ما را ایشان ترجمه کردند. از شنیدن این حرف ها آدم غصه می خورد. برداشت شما از نوع انتقادهایی که این روزها در عالم هنر می بینیم، چیست؟ روزگاری دروغ گویی در جامعه مد و تبدیل به فضیلت شد، این روزها هم فحاشی مد شده است. کسی که قلم به دست گرفته و کسی که سخنرانی می کند، همه دارند فحش می دهند. اصلاً این جزو فرهنگ ما نبود، در مذهب هم این چنین نبود. تا حالا شنیده اید که یاران امام حسین ...
بعد هم خدای متعال جلوی راه ایشان، آیت الله ادیب را قرار داد و ایشان از اصحاب لیل آقا شدند و از شاگردان دوره سوم آقا بودند. ایشان واقعاً هم به راحتی بریده ی از دنیا بودند و حریص نبودند. خیلی جالب است که روز به روز هم بر اموالش افزوده می شود و ایشان هیچ توجّهی به این قضیّه نداشتند. ما روایت هم داریم که کسی که حرص می ورزد، دنیا او را مدام به سمت خودش می کشاند، امّا به آن سواری نمی دهد ...
هجرت پیغمبر به مدینه - که قبل از ورود پیامبر به این شهر، یثرب نامیده می شد و بعد از آمدن آن حضرت، مدینةالنّبی نام گرفت - مثل نسیم خوش بهاری بود که در فضای این شهر پیچید و همه احساس کردند کأنّه گشایشی به وجود آمده است؛ لذا دلها متوجّه و بیدار شد. وقتی که مردم شنیدند پیغمبر وارد قُبا شده است - قُبا نزدیک مدینه است و آن حضرت پانزده روز در آن جا ماند - شوق دیدن ایشان روزبه روز در دل مردم مدینه بیشتر می شد. ...
رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنه ها با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود . حلیمه " بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را که به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه باز گردانید . دو سال بعد که " آمنه " برای دیدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرش عبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس از یک ...
مشارکت در سپاه اسامه دعوت فرمود. اردوی سپاه اسلام، در جُرف ، جایی بیرون از مدینه و مسیر شام، برپا شد. پیامبرخدا(ص) به این نیز اکتفا نکرد و خطاب به اسامه، در حالی که بزرگان اصحاب، آن حضرت را احاطه کرده بودند، فرمود: به نام خدا و در راه خدا نبرد کن، با دشمنان خدا بجنگ و صبحگاهان بر اُنبا[منطقه ای در سرزمین سوریه امروزی] بتاز و این مسافت را چنان سریع طی کن که پیش از آن که خبر حرکت تو به آنجا برسد، خود ...
نگاه کردند. کاسترو لحظه ای مکث کرد و بعد بدون توجه به من، مسیرش را ادامه داد. احتمالاً فکر کردند من از مخالفان کوبایی هستم و می خواهم علیه او شعار یا فحش بدهم. شروع کردم با صدای بلند و احساسی صحبت کردن: فیدل! تو به عنوان یکی از رهبران جهان سوم، اگر با یک خبرنگار ایرانی مصاحبه نکنی، با چه کسی می خواهی حرف بزنی؟! اگر یک خبرنگار ایرانی، اینجا نتواند از تو مصاحبه بگیرد، کجا می تواند؟ مگر تو نمی گویی ...
ها بگوییم بدبخت اند؟ مگر خودشان نمی دانند؟ چقدر بگوییم ما خوشبختتان می کنیم؟ به ما اعتقادندارند، تنها به آخوند اعتماددارند. یک بار آقا شیخ سعید، منبر رفت، نمی دانی چه اشکی از مردم گرفت. حتی بکتاش و مرا هم به گریه انداخت... چی گفت؟ از جنگ در راه خدا یعنی جهاد و شهادت حرف زد. و این طور تمامش کرد که ما وارث مکتب خون و شهادت هستیم و شهید، کسی است که در جهاد کشته می شود ... که حق ...
بوده و تا پایان بهار 2015 ادامه پیدا کرده است. روند سریال با گذشته زمان پیش می رود و می بینیم که چطور بچه ها بزرگ می شوند و بزرگ ترها پیر. فصل اول از مارس 1960 شروع می شود و فصل 7 تا نوامبر 1970 ادامه پیدا می کند. شخصیت اصلی سریال مردی است با هویت جعلی، باهوش، تیزبین، و حواس جمع و البته خودرای و خودمحور مثل خیلی از ماها به نام دان دریپر (Don Draper) با بازی جان هَم (Jon Hamm ...
، وفادار نیست. اساسا شما خودتان را به این معنا در حوزه نوشتن چطور تعریف کرده و فکر می کنید؟ از اساس، من باید یک مقدار عقب بروم. در واقع، بروم به آن دوره ای که ترجمه آثاری از بختیار علی را شروع کردم. در آن زمان به هر ناشری که مراجعه می کردم و می گفتم کاری به نام آخرین انار دنیا را ترجمه کرده ام، به من می گفتند نویسنده گمنام است و اصولا کردستان عراق، ادبیات نفروشی دارد. انتشار آخرین انار دنیا هشت ...