عمده بود و صاحبان مطبوعات مشتری او بودند. عرف آن موقع مطبوعاتی ها این بود که از هر شماره ای دو نسخه به کاغذفروش هم می دادند که یعنی نتیجه کار این گونه شد. دایی من که 9 سال از من بزرگ تر بود شاگرد عمویش بود. گاهی همه مجلات و گاهی بعضی از آنها را به خانه می آورد؛ درنتیجه وقتی به منزل پدربزرگم می رفتم در مطبوعات دهه 30 غوطه ور می شدم. این مجلات شامل مجله اطلاعات هفتگی ، اطلاعات ماهانه ، اطلاعات عربی با ...