من بزند، خودم خود را زیر ماشین بیندازم. بگذریم، تقصیر هر کس که بود آن روز ظهر هم مثل همیشه در خودم بودم و عرض خیابان را طی می کردم که با صدای ترمز ماشینی سرم سوت کشید. تا به خودم بیایم کاپوت و سپر ماشین، وسط خط عابر در فاصله ی چند سانتی متری ام توقف کرد. می خواستم سرم را بالا بیاورم و فریاد بزنم ای ساربان آهسته ران! که از شما چه پنهان زبانم نچرخید. به عکس خودم روی کاپوت مشکی براق پورشه نگاه کردم ...