طلاق بخاطر رفتارهای ناشایست و پرخاشگری های همسر - خبرگزاری تابناک
طلاق بخاطر رفتارهای ناشایست و پرخاشگری های همسر
سایر منابع:
سایر خبرها
آزادی 5 محکوم به قصاص درآستانه دهه ولایت
تماس بگیرد و از او بخواهد سریع تر به دادسرا بیاید. پسر جوان وقتی وارد شد و مادرش را آزاد دید، مات و مبهوت مانده بود که مادرش را در آغوش کشید و هر دو یک دل سیر گریه کردند. زن آزاد شده گفت: 15 سال قبل 2 میلیون تومان به خواهرم قرض دادم تا پسرش را داماد کند، اما او پول مرا پس نداد. یک سال بعد یعنی سال 87 به خانه اش رفتم که با هم درگیر شدیم. پسرش از پشت مو های مرا گرفته بود و می کشید و خواهرم سر پیک نیکی ...
رد گلوله و خمپاره روی دیوارهای سربرنیتسا شوکه ام کرد
به سبک یک جنتلمن هر سال به مناسبت سالگرد نسل کشی سربرنیتسا، روایت هایی تکان دهنده در رسانه های بوسنی چاپ می شد که من تعدادی از آنها را جمع آوری کردم. در مورد تجاوز به زنان در جنگ بوسنی، کتاب خوبی در دست نبود و تصمیم گرفتم روایت هایی را پیدا کنم و بر اساس آن، کتاب جدیدی بنویسم. آقای صباح الدین شاریچ، عضو موسسه تحقیقات درباره جنایت علیه بشریت و از دوستان قدیمی ما هستند. گفتند مجموعه ای وجود ...
راه پر پیچ و خم بهبودی بیماری اعتیاد
عنوان نمیخواستم با افراد معتاد معاشرت کنم. دوستان خوبی داشتم اما من با بیخوابی ها و سر دردهای شدید دست و پنجه نرم می کردم اولین بار خودم برای کاهش دردم مواد مصرف کردم اوایل چند هفته یک بار مصرف می کردم اما بعد از جدایی از همسرم به مرور مصرف مواد به 2 روز و گاهی یک روز و چند ساعت رساندم. زمانی که به این باور رسیدم که اعتیاد دارم تصمیم به ترک گرفتم گاهی خودم را در خانه زندانی می ...
در آخرین روز زندگی هیتلر چه گذشت؟
می شود؛ درست همان طوری که خودش می خواست. به دلیل اینکه نامزدش، آدلف هیتلر، از آرایش خوشش نمی آید، او تمام تلاشش را کرده تا طبیعی جلوه کند. اوا براون لباس مراسم خود را از قبل انتخاب کرده است: یکی لباس مشکی ابریشمی مجلل، کفش های جیر فراگامو، یک ست دستبند طلایی با سنگ جواهری کهربای اصل، یک گردنبند یاقوت توپاز و ساعت الماس مورد علاقه اش. امشب قرار است بعد از 14 سال رابطه پنهانی بالاخره ازدواج کند ...
مجتهدزاده: فالانژها از قبل منتظر متوسلیان و موسوی بودند
بیشتری به خدا دارم. هر روز جملاتی از این دست را تکرار می کرد: من شهید می شوم. آرمان من این است. روحم در جسمم سنگینی می کند. باید بروم ... از این حرف ها زیاد بیان می کرد. من به همراه خانواده بین ایران و لبنان در تردد بودیم ولکن محسن غالبا در لبنان بود حتی بعد از باز شدن دانشگاه ها نیز ادامه تحصیل نداد تا یک ترمی که از درسش مانده بود را پایان دهد. ** پیش بینی عجیب سید محسن موسوی از سرنوشت ...
شیطان خناس در زندگی یک زن بدشانس
زن 23 ساله توضیح داد: تازه وارد نهمین بهار زندگی ام شده بودم که مادرم مسیر طلاق را در پیش گرفت و از پدر معتادم جدا شد چرا که اعتقاد داشت همسرش به او خیانت می کند بعد از این ماجرا من و خواهر 5 ساله ام در کنار مادر ماندیم . او هم با کارگری در خانه های مردم مخارج زندگی را تامین می کرد چند ماه بعد مادرم با مرد متاهلی آشنا شد و با او ازدواج کرد اما آن مرد حاضر نشد سرپرستی من و خواهرم را به عهده بگیرد ...
چرا مجرمان وقیح شده اند؟
: جمعه صبح پسرم با دوستانش قرار گذاشته بود که توی پارک همدیگر را ببینند. پارک نزدیک خانه مان است چند خیابان آن طرف تر. هنوز مسافتی نرفته بود که همان آقایی را که آن طرف میز می بینید با بیرحمی هرچه تمام تر با یک نفر دیگر از پسر 16 ساله ام زورگیری کردند. زن صدایش می لرزد، با دست چادرش را درست کرده و می گوید: انگار پسرم را زیر نظر گرفته بودند، سرکوچه از موتور پیاده شده و موتور را ...
حال و هوای روستاییان پس از زلزله مرگبار هرمزگان
همسرم را صدا می زدم. گاهی اوقات هم صدای آنها را می شنیدم. ولی آنها نمی توانستند مرا پیدا کنند. تااینکه در نهایت پسرم صدایم را شنید و مرا پیدا کرد. با کمک مردم مرا نجات دادند. به بیمارستان رفتم و سرم بخیه خورد. ذوق نقل مکان به خانه جدید کور شد زینب حسینی یکی از کسانی است که در این زمین لرزه خانه خراب شده است. او و شوهرش بعد از 12 سال در همین روستا برای خودشان خانه خریده بودند ...
ترفندهای آقای وکیل برای آزادی کودکان زندانی | جمع آوری زباله برای پرداخت دیه حبس کشیده ها
...، هم آن کودک و خانواده اش و هم جامعه. درنا یکی دیگر از موکلان دکتر عنصری فرد است.12 سالگی ازدواج کرده و چند سال بعد به جرم سرقت در حالیکه یک پسر داشته و 8 ماهه باردار بوده، راهی زندان شده است. او می گوید: 6 ساله بودم که پدرم را از دست دادم آن هم به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر. یک شب خوابید و بیدار نشد. مادرم هم معتاد بود. روز بعد از مرگ پدرم دیگر او را ندیدیم. سال ها بعد از ...
طلاق زن تهرانی از شوهر تنبل و مادر ذلیلش ! / عبرتی از دادگاه خانواده
حالا خیس شده بود پاک کرد و ادامه داد: احسان بعد از 20 سال زندگی مشترک نه تنها بهتر نشد بلکه اخلاق و رفتارش هم بدتر شد. بارها به او گفتم که اگر خانواده ات نباشند چگونه می خواهی خرج زندگی را تأمین کنی یا اگر من از مادرم پول نگیرم چه می شود اما هربار با خنده و شوخی جواب می داد حالا که هستند. الان هم که دخترمان 15 ساله شده دیگر تحمل رفتارهای همسرم را ندارم و ترجیح می دهم اگر قرار است خرجم را از پدر و ...
طلبه ای در خط مقدم نبرد با داعش
با خیلی از جوانان صحبت می کرد. ما او را نمی شناختیم و می گفتیم او یک طلبه جوان است که دوست دارد با جوان ها به پارک برود. بعد دیدیم روی جوانان ما تاثیر گذاشته، طوری که در آن سال جوانان زیادی مسجدی شدند و در عزاداری ها شرکت کردند. جوانانی بودند که اهل هیئت و مراسم مذهبی نبودند؛ اما به خاطر صحبت های شیخ سعید در مراسم روز عاشورا شرکت کردند. شیخ سعید در مسجد سخنرانی می کرد سپس منبر را به ...
قتل به خاطر مزاحمت برای همسر
. بیشتر بخوانید طلاق بخاطر رفتار های ناشایست و پرخاشگری های همسر رفتار های ناشایست و پرخاشگری های همسرم به جایی رسید که او 6 سال قبل پسر 20 ساله ام را چنان زیر مشت و لگد گرفت که زندگی ما دگرگون شد و... بیشتر بخوانید ماجرای قتل دو برادر به خاطر زمین مردی که به خاطر اختلافات ملکی دو برادر را در رباط کریم با شلیک گلوله به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری یک استان ...
شالی که محمد برای همه آورد
.... آقا به پدر شهید گفت چرا شما صحبت نمی کنید؟ همسرم گفت: من هرچه دارم دست حاج خانم است. بعد آقا لبخندی زدند و گفتند توی کتاب هم بود که کنترل همه کار های خانه دست ایشان بوده. بعد پسرم صحبت کرد و از آقا خواست انگشتری شان را به پدر شهید برای نماز شبشان بدهند. آقا هم فرمودند من به دلم افتاده بود که این انگشتر را به حاج آقا بدهم. همسرم جلو رفت و آقا انگشتر خودشان را هدیه دادند. خیلی از این زیارت ...
"باز نشر " گفت وگو حوزه با سبا بابایی؛ روایتی از دیدار مادر شهید ژاپنی با امام خمینی(ره)/ برگزاری جلسات ...
چگونه آشنا شدید و چه برنامه هایی برای زندگیتان داشتید؟ من در سال 39 زمانی که 23 ساله بودم به ایران آمدم و پسر اولم در ژاپن به دنیا آمد اما بعد به ایران آمدیم. دخترم نیز در ایران به دنیا آمد. من سه فرزند به نام های محمد که شهید شد و سلمان و بلقیس دارم. سال 42 محرم بود و اوضاع به خاطر دستگیری امام (ره) شلوغ شده بود. همسرم در بازار حجره داشت بازاری ها تحصن کرده بودند و در محله ...
سه ضلعی مسموم !
و زنش فوت کرده، با هم وصلت می کنن. زندگی خوبی هم داشتن. بعد از گذشت چهار سال از زندگی مادر اریسا با پدرش، همسر اول پدر او از این ازدواج باخبر و روانه گرگان می شود زن بابام به مادرم میگه تو طلاق بگیر من بچه ات رو مثل بچه خودم بزرگ می کنم. مامانم به اصرار و خودکشی و هزارتا اتفاق و ... چون که بابام رو دوست داشته، اما دیگه نمی تونه و وقتی بابام بهش میگه طلاقت رو بگیر، مامانم جدا می شه و ...
متهم، فرزند خانواده بود
بازی آنلاین می کنی؟ تا چند روز با من حرف نمی زد رفتار مادرم هم مثل قبل نبود از کارم پشیمان بودم، اما بعد از مدتی رفتارشان با من خوب شد. مادر باربد که همراه پسرش است، با لبخندی که نشان می دهد کار پسرش برایش عجیب بود و بعد ها تبدیل به سوژه خنده شده است، می گوید: اصلا حواسمان به باربد نبود که چرا سرش مدام در گوشی است، هر وقت از او پرسیدم چیکار می کنی، می گفت بازی می کنم، خوب من هم می گفتم ...
ماجرای خانه دار شدن 180 زوج جوان با یک صلوات
تعداد زیادی کارگر برایم کار می کردند. در تمام این سال ها، در هر وضعیت اقتصادی که بودم، هرگز نسبت به نیازمندان بی تفاوت نبودم و به هر شکلی توانستم، کمکشان کردم. گذشت تا ماجرای این خانه پیش آمد. همه چیز از وقتی شروع شد که به هم خوردن ازدواج چند زوج در فامیل و آشنا به خاطر مشکل مسکن، کامم را تلخ کرد. خیلی ناراحت بودم، آنقدر که پیش خودم نیت کردم اگر خدا کمک کند، در زمین یکی از کارگاه های ...
داستان آپارتمانی که وقف 180 عروس و داماد شد
فروشی و 2 کارگاه موزاییک سازی داشتم و تعداد زیادی کارگر برایم کار می کردند. در تمام این سال ها، در هر وضعیت اقتصادی که بودم، هرگز نسبت به نیازمندان بی تفاوت نبودم و به هر شکلی توانستم، کمکشان کردم. گذشت تا ماجرای این خانه پیش آمد. همه چیز از وقتی شروع شد که به هم خوردن ازدواج چند زوج در فامیل و آشنا به خاطر مشکل مسکن، کامم را تلخ کرد. خیلی ناراحت بودم، آنقدر که پیش خودم نیت کردم اگر خدا ...
همه در باد قهرمانی والیبال نشسته خوابیده اند
جانباز نیستم اما افتخار همکاری با جانبازان را دارم. به طور اتفاقی با والیبال نشسته آشنا شدم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، من در رشته های هندبال، بسکتبال، والیبال، پینگ پنگ و شطرنج فعالیت می کردم و با پشتکار و ممارست در تمرین های ورزشی توانستم در رشته هندبال، قهرمان آموزشگاه های کشور شده و به اردوی جوانان راه پیدا کنم. بعد از انقلاب اسلامی نیز با توجه به شروع ...