عبدی: پرسپولیسی می مانم تا بیرونم بیندازند / در فینال سوم قهرمان آسیا می ...
سایر منابع:
سایر خبرها
علیپور: قهرمان آسیا هم شوم به تیم ملی دعوت نمی شوم/ انتخاب اول و آخرم پرسپولیس است
هم صمیمی هستیم می زنم منتهای مراتب یک ساعت بعد پشیمان می شوم. من دوست دارم زیر پرچم کشور خودم و برای تیم ملی ایران بازی کنم. راه دیگری هم بلند نیستم و تلاش کرده و می کنم با فوتبالم به این هدف بزرگ و پرافتخار برسم. گفتم که کار دیگری هم بلد نیستم. نه می توانم لابی کنم و نه عادت دارم مجیز کسی را بگویم و هندوانه زیر بغل مسئولان بگذارم. همیشه توکلم به خدا بوده و باز هم همین طور خواهد بود. تمرین و تلاش ...
شریفی: دستمزد این تیم فقط قهرمانی و گلات است
نظر هواداران را هم جلب کند . با یک برد خوب مقابل ذوب آهن به تعطیلات رفتید که اهمیت این برد عقب نماندنپرسپولیس از کورس بود. تعطیلات چطور می گذرد؟ بله درست می گویید ما بازی مهمی را در اصفهان با آن اتفاقاتی که برای مان رقمزدند، بردیم و سه امتیاز آن برای ما خیلی اهمیت داشت تا در کورس عقب نمانیم. واقعا حق هیچ اشتباهی نداشتیم و بعد از گل اتفاقی که خوردیم خیلی کارمانبرای جبران سخت ...
الهه منصوریان: به خاطر حفظ حجابم در مبارزه تماشاچی ها به من خندیدند
دنبال فتح سکوی قهرمانی و بعد خداحافظی با ورزش قهرمانی است. منصوریان همچنین در گفتگویی که با گل داشت، زوایای جالبی از مبارزه اش برابر حریف چینی را مطرح کرد. مبارزه ای که چاره ای به جز تشویق را مقابل تماشاچی های چینی قرار نداده بود. گفتگوی این ووشوکار با گل را بخوانید. یک پیروزی دلچسب را در مبارزه ات در سازمان WLF در چین رقم زدی. از مسابقه ات بگو. همان طور که می دانید ...
قلعه نویی: با توجه به شرایط، صعود از این مرحله هم برای تیم ملی کار بزرگی است/ سال ها پیش مشکلات امروز را ...
چیدمان نکردم. سرمربی گل گهر با اشاره به شرایط تیمش خاطرنشان کرد: از نظر تیمی و آماری وجود دارد نشان می دهد شرایط مان خوب است. بیشترین پیشرفت را با توجه به آمار که فکر می کنم 38 درصد بود داشتیم و طبق همین آمار لیاقت داشتیم بالای جدول باشیم که هستیم و در جام حذفی هم شرایط خوبی داریم و به آن امیدواریم ولی با تمام این اوصاف باز من اعتقاد دارم مزد زحماتمان را نگرفتیم. من از برنامه فوتبال برتر ...
نقشه عجیب برای عدم اعزام یک مدافع حرم!
اما بخشی از وجودش را آنجا گذاشته بود. ساعت ها می نشست و به گوشه ای از خانه خیره می شد! حال عجیبی داشت واقعاً در این دنیا نبود، نمی دانستم چه در سر دارد. یک روز آمد به خانه و گفت: خدا بخواهد کارهای اعزامم ردیف شد و فردا اعزام می شوم! گفتم: تو که تازه آمدی؟! هنوز خستگی سفر اول از تنت خارج نشده! صبر کن با هم یک سفر کربلا برویم بعد برو، دیر نمی شود! من کلی تنهایی کشیده ام! غربت ...
دکتر مرتضی شیخ؛ طبیب 24 ساعته
من پولی نداشتم. شرم را در نگاهم خواند و بی معطلی گفت: با چی خودت را به این جا رساندی؟ گفتم: دوچرخه! گفت: زور داری مرا ترکِ دوچرخه بنشانی و ببری؟ گفتم: بله! دکتر خنده ای کرد و گفت: پس معطل نکن! این گونه بود که دکتر شیخ را بر ترک دوچرخه ام نشاندم و به خانه رفتیم؛ آن هم در آن کوچه های پر دست انداز و گِل و لای، در آن هوای سرد! او پدرم را معاینه کرد و چند قلم دارو از کیفش درآورد و ...
منصوریان: فدراسیون ووشو حتی یک تبریک هم به من نگفت/ قرار بود چشم چپ من را تخلیه کنند/ تلویزیون کوچکترین ...
فقط به خاطر افتخار و شادی دل مردم بود. در مورد wlf هم داستان همین است. اولین هدف و انگیزه من کسب کمربند wlf است و بعد مباحث مالی. وقتی برای تیم ملی بازی کردم و مدال گرفتم، دو سال بعد جایزه اش را به من دادند! اما در اینجا دو ساعت بعد از پایان بازی پاداش من را پرداخت کردند.نمی گویم بحث مالی مهم نیست اما اولین هدف من افتخار آفرینی برای کشورم است.دوست دارم به همه زنان سرزمینم بگویم که آنها هم می ...
منصوریان: با لگد به صورت عطاران زدم/ با قلب جراحی شده مبارزه می کنم/ نظر داریوش ارجمند تغییر خواهد کرد
. قرار بود من با لگد به صورت آقای عطاران بزنم و ایشان به خاطر نگرانی که داشتند مدام سرشان را می کشیدند. هرچه می گفتم پایم را کنترل می کنم آقای عطاران به من اعتماد نداشتند و سرشان را می کشیدند. در برداشت نهایی آقای عطاران سرشان را نکشیدند و من هم چون فکر می کردم ایشان سرشان را تکان میدهند پایم را دیرتر نگه داشتم و به همین دلیل با لگد زدم به صورت عطاران.(خنده) بعد از این سکانس کلی از ایشان عذرخواهی ...
مصطفوی: من بودم لیگ یک ماه زودتر تعطیل می کردم
روزنامه گل - داریوش خان! تیم ملی بازی های حساسی را در پیش دارد. شرایط را چطور می بینید؟ من اول از همه برای تیم ملی آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم در این بازی هایی که در پیش دارد، به پیروزی برسد و هواداران فوتبال ایران را خوشحال کند. این آرزوی قلبی همه ماست که تیم ملی بتواند راهی جام جهانی شود. البته تا پیش از این شانس صعود تیم ملی را کم می دیدم اما الان شرایط بهتر شده و شانس خیلی بیشتری برای تیم ملی قائل هستم . تعدادی از بازیکنان تیم ملی از جمله ...
دختر تاریخ ساز وزنه برداری: به جای خشونت، باید با مدال و موفقیت توانایی مان را ثابت کنیم
. مسابقات چطور بود؟ مسابقات که خیلی خوب بود. سطح رقابت ها خیلی بالا بود. با برخی از وزنه برداران رقابت نزدیکی داشتیم. جو مسابقات هم خوب بود. فکرش را می کردی بتوانی چنین نتیجه ای بگیری؟ من همیشه به مدال آوری فکر می کردم و این هدف را در ذهن داشتم. آرزویم بود که بتوانم اولین مدال را به دست بیاورم. اکبر خورشیدی می گفت برای کاهش استرس با وزنه های سبک تر کار را ...
فرید کاسه چی شکنجه گری قهار با سیمایی کثیف و شیطانی / چهره اصلی و چنگال های خون آلود فرقه رجوی آنجا برای ...
با من صحبت کند و مرا کاملا در انزوا نگه داشته بودند. هر بار هم می گفت بیا توی جمع مسئله ات را حل می کنم، می گفتم تو یک دروغ گوی شیاد هستی. بالاخره بعد از سه روز و سه شب که هیچ چیز نخورده و حسابی ضعیف شده بودم و بسختی سرپا بودم، به سراغم آمد و گفت، بلند شو لباس بپوش، برویم می خواهند به سئوالاتت پاسخ بدهند. ساعت 10 شب 7 مهرماه 1376 بود. همه بچه ها در نشست عملیات جاری و صفر صفر بودند. محوطه خلوت و ...
مجیدی: به گزارشگر بگویید گلزن مشخص شد!
کنند و بگویند گل را چه کسی زد. من لحظه آخر با بغل پا کرنری که ارسال شده بود را تبدیل به گل کردم و خیلی خوشحال هستم که تلاش بچه ها را به ثمر نشاندم. ادامه داد: خدا را شکر شرایط خیلی خوبی داریم و در پنج بازی 11 امتیاز گرفتیم. هدف تمام بچه های شاهین، کادر فنی و هواداران ما صعود به لیگ برتر است و می خواهیم با برتری در بازی های خانگی و شکست ناپذیری و حتی برد در دیدارهای خارج از خانه، این روند را ادامه دهیم و به صعود امیدوارتر شویم. ...
جالب ترین اتفاق برای عابدزاه | ماجرای مهار پنالتی تلس
.... به نظرم یکی از فصل هایی بود که توانستم تعداد بازی های زیادی انجام دهم و نسبت به سال های گذشته با ثبات تر باشم. لطف خدا بود و خدا را شاکرم و خودم هم تمرکزم خیلی بالا بود. دوست دارم هر روز و هر فصل پیشرفت کنم و خیلی امیدوارم که فصل بعد هم همین روند را ادامه بدهم. تلاش کردم نماینده خوبی برای کشورم باشم من همیشه تلاش کرده ام که نماینده خوبی برای کشورم باشم. پیشرفت را ...
الهه منصوریان: حریف چینی، از طریق حجابم تمرکزم را به هم می زد / تلاش می کنم مثل علی کریمی شوم
گرفتم فقط به خاطر افتخار و شادی دل مردم بود. در مورد wlf هم داستان همین است. اولین هدف و انگیزه من کسب کمربند wlf است و بعد مباحث مالی. وقتی برای تیم ملی بازی کردم و مدال گرفتم، دو سال بعد جایزه اش را به من دادند! اما در اینجا دو ساعت بعد از پایان بازی پاداش من را پرداخت کردند. نمی گویم بحث مالی مهم نیست اما اولین هدف من افتخار آفرینی برای کشورم است. دوست دارم به همه زنان سرزمینم بگویم که آنها هم ...
شباهت جالب خداداد عزیزی و پسرش / عکس
...> او 47 بازی ملی برای تیم ملی فوتبال ایران انجام داده و 11 گل نیز به ثمر رسانده است. او در سال 1996 به عنوان بازیکن برتر کنفدراسیون فوتبال آسیا و در همان سال به عنوان بهترین و ارزشمندترین بازیکن جام ملت های آسیا انتخاب شد نقش مهمی در صعود ایران به جام جهانی 1998 داشت. او متولد روستای چشمه ایلخی از توابع فریمان در استان خراسان رضوی است که همراه خانواده اش در سن شش سالگی به مشهد مهاجرت کرد ...
خداداد: رونالدو، دنبال علی دایی افتاده است!
، قبول دارم. ما چشم بسته در زمین هم را می دیدیم و پیدا می کردیم. پاسی که او در بازی با استرالیا به من داد استثنایی بود و شاید اوج هماهنگی میان ما دو نفر که خدا را شکر تبدیل به گل شد. صحبت هایی هم دایی در مصاحبه با ما در مورد شما داشت که لابد خوانده اید؟ علی دایی همیشه به من لطف داشته و دارد. هیچ وقت پیش نیامد شما دو نفر پیشنهاد مشترکی از یک باشگاه داشته باشید؟ ...
علیرضا بیرانوند: به مردم قول می دهم جبران کنیم
مردم کشورم فکر می کردم. شاید بسیاری از مردم جهان که من را اصلاً نمی شناختند تصور می کردند این توپ گل می شود. پنالتی های رونالدو را دیده بودم و تصمیم گرفتم به آن سمت بروم که خدا هم کمک کرد و توانستم توپ را مهار کنم و این اتفاق بسیار مهمی بود. * با توجه به اینکه پیش از این بارها به قطر سفر و مقابل تیم های قطری در لیگ قهرمانان بازی کردی مسابقات جام جهانی 2022 قطر را چگونه می بینی؟ ...
قصه بوتیمار طنز تلخ است/ منتظر پیشنهاد یک نقش جدی هستم
خانه و اجتماع و کرونا را هم دارم اما واقعا ترجیح دادم با کسانی کار کنم که حرف همدیگر را خیلی راحت تر متوجه می شویم. قرار بود سریال بوتیمار مناسبتی نوروز باشد. بله من کارهای مناسبتی را خیلی دوست دارم. علی الخصوص مناسبت نوروز به این دلیل که مردم در خانه و کنار هم هستند. شاید در شرایط عادی که کرونا هم نبود همه فامیل دور هم جمع بودند سریال ما هم از تلویزیون پخش می شد. در کارهای ...
ماجرای عشق خونین بیمار به پرستار
بیمارستان رفتی؟ بعد از آنکه وحشت زده از خانه ویلایی خارج شدم، به اورژانس زنگ زدم و آدرس خانه ویلایی را به آنها دادم تا سارا را فورا به بیمارستان ببرند و نجاتش بدهند. من قصد کشتن سارا را نداشتم. خیلی ترسیده بودم اما می دانستم که زنده نمی ماند. راستش تنها جایی که خاطره خوبی دارم همان بیمارستانی بود که با سارا آشنا شدم؛ یعنی محل کارش. به آنجا رفتم و اعتراف کردم که یکی از همکارانشان را چند ساعت قبل کشته ام. عذاب وجدان داشتم و خیلی ناراحت بودم. من عاشق او بودم و همه چیز به خاطر عصبانیت من رخ داد. گردآوری: گروه خبر سیمرغ Seemorgh.com/news منبع: همشهری ...
برترین های قرن با مرتضی فنونی زاده؛ ناصر محمدخانی مثل ماهی در می رفت!
...، احمدرضا داد زد که “منم”. فنی ها بیشتر می دانند که من چه دارم می گویم. وقتی می گوید منم، یکی از دفاع وسط ها باید سریع برود توی دروازه، چون گلر از چارچوب بیرون می آید. ماجد عبدالله هم با 160-170 تا بازی ملی، همیشه هم به ما گل زده، که خود مرحوم دهداری به ما گفت اگر بگذارید این گل بزند، 100 دلاری که دیشب به شما دادم را می گیرم. نه مال تو، از بقیه را هم می گیرم. گفتم چشم، سعی خود را می کنم پرویز ...
بوفون: تلخ ترین اتفاق زندگیم فینال کاردیف بود/ شاید خداحافظی کنم
به خودم گفتم در چنین شرایطی، خانواده باعث می شود حس راحت تری داشته باشم و به یوونتوس برگشتم. همچنین بازی کنار کریستیانو رونالدو تجربه شخصی خوبی برایم بود. این تجربه چیزهای زیادی به من آموخت و اگر به عقب برگردم، بازهم امتحانش می کنم. با شزنی و پینسولیو رابطه ام خیلی خوب است. یوونتوس برای تو چه معنایی دارد؟ حضور در یوونتوس مثل مدرک کارشناسی ارشد فوتبال است. افتخار می کنم که ...
زندگی با اشباح ترسناک!
... خواهر و برادرانت هم به سر کار می رفتند؟ بله من و دو برادر بزرگ ترم برای کارگری به سر گذر می رفتیم تا این که تصمیم گرفتیم یک گاری تهیه کنیم و از آن به بعد نوبتی با گاری میوه فروشی می کردیم. تصمیم داشتی در آینده میوه فروش بشوی؟ خیر من به خوانندگی علاقه داشتم و همیشه ترانه های فارسی و ترکی را زیر لب زمزمه می کردم! پس چرا به دنبال رشته موسیقی نرفتی؟ چون خیلی زود عاشق شدم و ...
فینال کشتی شهید ابراهیم هادی
گریه اش گرفت و گفت: من تازه ازدواج کرده ام. به جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی دونی چقدر خوشحالم. مانده بودم که چه بگویم. کمی سکوت کردک و به چهره اش نگاه کردم. تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. بعد گفتم: رفیق جون، اگه من جای داش ابرام بودم، با این همه تمرین و سختی کشیدن این کارو نمی کردم. این کارا مخصوص آدمای بزرگی مثل آقا ابرامه. از آن پسر خداحافظی کردم. نیم نگاهی به آن ...
گل محمدی با تیکی تاکا در تیررس سوپرلیگ چین
بازی کردید و یک پنالتی از دست دادید، بعد از گذشت تمام این سال ها هنوز آن صحنه را به یاد دارید؟ بله سال های زیادی در تیم ملی حضور داشتم در آن سال ها تیم ملی تلاش میکرد تا برای سومین بار به جام جهانی صعود کند، و همینطور حضور درخشان در جام ملت های آسیا هدف دیگر تیم ملی در آن زمان بود، صحنه ای که پنالتی را در مرحله نیمه نهایی از دست دادم را به خوبی به یاد دارم و هنوز باور نمیکنم چطور آن ضربه را از دست ...
پزشکیان: شورای نگهبان بگوید چه عیبی داشتیم که ردصلاحیت شدیم/گردنم را گرو می ذارم به آنچه گفتم و عمل ...
یک نماینده مجلس گفت: اگر قرار است در یک جامعه یک گروه در انتخابات باشد، بگذاریم گروه دیگری هم باشند. مسعود پزشکیان در نطق میان دستور خود با اشاره به خطبه 16 نهج البلاغه گفت: امام ما و بزرگ ما در قبال حرف هایی که می زد گردنش را گرو می گذاشت، بنده به تبعیت از آن امام بزرگ در مقابل حرفهایی که می گویم، گردنم را گرو می گذارم، اگر یکی غلط بود گردن من را بزنید. وی افزود: آنچه ...
ایران برای همه است نه یک دسته خاص
قلم | qalamna.ir : گروه سیاسی: یک نماینده مجلس اظهار کرد: حضرت علی (ع) بعد از به خلافت رسیدن خطبه ای می خواند و اظهار می کند که “در مقابل حرف هایی که می گویم، گردنم را گرو می گذارم. اگر اشتباه گفتم، گردنم را بزنید.” من به تبعیت از امام علی (ع)، گردنم را در مقابل حرف هایم گرو می گذارم. مسعود پزشکیان در خصوص تصمیمات شورای نگهبان گفت: پیش از هر چیزی از شورای نگهبان تشکر می کنم چرا ...
حسرت شهید مدافع حرم از گم کردن انگشتر اهدایی حاج قاسم
با رهبر انقلاب را دارم وقتی شهید شد، شب خواب دیدم که دو تا شهید آورده اند؛ یک شهید از من و دیگری هم از رفقا بود. یک بنده خدا در خواب به من گفت: زیاد قرآن بخوان. از خواب بیدار شدم و به خودم گفتم: این دیگر چه خوابی بود؟ شب بعدش دوباره خواب دیدم، یک آقایی پسرم را زیر تپه خاک کرده و روی او پارچه سفیدی انداخته بود و با تسبیح صلوات می فرستاد. بعد از خواب بیدار شدم. پس فردای آن شب از فاطمیون ...
بیمار عاشق پیشه پرستارش را کشت
مقابل یک خانه ویلایی پارک شده بود وقتی به او زنگ زدم و پرسیدم کجایی گفت خانه مان هستم و کار دارم بعداً زنگ بزن. خیلی عصبانی شدم و به مینا گفتم چرا دروغ می گویی، بیا بیرون من پشت در خانه ویلایی هستم . اما او گفت اشتباه می کنی و تلفن را قطع کرد. من هم زنگ خانه را زدم ولی جوابی نیامد بعد دزدگیر خودروی مینا را که خودم برایش خریده بودم به صدا درآوردم و از دیوار بالا رفتم و وارد خانه شدم داخل ...
یادی از شهید محمدجواد قنادی در چهلمین سالگرد پرکشیدنش | شهید شد تا شهید ندهیم
سؤال کردیم که چرا این کار را کردی و پوتین های خودت را دادی به این اسیر؟ گفت اِقتدا کردم به مولای خودم علی بن ابیطالب (ع)، زیرا وقتی بعد از ضربت خوردن برایش شیر آوردند، ابتدا به قاتل خودش داد. تقی تقویان، دوست و هم رزم شهید دعای شهادت برگشته بود مشهد تا خانمش را عقد کند. با آمدن جواد به مشهد جنازه پسردایی ام را آوردند. جواد سرش را به دیوار می کوبید و می گفت چرا او ...
چوتاوی ؛ داستانی کوتاه از جایزه ادبی یوسف
زل زده اند اولین باری که با تو حرف زدم را یادت هست، روزی بود که گوشواره نامزدی خیزران را گم کردم اون روز سه بار کتک خوردم ننه پیره، خیزران و دایه بعد به این گوشه ی اتاق پناه آوردم و گریه کردم یکهو حس کردم تو به من نگاه می کنی گفتی گریه نکن وگرنه چشمات چروک میشه و اگه بزرگ بشی برات خواستگار نمیاد بعد از اون روز دیگه هر وقت تنها می شدم به تو پناه می آوردم فقط یک بار با شاهمیرزا پسر همسایه در مورد ...