ساعت رُند دغدغه دانشجویان/ شوخی پدر و مادر با گُل هدیه ای/ ماجرای سمعک تزیینی - میزان
سایر منابع:
سایر خبرها
یا ما ها
ناسیونال خرکارتر از اینها بود که با یک لگد از زیر کار در برود و نوار کاست هنوز توی دستگاه می چرخید یا ما ها... یا ما سا... پدرم نعره ای زد و سیم ضبط را از برق کشید. خودم را کشیدم گوشه دیوار و گفتم: داشتیم زبان گوش می دادیم به خدا. یواشکی نگاهی هم به نجمه کردم که چیزی را لو ندهد. پدرم سیم ضبط را تا کرد توی دستش. بپر بپرتون واسه چی بود اون وقت؟ نجمه زد زیر گریه و گفت: به خدا... داداش محسن گفت... بیا ...
همه چیز درباره جیرجیرک خواری در سیرجان
...> در سیرجان فروشنده جیرجیرک نداریم. ممکن است یک نفر چند روز پنهانی این کار را انجام بدهد اما فروشنده دائمی برای فروش این حشره آن هم به شکل بوداده و قابل خوردن وجود ندارد: جیرجیروها رو همه تعارفی به هم می دیم چون فروشی نیست. یه وقت هایی بعضی ها ممکنه تعدادی رو بذارن تو کیسه و بفروشن. زنده و سالم می فروشن. تفت داده شده اش اصلا تو بازار نیست. کسی وقت نمی ذاره این کار رو انجام بده و به مردم بفروشه ...
فرهنگ + شهروندی
حواسش هم به کار سمیه هست که نکند اشتباهی بکند. بعضی وقت ها هم با مشتری ها خوش و بش می کرد. می گفت: آقامون که زنده بود، خودم تو بقالی اش حساب و کتاب می کردم. الآنم میام اینجا که حواسم به حساب و کتاب این بچه باشه. هرچی باشه حق الناسه! سمیه هم به این وضعیت عادت کرده بود. یعنی همه کارکنان فروشگاه به بودن مادرش عادت کرده بودند و همین کار را برای او راحت تر می کرد. چون که هیچ کس، حتی مدیر فروشگاه اعتراضی ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (416)
میکنی؟ 4. داستان قرض اینجوریه که اولش همه خوب و اوکی ان، کافیه بفهمن که قرار نیس پولشونو پس بدی بدقلقیاشون شروع میشه. انقدر سر و صدا نکنید 5. یعنی اگه من اعدامی باشم ازم بپرسن اخرین خواستت چیه بازم مامانم داد میزنه میگه لازم نکرده همه چی تو خونه هست. 6. پرنده ها هم پرواز می کنن، هم شنا می کنن، هم راه میرن. واقعن نامردیه، من جای حیوونای دیگه بودم ساکت ...
محمود دولت آبادی: خواسته هایمان را ضمیمه برگ رای کردیم!
های کوچکی که در آثارتان وجود دارد، جذاب است. درست است ولی حالا دیگر آن شرایط جدیدی که در جهان و اطراف کشور ما پیش آمده و متاسفانه دارد وارد مملکت ما هم می شود، آنقدر مرا اندوهگین کرده و به سمت افسردگی برده که فکر می کنم در این زمانه احوال خوش باقی نمی ماند و عملا بیهودگی دارد چیره می شود بر همه چیز و حالا هر شب از خودم می پرسم این چه پوچی و باتلاقی است که دارد درست می شود که آدم ها در ...
فرصت نشاط زنانه
ولی جا به جاشدن اندک هوا با انگشتان بسته جوابگوی گرمای تابستان نیست. مقنعه اش را بالا زده و وقتی که می نشیند آن را کنارش روی نیمکت می گذارد. یک بطری آب معدنی یخ زده هم همراهش هست. کنارش می نشینم، تا سؤالاتم را بپرسم. می گوید: ببخشید خانم من خیلی عرق کردم عقب تر بنشینید. برای آنکه معذب نباشد آن سر نیمکت می نشینم. نمای اول به بطری آب توی دستش که روی صورتش گذاشته تا خنک شود ...
آچار فرانسه حاج قاسم که بود؟ / شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد + عکس
شماری می کرد. اینجا حتی عقربه های ساعت هم با یاد حامد جلو می روند و هرکسی ، هر وقت نگاه بیندازد به ساعت ، اول چشمش به عکس جوان رعنای خانه می افتد، بعد عقربه هایی که از وقتی حامد رفته انگار کندتر از همیشه حرکت می کنند. این را جعفر جوانی می گوید؛ پدر 53 ساله حامد. پدری که از دار دنیا ، دو پسر داشته و حالا یکی از آنها شهید شده ؛ همان پسر کوچکتری که دلشان را گره زده بودند به ...
توصیه رزمنده ایرانی به مبارزین فلسطینی درباره موساد
رو تو مبارزه دخیل نمی کنید؟! می گفتند: زن ها نباید بیان. می گفتیم: از حضرت امام یاد بگیرین. مگه تو انقلاب اسلامی ایران، همه زن ا در صحنه مبارزه نبودند؟! حضرت امام در هیچ جا خانم ها را مستثنی نمی کرد. فقط در جنگ آن هم به خاطر شرایط خاصش محدودیت قائل شد که آن هم باز زن ها در پشت صحنه و در تدارکات قدم های بزرگی برداشتند. عباس در مورد مسائل گوناگون با آنان بحث می کرد. دید وسیعی داشت و مسائل را بسیار دقیق موشکافی می کرد. جنگ تحمیلی که شروع شد، سیداکبر طباطبایی، حسن آقایی، بنده و عباس، به ایران آمدیم و به غرب کشور رفتیم. منبع: ایسنا ...
شهید فیاض و ماجرای تیر خلاص
.... در همان لحظات بود که سید محمدرضا هم به زمین افتاد، هر دو دستش مجروح بود و نای حرکت نداشت، به سراغش رفتم، با اصرار از من خواست که به کمک دیگران بشتابم و او را رها کنم. می گفت: تو رو به جان امام برو؛ من خوبم؛ فقط قبلش این آرم سپاه رو از روی لباسم بکن تا یه وقت اگه اسیر شدم این نامردا نفهمن سپاهی بودم." او وقتی از این مهلکه جان سالم به در برد و اسیر نشد؛ پس از آن ...
شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد! /تصاویر
به گزارش ملیت به نقل از جام جم آنلاین، زندگی حامد جوانی اما افسانه نیست، قصه نیست؛ عین حقیقت است. همه آنهایی که حامد را می شناسند، شهادت می دهند به قهرمان بودنش، به قهرمان رفتنش... بگذار ماجرای رفتنش را اینطور برایت بگویم: یک روزِ گرم اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان ، یک جوان رعنای ایرانی بود و ده ها نیروی تکفیری، یک جوان رعنای ایرانی بود و ده ها داعشی تا دندان مسلح که از چهار طرف محاصره اش کردند و ناغافل به سمتش آتش گشودند...آتش باران تکفیری ها که تمام شد، باز هم این جوان ایرانی بود، همانجای قبلی، روی ...
آزادمنشی و ظلم ستیزی حضرت حمزه(ع) سرآمد همگان بود
میانشان دیده می شود که برخی را بر دیگران امتیاز می بخشد. یک فرمانده ارشد که زندگی اش سراسر حماسه و فداکاری بوده و توانسته مهلک ترین ضربه ها را بر توان رزمی دشمن وارد سازد، با افراد دیگر در یک راه نیست و فقدان او جانگدازتر و غمبارتر است و باید در نقطه اوج سوگواری ها قرار گیرد. از این رو، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از شهادت حمزه، توجه همگان را به ضرورت اشک ریزی و عزاداری در سوگ حمزه جلب ...