ناکامی مرد شرور در آدم ربایی سریالی - جام جم
سایر منابع:
سایر خبرها
مادر برای ربودن پسرش آدم ربا اجیرکرد
شوهرم جدا شده بودم و با پسر 18ساله ام زندگی می کردم. روز حادثه داخل خانه سرگرم تماشای فیلم بودم و پسرم به نام امیرعلی داخل اتاقش استراحت می کرد. ناگهان در باز شد و 2نفر با صورت پوشیده وارد خانه شدند. آنها به سمتم هجوم آوردند و دست و پایم را با طنابی بستند. مردان نقابدار در ادامه به سراغ پسرم در اتاق خواب رفتند و او را با چاقو زخمی کردند. آنها پسرم را درحالی که به دلیل خونریزی ...
هشت سال جنگ، هشت شب هم نجف آباد نبود...!
روز ما بعد از مدرسه رفتن، حضور در مغازه پدر و مشغول به کار شدن بود. حاج احمد هم همین طور؟! بله، احمد هم همین طور. او زمانی کار را شروع کرد که پدرم وارد بازار فرش و خرید و فروش قالی شده بود. اتفاقا احمد خیلی خوب و کامل و از صفر تا صد این شغل را یاد گرفت؛ از آماده کردن چله تا به دار انداختن قالی. تا کی و کجا ادامه داد؟ تا عاشورای سال 56 که به دلیل شرکت در تظاهرات ...
داستان دختری که برده جنسی شد +عکس
بروکلین رفته بودم, رئیس این روسپی منزل که زن خوب و مهربانی به نظر می رسید شماره تلفن مرد جوانی را به ما داد و گفت که اگر روزی توانستیم خودمان را از این بند آزاد کنیم این مرد به ما کار شرافتمندانه خواهد داد و خواهیم توانست پول پس انداز کنیم و به اندونزی برگردیم. چند روز بعد من و نینا موفق شدیم از راه پنجره کوچک دستشویی که بازمانده بود فرار کنیم و به شماره تلفنی که به ما داده شده بود زنگ ...
بررسی و تحلیل موشکافانه فیلم Psycho اثر آلفرد هیچکاک
میگردد که در ادامه به آن میپردازیم. ماریون که ظاهرا دچار سردرد شدید شده ست ، پس از رسیدن به محل کارش با همکار خانمش ( که ازدواج کرده ست ) درباره سردردش صحبت میکند و همکارش پیشنهاد قرصی آرامبخش را میدهد که ماریون رد میکند. کارفرما و رییس ماریون ، با مرد نسبتا سالخورده ی پولداری وارد شرکت می شود . ظاهرا پیرمرد ، خریدار ملکی به قیمت 40٫000 دلار می باشد و آن را به صورت نقدی به ماریون ...
مادر، طراح سناریوی ربودن پسر 18 ساله +عکس
به گزارش رهیاب: 23 آذر زن میانسالی به کلانتری 125 یوسف آباد رفت و از ربوده شدن پسرش توسط مردان ناشناس خبر داد. ساعاتی قبل درخانه مشغول تماشای تلویزیون بودم که پسرم امیرعلی هم در اتاق خوابش مشغول استراحت بود. اما ناگهان در خانه باز شد و دو مرد که صورت هایشان را پوشانده بودند به طورهولناکی وارد شدند. آنها با تهدید دست و پای مرا بستند و بعد هم به طرف اتاق پسرم رفتند. پس ازبریدن دست پسرم با چاقو، او ...
بازگشت از چوبه دار
دقیقه نگذشته بود که جوانی چاقو به دست وارد منزلم شد و سر و صدا به راه انداخت. او دو ضربه چاقو به سر و انگشتانم زد که همسایگان متوجه شدند و او را به بیرون از منزلم بردند. در این لحظه من که از دخالت آن جوان بیگانه عصبانی شده بودم، چاقویی را برداشتم و ضربه ای به قفسه سینه اش زدم. وقتی او روی زمین افتاد، تازه به خود آمدم که چه کار اشتباهی کرده ام. به همین دلیل پیکر مجروح او را برای نجات از مرگ داخل ...
مادری پسر 18 ساله اش را ربود
. مادر این پسر جوان با حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: داخل خانه درحال نگاه کردن فیلم بودم و پسرم به نام امیرعلی نیز در داخل اتاق خوابش درحال استراحت بود که در همین زمان با بازشدن در خانه، دونفر با صورت پوشیده وارد خانه شدند. مرا گرفتند و دست و پایم را بستند؛ این دونفر در ادامه به سراغ پسرم در داخل اتاق خواب رفتند و پس از مجروح کردن وی با چاقو و ...
مرد آدم ربا گرفتار شد
: من کترینگ تهیه غذا دارم. دقایقی قبل از حادثه مردی تماس گرفت و چند پرس غذا سفارش داد. در حال بردن غذا به آدرس داده شده بودم که ناگهان چهار سرنشین خودروی پژویی راه مرا سد کردند و قصد داشتند به زور مرا بربایند. وقتی مقاومت کردم آنها مرا با چاقو زخمی کردند و در ادامه هم رهگذران به کمک من آمدند و آدم ربایان فرار کردند، اما رهگذران شماره پلاک خودروی آنها را یادداشت کردند. پس از طرح این ...
کشتن کودک با 50 ضربه چاقو/ شایعه بمبگذاری در تهران/ محاکمه مرد همسرکش
بزرگ جای گرفت. مادر فرد ربوده شده با حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان کرد: داخل خانه در حال نگاه کردن فیلم بودم و پسرم به اسم امیرعلی نیز در داخل اتاق خوابش در حال استراحت بود که در همین زمان با باز شدن در خانه، دو نفر با صورت پوشیده وارد خانه گردیدند. مرا گرفتند و دست و پایم را بستند؛ این دو نفر در ادامه به سراغ پسرم در داخل اتاق خواب رفتند و بعد ...
هنر یعنی مسجد شیخ لطف الله
...، من از تهران که منتقل شدم و به اصفهان آمدم، عالی قاپو و چهلستون را دیدم و متوجه شدم که اصلاً خوراک من در این شهر است. هر صبح راهی عالی قاپو می شدم و تا شب یک سره مشغول کار بودم، طرح های سنتی و اسلیمی و ختایی و گل و بته کار می کردم". خدا می داند آنها چقدر کار می کردند. هنرمندان صفوی نسبت به ما خیلی پیشرو بودند. ما هم باید سعی کنیم بهتر از آنها یاد بگیریم و به شاگردها یاد بدهیم. مسجد شیخ لطف ...