شبی از شب های یک زن خیابانی - برگزیده ها
سایر خبرها
جان دادن کودک 14 ماهه زیر پای دو سگ + عکس
.... سوزان در ارتباط با روز حادثه می گوید: روز حادثه، یکی از سگ ها روی گلوی من ایستاده بود و من نمی توانستم خودم را به داکس برسانم. من این ها را به پلیس گفتم و آن ها نیز مرا مقصر این اتفاق ندانستند. اما من خودم را سرزنش می کردم و از دست کیم و جف دلخور نبودم. من به آن ها قول داده بودم که مراقب باشم. بعد از آن، به این نتیجه رسیدم که نگهداری سگ های پیت بول اصلا کار عاقلانه ای نیست. وقتی دوباره کیم را دیدم به او گفتم که از دست دادن داکس خیلی سخت بود، اما دوستی عمیق ما باعث شد که این تراژدی را پشت سر بگذاریم. اخبار حوادث - فرارو ...
گفتگوی خاص و خانوادگی با امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی + تصاویر
جایزه اسکار بازیگری را بگیرید. آیا هدف مشترک از نظر ما یعنی همین؟ - امین زندگانی : من فکر می کنم که یک جمله در حرف های من جا افتاد. من گفتم معمولا این سوءتفاهم پیش می آید که ما باید یک هدف داشته باشیم و هر دو برای یک هدف تلاش کنیم. اگر بخواهیم اینگونه به قضیه نگاه کنیم، به اندازه سنی که آدم ها در روز ازدواج دارند باید در کنار هم باشند و بعد از آن بگویند خب، حالا با هم شروع کنیم ...
کارهای جاسوسی را دوست دارم!
پول نمی دهد تا متن خوبی بنویسند. طبیعی است که اگر کار خوبی باشد، ما حتما در آن بازی خواهیم کرد. معیار اول خود من برای بازی در یک پروژه، متن است. بعد از آن به عوامل دیگر فکر می کنم. جعفری ادامه داد: اگر سریال طنز خوبی هم ساخته نمی شود، به خاطر کمبود متن های کمدی مناسب است، گرچه در سینما آثار کمدی ای ساخته می شوند که خیلی خوب هم فروش می روند؛ مثل کارهای آقای قاسم خانی. اما مگر چند متن خوب ...
بولتن سینما ؛ مجلۀ خبری روزانۀ سینما (7 اسفند)
برپایی این رویداد پرسید. چند روز مانده به برپایی این رویداد سینمایی زاون قوکاسیان برای همیشه بازندگی خداحافظی کرد. دفتر یادبود او حالا در این جشنواره قرار گرفته تا دوستدارانش در این دفتر از او نقشش در سینمای ایران بنویسند. در این دفتر متن های کوتاه و بلند زیادی در ایام برپایی جشنواره فیلم های علمی اهواز نوشته شده که برخی احساسی هستند و برخی از نقش او در نقد و سینمای ...
درخشان: یک روز می شوی فرگوسن و روزی دیگر کریم شیره ای! |خاصیت فوتبال ایران این است
دربی هفتاد و نهم هم به محل اردوی ما آمده بود و جا دارد از دکتر خانبانی تشکر کنم. از او خواستم علی کریمی را به استادیوم بکشاند و علی هم معرفت به خرج داد و سایر دوستان را آورد. از همه این عزیزان تشکر ویژه دارم. انصافاً چند سالی بود که چنین فوتبالی از پرسپولیس ندیده بودیم. علی پروین هم به ما گفت که پرسپولیس دهه 60 را دیدم. ماجرا چه بود؟ خواستن، توانستن است. خودم هم پرسپولیس را این ...
راز موفقیت ثروتمندترین مرد ایرانی! +عکس
پارو کنی، احتمالاً موفق نخواهی شد. چون این دلیل اشتباهی برای شروع یک کار تجاری است. تو باید واقعاً به کاری که داری انجام می دهی، باور داشته باشی، باید آن قدر به آن علاقه داشته باشی که بتوانی زمان و تلاش لازم را برای رساندن آن کار به موفقیت، کنار بگذاری. آن وقت است که به موفقیت خواهی رسید. وی می گوید من به دنبال چیزی بودم که از انجام دادنش لذت می بردم. در واقع علاقه خودم را ...
وقتی مرگ معامله می شود
حالا پشت میله های زندان در انتظار مجازاتند. جنایتکاران در ابتدا تصور می کنند ردپایی برجای نگذاشته اند، اما وقتی دستگیر می شوند و در بازجویی ها لب به اعتراف می گشایند، روایتشان روایت هولناکی است. مقتول را نمی شناسند و تنها به طمع پول، حق زندگی کردن را از او گرفته اند. پشت معامله شان، جایی که پول حرف اول و آخر را می زند حکایتِ قتل پایان یک مراوده اجتماعی است. در راهروهای دادسرای جنایی تهران ...
تفکر انحرافی توسل بدون جهاد فی سبیل الله
: استقامت تو تا قیامت است، تا بهشت . استقامتی که تنها از عهدۀ بندگان و تربیت یافتن برمی آید آن وقت تو انتظار چه چیزی داری؟ این خیلی مهم است ما خودمان را طوری تربیت کنیم تا بتوانیم به وعده طولانیِ خدای متعال ایمان بیاوریم. این تربیت می خواهد، من این دنیایم را از دست بدهم تا بروم بهشت؟ بله استقامت یعنی این. پای اهل بیت ماندن و در عرصه جهاد حرفِ اول را زدن، بعد از آن استقامت ...
معاون اول روحانی: از تشرها ترسی نداریم
را با مطرح کردن عناوینی چون طایفه گری بدنام کردند و خودشان زیر این شعارها و این مسائل هر کاری که دوست داشتند انجام دادند.معاون اول رییس جمهور ادامه داد: باید با داستان بورس برخورد شود و اعتماد به دانشگاهیان برگردد.جهانگیری خطاب به وزرای علوم و بهداشت گفت: سر کار شما با نخبگان این کشور است و در این دوره نباید اینگونه مسائل در آموزش کشور اتفاق بیفتد.وی در بخش دیگری از صحبت های خود به بحث اقتصاد ...
شهیدی که "کادوی عروسی اش" را به خانواده شهدا داد+عکس
به گزارش شهدای ایران ، شهید روحانی مصطفی ردانی پور در سال 1337 در یکی از خانه های قدیمی منطقه ی مستضعف نشین(پشت مسجد امام) در شهر اصفهان متولد شد. پدرش از راه کارگری و مادرش از طریق قالی بافی مخارج زندگی خود را تامین و آبرومندانه زندگی می کردند و از عشق و محبت سرشاری نسبت به ائمه اطهار(ع) و حضرت زهرا(س) برخوردار بودند، تا آنجا که با همان درآمد ناچیز جلسات روضه خوانی ماهانه در ...
بهرام ریحانی آرام گرفت
زیر گریه، با لحنی مهربان گفت: ببین، نباید خودت را این طور ببازی. گفتم که باختن نیست. من سریع ترین دوره درمانی سرطان را پشت سر می گذارم تا بتوانم امیدبخش خودم و سایر کسانی باشم که به این بیماری مبتلا هستند. نادری در ادامه بخش هایی از آخرین صفحات دفترچه خاطرات آن مرحوم را نیز خواند: خدایا کمکم کن، کسی منو نمی فهمه، کمکم کن ای پناه بی پناهان، این جان جانان، از کارت دست نکش، هر شکلی که تو ...
آیا فردیدی ها نا اُمیدند؟!
عماریون : نیست انگاری و شعر معاصر بی شک کتابی مهم و جدی است. از آن کتابها که واقعاً نویسنده در سطرسطر آن فکر می کند و حرف تازه می زند و بدون پابند شدن به رسومات و عادات پژوهشیِ علم کُش(همه بچه های در بند علوم انسانی آکادمیک می دانند چه می گویم) واقعاً پژوهش می کند و فکر و علم تولید می کند و به گمان من در هر حوزه ای از علوم انسانی هر چند سالی حداکثر یک یا دو کتاب از این دست نوشته و منتشر می شود ...
بولتن تئاتر ؛ مجلۀ خبری روزانۀ تئاتر (7 اسفند)
تشییع پیکر بهرام ریحانی ، برنامه ریزی علی پویان برای اجرا در تئاتر شهر، جشنواره های تئاتر از نگاه لک، نادری و تجنگی، تقدیم اجرای دو نمایش یک صبح ناگهان به کارگردانی حسین پاکدل و پاییز به کارگردانی نادر برهانی مرند به روح بهرام ریحانی ، آغاز بازبینی پنجمین جشنواره سراسری تئاتر ایثار، گزارشی از تئاتر جدید گروه جینگولد به کارگردانی دیوید استالر در ایتالیا، و درنهایت صحبت های لیلی رشیدی درخصوص نخستین تجربه کارگردانی اش در تئاتر سرخط مهمترین اخبار تئاتر و هنرهای نمایشی امروز را به خود اختصاص داد. ...
احمد مهران فر هنوز یخ اش باز نشده؟!
تئاتر هم برای من اتفاق افتاد. یعنی زمانی که من چهره نشده بودم، در تئاتر کارهایی انجام می دادم که مخاطب آنها را پذیرفت. بعد که خودم کاری را کارگردانی کردم و به اجرا بردم مخاطبی که من را می شناخت با همان پیش زمینه ذهنی به تماشای کار آمد اما با کاری جدی و تلخ روبه رو شد. شاید در آن چند لحظه اول حتی توی ذوقش هم خورده باشد اما بعد نمایش تاثیر خودش را گذاشت و مخاطب را با خودش همراه کرد. ...
داستان های خواندنی؛ پردیس (2)
.... برای سوار شدن به کشتی مشکل داشتیم . سگ میکله از آب می ترسید و او مجبور شد سگ را کشان کشان سوار کشتی کند. در اداره پلیس، سگ را راه ندادند و میکله او را به نرده آهنی پیاده رو بست. سگ آن قدر پارس کرد و زوزه کشید که پلیس اجازه داد میکله، سگ را با خود بیاورد تو. در تمام مدتی که پیرمرد با مسوول اتباع خارجی حرف می زد، سگ از این اتاق به آن اتاق می رفت و به همه جا سرک می کشید. بالاخره از میکله ...
هنوز بغض می کنم هنوز اشک می ریزم
فیلم ، به تمجید از ایران دفتری و بازیگران پیش کسوت پرداخته ام ، مرد هیچ تکانی نمی خورد ، حتی سرش را نمی جنباند ، حالا دیگر مطمئن شده ام که از نوشته ام خوشش نیامده ، زمان کش می آید و این متن لعنتی به پایان نمی رسد . بالاخره تمام می شود ، خودم را برای انتقادهای تند و تیز مرد آماده کرده ام . اصلا چرا جلسه دوم کلاس با اعتماد نفس کامل نقد نوشته ام و با اصرار برای جمع خوانده ام برای چند ثانیه سکوت حکمفرما ...
علی اصغر تا آخرین لحظه همراه نیروهایش ماند
بود و می توانست صحبت کند. دیدم سر اصغر پایین افتاده است. خودم را به او رساندم و سرش را بین دستانم گرفتم. به او گفتم: اصغرجان ذکر بگو، می رسیم، دیگه تموم شد. خیلی بی حال شده بود، اما در همان وضعیت لبخند می زد و مشخص بود که نای حرف زدن ندارد. کمی بعد دوباره گفتم اصغر بیداری؟ سرش را تکان داد. چون هر لحظه احتمال شهادتش می رفت، نزدیک پد هلیکوپتر باز صدایش کردم و گفتم اگر می تواند دستش را ...
سرگذشت یک زندگی شورانگیز
پدر کارگری می کند. بعد از خواندن نماز صدایش می کنم و یک اسکناس 5 تومانی به او می دهم و می گویم برو کوچه مسجد سرخی مغازه حاج آقا تجدد سه دست بریان برای خودم و خودت با شُش، دنبه، دوغ و آبگوشت بگیر و زود بیا اگر می خواهی زود برسی آن دوچرخه را بردار که ناهار را بگذاری تو خورجین. به حاجی سلام برسان و بگو برای کی میخوای ریحون و تربچه و پیازچه یادت نره. اسداله دوچرخه را بر می دارد و می رود سراغ ناهار ...
گفتگو با پروانه کاظمی، هیمالیانورد ایرانی
. برگرد. من می گفتم: حالم خوب است، خودم می دانم حالم خوب است. اساسا من فقط تا زمانی به صعود ادامه می دهم که سطح هوشیاری ام را از دست نداده باشم. حاضر نیستم به هر قیمتی صعود کنم. پدر و مادرتان نگران نمی شوند؟ - مادرم زنگ زده بود، می گفت: مادر جان، اولی را که صعود کردی، حالا حتما لازم است دومی را هم بروی؟ برگرد. (می خندد) مادرم آن زمان حتی اسم کوه ها را درست نمی دانست. حالا ولی ...
آرزویم همکاری با فدراسیون خادم است
سال دیگر با جمهوری آذربایجان قرارداد دارد، اما او بی قرار هدایت تیم ملی ایران است. علاقه مندان به کشتی از خواندن مصاحبه این مربی اهل سنندج، خسته نخواهند شد. تیم ملی جمهوری آذربایجان در شرایطی با هدایت شما عنوان قهرمانی رقابت های جام جهانی کشتی فرنگی را از آن خود کرد که کمتر کسی چنین کارنامه ای را برای شما متصور بود، آن روزی که به باکو رفتید (بعد از المپیک 2012 لندن) تا اول اسفند 93 که ...
کفاشیان:نه اصلاح طلبم نه اصولگرا، "خنده گرایم"!
بعد از جام جهانی و ماجرای تمدید قرارداد کی روش است. جناب وزیر نسبت به عملکرد کی روش و تیم ملی انتقاد داشتند، ولی شما در آن برهه زمانی می خواستید کی روش به کارش ادامه دهد و حتی تا پای امضای قرارداد هم رفتید ولی آن صحبت های جناب وزیر شما را مردد کرد... . نه تردیدی در کار نبود. اگر قرار باشد در فوتبال خوب حرکت کنیم بالاخره باید یک سری حمایت ها داشته باشیم. اگر قرار باشد کی روش بماند باید حمایت ...
هنوز هم هوای همه را دارد
در این مطلب آمده است: بوی انار می آید، حسین!... انگار تمام کاشمر را بوی انار پر کرده است و نسیم، این بوی به یاد ماندنی را به سوی من می آورد. انگار دوباره هزار سرو مقدس در کاشمر روییده... دلم هوای کاشمر را کرده، برادر! یاد روزهای دویدنت، روزهای خندیدنت، روزهای ... حسین! راستی چرا هر وقت از تو حرف می زنم، بوی انار می آید... متولد 36 بود. نامش مثل مولایش سرخ بود و نام خانوادگی اش گویای ...
دردهای ناشی از اختلاف و تفرقه از جانب نخبگان است، نه مردم
خودم بگویم مراد من از نخبگان چهره های اندیشه ای و دانشگاهی نبود. بین نخبگانی که می توانند در مسئله تقریب تأثیر بگذارند، نخبگانی که کارکرد مذهبی دارند طبیعی است که جایگاه مهمتری دارند چون این اختلاف صنفی هنرپیشه ها یا فوتبالیست ها با هم نیست بلکه اختلافی است که ریشه آن به باورهای دینی باز می گردد. حالا اگر کنشگران حیطه دین را همان عالمان دینی، مداحان، خطیبان و... بدانیم، یعنی کسانی که در ...
سلحشور: خجالت می کشم برای ساخت سریالم از حضرت آقا کمک بگیرم
البته دردل های او را می خوانید. * خیلی وقت است که شما دنبال فراهم کردن سرمایه ای برای تولید سریال حضرت موسی(ع) هستید. اما انگار قرار نیست به این راحتی جور شود. به کجا کشید این وضعیت؟ یک مقدار عقبتر می روم. ما بعد از اینکه سریال "اصحاب کهف" را ساختیم و با اعضای سازنده خدمت مقام معظم رهبری مشرف شدیم حضرت آقا فرمودند که حالا شما بروید سراغ حضرت موسی(ع). معتقد بودند که الآن داستان ...
الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی و رابطه عاشقانه شان
بیفتد به ما برمی خورد. من در این چند ساله دارم خودم را تربیت می کنم که اگر الیکا با من مشورت می کند، اجازه تجربه را به خودش بدهم و نگویم من چون بزرگتر از تو هستم، حتما باید چیزی که من می گویم را انجام دهی. چون لحظات در تصمیم گیری تاثیر دارد و خلاصه که فکر می کنم خدا در و تخته را با هم جور کرده چون حوصله مان از هم سر نمی رود و همیشه با هم در حال نمایش بازی کردن هستیم. هیچ وقت نشده که من ...
وقتی ویشکا آسایش از همسرش خواستگاری کرد!
این موضوع اشاره کردم، بعد از این که در این نقش بازی کردم، طبق برنامه ای که از قبل داشتم، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. سفر به خارج از کشور، برای من تجربه متفاوتی بود، چرا که باعث شد یاد بگیرم که در کنار درس خواندن چطور روی پای خودم بایستم و با فرهنگ کشور های دیگر آشنا شوم. عاشق رضا شدم در طی دورانی که به ایران رفت و آمد داشتم، رضا قبادی همسرم را دیدم. از همان لحظه اولی ...
پورعلی گنجی: کی روش گفت به آری هان نه نگو!
تنها چهار بازی در جام ملت های آسیا کافی بود تا حداقل یکی از بازیکنان تیم ملی به چشم بیاید و لژیونر شود. گرچه قرار نیست این لژیونر راهی اروپا شود اما همین که این بازیکن به تیمی می رود که سرمربی اروپایی دارد باید به فال نیک گرفت چون مربیان اروپایی در تیم های آسیایی سخت بازیکن ایرانی حتی سایر کشورهای آسیایی را جذب می کنند. حال مرتضی پورعلی گنجی پدیده جدید فوتبال ملی ایران قرار است در تیم تیان چین ...
داستان چادری شدن من و مادرم!
اجتناب می کردند و علاوه بر این پاره ای از اوقات مرا مورد تمسخر قرار می دادند. به تدریج مادرم را هم به چادر علاقه مند کردم. مثلا وقتی از حج برگشتم چون چادر می پوشیدم به مادرم گفتم:"زشته من چادر داشته باشم و شما نه. زشته دختر چادری باشه مادر مانتویی!"یا به بهانه های مختلف مادرم رو می کشوندم به مدرسه، اوایل هفته ای یک بار و گاهی حتی هر روز! بهشون می گفتم:"جلوی دوستام زشته چادر نپوشید! یا ...
انتخاب های سخت (9)
مقاوم تر از ریچارد هالبروک نیست. تنها چند ساعت بعد، اوضاع به سمت بدتر شدن تغییر مسیر داد. حدود ساعت 8 شب، 13 دسامبر 2010، ریچارد هالبروک از دنیا رفت. او دقیقاً شصت و نه سال داشت. پزشکان او از اینکه نتوانستند جانش را نجات دهند، آشکارا ناراحت بودند اما اظهار داشتند ریچارد با عزتی نادر در حالی که از چنین حادثه آسیب زایی رنج می برد، وارد بیمارستان شد. من بی سر و صدا با خانواده ریچارد، کتی، پسران ...
سربازی که مامور اجرای حکم اعدام بود
سایت شبکه آفتاب: همیشه باید یک راهرو را تا ته رفت. راهرو آخر، رفتنِ آخر، دیدنِ آخر. بعد شل شدن پاهاست و به شماره افتادن نفس ها و زانوهایی که خم می شوند. طناب دار که پیدا می شود، تازه انگار باور می آید که واقعاً اعدام می شوم. واقعاً مرگ تا این نزدیک، کنار گردن، تا زیر چانه بالا آمده؟ تا همین نزدیک، تا کنار گردن، تا زیر چانه بالا آمده و چند دقیقه ی دیگر کار تمام است. کار را کلاه به سرهای ...