زندگی غرق شده که راهی برای بیرون آمدن از آن ندارد، باشد؟ به یقین که باید بین این دختران تماییزی قائل شد. چرا که همان دختری که پدرش معتاد است و به بهانه خرج مواد قصد فروش دخترش را دارد، یا ناپدری که سر ساعت کتک هایی حواله بدن بی رمق او می کند، یا دختری که مجبور بوده برای خرج خواهر و برادرهای قد و نیم قدش که پدرو مادری ندارند دست به هر کاری بزند. حتی آنها هم با این همه سختی و درد هیچ علاقه ای به فرار ...