ملاحظه اینکه 13 عید است دوشان تپه تشریف بردند، من نرفتم ... خلاصه عصر که شاه مراجعت فرمودند، از ...