داستان جوانمردی قصاب که با دوازده گلوله به شهادت رسید + تصاویر - باشگاه خبرنگاران
داستان جوانمردی قصاب که با دوازده گلوله به شهادت رسید + تصاویر
سایر منابع:
سایر خبرها
آیت الله بهجت به حسین شریعتمداری: آخرت تان سخت است
ماه های اخیر شایعه سازانِ البته متدین جوانمرد خروارها کاغذ مؤسسه کیهان و خبرنامه ها را تلف کردند که مرا سر سپرده امپریالیسم، و از فعالان حزب توده، و از مداحان رژیم آریامهری، و از نوکران پهلبدی – که شوهر اشرف است -، و بالاخره عضو رسمی ساواک معرفی کنند تا اگر روزی صفیر گلوله ای سینه ام را شکافت، یا جسد بی جانم فرش خیابانی شد، حتی یک نفر بر جنازه ملحد آلوده بدنامی چون بنده نماز نخواند. بعد ...
از پدرخوانده جدید اصلاح طلبان تا جوانمردی قصاب که با دوازده گلوله به شهادت رسید
سپاه گفت: مردم سختی ها را تحمل کردند و می کنند، آن ها خواهان عزت اند و کرامت را با هیچ چیزی عوض نمی کنند آن ها پژواک صدای بیگانه نمی شوند. داستان جوانمردی قصاب که با دوازده گلوله به شهادت رسید + تصاویر عبدالحسین کیانی در عملیات فتح المبین پس اصابت دوازده گلوله شهید و سپس به حمزه سیدالشهدای دزفول معروف شد. نزدیکان رئیس جمهور معتقدند که چوب را هم به مجلس معرفی کنیم ...
جلسه فرماندهان سپاه؛ اختلاف در میانه جنگ
مناطقمان فقط بعد عملیاتی را درنظر گرفته ایم. اداره یک جنگ که تنها بینشِ عملیاتی صرف نمی خواهد. یک بعدش بینش عملیاتی است و این هم چیزی نیست که قابل فراگیری و یادگیری نباشد. همان طور که اکثر برادرهائی که به جبهه آمدند و یاد گرفتند، قبل از آنکه چیزی نمی دانستند، اما در جبهه جنگیدند، تجاربشان منتقل شد، در بحث ها و مانورها و عملیات های کوچک شرکت کردند و یاد گرفتند و راه افتادند و رفتند و رشد و پیشرفت ...
محسن علی اکبری: کنار جنازه بعثی ها فیلم می ساختم!
...> علی اکبری درباره تفاوت شرایط تولید فیلم های سینمای دفاع مقدس در سال های جنگ و با شرایط امروز گفت: من جزو اولین نفرهایی بودم که وارد سینمای دفاع مقدس شدم. از سال 61 با فیلم گورکن به کارگردانی محمدرضا هنرمند با موضوع موشک باران مردم دزفول توسط رژیم بعث عراق وارد این حوزه شدم. در آن دوران در بحبوحه موشک باران دزفول، در کنار مردم بودیم اما همین که یک گروه فیلمبرداری در آنجا بود باعث می شد مردم اعتماد به ...
مردم جنگ اقتصادی را باور کنند/مسئولان اقتصادی در دو سال و نیم گذشته در حال فداکاری هستند
وی ادامه داد: رهبری در مجلس پشت تریبون قرار گرفت و خبر خوش حمله هواپیماهای ما را اعلام کرد. امام روشن کرد برای مردم که کسی سنگی را پرتاب کرده و ملت ما جواب می دهد. بیان قاطع امام و قدرتمندی نیروی هوایی به دنیا نشان داد تصورات آنها واهی بوده است. در سال 60 هم با عملیات ثامن الحجج حصر آبادان شکست. عملیات فتح المبین در سال 61 انجام شد و آزادی خرمشهر بهترین روز دفاع مقدس بود. وقتی صداوسیما خبر آزادی خرمشهر را اعلام کرد، همه مردم به خیابان ریختند و شادی کردند. البته روزهای تلخی ...
مقصر دانستن آمریکا، پاک کردن صورت مساله
کشاورزی و باغداران جست وجو کرد زیرا قیمت فروش محصول توسط باغدار و میوه ای که مردم از سطح شهر می خرند، متفاوت است. به گفته او تفاوت قیمت میوه از باغ تا مغازه 300 درصد است. ناکارآمدی انداختن تقصیر همه مشکلات اقتصادی به گردن امریکا، پاک کردن صورت مساله است. اقتصاد مجموعه ای در هم تنیده است که همه اجزای آن با یکدیگر در ارتباط است. نمی توان تقصیر وابستگی شدید به منابع نفتی، منفی شدن ...
سه پرسش جدی در خصوص پایان جنگ
غرب؟ بله همان که بعد از بروجردی فرمانده غرب می شود؟ بله بعد از رفتن بنی صدر؟ نه؛ در همان فضا بود. همه می گفتند بنی صدر دارد فاصله می گیرد. بعد فرمانده پاوه و فرماندار پاوه و یک سردار بزرگ شد. این مرزبندی ها که این آدم ها را نمی سازد. من زمان بروجردی موهایم بلند بود و حتی یک بار هم بروجردی به من نگفت موهایم را کوتاه کنم. ...
تحلیل سردار علایی از راهبرد نظامی ایران در برابر تجاوز عراق
حضور نیروهای داوطلب را در جبهه ها که ستون فقرات دفاعی ایران هستند را از دست بدهیم و ساختار دفاعی ایران از هم بپاشد. *این در زمان جنگ درست است؛ ولی در دهه های اخیر چطور؟ چرا نمی توانیم راجع به ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر حرف بزنیم؟ الآن می توانیم دوره های مختلف جنگ را تجزیه و تحلیل کنیم و مشکلی نیست. بعد از اینکه جنگ تمام شد هرکس هرچیزی که خواسته در باره دفاع مقدس گفته است ...
ناگفته هایی از جانباز حمید بیات / 16 بار مُردم و زنده شدم
بیات یکی از رزمندگان، می گوید وقتی از اتاق عمل بیرونم که آوردند مادر شهیدی حال مرا که می بیند، پس از اجازه از رئیس بیمارستان کنارم می ماند. بعد از مدتی متوجه وضعیتم شدم. همان لحظه در دلم از امام زمان (عج) خواستم لطف الله بیات را برساند تا پدر و مادرم را از وضعیتم مطلع کند که یکباره گرمای نفسی را در صورتم احساس کردم؛ خودش بود. گریه ام گرفت و با ناله گفتم کاش حضور خود شما را آقای من صاحب ...