و مهیاکردن زمین. تراکتور شانه به شانه زمین را شخم می زد. کارگران علف هرز می چیدند و مزرعه آماده می شد تا بذر شلتوک به سینه زمین بنشیند. کرت به کرت. دو تا آب هم به زمین داد تا کشت سبز کرد. اما انگار آب دوم آب آخر بود: عامو! سرورمون ر بدل کردن به عزا! بدبختمون کردن. حکایت کشت شلتوک قصه امسال و پارسال نبود. با همان لهجه آهنگین اهوازی می گوید که پدر و پدربزرگش هم شلتوک می کاشتند: کار ما ...