فرورفتگی در دیوار پیدا کردیم و 4 نفری در آن جا شدیم. تک تک بچه ها را می دیدیم که باذوق از مقابل ما رد می شدند. بهشان می گفتیم سلام مارا به آقا برسانید. همینطور مانده بودیم که باز مسؤول اتحادیه را با یک لبخند نویددهنده دیدیم و خود به خود وارد صف شدیم. حالا 4 کارت داشتیم به اندازه یک دنیا و با آن کارت ها همه دنیا را داشتیم و با دنیایی در دستمان به سمت جایگاه های بازرسی راه افتادیم، چقدر شیرین بود و ...