کدام طرف چرب تر باشد و بسته به نوع معامله، مزد ساعتی و دقیقه ای می گیرند. مافیای قدرت و ثروتند اینها را حبیب درباره دلالان می گوید و درحالی که روی نیمکت پارک نشسته و صفحه آگهی روزنامه ای را ورق می زند به شهروند می گوید: یک ماهه دارم دنبال یک ماشین تمیز برای خرید می گردم هنوز نتونستم یک ماشین درست و حسابی رو بدون واسطه پیدا کنم! به هر آگهی زنگ می زنم یک نفر خودش رو واسطه فروش ماشین کرده ...
آمریکا و در گنجینه شاهکارهای سینمایی هالیوود قرار گرفت. 15- راننده تاکسی / Taxi Driver راننده تاکسی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی محصول سال 1976 است. فیلم روایتی متفاوت از رویارویی یک سرباز سابق آمریکا در جنگ ویتنام است که حالا یک راننده تاکسی شده و در مواجهه ای برای نجات جامعه فاسد آمریکا، دست به خشونت می زند و سرنوشتی متفاوت را می یابد. اسکورسیزی برای این فیلم در اسکار تنها چند ...
نمایشگاه فعال است در گفتگو با خبرنگار آفتاب کنگاور گفت: بنده به عنوان شخصی که در حوزه صنعت نمایشگاه فعالیت داشته و دارم بر گفته فرماندار صحه گذاشته و عرض می نمایم نمایشگاه زمان و موقعیت مناسبی باید داشته باشد تا علاوه بر ساماندهی و جمع آوری دست فروشان سطح شهر، مردم را به سمت و سویی باز تر از محیط بازار جذب کند تا علاوه بر نوآوری در خدمت رسانی به مردم از طریق تخفیف های مناسب و کیفیت بالا شرایط مناسبی ...
سرسری نبود سامان دستش را در هوا تکان می دهد: گفتم شما بشین تزت رو بنویس خانم دکتر! به هر دویشان تشر می زنم که بس کنند. سارا را در آینه می پایم. دست زیر چانه از پنجره بیرون را نگاه می کند. منتظرم چیزی بگوید، اما سامان به حرف می آید: دانشگاه ما اینقدر همه چیش آسونه. سر کلاسای آزمایشگاه نمی ری بعدش واسه استاده ننه من غریبم درمیاری حل می شه همه چی! خودمو تو سراسری با اون سختگیریاشون علاف کنم که چی ...
دستی شان پچ پچ می کردند. نتیجه جلسه هم این شد که تا آخر دهه فجر کاری به کار ضد انقلاب نداشته باشیم. همین که جلسه تمام شد بچه ها دور صیاد را گرفتند. از طرز نگاهش معلوم بود خیلی از کاوه خوشش آمده، همان طور که دست کاوه را توی دستش گرفته بود، گفت: آقا محمود مواظب خودت باش! ما حالا حالا ها به تو احتیاج داریم. *یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر ...
عملا چون آن نوع نگاه را ندارند این اتفاق رخ نمی دهد. به نظر من نوع نگاه ایشان مهم ترین ویژگی این اثر است و کار دیگر ایشان که بسیار پر اهمیت است این است که انگار نویسنده حذف شده و داستان بدون هیچ واسطه ای در معرض دید قرار گرفته است. هم چنین این موضوع از سمت کسی است که خود شاهد و ناظر بوده و آن قدر حرفه ای است که دست خود را رو نمی کند و نشانه های آن چه را که می خواهد به ما القا کند را نمی توان ...
کرده است، با مادرش که از کم هوشی شدید رنج می برد و خواهر هفت ساله اش در اتاق کوچکشان روبه روی ما نشسته اند. مادرش روسری اش را سفت گره زده. با چشم هایی که دو دو می زند، تماشایمان می کند، هرچند ثانیه اشک های به پهنای صورتش را پاک می کند. فاطمه اما بدون هیچ احساسی، گنگ و مصمم روبه رو را نگاه می کند. می گوید: الان زندانه. خودم لوش دادم. به اندازه 50 هزار تومن شیشه داشت. اومدن بردنش. یک هفته قبل تر ...
.... جایی که ما حرف می زنیم پر است از کتاب های درسی و کنکوری. دادزن ها هر مشتری را تا مقابل کتابفروشی همراهی می کنند، انگار یک جورهایی وظیفه دارند مشتری را تحویل صاحب مغازه بدهند: خیلی دوست داشتم این بچه ها را بیمه کنم اما امکاناتش را ندارم. البته شنیده ام چند نفری هم بچه ها را بیمه کرده اند. همین جا راه بروی می بینی شان. به پیاده رو برمی گردم. یکی داد می زند: بورسیه، اعزام دانشجو... اینها را با ...
چه گوهی میخواین بخورین؟؟؟؟ قهرمان میشید؟؟؟ بابا دست از سر تیممون بردارید لعنتیا، چی از جون پرسپولیس میخواین؟؟؟ من نمیدونم انگار پرسپولیس زده ننه باباشونو کشته، ارث پدرشونو از پرسپولیس میخوان! چرا همه از پرسپولیس طلبکارن؟؟؟ خدایا کمک کن قهرمان شیم دهن همه بسته شه همه از حسادت خون گریه کنن ای خدااااا... مرجع جون مادرت چاپ کن دلم خونِ :-( حرص نخور اینقدر رفیق اگر 1% قرارداد مشکلی ...