جلوه ای معنوی اولیای خدا در نگاه مثنوی - جوان ایرانی
سایر خبرها
20 جمله از رهبر انقلاب درباره عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع)
خدا را ترک کنند و آن جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر می افتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین بن علی ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. 1375/03/20 اگر فداکاری بزرگ حسین بن علی علیه السلام نمی بود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد در ...
تبیین جریان اختلاط کفر و ایمان و تفکیک آنها ذیل سوره مبارکه بینه/ خودتان را به وادی کربلا برسانید تا از ...
اند جان نبی اکرم اند هرکجا حضرت به نبی اکرم به امیرالمومنین می گویند انت منظور خود نبی اکرم است چون خود حضرت فرمودند أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرِ شَتَّی (8) ، من و امیرالمومنین از یک شجره هستیم. من و امیرالمومنین یک نور بودیم در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم. هرکجا حضرت می گویند: شیعیان تو؛ منظورشان یعنی شیعیان من است و با لسان دیگری مقامامت خودشان را می ...
زیباترین قصه رضا و رضایت
آورد تا تفاوت انسان ها در آزمون اراده و عمل به اثبات برسد. او هنگام حرکت از مکه به سوی کربلاء در جمع یاران خود فرمود: "رضای خدا، رضایت ما اهل بیت است". هنگام خروج از مدینه و در کنار قبر رسول الله(ص)، با خداوند مناجاتی داشت و خواهش او از خداوند این بود: "خدایا! به حق این قبر و کسی که در آن آرمیده، برای من آن راهی را انتخاب کن که رضایت تو در آن باشد و رسول الله(ص) نیز راضی باشد". ...
حجت الاسلام مومنی: سیره ی عملی امام حسین(ع)؛ تفسیر معنای عبودیت+گزارش تصویری
ی خدا شده ایم. تمام لحظات سلوک حضرت ابی عبدالله علیه السلام فقط خدا در نظر گرفته شده و لاغیر. زمانی که حضرت علی اکبر به میدان می رود حضرت سیدالشهدا علیه السلام فرمودند: خدا تو شاهد باش. در زمانی که حضرت علی اصغر به شهادت رسید حضرت سیدالشهدا نماز خواندند و متوسل به نماز شدند در گودی قتلگاه هم فرمودند: بر قضای تو صبر می کنم یا رب! معبودی جز تو ندارم، در مسیر کوفه و شما سر مبارک در بالای ...
صوت مداحی، اشعار و مقاتل دوم محرم ورود کاروان به کربلا
منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد ودر جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود ، گفت : دلهای مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی امیه است . سخن امام حسین (ع) خطاب به فرزدق در این منزلگاه : اگر پیش آمدها طبق مراد باشد ، خدا را بر نعمتهایش شکر گوییم . اگر پیش آمدها طبق مراد نبود آنکس که نیتش حق وتقوا بر دلش حکومت می کند ، از مسیر صحیح خارج نشود وضرر نخواهد کرد . ذات ...
سکولار شدن هیئت ها، سیاست بی امان جبهه استکبار است
عزاداری برای ایشان دلیلی بسیار فراتر از اظهار محبت به اهل بیت دارد. حکمت شهادت حضرت هر چه باشد حکمت عزاداری برای ایشان نیز هست. اصلی ترین علت قیام و شهادت امام حسین(ع) مبارزه با گمراهی و نادانی است: بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الظلاله الجهاله و خونش را برای تو نثار کرد تا بندگات را از گمراهی و نادانی نجات دهد. در حقیقت ، جهل ریشه همه مصائب و مفاسد جامعه بشری است. بر این اساس اصلی ترین کار انبیا و ...
صفا یی که در کنار حسین بود و مروه ای که در کنار فرزندانش!
لحظه زندگی همراه با درد، عدد یک همسر، عدد دو فرزند، عدد بی انتهای آرزوهایت و تو عددهای دیگری هم داری، عدد یک تخت، یک دستگاه اکسیژن، چند دستگاه و سوندهای مختلف، یک زیرزمین، یک خدا و تمام نفس هایی که با سختی رفت و آمد.راستی حاجی، اگر عددهای داشته و نداشته ات را با هم جمع کنیم از هزار بالا نمی زند؟ پس تو شهیدی؛ شهیدی که نه تو و نه خانواده ات به دنبال اثبات عدد نبودند. حسین امیری ، یک قهرمان بود. قهرمان جنگ، قهرمان مردم، قهرمان خانه، قهرمان روزهای فراغ و قهرمان روزهای سرگردانی پس از مرگش که اگر همه این ها را جمع ببندیم عددش خیلی بزرگ است. حسین جان، ما را ببخش... ...
اثر تربیتی هیئت های مذهبی بر کودکان/ بزرگ می شوی با محبت حسین(ع)
ها مأنوس شدن بچه ها با جلسات عزا و شادی اهل بیت(ع) است که در قالب نقاشی یا بیان داستان های کربلا، شبیه سازی، شعر، سرود، عواطف کودکان را با خاطرات کربلا گره زده که اگر اشکی هم از چشمان آن ها جاری شود عاملی برای سرازیر شدن محبت اهل بیت(ع) در دل آن ها است. حجت الاسلام سرلک با اشاره به این موضوع که زندگی اولیاء خدا بر اساس فطرت الهی است گفت: چون بچه ها از خدای متعال فاصله نگرفتند، زبان دل ...
سفینه نجات کنار فرات
اما افسوس که عده ای او را رها کرده و در وادی گمراهی، حیران و سرگردان ماندند. در اینجا بود که فرمودند: در همین جا فرود آیید. سوگند به خدا همین جا جای پیاده شدن ما و محل ریختن خون ما و محل قبرهای ماست، و سوگند به خدا در همین جا اهل بیت من به اسیری برده شوند . بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست به راستی که حسین(ع) مصباح الهدی است تا در این ظلمتکده خاک، دلیل و راهنمای راه باشد؛ و سفینه النجاه است تا در اقیانوس متلاطم فتنه ها و ضلالت ها، غرق شدگان را که کشتی شکسته بودند فریادرس باشد. ...
سلام بر امام حسین(ع) زمینه ساز ایجاد مسئولیت در ما می شود
رَسُولِ اللَّهِ قلب خود را متوجه امامی می کنی که فرزند پیامبر و وارث علم آن حضرت است. ولی باز مطلب را به اینجا ختم نمی کنید و به بقیه مقامات آن حضرت نظر می نمائید، از جمله آن که او فرزندِ وارثِ مقامِ ولایت و وصایت است. و می گوییم: السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ سلام بر تو ای حسین که فرزند به حقِّ امیرالمؤمنین و فرزند آقا ...
قدم به قدم با قافله امام حسین(ع) از مکه تا کربلا
او دعا کرد. یزید ده فرزند داشت که فقط همین دو فرزند همراه او در کربلا شرکت کردند. 2. پیوستن شخص دیگر را که همراه یزیدبن ثبیط بوده نیز در این محل ذکر کرده اند. نام او را عامر گفته اند. منزل سوم نام منزل: تنعیم وجه تسمیه: این نام برگرفته از کوهی است به نام ناعم که در سمت چپ این منطقه است. زمان ورود: همان روز هشتم ذی الحجه، 18 شهریور ماه، 59 شمسی مدت توقف: چند ساعت ...
بایدها و نبایدهای محرم
آنچه که جامعه ایران اسلامی را از هجمه و توطئه های فرهنگی دشمنان مصون می دارد، نهادینه کردن فرهنگ ناب عاشورا است که این مهم، وظیفه اصلی روحانیان و مبلغان دینی است. از سویی، عاشورا پیام فرهنگی دارد. عاشورا چون فرهنگی، دینی و معنوی است باید برای تببین آن به متخصصین که همان علمای دین هستند، مراجعه شود. آراستگی مناسب برای این کار مهم است و عاشورا با برخی موارد مانند ولایت پذیری، اقامه نماز ...
فال روزانه - فال امروز شما سه شنبه 13 مهر 1395
فال حافظ با صوت و معنی ساقیا برخیز و درده جام را***خاک بر سر کن غم ایام را ساغر می بر کفم نه تا ز بر***برکشم این دلق ازرق فام را تعبیر: دلت را مثل آیینه صاف کن. پرده های تاریک را از رویت کنار بزن تا حقیقت را ببینی آن موقع است که به مقام عالی می رسی. طمع نداشته باش تا عمرت طولانی باشد. بهشت تو آنجاست که حق مردم را به جا آوری. این همان راهیست که تو را به هدف می رساند. ...
بیانیه جامعه روحانیت مبارز به مناسبت محرم
...، وقت نماز ظهر را به امام (ع) یادآور شد، برای او دعا کرد و فرمود: خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد! . شایسته است، به پیروی از آن امام همام، نماز ظهر عاشورا در صفوفی جاندار و استوار و به هم پیوسته برگزار شود. حسین (ع) یعنی نماد بی بدیل توحید و جلوه جمیل والاترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر، و نماز ظهر عاشورای آن نفس مطمئنه یعنی اقامه ارز ش ها و پاسداشت مقام ربّ و یا أَیَّتُهَا ...
با ورود به محرم؛ سوار کشتی نجات شویم!
...> ماه محرم آمده تا ما را در کشتی نجات سوار کند و به وسیله نور الهی آن راه صحیح را به ما نشان دهد چونکه در روایت از پیامبر است که در وصف ابی عبدالله علیه السلام فرمودند: ان الحسین مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِینَهُ نَجَاهٍ . (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 59) نزدیک شدن به خدا به وسیله حسین علیه السلام خداوند به مسلمانان دستور داده که به سوی او نزدیک شوند و در ادامه، راه نزدیک شدن را به ...
20 جمله از رهبر انقلاب درباره عزاداری شهادت حضرت سیدالشهدا (ع)
یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده ی به عاشورا و به حسین بن علی (علیه السّلام) است. 1391/09/01 اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر می افتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین بن علی ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به ...
بررسی فلسفه نهضت امام حسین(ع) در قرآن کریم
برمناسب و مناسک مقدسی که پیامبر اسلام (ص) با خون دل آن ها را رقم زده بودمشاهده کنی ، اگر عادل باشی ، خواهی گفت : حسین جان(ع) دست مریزاد، حقا که تو پسر محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) هستی . بعد از رسول خدا(ص) و امام علی (ع) ، هیچ کس مانند امام حسین (ع) اینگونه زیبا همه چیزش را پای معامله ی با خداوند نمی آورد؛ جانش را ، اهل بیتش را ، مالش را و همه ی آن کسانی را که مخلصانه حسین (ع) را دوست ...
آخر شب سجده کن و پیشانی بر زمین بگذار
...، میانشان با خدا صفا بود. فوری نذری نیازی در می آوردند و می دادند به درویش. درویش هم شنگول می شد و می رفت. اهالی معتقد بودند با دادن نذر به درویش، آبادی تا سال دیگر سلامت است. این مال دراویش بود. اما حرف حسابی آن چیست/ خدا در قرآن می فرماید: یَهدِی اللهُ لِنُورِهِ مَن یَشاءُ (سوره نور آیه 35) خدا به نور خودش هدایت می کند. بعد گفت: من یشاء=. این من یشاء به چه کسی می خورد؟ به ما می خورد ...
بهترین متن های تسلیت محرم 95
... در گوشه ی قلب من فقط غم مانده /یک کوه پر از غصّه و ماتم مانده /شاید که اجل باز مدارا بکند /چند روز دگر تا به محّرم مانده . . . صلی الله علیک یا ابا عبدالله ... . . . تا هست جهان شور محرم باقیست /این جلوه ی جان در همه عالم باقیست /از ناله ی نینوای یاران حسین /همواره به لب زمزمه ی غم باقیست . . . بوی محرم می آید . . . . ...
روز شمار وقایع محرم
؛ولی این امت احترام این ماه را از بین بردند و حرمت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را رعایت نکردند.در این ماه خون ما را حلال دانستند ،و هتک حرمت ما را کردند وفرزندان و زنان ما را اسیر نمودند، و سراپردۀ ما را آتش زدند و اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دربارۀ ما ننمودند. همانا روز شهادت حسین علیه السلام پلک چشمان ما را مجروح کرد واشکهای ما را روان ...
لشکری می رسد از راه خدا رحم کند...
. علی گفت: در این هنگام ابایی ندارم که به حق کشته شوم . آن حضرت در حق علی اکبر علیه السلام چنین دعا فرمود: خداوند بهترین پاداشی را که از سوی پدری بر پسرش عطا می کند، به تو عطا کند (17). نینوی مسیر حرکت تغییر می کند و امام پیوسته قافله را به سمت چپ سوق می دهند. کاروان در نهایت به نینوی می رسد. هنگام فرود به این قریه روز چهارشنبه اول ماه محرم الحرام بوده است. البته ماه ذی حجة ...
تذکر آیت الله مظاهری به یک مداح/ چگونگی سلام امام حسین(ع) به زائران
السلام هم تمام سرمایه اش را در راه خدا داد. ابی عبدالله الحسین علیه السلام در حالت سجده شهید شدند که نشان از بندگی حضرت بود. 2- روشن کردن نور هدایت؛ دومین هدف ابی عبدالله الحسین علیه السلام روشن کردن نور هدایت بود. می فهمید که حسین علیه السلام دست ناموسش را گرفت و به کربلا رفت برای اینکه ما انسان وار زندگی کنیم و در دام شیطان نیافتیم؟ هر وقت در زندگی حس کردید راه را گم کرده اید به درب خانه ابی عبدالله الحسین علیه السلام بروید. حسین علیه السلام انسان را در مسیری قرار می دهد که حیّ حقیقی می شود، قلب مرده ی انسان به برکت ایشان زنده می شود. منبع: ...
توصیه های میرزا اسماعیل دولابی برای حضور در حرم سیدالشهدا(ع)
می کند، دومی چشم را پرنور و زیبا می کند. اگر شده در همه عمر لااقل یک بار زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوان و از آن محروم نمان. متن زیارت عاشورا الهام خدایی است که به قلب ائمه الهام شده است و چیزی شبیه قرآن است اگر یک ماه محرم هر روز در خانه ات زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلامش بخوانی خدا را می بینی، امام حسین(ظهور) محبت است، ائمه یک ماه محرم را خیمه عزا می زدند و گریه می ...
حجت الاسلام موسویان: ثمره خدایاری، ثابت قدم ماندن است
ما است را آورده است. در خانه هایتان اگر پرچم یا حسین می زنید یک پرچم یا ابا صالح المهدی هم بزنید. امام زمان عجل الله تعالی فرجه به یک معنا غریب هستند. آخرین جمله ای که از دهان سیدالشهدا علیه السلام بیرون آمده است دعا برای فرج امام زمان بوده است. آیت الله موسوی در مکیال المکارم بالاترین وظایف منتظران را دعا برای ظهور حضرت مهدی بیان کرده است. هر کسی که برای ظهور دعا کند همان دعا در حق ...
حجت الاسلام مومنی: اول محرم؛ اول سال قمری برای شروعی دوباره است
رحمت الهی نومید مباشید، چرا که خداوند همه گناهان را می بخشد، که او آمرزگار مهربان است . و نیز در قرآن فرمود : إِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ 2 چون بندگان از من از من پرسند، بدانند که من نزدیکم و دعای دعا کننده را اجابت کنم . خداوند در قرآن گفته است اگر کسی دعا نکند تکبر ورزیده است و روایات بسیار ...
روز اول محرم بر امام حسین (ع) چه گذشت؟
به خواب رفت. پس از بیداری کلمه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را تکرار می کرد.علی اکبر جلو رفت و علت را جویا شد؛ حضرت فرمود: اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبال شان می آید. علی اکبر گفت: پدرم! آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: سوگند به خدا که ما بر حقّیم. علی اکبر گفت: پس ما را باکی از مرگ نیست. امام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد. امام ...
سوگواره عاشورایی بر آستان اشک به اتمام رسید
...> که بعد از خانهِ دین هم جهان بادا خراب اصغر به چشم شیعیانت اشک حسرت یادگار توست بلی در شیشه ماند یادگار از گل گلاب اصغر الا ای لاله خونین چه داغی آتشین داری جگر ها می کنی تا دامن محشر کباب اصغر تو آن ذبح عظیم استی که قرآن را شدی ناطق الا ای طلعت تأویل آیات کتاب اصغر خدا چون پرسد از حق رسول و آل در محشر نمی دانم ...
این جملات را امام خمینی نگفته است!
مشقتهایی که کشیدند و کارهایی که کردند، مقدمه یک مطلب است و او معرفی ذات مقدس حق (است.)... (صحیفه امام، ج 20، ص 409) ...ماکه می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم حکومت عدالت... (صحیفه امام، ج 3، ص 509) ... سید الشهدا که خونش را داد، نمی خواست که حکومت کند؛ می خواست عدالت باشد. می دید که معاویه و پسرش اسلام را بد جلوه دادند، می خواست از این مطلبی که آن ها می خواهند اسلام را یک جور دیگر ...
گم گشته ی دیر آشنا
محمد منصوری/میرملاس از هنگام نوجوانی و جوانی با او کم و بیش آشنایی داریم که پس از آن چنان ما را در کام کشیده است که هر لحظه می توان با او زندگی کرد ، این هم حقیقتا نه مجازا واقعیت دارد. روزی نیست که به او نیاندیشیم یا از او نگوییم یا [...] محمد منصوری/میرملاس از هنگام نوجوانی و جوانی با او کم و بیش آشنایی داریم که پس از آن چنان ما را در کام کشیده است که هر لحظه می توان با او زندگی کرد ، این هم حقیقتا نه مجازا واقعیت دارد. روزی نیست که به او نیاندیشیم یا از او نگوییم یا با او سخن نگوییم یا به آثارش مراجعه نکنیم یا شعری از اشعارش را در خاطرمان نگردانیم یا در نوشته ای به کار نبریم و یا در خطابه ای از آن استفاده نکنیم لذا با زندگی روحی و فکری ما عجین شده است . باری ؛ مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر پارسی زبان قرن هفتم ، با آنکه چند سال اول کودکی را در خراسان زندگی کرد اگر چه نگوییم او شاعر ایرانی به معنای مصطلح امروزی کلمه است ولی به ایران بزرگ و حوزه فارسی زبان متعلق می باشد ؛ اما چه زشت است که بر سر ایرانی بودن یا ترکی بودن یا روسی بودن مولانا کشمکش دارند ؛ هر چند که مولوی برای حوزه فارسی زبان فخر ملی ست اما مولانا اختصاص به مالکیت و محدود به مرز های جغرافیایی ندارد ؛ او از آنِ کسی است که مثنوی را احساس می کند و می فهمد . می دانیم که در بلخ زاده شد مرز میان افغانستان و تاجیکستان کنونی که یک سال قبل از حمله مغول در دوازده سالگی هجرت کرد و سرنوشت چنین بود که گر چه مغول ها به ایران حمله کردند و آن ویرانی و کشتار را پدید آوردند ولی در فضای به وجود آمده به رشد نوعی از شعر ، عرفان و بلاغت مجال داد که دست کم چند شاعر بزرگ به ما تقدیم کنند که مولانا یکی از آنها بود و لذا او به حج رفت و نهایتا به ترکیه و در قونیه سکونت گزید که در آنجا حلقه ای از یاران پارسی زبان داشت و چنین بود که می توانست این اشعار را بسراید چنان که می دانیم مولوی در خلوت نمی نشست تا شعر بگوید ، نه غزل هایش و نه مثنوی معنوی او چنین سروده شده اند . مثنوی معنوی که همچنان مورخان نوشته اند و خود مثنوی گواه می دهد ، مولانا شب ها می نشست با یاران خویش و گاهی تا سپیده دم می گفت و آنها می نوشتند . او دست به قلم نمی برد و چیزی بر کاغذ نمی آورد ، در همین دفتر اول اشاره ای هم می کند : صبح شد ای صبح را پشت و پناه / عذر مخدومی حسام الدین بخواه (1) بنابراین نشان می دهد که سخن تا صبح می کشید ، مجلسی بوده و گاهی نامحرمانی وارد مجلس می شدند و مولوی دم در می کشید و سخن نمی گفته است : چون که نامحرم در آید از درم / پرده در پنهان شوند اهل حرم چون در آید محرمی دور از زند / بر گشایند آن ستیران روی بند (2) دوستان مولانا حقیقتا به سان ضبط صوت های امروز عمل می کردند حتی یک کلمه از سخنان او را نمی گذاشتند روی زمین بیافتد و همه را ثبت می کردند به همین دلیل اختلاف نسخ میان مثنوی و دیوان شمس نه اینکه چیزی نباشد اما نسبت به آن هجم عظیم شصت هزار بیت مسلما کم است و اینها حافظان بسیار امین و احسانا با سواد بودند گر چه بسیار از آنان هم افراد عادی بوده اند به همین خاطر مولوی قدری مسیحا وار عمل می کرد ؛ نزد عالمان و فرهیختگان و فضلا نمی رفت و مجلس او از مردم عادی ، بازاری ، کسبه و نافرهیختگان و تحصیل نکرده گان تشکیل می شد و حتی بر ایشان خرده می گرفتند که این جماعت نا اهل هستند که در جواب می گفت : ” اگر اهل بودند خود خدمتشان می رسیدم ” . او اینچنین رفتار می کرد ، دیگران که این وضعیت را ملاحظه می کردند که مولانا با اینگونه افراد می جوشد در مجلسش شرکت نمی کردند اما همین دسته های عادی بزرگترین خدمت را به او می کردند که به ثبت این اشعار در تاریخ انجامید . به عقیده نگارنده ؛ مولانا به ظاهر شاعر ولی جامعه شناسی زبردست در حوزه روش شناسی مردم نگارانه است ، وی همچنین د رحوزه کنش متقابل نمادین نیز ورود کرده که روش او روش هم دِلانه است زیرا که ا با حضور یافتن در بین گروه های مختلف زندگانی آنها را در قالب شعر و پند و اندرز بیان کرده است . باید به این نکته توجه داشت که سبک در گذشته اینگونه بوده است که تحصیل کرده گان مخصوصا کسانی که در علوم دینی تحصیل کرده اند ، ذولسان بوده اند . به دو زبان قطعا مسلط بوده اند خصوصا در زبان فارسی و عربی که مولانا یکی از آنهاست ، همچنین حافظ و سعدی . مولوی اشعاری هم به زبان عربی ، ترکی و همچنین یونانی عامیانه دارد اما مطلقا از اهمیت شعر های پارسی اش برخوردار نیست زیرا که با اشعار ترکی و عربی و ... تفنن می کرد . به گفته تحلیل گران ، اشعار عربی حافط بلاغت چندانی ندارد و سست می باشند اما سعدی را عربی دان درجه یک می دانند که قصاید فوق العاده ای هم دارد . مولانا در جایی شعری دارد که شاید با مزاق ما پارسی زبانان خوش نیاید آنجا که می گوید : لی حبیباً حُبهُ یشوی الحشاء / لَو یَشیع یَمشی الی عینی مشاء (3) من دوستی دارم که عشق او دل من را بریان کرده است ... که سپس می گوید : پارسی گو گرچه تازی خوشتر است / عشق را خود صد زبان دیگر است بوی آن دلبر چون پران می شود / آن زبان ها جمله حیران می شوند (4) در نتیجه زبان اصلی او پارسی بوده است و بدین زبان اشعارش را می سروده است ، در دیوان شمس هم همینگونه است حتی غزل های ملمع دارد. ما با چند شخصیت از مولوی در “مثنوی معنوی” ، “غزلیات شمس” و همچنین در “فیه ما فیه” مواجه هستیم ؛ در مثنوی شیوه مولوی معلم وار است ، گاهی شور شاعری او بالا می گرفته است اما خویشتن داری می کرد و می کوشید بر آن مهار بزند یا به قول خودش : در چنین مستی مراعات ادب / خود نباشد ور بود باشد عجب (5) عبد الحسین زرین کوب در جایی می گوید (6)که سبک مولانا ” منبری ” است گویی که مخاطبان و مستمعان در حضور او هستند و برایشان سخن می گفته است و به فراخور حال مخاطبانش توجه می کرد ، اگر می دید ملول اند قصه یا مثلی می گفت حتی گاهی سخنانی می گوید که از داستان های عامیانه هم پایین تر است تا جایی که الفاظ رکیک چاره ی کارش بوده است ؛ این شیوه نزد هیچ یک از بزرگان دست کم یافت نمی شود . علاوه بر این که نکوهشی هم بوده و خواسته از آن حشمت فضلایی خویش بکاهد تا به زیر آید و همنشین دیگران گردد . در مثنوی چنین است که ، پند می دهد واعظی می کند اما در عین حال حکمت های خیلی عمیق می گوید و قابل درک است چون در خور فهم مخاطبانش نگفته است و مشخص است که برای دیگران سروده است . مرحوم جلال همایی تعبیر خوبی دارد ، می گوید : مولانا به سان یک غواص است که تا مدتی روی آب شنا می کند و یکمرتبه غوطه می خورد و متوجه نمی شوی تا چه عمقی رفته و از جایی دیگر دوباره سر بیرون می آورد . به همین خاطر است که تمام احوال مولوی در مثنوی منعکس شده است ، و همچنین بهترین آینه ای که بخواهیم مولوی را در آن ببینیم و بشناسیم همین کتاب مثنوی ست که چیزی نیست که او فرو ننهاده باشد آنجا که می گوید : ما چه خود را در سخن آغشته ایم / کز حکایت ما حکایت گشته ایم گر هزارن طالب اند و یک ملول / از رسالت باز می ماند رسول اسب خود را ای رسول آسمان / در ملولان منگر و اندر جهان فرخ آن ترکی که استیزه نهد / اسب خود در خندق آتش جهد گر پشیمانی بر او عیبی کند / اول آتش در پشیمانی زند خود پشیمانی نروید از عدم / چون ببیند گرمی صاحب قدم (7) بر خود نهیب می زد که تند و گرم برو آن وقت ملالت های دیگران تو را سرد نخواهد کرد . و همچنین مولوی شاعر و عاشق در دیوان شمس را می یابیم ؛ به تعبیر خود : حلاج اشارتگر از خلق به دار آمد / از تندی اسرارم حلاج زند دارم (8) می گوید من در دیوان شمس راز هایی را فاش می کنم که اگر حلاج بود او خود مرا دار می زد . ” شمس به مولانا آموخت که در ساحت عشق محققانه سخن بگوید ” (9) ؛ تا پیش از شمس مولوی یک غزالی دیگر بود ، مرد عالمِ مفتی ، خطیب و واعظ و همچنین خوش زبان و بلیغ ولی عنصری که کم داشت ” عشق ” بود این همان گوهری بود که شمس در واقع نصیب مولانا کرد . شمس در سطحی نبود که به مولانا مطالبی یاد دهد چون مولوی از او عالم تر بود اما در حقیقت شمس این بارهایی را که بر دوش مولوی سنگینی می کرد ، دویدن او را کند تر کرده بود ، گرفت : گفت که تو شیخ شدی شمع شدی رهبر این جمع شدی / شمع نیم جمع نیم دود پراکنده شدم (10) تمامی متعلقاتش را از او ستاند و به فرمان شمس آنها را ترک گفت و به همین خاطر سماع پیشه کرد . صاحب نظران بر این باورند که مثنوی ؛ قرآن در زبان فارسی است ؛ تفسیر قرآن نیست بلکه قرآن است در زبان فارسی . مولوی اذعان می کند که به او هم وحی شده است حتی بدون اینکه بداند اشعار را بر زبان آورده است ؛ اگر بپذیریم که این ادعا صحیح باشد به توجه به ابیات مولوی آیا سکوت دو ساله ی او بین دفتر اول و دوم شباهتی با ویژگی هایی از حضرت محمد (ص) ندارد؟ . مدتی وحی به پیامبر نمی رسید و از این حالت ملول شده بود که آیه رسید : مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ قَلَی (11) ؛ خدا تو را ترک نکرده ، و با تو وداع نگفته است . در نظر مولوی اینچنین بوده است چون مقدمه ای بلند که بر مثنوی در دفتر اول نوشته است آنجا تمام اوصافی که قرآن برا خویش شمرده است او برای مثنوی ذکر می کند : ” کتابی که جز پاکان دستشان به آن نرسد یا خداوند با این کتاب عده ای را گمراه و عده ای را هدایت می کند ” . یا در جایی می گوید : هست قرآن حال های انبیا / ماهیان پاک بحر کبریا (12) او معتقد بود که وحی پایان نپذیرفته است ، برای خویش مقام پیامبری قائل نبوده است ولی متوجه این امر هست که وحی پایان نیافته است ، نه اینکه هر کسی که به او وحی شود پیامبر است چرا که وقتی کسی ماموریت پیامبری دارد ، پیامبر است به همین خاطر است که می گوید برای اینکه عامه انکار نکنند می گوییم وحی دل است و الا منظور همان وحی حق است چون وحی یک امر ذو مراتب است هم ضیعف تر هم قوی تر دارد همچنان که در قرآن است و مولوی هم بدان استناد می کند ، حتی در مثنوی هم اذعان می کند : نه نجوم است نه رمل است و نه خواب / وحی حق الله اعلم بالصواب از پی رو پوش عامه صوفیان / وحی دل خوانند آن را در بیان (13) او اذعان می کند که وحی حتی بر زنبور هم فرو آمده چرا که بر اثر وحی الهی زنبور مولد عسل شده است سپس ما آدمیان که خداوند فرموده است : وَ لَقَد کَرَمنا بَنی آدم ... وحی نازل شده بر ما قطعا برتر از زنبور خواهد بود و لذا چرا به ما وحی نشود تا ما از طریق الهام و کشف حقایق را دریافت نکنیم . چون که او حی الرب الی النحل آمدست / خانه ی وحیش پر از حلوا شده ست این که کرمناست بالا می رود / وحیش از زنبود کی کم می رود (14) مولانا هم اهل طریقت ، شریعت و هم حقیقت بوده است و این سه کمتر در یک نفر جمع می شود که این بزرگوار این سه را در خود گرد آورده است . . پی نوشت: مثنوی معنوی ؛ دفتر اول ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر اول ، مولوی غزلیات شمس ؛ غزل شماره 264 ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر دوم ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر سوم ، مولوی پله پله تا ملاقات خدا ؛ دکتر عبدالحسین زرین کوب مثنوی معنوی ؛ دفتر سوم ، مولوی غزلیات شمس ؛ غزل شماره 1459 ، مولوی قمار عاشقانه ؛ فرج دباغ غزلیات شمس ؛ غزل شماره 1393، مولوی قرآن کریم ؛ سوره الضحی ، آیه -3- مثنوی معنوی ؛ دفتر اول ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر چهارم ، مولوی مثنوی معنوی ؛ دفتر پنجم، مولوی درج شده توسط : سرویس خبر و رسانه " میرملاس " ...
نقش دانشگاه در تبیین و تحکیم عقلانی امر به معروف و نهی از منکر
اینها وابسته به خواست انسان است و هرکجا اندیشه ی اومانیسم حاکم باشد، طبیعی است که باید شاهد تحقق این شعار باشیم که “انسان معیار همه چیز است”. و معنای واضح این شعار رایج، امری به غیر از این نیست که: هرفرد، معروف و منکر خاص خود را دارد و هیچ کسی حق ندارد به حوزه ی فردی و شخصی افراد تجاوز کرده و او را نقد کند. در واقع در این اندیشه، خوب و بد عام و معروف و منکر اجتماعی وجود ندارد. ...