عکی دیده نشده از رضا رویگری - 55آنلاین
سایر منابع:
سایر خبرها
مریم معصومی و دسته گل زیبا
و من هم شانس آوردم که پافشاری چندانی برای ازدواج نکردم. حتما می دانید گه آن سن و سال تب عاشق شدن و ازدواج کردن خیلی داغ است و من هم از این قضیه مستثنی نبوده ام ولی مادرم از آنجایی که همیشه سایه مدیریتش روی من بوده به من فهماند که الان موقعیت ازدواج تو نیست و الان هم که به آن دوران فکر می کنم واقعا درست می گفت چون کسی که قصد ادامه تحصیل دارد نباید قبل از تحصیل ازدواج کند. چون در قبل ا دانشگاه شما ...
لوازم اضافی در جهیزیه از نگاه شما/ دختر خانم ها لطفا این وسایل را نخرید!
جلوی فامیل ببری! فکر می کردم که فقط من هستم که از بوفه خوشم نمی آید. ولی بعد فهمیدم تنها نیستم. همه ی دختر ها به بودنش اعتراض دارند. البته اوایل جذاب هست و لذت می بری از برق ظروف کریستال جهیزیه ات که توی قفسه های بوفه خودنمایی می کنند اما بعد ها واقعا نه! چند وقت هست که می خواهم کتابخانه را جایگزین بوفه کنار اتاق پذیرایی خانه کنم. خواهرم به من گفته بود بوفه نخر ولی شدیدا بهم ...
محافظ فرانسوی امام خمینی(ره) که بود؟ + ویدئو
به گزارش سراج24 ؛ ” ژرژان فابین با تااوش” همان محافظ حضرت امام (ره) بود که دستان امام را گرفته و در حال پائین آمدن امام از هواپیماست که البته چهره تازه او با آن روز متفاوت شده و فقط خاطراتش همان خاطرات روزهای پرشور ورود امام می باشد. وی که به زبان فارسی کاملا مسلط بود در سال 1393 در جمع مردم نهاوند گفت: من متولد سال 1943 میلادی هستم و در خانواده ای کاتولیک بزرگ شده ام که پس از استخدام ...
راویان تاریخ در سریال های تلویزیونی
در دهه 60 خودم از این کار ها می کردم. ضمن این که مدام مرا یاد گذشته ای می انداخت که در همان جغرافیایی که دکتر وزیری زیست می کرد، بر خود من هم گذشته بود؛ بنابراین خیلی این قضیه برایم دوست داشتنی بود. از طرفی دوستان خوبی هم در این کار بودند که رابطه ام با آن ها خوب بود و همه سعی می کردند کار خودشان را به درستی انجام بدهند. یک رقابتی هم در آن کار بود که برایم جالب بود. چون خیلی خوب است که آدم سعی ...
زندگی هنری لیلا اوتادی
همه را با عشق بازی کردم. چرا حاشیه شما زیاد است؟ خودم زیاد دنبالش نیستم. شاید به این دلیل که کارهای مختلفی انجام دادم. شایعات زیادی راجع به ازدواج درباره شما بوده؟ بله؛ من به همراه هر کسی که مصاحبه کردم، گفتند ازدواج کردیم! خودت به این شایعات دامن نزدی؟ به شایعه ازدواج نه! در مورد شما شایعه شد که گران قیمت ترین بازیگر ...
قیمت خودرو
. بعد یکی دو نفر از دوستان گفتند، بازی کن تا دیده شوی. شاید بعضی فیلم هایی که بازی کردم را دوست نداشتم، ولی همه را با عشق بازی کردم. چرا حاشیه شما زیاد است؟ خودم زیاد دنبالش نیستم. شاید به این دلیل که کارهای مختلفی انجام دادم. شایعات زیادی راجع به ازدواج درباره شما بوده؟ بله؛ من به همراه هر کسی که مصاحبه کردم، گفتند ازدواج کردیم! خودت به این ...
قیمت خودرو
امیرخسرو عباسی بهاره رهنما ما در روز تولد امام رضا و در بین مردم مراسم عقدمان را برگزار کردیم و من همه این اتفاقات را خواست امام رضا میدانم و امیرخسرو عباسی واقعا محب اهل بیت است و تنها شرط ازدواجش با من نماز اول وقت بود و امیر به من گفت تو اگه کنار خیابون گردو هم میفروختی من از تو خواستگاری میکردم و کمتر از یک هفته جواب خواستگاری داده شد و این ازدواج با مراسم سنتی برگزار شد و من با یک ...
“نیوشا ضیغمی” اگر آرایش نکند، این شکلی است!/ عکس باورنکردنی
که صرفاً به او به عنوان یک هوادار نزدیک شوم به همین خاطر کلی دودوتا چهارتا کردم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم تا از طریق سرمایه گذاری در فیلمی به او نزدیک شوم که خوشبختانه این اتفاق افتاد اما نکته مهم در مورد او این بود که به مراتب از آنچه که فکر می کردم صادق و مهربان تر بود. راستش را بخواهید مهم ترین ملاک من برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بود. من در بدترین شرایط نمی توانم بی ادب باشم و نمی توانستم با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کنم. ...
2 درخواست مهم هویدا از انقلابیون؛ چه کسی هویدا را کشت؟ | گفتم کم مردم را اذیت کرده ای، حالا می خواهی به ...
...... که متأسفانه عجله کردند. من معتقد بودم که هویدا باید می ماند و حرف می زد، چون بالاخره 13 سال نخست وزیر کشور بود و نباید زود اعدام می شد. البته آقای فردوست هم زود مُرد. ما اصلاً کاری با او نداشتیم. او هم اطلاعات جالبی داشت، اما سکته کرد و مرد. ما هم هنوز نفهمیدیم که اعدام هویدا با آن سرعت، کار چه کسی بود! هر چند بعید نیست که کار آقای هادی غفاری باشد، اما قاطعانه هم نمی توانم ...
ماجرای پیری عجیب شوهر نیوشا ضیغمی!+ عکس
پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد. حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل ...
عکس / سحر قریشی خودش را زشت کرد / بلای وحشتناک عمل زیبایی بر سر خانم بازیگر جذاب !
من گفته می شود برایم اهمیتی ندارند و این برای من تغییر بزرگی است؛ به عنوان مثال اوایل کارم در مصاحبه ای از من پرسیده بودند که چه رنگ هایی را دوست دارم و من هم جواب دادم. چند سال بعد از آن مصاحبه، در یک مصاحبه دیگر از من در مورد رنگ های مورد علاقه ام سوال شد و من رنگ های دیگری را اسم بردم. مصاحبه کننده شروع کرد به نقد کردن که چقدر شما آدم بی ثباتی هستید، چقدر متغیر و. . . اما مصاحبه کننده به این ...
استایل حسرت برانگیز الهام حمیدی | تیکه مهران مدیری به شوهر کردن الهام حمیدی
دارهای سرشناس تهران به شما می اید. او در کشورهای حوزه خلیج فارس به کار تجارت میپردازد و از ثروت زیادی برخوردار است. فیلم های سینمایی الهام حمیدی: -تخته گاز (1397) -ثبت با سند برابر است (1394) -دو دوست (1393) -گهواره ای برای مادر (1391) -راه بهشت (1390) -اخلاقتو خوب کن (1389) -سه درجه تب (1388) ...
واکنش کارگردان ملاقات خصوصی به ادعای کپی برداری اش از یک فیلم خارجی | خیلی از بازیگران فیلم یک هفته قبل ...
.... در این چند سال اخیر، فکر می کردم در جنگ، در فضای تلخ، در فضای زندان و در جنوب شهری که مسائل و مشکلات خودش را دارد و اصلا در این حالی که در جهان هست و حال خوبی نیست، عشق می تواند نجات دهنده باشد. این مختص ایران هم نیست. در کارهای کوتاهم به این اشاره کردم و حالا در فیلم بلندم سعی کردم بیشتر به آن بپردازم. فیلم عاشقانه مورد علاقه خودتان چه فیلمی است؟ کازابلانکا را خیلی دوست دارم ...
بیرانوند: با پول من کل پول برانکو را دادند
شکایت کند و انقدر وکیل خوب بگیرد تا پول من از 5 میلیارد به 2 میلیارد برسد و در آخر باز هم برای آن دو میلیارد به کمیته استیناف شکایت کرده است. من که گفته بودم بیایید توافق کنیم. شما که این همه وقت داشتید و به دنبال شکایت من رفتید چطور وقت نداشتید با وکیل من صحبت کنید. من از هیچ کسی ترس ندارم. آقای صدری چند بار به شما گفتم که از صندلی خود می ترسید؟ گفتم مشکل ما مدیران ترسو هستند چون نمی دانند در آینده ...
هرجا از آقای سیفی کمک خواستم، تنهایم نگذاشت +عکس
، حالت خوب می شود. بعد گفت مگر مامانم چشه؟ دکتر گفت آقا پسر! مامانت اصلا سکته کرده و رگ هایش بسته، این الان فوری باید برود بیمارستان چمران. من دروغ گفتم، گفتم اجازه بدهید من بروم خانه عروسم در خانه تنهاست، کلیدها دست ماست، فردا برود خانه کلید ندارد. گفت خانم شما دارید می میرید فکر عروستان هستید؟ ما گفتیم نه، من به خاطر عروسم می روم. دکتر گفت آقا پسر! نگذار مامانت برود؛ امشب کار مامانت تمام می شود ...
رفیق دوست: هویدا اعدام نشد؛ کشته شد!
.... من معتقد بودم که هویدا باید می ماند و حرف می زد، چون بالاخره 13 سال نخست وزیر کشور بود و نباید زود اعدام می شد. البته آقای فردوست هم زود مُرد. ما اصلاً کاری با او نداشتیم. او هم اطلاعات جالبی داشت، اما سکته کرد و مرد. ما هم هنوز نفهمیدیم که اعدام هویدا با آن سرعت، کار چه کسی بود! هر چند بعید نیست که کار آقای هادی غفاری باشد، اما قاطعانه هم نمی توانم بگویم! اما در هر صورت، هویدا کشته شد و ...
ماجرای ازدواج جوان سیاه پوش!
از این که بعد از مرگ برادرم با همسر او ازدواج کرده بودم بسیار عذاب وجدان داشتم و رنج می کشیدم. این ماجرا که با فراز و نشیب های زیادی همراه بود به جایی رسید که تصمیم به خودکشی گرفتم و ... به گزارش خراسان، جوان 21 ساله که با یک خوش شانسی اتفاقی، از مرگ نجات یافته بود با بیان این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: در یک خانواده پنج نفره به دنیا آمدم که خواهر و برادرم ...
گذر از گردنه های برف گیر لرستان با فرمان یک زن/ روایت متفاوت تسنیم از نخستین بانوی راهدار ایران +فیلم
چون خواهر و برادرهایم ازدواج کرده بودند و مادرم تنها شده بود این شد که من مجبور به فروش کامیونم شدم تا بیشتر پیش مادرم باشم چون در ماه پیش می آمد که تنها دو روز در خانه باشم و مابقی روزها تمام در جاده بودم. این بانوی الیگودزی تصریح کرد: با توجه به شرایطی که برایم پیش آمد کامیونم را با ارزانی فروختم و با هزار سختی و بدهکاری در به در سراغ کار گشتم که در نهایت بعد از شش ماه دوندگی و با ...
پهلوی به روایت پهلوی| هوس بازی پرخرج شاه با یک مستخدمه از جیب بیت المال
جلوی دخترک گفتم: ایشان می گویند که از شما بچه ای دارند. خوب باید حرفشان را قبول کرد، دروغ که نمی گوید! البته معتقد نبودم که چنین مسأله ای باشد، سپس رو به آن زن کردم و گفتم: شما حالا می گویید که محمدرضا را دوست دارید، خودتان باید کمک کنید تا مسأله حل شود و باید شما حلّال مشکلات باشید! دختر گفت: مشکل من دوتاست. اول این که اگر مدیر مدرسه بفهمد، مرا اخراج می کند و بیکار می مانم. دوم این که باید سقط ...
ریکانی: روزی از نفت می روم که مرا نخواهند
.... هیچ وقت به جدایی فکر نکردم. دو بار به اجبار از این تیم جدا شدم و راهی استقلال خوزستان و سپاهان شدم. اما همیشه منتظر زنگ نفت آبادان بودم و قلبا این تیم را دوست دارم چرا که خانه ام است تا زمانی که من را نخواهند. ریکانی درباره استوری گلایه آمیزی که منتشر کرده بود نیز اینطور توضیح داد: آن استوری در اینستاگرامم به خاطر فشاری بود که به بچه های تیم، کادرفنی و مجموعه آمده بود. من به خاطر این فشارها استوری گذاشتم و نمی خواستم به جایی بروم و فقط خواستم کمکی به تیم کمک کنم که اگر من بروم و مشکل حل می شود انجام دهند. این کار را به خاطر تیمم انجام دادم. ...
مستقیم گویی در فیلم را دوست ندارم/ سهم مخاطب در درک معنا + فیلم
...، کارگردان و تهیه کننده فیلم نگهبان شب اظهار کرد: موفقیت فیلم را به پسرم محمد صادق میرکریمی تقدیم می کنم. او بود که مرا تشویق کرد این پروژه را انجام دهم. داستان فیلم، تجربه شخصی قهرمان فیلم نسبت به دنیای اطرافش است، برای همین آنچه که از جامعه در این فیلم می بینیم، از دید شخصیت اول قصه است. وی افزود: من دوست دارم در فیلم هایم، حرف هایم را به گونه ای بیان کنم که مستقیم نباشد؛ چون دوست ...
فرار عروس 2 جنسه از حجله / داماد مشهدی باور نمی کرد
می گرفتم. واقعا نمی دانستم که آن ها چرا مسخره ام می کنند چون من فقط می خواستم که خودم باشم و آن ها متاسفانه این مسئله را درک نمی کردند. به سن بلوغ که رسیدم ،مشکلاتم بیشتر شد. همه از من توقع داشتندکه دختری نوجوان باشم با همان روحیات و احساسات لطیف دخترانه که همه انتظارش را دارند اما من پسری نوجوان بودم که قلدرانه می خواست به همه اثبات کند دیگر برای خودش مردی شده است . گاهی اوقات لباس ...
هوتن شکیبا: خودشیفته نیستم
روحیه ام با طنز خیلی سازگار است ، یعنی دنیای اطرافم را فانتزی می بینم و می توانم بگویم 60 درصد کارهایم در تئاتر بیشتر کمدی بود من دوره چهار ساله لیسانسم را هشت سال کش دادم فقط بخاطر اینکه در فضای کار دانشجویی آن بمانم و بعد از آن هم به همان بهانه دوباره فوق لیسانس خواندم واقعا آن هشت سال من همه اش در حال تمرین بودم و دوستانم شاهد بودند چقدر تلاش می کنم و کارم را دوست دارم ...
خاطرات پسربچه شصت ساله – کتاب خاطرات خواندنی و صمیمانه حمید جبلی
بودند روی سر هم به او چسبیده بودند. من عقب بودم. از لابه لای همه مرا به سمت خودش کشید و انگار روزنه ای برای من باز کرد و بقیه را پس زد. مرا به داخل کشید و تازه فهمیدم همه می خواستند به این جا بیایند. گرم بود، نرم بود، به آرامش رسیدم و دیگر دمم نمی جنبید. هیچ عجله ای نبود. سرم کم کم گوش پیدا کرد. چشم پیدا کرد. دم جنبانم کم کم به دست و پا تبدیل شد. بزرگ و بزرگ تر شدم. پرزور. دست هایم انگشت پیدا کرد و ...
اکسسوری های قرمز رنگ نیوشا ضیغمی + عکس
...> حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام بود. آرش پولادخان:حق با نیوشاست. من مدت ها قبل از اینکه با نیوشا آشنا شوم دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم می ...
مهدی صادقی
خستگی را حس نکردم. در خانواده همه پدر و مادرها دوست دارند بچه هایشان کنارشان باشند و تاب دوری آن ها را ندارند. من در دوران جوانی، حدود 15 الی 20 الگو برای خودم پیدا کرده بودم که از آن ها برای موفق شدن الگو بگیرم. البته کتاب هایی که می خواندم، برخی از آن ها به من می گفتند که برای رسیدن به هدف هایم باید ریسک کنم و پایم را بیشتر از دیگران دراز کنم و حرکت کنم، به قول شاعر: ماهی اندر دریا ...
سکوت سرمربی اسپانیایی هندبال ایران شکست
. اگر مطمئن بودم که فقط یک هفته در ایران می مانم مشکلی وجود نداشت. من نمی خواهم با کسی وارد جنگ شوم، چراکه این موضوع برای برخی های دیگر نفع خواهد داشت. مدیران فدراسیون می توانند درمورد عدم بازگشت من به ایران هر چیزی می خواهند بگویند، چون آنها تصمیم گیرنده هستند. شما می توانستید به ایران آمده، مدت کوتاهی بمانید تا بعد از تسویه حساب مالی و صحبت با رسانه ها، با همه خداحافظی کرده و به کشور ...
فرناندز: با مسیر فدراسیون موافق نبودم / جدایی از ایران برایم ساده نبود
تمام ماجرا در همین یک جمله خلاصه می شود. حالا که از ایران رفته اید، اگر با دوستان یا همکاران خود صحبت کنید چه چیزی از ایران به آنها خواهید گفت؟ مردم ایران خیلی خوب بودند. وقتی در ایران حضور داشتم خیلی خوشحال بودم، چون احساس می کردم در خانه خودم هستم. ایران با خانه من فاصله بسیار زیادی داشت، اما باور کنید، مردم اینقدر با من خوب و مهربان بودند که من اصلاً احساس غریبی نکردم. من ...