می گردد. آب حیات می خشکد، سرسبزی و رشد و نشاط و تعالی از تکاپو فرو می ماند و روحهای آزاد به بردگی و زبونی کشیده می شوند؛ همان سان که عبدالله مطیع به امام(ع) گفت: خدا ما را فدای تو کند... از حرم خدا دور مشو.... که پس از تو همه ما چون غلامان شویم. 2 و شاید قرآن کریم نیز بر همین واقعیت صحّه می گذارد، آنگاه که کشتن یک جان بی گناه و مظلوم را قتل همگان معرّفی می فرماید.3 و چنین است که نوشته ...
عمل است؛ عاشق در جبله ی طبیعیه ی اوست، اظهار عشق و تغزل در شأن معشوق و عمل به لوازم ایمان و محبت خدا و اولیای او. [اگر] عمل نکرد مؤمن نیست و محبت ندارد، و این صورت ایمان و محبت بی مغز و معنی نیز با جزئی حوادث و فی الجمله فشار از بین می رود و صفرُالید به دار جزای اعمال منتقل شود. (8) در روایتی آمده است: حُبّ علیٍّ یأکل الذنوب کما تأکل النار الحطب ؛ (9) محبت و دوستی علی (علیه السلام ...
شهلاش چنان چشم گهربار حسن هر که بر او نظر افکنده خدا می داند شد دلش سوختۀ عشق شرر بار حسن عاشق اویم و با دست غمش می خواهد که روم پایِ سرِ دارِ حسن آنچنان بوی پدر داشت که زینب ز تماشای جمالش شده بیمار حسن حالیا آمده تا اینکه شود خاتمۀ کار حسن گرم شد در دل آن معرکه بازار حسن او مگر کیست ، رخش ماه شب ...
بستگی دارد. ممکن است کسی را زیباییِ یک گل جذب کند و یا زیبایی یک انسان. اینکه من چقدر ارزش دارم در مقام یک عاشق، بستگی به این دارد که معشوق من در مقام یک معشوق چقدر ارزش دارد؟ چون زیبایی های زیبایان مختلف هم دارای یک درجه از ارزش و شرف و فضیلت نیست. نکته پنجم آن است که طبق این نظر وقتی بناست که من از همه زیبایی ها گذر کنم و به زیباییِ حقیقی برسم، در این صورت نوعی بی اعتنایی به آن انسانِ ...
مطلب در رساله اش بر ضدّ آواز خواندن و رساله ی دیگرش درباره ی خضوع مقابل خداوند در نماز اشاره کرد. (15) از این کتاب آخر معمولاً با عنوان الاستغناء بالقرآن یاد می شود. (16) عالم شیعی محمد بن عبدالرحیم نهاوندی (متولد 1289) در مقدمه ی نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن و تبیین الفرقان فهرستی قابل توجه از همه ی علومی را که تصور می شود در قرآن که شامل همه چیز است وجود دارد به دست می دهد. (17) بنا به نقلی علی ...
تنها یک غم در دل می ماند و آن غم معشوق است، از این رو سعدی همانند برخی از افراد دیگر عشق را مبدا کمال انسان در نظر می گیرد و معلوم است که با این روش او این افراد کوتاه اندیش عصر وی مخالفت می کنند. وی گفت: آن ها به این معترض بودند که صحبت از عشق فقط در رابطه با انسان معنا دارد و در رابطه با عشق انسان و خدا معنا ندارد و بسیاری از اشعار سعدی در پاسخ به این افراد است. مریم مشرف ...
تقدیر گونه در رمان و با چینشی خاص رقم می خورد. به نظرم نویسنده در این جا می خواسته است که با تقدیر مشرف بر همه چیز در جهان، داستان را به ما القا کند و با یک شیرینی خاص، مدبر بودن این هوش بزرگ جهان یعنی خداوند را به نمایش بگذارد. در حقیقت ناصر یک سطحی از عشق را تجربه می کند که سطح بسیار عمیق فرهنگی بالایی نیست و از این رهگذر با عشق دیگری آشنا می شود که سطح دیگری دارد و بسیار بالاتر و عمیق تر است. معشوق ...