بیمار عاشق پیشه پرستارش را کشت - خبرگزاری تابناک
بیمار عاشق پیشه پرستارش را کشت
سایر منابع:
سایر خبرها
مرد رؤیا های دختر پولدار قاتل زندانی از آب درآمد
بگیرند و با تصادف ساختگی مرا بکشند. اقدام به قتل ابتدا به تهدید های او توجهی نکردم و فکر می کردم که یک زندانی چطور می تواند مرا بیرون از زندان به قتل برساند به همین خاطر سعی کردم او را فراموش کنم. پیامک های تهدید آمیز او هر روز ادامه داشت، اما این پایان ماجرا نبود تا اینکه چند روز قبل وقتی از خانه مان بیرون آمدم داخل خیابان متوجه شدم خودرویی که راننده آن مرد جوانی است مرا تعقیب می کند ...
دیه و 5 سال حبس برای قتل همکلاسی
که همراه داشتم بیرون آوردم و به او ضربه زدم. وقتی مجید خونین روی زمین افتاد از ترس به پارک سرخه حصار فرار کردم و شب به خانه برگشتم. خیلی مضطرب و پریشان بودم تا اینکه پدرم حالم را پرسید. گریه ام گرفت و موضوع را به او گفتم. پدرم وقتی ماجرا را شنید و متوجه شد مجید در بیمارستان فوت کرده است از من خواست به اداره پلیس برویم تا خودم را معرفی کنم. برایم خیلی سخت بود، اما قبول کردم. با اقرار های متهم، از ...
نقشه فوق حرفه ای 2 معشوقه برای سرقت از پولدارها
جوان ناشناس گفته بود واریز کردم تا هرچه زودتر به دست او برسد و پسرم آزاد شود. اما روز بعد که برای پیگیری موضوع به سفارت کانادا رفتم مشخص شد که پسرم اصلا زندان نبوده و ماجرای درگیری دروغی بیش نبوده است. پسرم سرگرم اسباب کشی بوده و خانه اش را عوض کرده بود و به همین دلیل صدای زنگ موبایلش را نشنیده بود. آنجا بود که فهمیدم به دام یک کلاهبردار افتاده ام و پسرم از من خواست تا ماجرای این ...
اختلاف مالی خونین
قسط گرفتم. قرار شد بعد از قتل پیرمرد بقیه پولم را بگیرم. او برای این که مطمئن شود من نقشه قتل را اجرا می کنم و سرش کلاه نمی گذارم شب جنایت تا نزدیکی خانه مقتولان آمد. وی افزود: من از روی دیوار وارد خانه پیرمرد شدم. آنها خواب بودندکه پایم به وسایل خانه خورد و سروصدا بلند شد. مرد صاحبخانه بیدار شد که با وی درگیر شدم و با ضربه های چاقو او را زدم که فوت شد. همسرش متوجه شد که او را نیز کشتم ...
قتل مرد جوان به دنبال رابطه پنهانی همسر
خانه خواهرم رفته بودم اما وقتی به خانه برگشتم با جسد خونین همسرم روبه رو شدم. نمی دانم چه کسی شوهرم را کشته است. در حالی که شواهد نشان می داد این مرد قربانی جنایت یک آشنا شده و احتمالا قاتل یا قاتلان کلید در خانه را داشته و قربانی را غافلگیر کرده اند، فرضیه دست داشتن زن جوان در قتل شوهرش قوت گرفت. وقتی پلیس به بررسی پیامک های ارسال شده از گوشی ناهید پرداخت، به رابطه پنهانی وی با یک ...
کلاهبرداری دختر و پسر جوان برای خوشگذرانی
زدم که خاموش بود. چند ساعت بعد مرد غریبه ای به من زنگ زد و مدعی شد با پسرم در کانادا آشنا شده اما چون او دعوا کرده، زندانی شده و باید پول واریز کنم تا بتواند او را تا زمان محاکمه آزاد کند. شوکه شدم. النگوی طلایم را فروختم و از چند نفر از اقوام پول قرض گرفتم و 50میلیون تومان به حسابی که مرد ناشناس گفته بود واریز کردم. بعد از دو روز به ماجرا شک و از طریق سفارتخانه پیگیری کردم و متوجه شدم پسرم خانه ...
افزایش چراغ خاموش قیمت نان و شکر در بیرجند ادامه دارد
...> یکی دیگر از شهروندان هم از نبود شکر تنظیم بازار در بیرجند خبر داد و افزود: بعد از اینکه چند مغازه برای خرید شکر رفتم و با نبود شکر تنظیم بازار مواجه شدم، یکی از فروشگاه های سطح شهر شکر را با قیمت آزاد موجود داشت اما قیمت آزاد بسیار گران است و بسته 800 گرمی بیش از 14 هزار تومان تمام می شود. معاون توسعه امور بازرگانی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان جنوبی نیز در این باره گفت: قیمت پایه شکر ...
سعید آقایی: دیه سه قتل کمتر از جرایم بازی سپاهان در می آمد!
چمدانم را بسته بودم که انشاالله راهی هند شویم. ساعت 9 شب بود که دکتر تیم به من زنگ زد و گفت تست مثبت شده است. خیلی شوکه شدم. اصلا تا آن لحظه علائمی در خودم نمی دیدم. استرس گرفت منو و درگیر این بیماری شدم و بازی های مهمی را از دست دادم. بعد از بازگشت تیم هم تقریبا قبل از بازی با سپاهان تمرینی نداشتم. خیلی از نظر بدنی عقب هستم و این تعطیلی 20 روزه کمک زیادی به من خواهد کرد تا به شرایط خوب نزدیک شوم ...
زن وشوهر شمالی دزد قدرتمند را کشتند / فیلم
لحظه به لحظه این پرونده جنایی را بازگو می کرد. قتل سارق در خانه زوج جوان زن جوان به تیم تحقیق گفت: بیرون خانه بودیم و وقتی وارد خانه شدم به اتاق خواب رفتم که ناگهان دیدم پرده اتاقک پشت اتاق خواب تکان خورد. ترسیده بودم و احساس کردم کسی داخل خانه است، به سمت اتاقک پشت اتاق خواب که یک در به سمت راه پله طبقه بالا دارد رفتم. وقتی به آنجا رسیدم مرد قوی هیکلی را دیدم که آرام می گفت ...
مرد جوان تهرانی همخانه خود را به آتش کشید/ ویدئو
... می خواستم گمان نکند که مثل بقیه از او حساب می برم.عصبانی بودم و رفتم نوشابه خریدم.نوشابه اش را خالی کردم و در بطری بنزین ریختم.دوباره به خانه آمدم و دم اتاقش رفتم و صدایش زدم. زنده زنده می سوخت و در آتش فریاد می زد پیمان در ادامه گفت: به محض اینکه همسایه ام در اتاقش بیرون آمد بنزین را روی او پاشیدم و فندک زدم. دور خودش در حیاط می چرخید و آتش روی او گر گرفته بود.می خواست با شلنگ آب،آتش را خاموش کند اما فایده نداشت. من ترسیدم و رفتم پتو آوردم که دیدم خاموش شده بعد فرار کردم. بعد از اعترافات متهم رسیدگی به این پرونده در جریان قضایی قرار گرفت. ...
گزارشی از نجات یک اعدامی محکوم به قصاص روایت 25 سال کما
خانه دختر به قتل رسیده بود. به قول ما زندانی ها پسرعمویم آدم فروش بود. خنده تلخی فضای خالی کلماتش را پر می کند. به خاطر مشکلی که با هم داشتیم، بعد از خبر به قتل رسیدن دختر همسایه، به اداره آگاهی رفت. همان جا ادعا کرد قاتل را می شناسد. این شد که مرا به مأموران آگاهی نشان داد. هیچ ربطی به این قتل نداشتم. مرا بردند، زدند و آویزان کردند، ولی کار من نبود. به کار نکرده، باید اعتراف می کردم. یک ...
عبدی: پرسپولیسی می مانم تا بیرونم بیندازند / در فینال سوم قهرمان آسیا می شویم
عنوان گلزن بازی های بزرگ نشان دادی، اما بعد از آن در یک برهه ای دچار افت شدی. نظر خودت درباره روندی که طی کردی چیست؟ خدا را شکر می کنم که گل زدم و دوباره دارم گل می زنم. هواداران لطف دارند و به من می گویند مرد بازی های بزرگ. اما درباره اینکه گفتی مدتی دچار افت شدم، واقعا خودم هم نمی دانم چه اتفاقی افتاد! فوتبالیست های زیادی بودند که برای مقطع کوتاهی دچار افت شدند. همین الان لااقل ...
روایتی از شبکه پیشرفته طلای کثیف در بین کودکان و نوجوانان مشهد
متوجه شدم برخی از این انبار ها را منطقه شناسایی کرده بود؛ این خانه هم جزو همان ها بود. زنگ در به صدا درآمد، مرد سال خورده ای در را باز کرد، حکم قضایی را نشانش دادند و بدون هیچ گفت وگویی وارد شدند، او مات و مبهوت نگاه می کرد، با حسرتی وصف نشدنی نابودی ثمره تلاش چند ساله خود را نگاه می کرد. یک واحد از این آپارتمان به طور کامل پر از ضایعات بود و 4 واحد دیگر که خانواده خودش و فرزندانش زندگی می کردند ...
داستانک/ کاپشن جیر من
درآوردم مچاله کردم و پرت کردم گوشه ای و گفتم من دیگه اینو نمی پوشم . شب پدرم که جریان را فهمید گفت بپوشش ببینم . پوشیدم و در کمال تعجب دیدم کاپشن دقیقأ اندازه است. پدر با گفتن اینکه اُو شیرین نه مال خره، تقصیر منه که کاپشن مثل آدم سیت گرفتمه ، رفت گرفت و خوابید. جالب این که آن شب خودم هم باور شد که اشتباه کرده ام و کاپشن اندازه است. فردا صبح باز همین داستان تکرار شد. صبح کاپشن ...
عشق خونین بیمار به پرستار
...، به اورژانس زنگ زدم و آدرس خانه ویلایی را به آنها دادم تا سارا را فورا به بیمارستان ببرند و نجاتش بدهند. من قصد کشتن سارا را نداشتم. خیلی ترسیده بودم اما می دانستم که زنده نمی ماند. راستش تنها جایی که خاطره خوبی دارم همان بیمارستانی بود که با سارا آشنا شدم؛ یعنی محل کارش. به آنجا رفتم و اعتراف کردم که یکی از همکارانشان را چند ساعت قبل کشته ام. عذاب وجدان داشتم و خیلی ناراحت بودم. من عاشق او بودم و همه چیز به خاطر عصبانیت من رخ داد. ...
داستان/ عقیق {از روایت های پدرم}
کارش به درون مغازه رفت. در مغاک نگاه بی رمق و اندوهگینم، راهروی بازارچه تاریک و بی فروغ به نظر می آمد. ****** لحظه به لحظه آن شب پر از اندوه به سختی گذشت. به رختخواب رفتم، اما خواب از چشمِ ماتم زده ام، رخت بر بسته بود. پیرمرد خندان با گفتگوهای شیرین همیشگی از برابر نگاهم دور نمی شد. نیمه های شب، برای نماز برخاستم. نماز را به نیت آرامش روح او خواندم. به قنوت ...
بخشش به فقرا با سرقت از بوتیک های گرانقیمت
این پرونده ها ادامه داشت، مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت مغازه اش خبر داد. او گفت: سه دختر جوان وارد مغازه ساعت فروشی ام شدند و دقایقی بعد هم بدون اینکه ساعتی بخرند، مغازه را ترک کردند؛ چون به رفتار آنها مشکوک شده بودم به محض خروج دنبالشان رفتم و آنها را صدا کردم اما دخترها که ترسیده بودند پا به فرار گذاشتند در همین موقع ناگهان یک ساعت آبی رنگ که از مغازه ام سرقت کرده بودند از جیب یکی ...
5 زن تهرانی همزمان تسلیم این مردان شوم شدند + فیلم گفتگو با زنان و متهمان
جوان با مرد دیگری ازدواج کرد که دوستم شوهر زن سابقش را به قتل رساند. تو چه نقشی داشتی؟ دوستم بعد از قتل به من زنگ زد که خودرویش در گل گیر کرده که من با خودرو به کمکش رفتم که دوستم پس از بیرون کشیدن خودرویش به سرعت از محل دور شد و بعد به من زنگ زد و عنوان کرد که دست به قتل زده و از من خواست که فرار کنم تا دستگیر نشوم. الان به چه جرمی دستگیر شدی؟ . ...
قصاص برای عامل قتل در بوتیک
، سیاوش به عنوان متهم بعدی به جایگاه رفت و گفت: من اتهام مشارکت در قتل را قبول ندارم. من در نزدیکی محل حادثه یک مغازه قصابی دارم. کاسب و آبرودارم و هیچ سابقه کیفری هم ندارم. روز حادثه برادرزاده کوچکم در حالی که به شدت ترسیده بود و داشت گریه می کرد، به مغازه ام آمد و گفت عمو بیا چند نفر می خواهند بابا را بکشند. من هم هراسان با برادرزاده ام به محل حادثه رفتم و دیدم چند نفر بر سر برادرم ریخته اند و او را ...
آزادی قسمت حمید صفت می شود؟
بازداشت شد. این خواننده در تحقیقات اولیه مبنی بر اینکه ضربه خطرناک و کشنده ای به متوفی نزده، گفت: روز حادثه متوجه شدم که همسر مادرم با او درگیر شده و مادرم را کتک زده و من خیلی زود خودم را به خانه مادرم رساندم، مقتول با تندی با من حرف زد و باعث شد عصبانی شوم، من هم یک گلدان برداشتم و به دیوار کوبیدم تا او بترسد. بعد به سمت او رفتم و ضربه ای به صورتش زدم. سپس همسایه ها با شنیدن صدای دعوا به ...
دفن سمیه در باغچه خانه /دختر خردسال پدر قاتلش را لو داد
راز قتل زن جوان بعد از پنج سال فاش شد.متهم در دادگاه کیفری جزئیات این جنایت را فاش کرد.تابستان سال 94 بود که سمیه 30 ساله ناگهان ناپدید شد.در حالی که پدر ومادر زن جوان در جستجوی دختر خود بودند،همسر او ماجرای گم شدن سمیه را اینطور شرح داده بود: یک روز صبح زمانی که از خواب بیدار شدم،متوجه شدم همسرم تمام مدارکش را برداشته و از خانه فرار کرده است و به خارج از کشور سفر کرده است. تحقیقات ...
سیره و منش شهید ابوترابی فرد از نگاه نزدیکان/سید آزادگان مظهر صبر و تقوا
باشد من خودم می آیم بیمارستان. یک هفته بعد که همه مشکلات حل شده بود، حاج آقای ابوترابی زنگ زدند و حال اخوی را پرسیدند و فرمودند: شما که تماس گرفتید، من فراموش کردم به وزیر زنگ بزنم، شما چه کار کردید؟ ما هم ماجرا را تعریف کردیم و گفتیم در حال حاضر وضعیت طوری شده است که توی بیمارستان پارتی های ما را بیشتر تحویل می گیرند تا خود ما! اختلاف زن و شوهر! محمدرضا بابایی شوهرخاله شهید حجت ...
قتل همسر مقابل چشم همسایه ها
دام افتاد. بیشتر بخوانید حمله مسلحانه مردان پلید به خانه ای با 5 زن با دستگیری اعضای باند سرقت مسلحانه در تهران جزئیات سرقت خشن این باند فاش شد. بیشتر بخوانید بیمار عاشق پیشه پرستارش را کشت مهندس جوان که عاشق پرستار بیمارستان شده بود وقتی فهمید او دیگر علاقه ای به وی ندارد در اقدامی جنون آمیز دختر جوان را به قتل رساند. بیشتر بخوانید زندگی با ...
جوان 18 ساله: می ترسم به فرجام پدرم دچار می شوم
جوان 18 ساله ای که به جرم زورگیری دستگیر شده است، درباره سرگذشت سیاه خود به کارشناس دایره مددکاری اجتماعی کلانتری گفت: سه ساله بودم که پدرم به جرم فروش مواد مخدر اعدام شد و من از همان دوران کودکی از حمایت های پدر محروم شدم و هیچ گاه نتوانستم به مدرسه بروم چرا که بعد از مرگ پدرم باید مخارج زندگی را به همراه برادر بزرگ ترم تامین می کردم. مادرم خانه دار بود و امید داشت تا من و برادرم بتوانیم بار ...
قتل همسر مقابل چشم همسایه ها
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، چند روز قبل ساکنان یک مجتمع مسکونی در شهریار در تماس با پلیس از سقوط مرگبار زن جوانی از بالکن خانه اش خبر دادند. وقتی مأموران پلیس برای بررسی حادثه به محل رفتند یکی از همسایه ها گفت: من در خانه نشسته بودم که ناگهان صدای فریاد های زن همسایه را شنیدم. وقتی به حیاط رفتم متوجه شدم زن جوان که ساکن طبقه سوم بود با شوهرش روی بالکن در حال دعوا هستند. زن فریاد ...
سفارش طناب دار برای قاتل صاحب بوتیک
ام مشغول کار بودم که ناگهان برادرزاده ام هراسان وارد مغازه شد و گفت پدرش با صاحب یک مغازه لباس فروشی درگیر شده است. وقتی شنیدم برادرم چاقو همراه دارد نگران شد و بلافاصه به محل درگیری رفتم. دیدم مقتول لباسش را درآورده و در حال داد و فریاد است. برای میانجیگری وارد درگیری شدم که یکباره مقتول با میله آهنی به سر برادرم زد و برادرم نیز از شدت عصبانیت با چاقو به مقتول ضربه زد. هر چه تلاش کردم جلوی این کار ...
خانم پرستار، قربانی جنایت عاشقانه مرد بیمار شد
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، ساعت23و30دقیقه جمعه هفتم خرداد امسال مرد میوه فروشی به پلیس 110تهران اطلاع داد که صدای درگیری از خانه ویلایی مقابل مغازه اش در محله درکه شنیده و چند نفر را هم دیده که سراسیمه از آنجا فرار کردند. احتمال می دهد آنجا سرقتی رخ داده باشد چرا که صاحبخانه را میان آن افراد ندیده است. همزمان با حضور پلیس در آنجا جسد زنی 42ساله که با ضربه های چاقو کشته شده بود پیدا شد و ...
سرنوشتی شوم/این دو برادر محکوم به اعدام شدند!
اش رفتم. وی ادامه داد: میثم عصبانی بود که لباس هایش را از تنش در آورد تا با هم درگیر شویم .درگیری میان ما بالا گرفت و او چند ضربه با میله آهنی به من زد .من هم چاقو کشیدم و می خواستم به کتف او بزنم اما چون یکباره حرکت کرد و چاقو ناخواسته به شاهرگ او برخورد کرد. من 5 سال بود به خاطر حمل مواد مخدر در زندان بودم و به تازگی از زندان آزاد شده بودم که این بار به اتهام قتل بازداشت شدم. ...
خواهران تحصیلکرده لباس برای خود و کارتن خواب ها می دزدیدند!
از ساعت های گرانقیمتم داخل ویترین نیست. به سرعت به داخل خیابان رفتم و آنها را صدا زدم، اما آنها فرار کردند و در حین فرار هم ساعت سرقتی از جیب یکی از آنها بیرون افتاد که بلافاصله موضوع را به اداره پلیس خبر دادم و مأموران هم یکی از آنها را دستگیر کردند. خواهران سارق متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر سرقت شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبه رو شد به سرقت های سریالی با همدستی ...
زندگی با اشباح ترسناک!
رشته موسیقی نرفتی؟ چون خیلی زود عاشق شدم و ازدواج کردم. با همسرت چگونه آشنا شدی؟ بعد از این که خدمت سربازی ام را به پایان رساندم من و برادرانم هر کدام یک گاری برای خودمان مهیا کردیم و در شهر میوه می فروختیم. من هم در یکی از مناطق حاشیه ای شهر مستقر شدم. در روز های تابستان من بیشتر بار هندوانه داشتم من که به خوانندگی علاقه زیادی داشتم بیشتر اوقات با خواندن شعر مردم را ترغیب به خریدن ...