فعالیت فرهنگی یک جانباز قطع نخاعی/ با موتور کیلومتر ها راه به تماشای فوتبال رفته ام! - خبرگزاری دفاع مقدس
سایر منابع:
سایر خبرها
دعای عجیب و خاص شهید حمیدرضا نوبخت برای شهادت
، برای انجام عملیات کربلای 8 به همراه تنی چند از فرماندهان از جمله محمدحسن طوسی به منطقه ای نزدیک دژ المهدی، برای شناسایی رفتند که بر اثر اصابت خمپاره 60، او و دوست دیرینه اش، محمدحسن طوسی در حالی که 18 روز از بهار سال 66 می گذشت، شهد شیرینی شهادت را نوشیدند و جان به جان آفرین تسلیم کردند. پیکر این شهید بزرگوار به مدت 8 سال بر خاک شلمچه ماند و پس از آن توسط گروه تفحص شناسایی و بر دستان پرمهر مردان و زنان بابلسری تشییع و در امام زاده ابراهیم به خاک سپرده شد. انتهای پیام/ ...
مادر شهید سید عطا الله میرتاج الدینی آسمانی شد
فروردین 1345، در شهر گلباف چشم به جهان گشود. پدرش سیدعلی و مادرش هاجر بیگم نام داشت. د ر سن 15 سالگی پس از طی دوره آموزشی در پادگان 05 کرمان عازم جبهه های دفاع مقدس شد و در گردان 421 لشکر ثارالله به عنوان آرپی جی زن مشغول خدمت شد و در عملیات های خیبر، رمضان، والفجر 8 و کربلای 5 حضور فعال داشت. سید عطاالله میرتاج الدینی در عملیات کربلای 5 در اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه کمر مجروح و ...
گلوله هایی که روز را به شب تبدیل کردند/ جنگ نابرابر تانک با نفرات
...> وی افزود: سال 65 آموزش های نهایی را دیدم، ابتدا به اهواز اعزام شدم و در تیپ الغدیر آموزش های خاص جنگی را نیز گذراندم و در قالب گردان الحدید به عملیات کربلای 5 اعزام شدم. چوپان با اشاره به مسئولیت گردان الحدید، تاکید کرد: ما برای اینکه نیروهای خودی بتوانند عقب نشینی کنند و شهدا و مجروحان را سامان دهند؛ جلوی دشمنان ایستادگی می کردیم. این جانباز سرافراز ایران اسلامی تصریح کرد: 2 ...
مشوق اعزام همسرم به جبهه بودم
بزنم. بعد به فرحزاد رفتم تا درکنار خانواده همسرم باشم. محسن را به فرحزاد بردیم و فردای آن روز تشییع اش کردیم. محسن در هشتمین روز از فروردین ماه سال 1361 در اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر مجروح شد و بعد از اعزام به بیمارستان ساسان به شهادت رسید.
جنایت عمدی فرانسه علیه ملت ایران و ایثارگران را پیگیری کنید
جنگ در خرداد سال 1367 در منطقه شلمچه در عملیات بیت المقدس7 از ناحیه نخاع مجروح شد. درسال 1362 برادر بزرگترش به نام “رضا صابر” در منطقه پنجوین عراق به شهادت رسید. حسین صابر برادر دیگر او نیز جانباز 45 درصد است. به گفته فرزاد صابر، برادر این جانباز قطع نخاعی، سال 1388 وی در جریان این امر قرار می گیرد که مبتلا به بیماری هپاتیتB شده است. اما از سال 1390 حال جسمانی او روز به روز بدتر می شود ...
پای قطع شده ام را به امید پیوند تا تهران آوردم
یک شب بستری بودم و آن شب سریعا پایم را عمل کردند و فردای آن روز به باختران منتقل شدم. در بیمارستان باختران بی هوش شدم، بعد از 2 روز به هوش آمدم. سپس به تهران منتقل شدم. پای قطع شده ام را تا تهران آوردم، اما در تهران از پیوند آن ناامید شدم. از اینکه یک پایم را از دست دادم هیچ ناراحت نیستم، چرا که بیشتر رزمندگان ما جانشان را هدیه کرده اند، دادن یک پا چیزی نیست من به خاطر اینکه دین خود را ادا کرده باشم با همین یک پایم 2 بار به جبهه رفتم و اهدایی های مردم را برای رزمندگان بردم. انتهای پیام/ ...
ناکارآمدی بیمه سلامت در تهیه دارو و درمان/ همسرم هم جانباز 70 درصد شده است!
، بی سیم چی فرمانده گردان موجی، یک رزمنده دیگر یک دست و یک پایش قطع شده، بود. من هم قطع نخاع شدم. وقتی عراقی ها رفتند، دست بر روی کمرم گذاشتم که خون همچون فواره از بدنم خارج می شد. زیرپیراهنم را درآوردم و بعد از زدن یک گره بزرگ آن را داخل زخم فرو کردم. کمی جلوی خونریزی را گرفت. حدود چهار ساعت بعد از مجروحیتم، امداد رسید. برانکارد نبود که من را با آن به عقب منتقل کنند. من را بر روی زمین ...
تکاوران؛ از لبیک یا خمینی(ره) تا لبیک یا زینب(س)
فروردین 1395 در منطقه جنوب حلب در کشور سوریه به علت اصابت گلوله خمپاره در کنار همرزم شهیدش صادق شیبک به خیل شهدای مدافع حرم پیوست. سبط علی پدر شهید همتی ضمن معرفی خود، در رابطه با فرزند شهیدش اظهار داشت: تا مدتی من و همسرم بچه دار نمی شدیم، 15 سال انتظار کشیدیم تا اینکه خدا حسین را به ما داد، بعد از او هم دختر و سپس پسر دیگرمان مهدی دنیا آمدند. حسین برای ما خیلی عزیز بود، نه فقط برای اینکه ...
لحظه تولد فرزندانم در کنارشان نبودم/ مقاومت، درس بزرگ دفاع مقدس بود
و یک پسر دارم تولد اولین فرزندم که در سوم اسفند 65 بود به دلیل مجروحیت از ناحیه کتف و نخاع در بیمارستان بستری بودم و در زمان تولد دومین فرزندم نیز در جبهه فعالیت داشتم. این جانباز قزوینی با بیان اینکه با شهیدان مهدی شالباف، اکبر رضایی، احمد کاظمی، زین الدین و سیدجوادی همرزم بوده است، عنوان می کند: شهید شالباف آن زمان فرمانده گردان بود که در عملیات خیبر به شهادت رسید و شهید سیدجوادی در ...
جانبازی در هفت سالگی
دوزی دارد. به مناسبت 4 شعبان، روز ولادت حضرت ابوالفضل العباس و روز جانباز، پای صحبت های خانم کارزار که اتفاقا روزتولدش با روز جانباز مصادف است، نشست. کارزار گفت: زمانی که تنها هفت بهار زندگی را درک کرده بودم، بر اثر بمباران تبریز توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق به شدت زخمی و جانباز شدم. وی اظهار داشت: ساعت 12 و 15 دقیقه 29 دی ماه سال 1365 که صدای هواپیماهای عراقی و ...
فوتبال جهان| ناینگولان: مونچی نبود، شاید هنوز هم در رُم بازی می کردم/ به زانیولو حسادت نمی کنم
.... شاید هم به باشگاهی دیگر می رفتم چون به هر حال این باشگاه رم بود که می خواست مرا به تیمی دیگر بفروشد. من خودم مقصدم را انتخاب کردم، چون لوچانو اسپالتی برای داشتن من در تیمش فشار آورد و اینتر هم تصمیم درستی گرفت. باشگاه اینتر به عنوان بخشی از رقم خرید ناینگولان از رم، نوجوان خوش آتیه ایتالیایی اش نیکولو زانیولو را به رم فروخت، کسی که هرگز فرصت بازی در اینتر را پیدا نکرد. این هافبک ...
اتمام حجت رشید در شب اعزام/ پلدختر، پل جهاد/ صدای مداحی کوچه به کوچه را تصرف کرده
علیاری ، دانشجوی دانشگاه تهران که قسمت اولش در ادامه تقدیم می شود. دوشنبه 19 فروردین کسل ترین انسان روی زمین هستم. حس هیچ کاری را ندارم. سه روز از شروع کلاسها در سال جدید گذشته و من همه ی کلاس هایم را از ابتدای هفته رفته ام. چند استادی تکلیف داده اند که یکی از آن ها برای فرداست. حتما باید امروز آن را بنویسم ولی حوصله ندارم. از پانزده فروردین این حال به من دست داده. درست از همان ...
گفت وگویی تکان دهنده با همسر جانباز اعصاب و روان گچسارانی؛ زندگی می گذرد....
تا سال 64 حدود 5 سال در جبهه ها بود. تا اینکه بار سوم که آمد مشکلات حادی پیدا کرد که دیگر نتوانست به جبهه برگردد. از همان زمان تا الان، بخاطر همسرم همیشه در بیمارستان های مختلف بوده ایم. یا بیمارستان نمازی شیراز بودم یا بیمارستان مطهری. زیر نظر دکترهای مختلف بود، یا شیراز، اهواز، اصفهان، تهران بود. آن موقع جوان بودم و خودم همراهش تهران می رفتم. ولی الان دیگر توانی ندارم خودم هم مریض هستم. الان هر کسی ما را با هم می بیند می گوید این آقا پسرت است؟ انقدر که من به خاطر مشکلاتی که داشتم پیر شدم. ...
تاوان این خون تا قیامت مانده بر ما
خدمت در زمینه های مختلف میراث فرهنگی یاد می کند و می گوید: از سال 77 وارد حوزه اشتغال شده و در زمینه های مختلف فعالیت کرده ام. این جانباز یزدی عنوان می کند: در سال 1367 و در حالی که تازه پا به سن 16 سالگی گذاشته بودم به همراه یکی از همکلاسی هایم به مناطق عملیاتی جنگ رفتم. وی به حضورش در مرحله دوم عملیات بیت المقدس 4 در منطقه دربندیخان و شاخ شمیران اشاره و در این رابطه اضافه می ...
دیدار شهردار تهران با جمعی از جانبازان دفاع مقدس
دیدار شهردار تهران با جمعی از جانبازان دفاع مقدس شهردار تهران به مناسبت روز جانباز با جمعی از جانبازان دفاع مقدس دیدار کرد. به گزارش تهران 24 ، مراسم تقدیر از جانبازان با حضور پیروز حناچی شهردار تهران برگزار شد. رضا کمالی مدیر کل ایثارگران شهرداری تهران در ابتدا ضمن تبریک این روز گفت: فرصت مناسبی است که از 30 سال جانبازی و ایثارگری جانبازان که در کنار آن مدافعان ...
تجلیل معاون تعاون بنیاد از جانبازان در ایلام
ایثارگران در ادامه سفر به استان ایلام به همراه نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه ایلام به مناسبت ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز با جانبازان گرانقدر فائق مرادخانی و اسفندیار تکدارانی دیدار و گفت وگو کرد. وی با حضور در مجتمع رفاهی زاگرس شهر ایلام با اسفندیار تکدارانی جانباز گرانقدر 70 درصد دفاع مقدس که در جریان سیل اخیر خسارت های بسیاری بر وی وارد شده بود دیدار کرد. پاکدل در ...
جرات ندارم از مترو استفاده کنم/ درخواست ما از مسئولان عمل به قانون است
از گروه های مختلف جانبازان حضور یافتند در محل شورای ملی ایثارگران برگزار شد و جانبازان به بیان مسائل، مشکلات و دغدغه های خود در امور مربوط به جانبازان و دیگر موضوعات پرداختند. بخش اول این نشست در گفت وگو با جانباز ابوطالبی در ادامه آمده است. حسن ابوطالبی از جانبازان قطع نخاعی دوران دفاع مقدس و عضو انجمن جانبازان قطع نخاعی کشور است که به دست منافقین در شهر تهران ترور شد و به درجه جانبازی ...
زندگی دوباره پس از گذشت 2 روز از شهادت!
توفیقی شد تا پس از 30 سال از اتمام جنگ تحمیلی بار دیگر با جمعی از خبرنگاران و عکاسان خبرگزاری دفاع مقدس به مناسبت روز جانباز برای ملاقات با جانبازان به آسایشگاه برویم. زمانی که با گل و شیرینی مقابل درب آسایشگاه شهید بهشتی ایستادیم، نمی دانستیم که قرار است در این روز چه درس های بزرگی از این یادگاران دوران جنگ بیاموزیم. پس از گفت وگوی مختصری با رئیس آسایشگاه، بلافاصله وارد نخستین اتاق شدیم. خانمی ...