پوتین از پدرم می ترسد! - راه امروز
پوتین از پدرم می ترسد!
سایر منابع:
سایر خبرها
می خواهم هم محله ای ها را رایگان درمان کنم
. وقتی از کمیجانی می خواهیم تا بیشتر درباره کتابخانه و علاقه اش به مطالعه صحبت کند، می گوید: پدرم خیلی اهل مطالعه است و من هم از کودکی عاشق کتاب شدم و کتابخانه را باارزش ترین بخش خانه مان می دانم. او ادامه می دهد: بهره مندی اهالی شمال و جنوب تهران از امکانات آموزشی همچون کتابخانه، آزمایشگاه مجهز و... یکسان نیست. سال گذشته به کتابخانه های موجود در محله همچون کتابخانه های فرهنگسرای مهر و خانه فرهنگ تلاش ...
ناگفته های گفتنی
آغاز و مرا به فلسطین می رساند و سپس به آمریکا بازمی گشتم. این مسیر طی و ماموریت مورد نظر انجام شد. پیش از آن در سال 1964 نیز پس از آنکه از بیماری شدید پدرم مطلع شدم، دیداری دوهفته ای از فلسطین داشتم و سپس به ایالات متحده بازگشتم. حقیقت این است که من به تدریج به سوی تحصیل در رشته تاریخ کشانده شدم. با این حال تنها چهار سال پس از پایان تحصیل، در این حوزه علمی کار کردم. تخصص من در رشته تاریخ ...
روایتی از مرحومه نیره سادات نواب احتشام رضوی، همسر شهید نواب صفوی
به گزارش شهرآرانیوز - بانو احتشام رضوی هرکجا لازم بود این را بر زبان می آورد که شیفته شهید نواب بوده است، نه مانند همسری که همسرش را دوست دارد، بلکه مانند سربازی که مطیع فرمانده است و نمی خواهد کوچک ترین آسیبی به او برسد. پدر او از رهبران انقلاب زمان رضاخان بود که در سال 1314 در مشهد علیه رضاخان قیام کردند و حتی به فرمان پدرش، در مسجد گوهرشاد 5 هزار کلاه پهلوی پاره شد. احتشام رضوی از ...
گفتگو با محمدناصر جاودانی حاجی، فیروزه تراش قدیمی مشهد | دوستی جاودانه با فیروزه
است و موهایش را در مسیر فیروزه تراشی، تولید و فروش نقره و سنگ های زینتی سپید کرده و هنوز هم دلش برای این منابع طبیعی می تپد. کار با شُقه و کمانه سال 1336 در محله سرشور به دنیا آمده است. فیروزه تراشی را از پدربزرگ و پدر به ارث برده و حالا فرزندانش این راه را ادامه می دهند. خودش می گوید: فیروزه تراشی حرفه پدربزرگ و پدرم بود. در گذشته فیروزه فراوان بود. من فرزند اول بودم و به ...
قتل عمه خانم با ضربات ماهی تابه
. بار آخر مادرم را دیدم که وضو گرفته بود و می خواست نماز بخواند، اما چند دقیقه بعد متوجه شدم دوربین مداربسته خاموش شده است. من که نگران شده بودم با مادرم تماس گرفتم، اما پاسخ نداد. به همین خاطر سراسیمه به خانه مادرم رفتم و با جسد او روبه رو شدم. طلا های مادرم سرقت شده و گمان می کنم یک آشنا او را کشته است. مأموران پلیس در نخستین گام از بررسی ها به تحقیق از فرزندان قربانی پرداختند و دریافتند ...
ماجرای آخرین چاقویی که به کامبیز درمبخش اهداء شد
.... به خاطر دارم آنقدر کارها زیاد شده بود که پدرم به من گفت که نمی تواند همه آثار را رنگ کند و باید به ایشان کمک کنم. این کار خیلی سخت بود چون نباید وقتی با ماژیک آثار را رنگ می کردیم، از خطوط بیرون می زدیم و خب من هم آن زمان کودک بودم. درمبخش تصریح می کند: پدرم از هر لحاظی مرا به کار تشویق کرد و چندین انیمشن سه بعدی با او اجرا کردم که نخستین آنها برای سینمای مستند و تجربی بود و یکی هم ...
روایت سحرگاهی عجیب در زندان رجایی شهر | 4 قاتل تا پای چوبه دار رفتند بالای دار نرفتند!
...، نفر سوم بود که فراری شده بود. او پس از دستگیری گفت: روز حادثه وقت دندانپزشکی داشتم و اگر دیر می رسیدم نوبتم را از دست می دادم. من مدیر پارکینگ عمومی هستم که متعلق به پدرم است و روز حادثه می خواستم از پارکینگ خارج شوم و دندانپزشکی بروم که متوجه شدم مقابل در پارکینگ، خودروی پژویی پارک کرده و نمی توانم خارج شوم. او گفت: با راننده پژو به صورت لفظی درگیر شدم و بعد از آن راننده تیبا به ...
نازنین ، زندگی را روی ویرانه های خیانت سیروس بنا کرد
شده بود ،حتی بچه ها هم متوجه شده بودند. خودم را بی پناه ترین زن دنیا می دیدم،آن مرد خانواده دوست، خوش تیپ و خوش قیافه روز به روز بدخلق تر و بدریخت تر می شد،انگار ده سال خوشی و خوشبختی را یک شبه در قمار باخته بودم.خیانت،اعتیاد و بی عاری ، سیروس را تبدیل کرد به نماد نفرت و انزجار . چندماه به خاطر بچه ها با خودم کلنجار رفتم تا اینکه تصمیم گرفتم سند ازدواج به دست، بیایم دفتر شما . بعد از خدا ...
همسران سابق؛ قربانیان کینه مردان انتقام جو
گفتم وسیله ای را در انباری جا گذاشته ام. به همین بهانه به خانه او رفتم. ما با هم درگیر شدیم و من روسری را دور گردن همسر سابقم انداختم و پیچیدم. او در همان لحظات خاله اش را صدا می زد. زنم را به قتل رساندم و بعد متوجه شدم خاله اش در خانه است. چون این زن شاهد قتل بود مجبور شدم او را نیز بکشم تا کسی راز من را نفهمد. بعد با کمک یکی از اقوامم جسد ها را از خانه بیرون بردیم و اطراف شهر رها کردیم. این ...
به خاطر برخورد بد مدیر ترک تحصیل کردم/ نمی خواستم مادرم بیرون کار کند
کودکی و نوجوانی در همه جوامع فارغ از ملیت و رنگ و نژاد، دوران تبلور عشق و مهربانی و نوع دوستی است، زمان بازی و خنده و شادی و غرق شدن در بستر تجربه های شیرین زندگی کودکانه و نوجوانانه. سن و سالی که افراد با کلاسهای درسی، ورزشی، هنری و ... و با تفریحات بسیار تلاش دارند تا روح خود را جلا داده و از زندگانی با دغدغه های کمتر معیشتی و مسئولیت های بزرگسالی لذتی کم نظیر را در آغوش بکشند. اما در این میان هستند کودکان و نوجو ...
آوازخوانی در حیاط دانشگاه
سینما داشته ام و دارم. کودک که بودم آرزو داشتم آپاراتچی شوم تا هر روز فیلم مجانی ببینم، بزرگ تر که شدم آرزوهایم بزرگ تر شد و دوست داشتم صاحب یک سینما باشم و بعدترها دوست داشتم کارگردان شوم و فیلم بسازم؛ ولی متاسفانه نشد. یک بار با دوست عزیزم، بهروز غریب پور، در این باره صحبت می کردم. به او گفتم که من خودم، خودم را سانسور کردم وگرنه امروز حرفه ام در میان اهالی سینما بود. دلیل سانسور کردنم این بود که ...
قتل فجیع پدر توسط دو پسرش | راز ماجرای پدرکشی در الهیه مشهد فاش شد + تصاویر
خواب برود. وقتی پایین آمدم و متوجه خواب سنگین پدرم شدم بلافاصله یک تک زنگ به برادرم زدم که رمز بین ما بود. بعد از آن هم در صحنه قتل پدرم حضور داشتم و به برادرم در انتقال و به آتش کشیدن جسد کمک کردم و... براساس این گزارش پس از پایان اعترافات متهمان و روشن شدن زوایای پنهان این جنایت تکان دهنده، قاضی ویژه قتل عمد در حالی هر دو متهم را با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان کرد که دیگر گره ...
اعتراف دوباره به قتل عمه با ضربه تابه
خانه تنها زندگی می کرد به همین خاطر در خانه اش دوربین وصل کرده بودم تا مراقبش باشم. آخرین بار که او را دیدم وضوگرفته بود تا نماز بخواند، اما دقایقی بعد دوربین خاموش شد. از نگرانی با مادرم تماس گرفتم، اما جوابی نشنیدم به همین خاطر به خانه اش رفتم، اما با جسد مادرم روبه رو شدم. احتمال می دهم فرد آشنایی او را به قتل رسانده، چون طلا های مادرم سرقت شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران ...
ناگفته های خانواده دختر محبوس شده در خانه وحشت
شاکی جدیدی در پرونده این مرد ترسناک پیدا شده و سمیه نیز صحبت های تازه ای را درباره سه سال حبس مطرح کرده است.پدر سمیه، همان دختری که سه سال در خانه سعید زندانی بوده، به دادسرای جنایی رفت و از چندین ماه جست وجو برای پیداکردن دخترش گفت. این در حالی است که سمیه نیز در همان جلسه حضور داشت و موضوعات تازه ای را مطرح کرد. این دختر به بازپرس گفت: در این مدت افراد زیادی به خانه سعید می آمدند. ...
شجاعی: دلم برای شادی گلم تنگ شده بود/ اصلا بحث جدایی ام مطرح نبود
آن پنالتی النصر که یک سال از آن می گذرد انجام دادم. خودم خیلی دلتنگ این شادی بودم البته واقعا سختی بسیار زیادی کشیدم و 3-4 ماه اذیت شدم و دور از تیم ماندم و خیلی سخت بود و مصدومیت بسیار شدیدی بود و واقعا از تمام مربیانی که کمکم کردند تشکر می کنم. پزشک و فیزیوتراپ خیلی زحمت کشید و کمک کرد که زودتر به تیم برگردم و هم بعد از آن کارم را برای بحث بدنسازی انجام داد خیلی تشکر می کنم ولی در مجموع این شش ...
گریه امان متین ستوده را برید + عکس
این دو تجربه ، پدرش بخاطر عقب افتادن درس با ادامه فعالیت اش مخالفت کرد بعد از پایان نصفه و نیمه تحصیلات دانشگاهی وارد کارگاه بازیگری امین تارخ شد اما دیگر رانت پدر بود چون او و هم نسلانش دیگر بازنشسته شده بودند خودش می گوید بعد از شروع دوباره ، از هیچ حمایت و واسطه ای بدلی عوض شدن تمام عوامل و رفقای پدرم بهره نبردم و تنها سرمایه هایم خدا و تلاش خودم بود سال 1388 ...
کاهش حجاب قدبلندترین بازیگر زن ایرانی در عکس های لاکچری
...> اولین بار سال 1371 در 7 سالگی از طریق پدرش در سریال بازنشستگی جلوی دوربین رفت سپس سال 1374 هم در سریال این خانه دور نیست حضور داشت بعد از این دو تجربه ، پدرش بخاطر عقب افتادن درس با ادامه فعالیت اش مخالفت کرد بعد از پایان نصفه و نیمه تحصیلات دانشگاهی وارد کارگاه بازیگری امین تارخ شد اما دیگر رانت پدر بود چون او و هم نسلانش دیگر بازنشسته شده بودند. خودش می گوید ...
صحبت های بدون تعارف از 15 سال حبس در آلمان
خواستند ایران را بزنند و منم افتخار می کنم و به این صورت نیست که پشیمان باشم که چرا بی گناه زندان بودم آن ها می گفتند که شما عضو سپاه قدس بودید یا وزارت اطلاعات یا حزب الله لبنان اولا که من نبودم و اگرهم بودم افتخار می کردم اگر یک امریکایی این اتفاق در ایران برایش افتاده بود؟ یا یک فرد آلمانی و فرانسوی توی ایران برایش این اتفاق برایش افتاده بود اگر تو ایران گرفته بودنش و و بیگناه 15 سال حبس به او می ...
خاطره جالب نادر از جمشید مشایخی | پدر گفت یا سینما یا موسیقی
اولیه وقتی بیشتر با ایشان آشنا شدم، واقعاً نگاه ها و ایده های ایشان بیشتر مرا جذب کرد و انگیزه ساخت فیلم شد. حاصلی بیان کرد: آقای مشایخی خودش می گوید که در دوران نوجوانی عاشق سینما بودم و با حمید تمجیدی یک فیلم کوتاه هم ساختم. همان شب پدرم چند نفری را دعوت کرد و فیلم را دیدیم. بعد مرا به اتاقی برد و گفت نادر فردا صبح که از اتاق بیرون آمدی، به من می گویی موسیقی یا سینما. وی ...
ماجرای فوتبالیست یاغی و قمه کش/ مردی که از مرداب زندگی، گلستان ساخت
ساعت ها منتظر می ماندیم. او ادامه می دهد: پدرم حصیر می بافت، از این رو اکثر روزهای سال را در مناطق گرمسیری به سر می برد و مادرم نیز در بافت حصیر به او کمک می کرد و برخی کارهای دیگر از جمله رخت شویی، سبزی پاک کنی انجام می داد تا بلکه خرج خانه مان در بیاید. عاشق ساندویچ بربری های 3 تومنی مدرسه بودم اما هیچ وقت پولش را نداشتم به اینجای حرف هایش که می رسد، آهی کشید و ...
زاهدی: من و اللهیار در اوکراین داداشیم!
هزار و یک اتفاق اما برای آینده فعلا تمرکزم روی تیم است چون الان تیم ما دو بازی دیگر دارد اما من بازی آخر که لیگ است را محروم شدم چون چهار کارت زرد گرفتم ولی در بازی بعدی که با تیم نروژی و برای لیگ کنفرانس است حضور دارم و تمرکزم روی آن بازی است. * صحبت هایی درباره تیم ملی اوکراین بود جرقه پیشنهاد تیم ملی اوکراین از زمانی خورده شود که من در منتخب سال قرار گرفتم و جزو یازده بازیکن برتر ...
زاهدی: صحبت هایی برای حضورم در تیم ملی اوکراین شد اما اولویتم بازی برای ایران است/ دعوت نشدنم به تیم ملی ...
پیشنهاد اوکراین برای بازی در تیم ملی این کشور یادآور شد: جرقه این موضوع زمانی خورده شد که من در تیم منتخب سال قرار گرفتم و جزو 11 بازیکن برتر لیگ در فصل گذشته شدم و خیلی برای من خوشحال کننده بود. صحبت هایی شده است، ولی به نظر من، حس وطن پرستی همیشه در من به معنای خوبش جریان داشته است و به ایرانی بودنم افتخار می کنم. همیشه اولویت من کشورم بوده، اما در این باره صحبت هایی شده است و نمی توانم کتمان کنم ...
صحبت های رونالدو در کنار فرگوسن/ راز همکاری آنها در منچستر چه بود؟
صحبت می کند و به پرتغالی می گوید: این حیاتی است که مردم متوجه شوند که شما به آن اهمیت می دهید. این مرد اسکاتلندی پس از اینکه رونالدو را تنها 18 سال داشت به باشگاه آورد، مانند یک پدر واقعی برای رونالدو عمل کرد. و در این ویدئو به نظر می رسد که رونالدو در مورد رابطه پرتنش خود با پدرش صحبت می کند که در سال 2005 به دلیل نارسایی کبد در پی مبارزه طولانی مدت با اعتیاد به الکل درگذشت ...
شجاعی: دلم برای شادل گل با لباس پرسپولیس تنگ شده بود
شد ارسالم خوب نباشد اما در ادامه شرایط بهتر شد و خدا را شکر برای تیم تاثیرگذار بودم . بعد از گل هم که زدی کسی جلودار تو نبود و رفتی شادی گل خودت را انجام دادی؟ شما نمی دانید بعد از سه ماه سختی که داشتم این اتفاق برایم چقدر شیرین بود. خیلی خوشحال بودم چون واقعا دلم برای شادی گل با لباس پرسپولیس تنگ شده بود. امیدوارم بازهم این اتفاق بیفتد تا این شادی ها را با لباس تیم محبوبم ...
وظیفه و نقش پدر د ر تربیت فرزند ان
...، ذهن و فکرم را سخت به خود مشغول کرد. به هیچ عنوان آمادگی این خبر عجیب را نداشتم و به شدت شوکه شده بودم. مادرم در تماس با من پس از قدری طفره رفتن و حاشیه گوئی، نفس عمیقی کشید و خبر را به من داد: من باردار هستم. فکر بچه دار شدن پدر و مادرم در این سن و سال و این که من به زودی صاحب خواهر یا برادری خردسال خواهم شد به قدری ذهنم را مشغول کرد که حتی فراموش کردم به مادرم تبریک بگویم. در این ...
هابیل کشی یا قابیل کشی؟!
سال در زندان ماند. تا اینکه مدتی قبل در نامه ای از قضات دادگاه کمک خواست و درخواست تقسیط دیه را مطرح کرد. دادگاه برای بررسی درخواست متهم تشکیل جلسه داد و این مرد بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد. او درخواست خود را مطرح کرد. در این هنگام قضات از او خواستند تا آنچه را اتفاق افتاده بود، دوباره تشریح کند. متهم گفت: من در زمان حادثه مجرد بودم و با ماشین سنگین یکی از دوستانم که آن را اجاره کرده بودم کار می ...
دانشنامه تاج ثانی از سال ها آوازخوانی اش می گوید
شنوندۀ کارشان هم خودشان خواهند بود! جناب استاد، باوجود اینکه شما توانستید از فرد سخت گیری چون مرحوم مشیر تأییدیه بگیرید، چرا حضورتان در ارکستر رادیو ادامه نیافت؟ ببینید، یک سال جلوتر از این اتفاق، من پدرم را از دست داده بودم و به جز این، ملک و املاکی از پدرِ مادرم در اختیار داشتیم که حدود پنجاه، شصت جَریب بود و خودمان آن را می گرداندیم. پدرم هشت فرزند داشت؛ شش پسر و دو دختر. به همراه پدر و ...