اسارت دختر مقیم سوئد در خانه دکتر قلابی - خبرگزاری تابناک
اسارت دختر مقیم سوئد در خانه دکتر قلابی
سایر خبرها
مالک خانه خانه سبز درگذشت
بسیاری از علاقمندان به سریال های مطرح دهه هفتاد ازجمله همسران ، خانه سبز و دنیای شیرین حتما در تیتراژ پایانی این عنوان را دیده اند: با تشکر از خانواده محترم رجبی. خانه آقای رجبی در دهه هفتاد محل رفت و آمد بسیاری از گروه های سریال سازی بود. خانه ای سه طبقه در منطقه سعادت آباد که آخرین تصویرهایی که از آن در ذهن مانده است مربوط به سریال خانه سبز ساخته بیژن بیرنگ است. دختر آقای ...
تعقیب مرگبار سارقان خانه همسایه
پسر جوان که مدعی بود برادرش در جریان درگیری با سارقان خانه همسایه به قتل رسیده از سوی بازپرس جنایی بازداشت شد. به گزارش خبرنگار حوادث ایران ، ساعت 1:30 بامداد سه شنبه 8 مهر مأموران کلانتری 108 نواب در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ مرد جوانی در یکی از بیمارستان ها خبر دادند. نخستین بررسی ها نشان می داد این جوان چند روز قبل در یک درگیری با چاقو مجروح شده و پس از انتقال به ...
داستانی آموزنده برای نوجوانان در گرداب سکندر
زندگی می کنند. آن ها بسیار فقیر بوده و ماهیگیری پدر کفاف مخارج زندگی شان را نمی دهد. برای همین عبدالله که پسر ارشد خانواده است سعی دارد تا با کار در کشتی به خانواده خود در تامین مخارج زندگی کمک کند. اما داستان به اینجا ختم نمی شود با شیوع بیماری آبله عبدالله پدر خود را از دست داده و خود نیز نابینا می شود. این اتفاق عبدالله را خانه نشین می کند، اما فقر خانوده اش سبب می شود تا او دریابد که ...
از آخرین مرحله تا عاشقانه هایی بر باد همراه با شبکه های تلویزیون
میان دفتر خاطرات دختر عمو به دنبال چیزی می گشته است. او کم کم متوجه می شود چند سنگ الماس قیمتی توسط دختر عمویش سال ها قبل در همین خانه پنهان شده و سارق به دنبال سر نخی از این معماست. ویکتور به خانواده و پلیس اطلاع می دهد ولی ... **** شبکه افق فیلم سینمایی خاکریز به کارگردانی دیمیتری تیورین ، جمعه 11 مهر ماه ساعت 10 از شبکه افق به نمایش در می آید. در این فیلم زندگی ...
روایت یک خون بس
مرد دیگری بود ولی او را مجبور می کنند که با پسر رسول خان ازدواج کند. ازدواج می کنند، رابطه ی پرچالشی هم داشتند و چون او خون بس بود به طرز خیلی بدی کتکش می زد، می سوزاندتش و شکنجه اش می داد. عظیمه چند وقت یکبار به خانه برمی گشت و از خانواده اش می خواست نجاتش بدهند، ولی برادرهایش دوباره دستش را می گرفتند و به خانه ی شوهرش می بردند. بعد از گذشت مدتی متوجه می شوند که عظیمه بچه دار نمی شود به ...
گزارش فیلم های پایان هفته سیما
همین خانه زندگی می کنند و مرگ نابهنگام دختر نوجوان عمو سال ها پیش بر معمای این خانه افزوده است. ویکتور پسر نوجوان خانواده قصد دارد در میان وسایل عمو به دنبال دلیل مرگ دختر عمویش بگردد که ناگهان متوجه می شود یک نفر به صورت پنهانی به داخل خانه آمده و در میان دفتر خاطرات دختر عمو به دنبال چیزی می گشته است. او کم کم متوجه می شود چند سنگ الماس قیمتی توسط دختر عمویش سال ها قبل در همین خانه پنهان شده و ...
تلکه از زنان جوان با حربه ازدواج | 17 زن مشهدی طعمه وعده اقامت در خارج از کشور
ازدواج کند و برای همین به سراغ من آمده است. او می گفت اگر حاضر به این ازدواج شوم 120 میلیون تومان به من هدیه می دهد و مرا با خود به کشورش می برد. پیشنهادش به شدت فریبنده و وسوسه کننده بود. به گونه ای این حرف ها را بیان می کرد که انگار سالیان سال است مرا می شناسد. خودش را عاشقی دو آتیشه نمایش می داد. در برزخ افکار و حرف های او گیر افتاده بودم. پرداخت هدیه صدوبیست میلیون تومانی و اقامت در یک کشور ...
سرقت های خشن پسر شرور با همدستی دو زندانی فراری + گفتگو با متهم
با این سن و سال دیگر جرأت نمی کنم سوار ماشین مسافرکشی بشوم. دختر جوان دوباره شروع به صحبت می کند: پل مدیریت به سمت میدان کاج سوار شدم. لهجه خاصی داشتند. هنوز رد کتک هایشان روی بدنم هست. دو ساعت و نیم داخل خودروشان بودم می خواستند مرا به سوله ای در شمال ببرند. التماسشان کردم به من آب بدهند وقتی در کنار خیابان نگه داشتند و راننده پیاده شد برای یک لحظه تمام نیروام را جمع کردم و به در لگد ...
وقتی کنکور سد راه توسعه می شود
....پ.د را ندارند، گرفتار والدینی شده اند که برای شان میلیون ها تومان خرج کرده اند. از اینجای داستان بنا به سفارش و آشنایی و دقیق تر بگویم رودربایستی وارد ماجرا می شوم. قرار ملاقات اول در خانه دختر شماره یک است. دختری افسرده از رتبه کنکور، مادری عصبی که می گوید زحمت ها و پول ها به هدر رفته است. پدر هم حسرت می خورد که هر سال کلی دختر پزشک و داروساز زیر دست او می آیند و پس فردا باید تک تک ...
بازنویسی اسدالله شعبانی از دختر نارنج و ترنج چاپ شد
پسر جوان یک روز با تیر کوزه پر روغن پیرزنی را می شکند و پیرزن به او می گوید چون یکی یک دانه پادشاه است، نفرینش نمی کند اما دعا می کند پسر، عاشق دختر نارنج و ترنج شود. در وهله اول، شاید این قصه به نظر خوب و خوش بیاید اما راستش، خانه دختر نارنج و ترنج در باغی آن سوی کوهِ کوهان بوده و در واقع در سرزمین جادو قرار داشته است. یک نکته دیگر افسانه دختر نارنج و ترنج این است که هرکسی به باغ این ...
چشم هایی که نگران ما هستند
این کارش متنفر بودم. من هم سن منیژه بودم و به مادرم می گفتم: شما مگر خدمت کار این دختر هستید که هرروز رخت و ظرف هایش را می شویید؟ او با لبخند می گفت: منیژه هم سن توست و نگرانش هستم. او دست هایش کوچک است و باید به او کمک کنم. شاید روزی تو نیز احتیاج به کمک داشته باشی! چند سال بعد مادرم مُرد. چند سال بعد من ازدواج کردم و صاحب دو فرزند شدم. روزی که داشتم پرده ی خانه را از چوب پرده جدا می ...
8 بار قصاص در پرونده جنایت هولناک رشت | پسر دانشجو برای رسیدن به ارثیه نقشه قتل عام اعضای خانواده اش را ...
قبلا هم به خانه ما آمده بود و همه او را می شناختیم. چند ساعت قبل و حدود ساعت 10شب بود که من برای انجام کاری به رشت رفتم اما حدود ساعت 2بامداد که به خانه برگشتم با اجساد آنها روبه رو شدم. اظهارات پسر جوان در حالی بیان می شد که مأموران در جریان بررسی ها متوجه آثاری از جراحت روی دست او شدند. محمد مدعی شد که شاید وقتی وارد خانه شده و با دیدن اجساد هول کرده، دستش زخمی شده است اما جراحت وارده ...
داستان کوتاه پرواز، نوشته دوریس لسینگ
بالای سر پیرمرد خانهٔ کبوتران قرار داشت، یک قفسهٔ مشبک سیمی که روی چند میله قرار داده شده بود و پر از کبوترانی بود که خرامان خرامان راه می رفتند و با تفاخر در پرهای خود باد می انداختند. نور آفتاب روی سینه های خاکستری فام شان می شکست و به رنگین کمان های کوچکی بدل می شد. به گوش هیش بغ بغوی آرام آن ها هم چون لالایی آرامش بخشی می نمود. دست هایش را به سمت سوگلی اش دراز کرد، یک کبوتر خانگی، پرندهٔ جوان ...
پدر الهام از ماجرای قتل دخترش می گوید
به گزارش رانکوه نیوز، یک هفته قبل بود که الهام موقع رفتن به منزل پدرش،از محل کار؛زمانی که از سرویس اداره سازمان تامین اجتماعی پیاده شد،ناگهان ناپدذید شد. چند روز بعد جسد الهام در ارتفاعات جاده جنگل دو هزار کشف شد.و این در حالی بود که بررسی ها نشان می داد دختر جوان با اصابت جسم سخت به سرش جان باخته است و طلاها و پول و مدارک او به سرقت رفته بود. دخترم گرسنه از دنیا رفت ...
ماجرای سرنوشت سیاه دختر 20ساله
مادرم را می دیدم به گونه ای که حتی نمی توانستم ساعتی با او درد دل کنم. همواره خودم را سربار مادرم می دانستم و دچار افسردگی های روحی و روانی شده بودم. تا این که حدود شش سال قبل با چند دختر دبیرستانی آشنا شدم که سرنوشت و زندگی شبیه من داشتند. خیلی زود وارد گروه آن ها شدم و به مصرف سیگار و حشیش و شرکت در پارتی های شبانه روی آوردم. شب هایی که مادرم در بیمارستان شیفت بود، من دوستانم را به خانه ...
تعیین تضمینی جنسیت جنین ، فرزند پسر دوست دارید 30میلیون تومان
می برد. برای تضمینی شدن جنسیت، باید یک میلیون و 500 هزار تومان پرداخت کنیم. مرد فالگیر دیگری، اما نسخه اش برای دختر و پسردار شدن شبیه به هم است. او یک دعا می نویسد و 700 هزار تومان می گیرد و طلسمی را می سازد و یک میلیون و صد هزار تومان دریافت می کند. مرد جوان فالگیر دیگری هم که خودش را حسام الدین معرفی می کند، نسخه دیگری دارد. البته نام کارت بانکی این مرد با اسمی که می گوید، متفاوت است ...
دختر مقیم سوئد در دام دکتر قلابی/ انتقام جویی مرد جوان با اسیدپاشی روی همسر/ راز سرقت از باغ ویلاهای ...
به گزارش خبرنگار حوزه حوادث و انتظامی گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ، مهم ترین حوادث امروز (سه شنبه هشتم مهر ماه سال 99) را می توانید در این بسته خبری بخوانید. ماجرای نگهبانی که سرکرده دزدان بود! با دستگیری اعضای یک باند سرقت در منطقه فردوسی مشهد، ماجرای نگهبانی لو رفت که خود سرکرده دزدان بود. اعتراف شوهر اسیدپاش: نمی خواستم همسرم را از دست بدهم ...
بهاره رهنما مدل آرایشی شد + عکس
...> بهاره رهنما چند سالی است با امیر خسرو عباسی مالک برند ارایشی بهداشتی هاینس ازدواج کرده است در جایی ازبهاره رهنمادرباره ی بارداری و بچه دوم سوال پرسیدند ؛ بهاره رهنما اینگونه پاسخ داد: همسرم و من هر کدام یک بچه داریم ؛ اما همیشه مادر شدن برای من جذاب بوده ، فعلا سپردیم دست خدا تا ببینیم چی پیش میاد. بهاره رهنما در 10 آذر سال 1352 در هزاوه از توابع استان مرکزی متولد شد. بهاره رهنما لیسانس ...
نامادری بی رحم دختر جوان را به طرز فجیعی مورد شکنجه قرار داد + جزئیات
همین فاطمه قبول نکرد به خانه من بیاید و بعد از آن دیگر اجازه ندادند که او را ببینم. می خواهم دخترم را ببینم مادر فاطمه در ادامه گفت: وقتی دخترم را در آن حال دیدم به حدی از لحاظ روحی به هم ریختم که زهر خوردم و دست به خودکشی زدم.ده تا بسته قرص هم خوردم و به کما رفتم.الان فقط امید دیدن دخترم من را زنده نگه داشته است.خانواده همسرم اجازه نمی دهند که فاطمه را ببینم.می خواهم لااقل حق ...
فرار پزشک قلابی پس از سرقت اموال دختر پولدار
را پزشک معرفی کرد. او ظاهر خیلی خوبی داشت و در چند جلسه ملاقات که با هم داشتیم با ظاهری کاملاً آراسته حاضر می شد. می گفت که خانه ای در شمال تهران دارد و به دنبال انجام کارهایش برای اقامت در کشوری اروپایی است. شاکی گفت: آخرین بار پسر جوان من را به خانه اش در شمال تهران دعوت کرد که دعوت او را قبول کردم. روز حادثه وقتی وارد خانه اش شدم، ناگهان به من حمله کرد و دست و پا و دهانم را بست. بعد ...
دام دکتر قلابی برای دختر مقیم سوئد
و سر و صورتی خون آلود پشت پنجره خانه ای در شمال تهران از رهگذران کمک می خواست. شاهدانی که او را دیدند به پلیس زنگ زدند و ماموران دقایقی بعد قدم در خانه ای گذاشتند که دختر جوان در آن زندانی شده بود. دست و پایش را که با طنابی بسته شده بود باز کردند و دخترجوان که آرزو نام داشت به مأموران گفت خواستگارش او را گروگان گرفته و شکنجه اش کرده تا همه اموالش را به چنگ آورد. او توضیح داد: فرهاد امروز مرا به ...
زندگی مشترک زیر سقف اجباری
انتخاب کنند. پدر و مادر ها خیلی دوست دارند خواهرزاده و برادرزاده های خود را به عروس و دامادی انتخاب کنند و رابطه را از اینی که هست نزدیک تر و صمیمی تر کنند. گاهی هم می ترسند که فرزند خود را به دست غریبه ای بسپارند، به خیال اینکه معلوم نیست چه بر سرشان خواهد آمد. مهم ترین مسئله شناخت دختر و پسر از یکدیگر قبل از ازدواج است. چه بسا شاید در ازدواج های فامیلی این شناخت به راحتی حاصل نشود ...
آبروی دختر بی گناه و پسرهمسایه بعد از مرگ رفت / دروغگو کی بود!
کرده بودم از سر احتیاط یک مرغانه (تخم مرغ) بیاری! مادر می گوید: آورده ام قربانت. و از زیر چادر نمازش تخم مرغی در می آورد و به دستش می دهد. دختر با چشم های بسته سر به سینه مادرش گذاشته و می نالد. فالگیر کولی با اشاره چشم به زن می گوید: -باید پسرهای همسایه را یک به یک اسم ببری تا روشن کنم که کدام جوان دختر نازنینت را چشم زد و به این حالش ...
شهید خرازی در آغوشم گرفت و گفت باید ماسک بزنی
عضویت بسیج درآمده و راهی جبهه شدم و به افتخار جانبازی نائل آمدم. مثل بسیاری از جانبازان چند ترکش از آن دوران به یادگار در بدنم مانده است. من 18 ساله بودم که تشکیل خانواده دادم. صاحب دو فرزند یک دختر و یک پسر شدم. دخترم راهی خانه بخت شده است، اما پسرم سه سال قبل و در اوج جوانی در جریان یک سانحه رانندگی جانش را از دست داد. تقریباً 13 ساله بودم که جنگ شروع شد و من هم راهی جبهه شدم. چطور در آن ...
گلستان یازدهم تلاشی برای بازگو کردن مجاهدت های زنان رزمنده است
درباره مشغله این روزهای خود نیز گفت: من همچنان مطالعه می کنم و می نویسم، در مدت زمان یک سال و چند ماهی که به کار اجرا وارد شدم، دو داستان برای کودکان به نگارش درآوردم یکی از آن ها زیر چاپ و دیگری در حال ویرایش است، با وجود مشغله کاری همچنان مطالعه می کنم و کار شهدا را نیز در دست دارم اما با سرعت سابق پیش نمی روم، مصاحبه ها را گرفتم، پیاده سازی انجام شده و در حال حاضر مشغول تدوین و نوشتن نهایی آن هستیم ...
مردم با حیوانات مهربان شده اند
پریسا نوری در یکی از خیابان های محله نارمک ساختمان 5 طبقه ای با نمای زیبا و کاربری متفاوت قرار دارد که به خاطر نوع مراجعانش، گاهی توجه و کنجکاوی رهگذران را جلب می کند. اگر چند دقیقه جلو ساختمان بایستید انواع پرنده، سگ، گربه، خرگوش، همستر و حتی مار و لاک پشت را می بینید که داخل سبد مخصوص حمل حیوانات، یا با پای خودشان به داخل ساختمان می روند و.... اینجا یکی از مجهزترین بیمارستان های ...
دستگیری مرد اسیدپاش در آشپزخانه
را برداشته و به محل کارم بردم. روز حادثه قبل از رفتن به محل کارم به نزدیکی خانه همسرم رفتم. 20دقیقه منتظر شدم و وقتی قصد رفتن به محل کارش را داشت، روی او اسید ریختم. به محل حادثه برگشتی ؟ خیر به آشپزخانه محل کارم رفتم و آنجا بودم.اما روز بعد از حادثه به بیمارستان رفتم و درباره وضعیت همسرم پرس وجو کردم. دو روز بعد از طریق واتس آپ با او حرف زدم و گفتم پشیمانم. خودت کوتاه نیامدی و باعث شدی که من دست به اسیدپاشی بزنم و این طور قربانی شوی و من هم گرفتار. با این کار می خواستم کاری کنم او نتواند با فرد دیگری ازدواج کند و همیشه برای من باشد که با اسید او را سوزاندم. ...