مرد عراقی در ایران از خاله اش انتقام گرفت - جوان ایرانی
سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی شمر شدم، فرزندانم آب دستم نمی دادند!
با محمد فیلی درباره یکی از منفی ترین و سیا ه ترین شخصیت های تاریخ هم صحبت شدیم تا برایمان از بازی در نقش شمر بگوید و این که نگاه خودش به زندگی چگونه است. چند سالی از بازی شما در سریال مختارنامه و نقش شمر می گذرد، برایمان از این نقش بگویید و این که چطور شد نقش شمر را بازی کردید؟ وقتی برای بازی در سریال مختارنامه دعوتم کردند، خیلی خوشحال شدم که قرار است با آقای میرباقری همکاری کنم به فرزندانم هم گفتم که قرار است در مختارنامه بازی کنم اما هنوز مشخص نیست کدام نقش را. به دفتر تولید رفتم، آقای میرباقری تا مرا دید، گفت: شمر من آمد! . اول باورم نمی شد که این نقش را برای من درنظر گرفته اند. تا آن زمان هم نقشی جدی و منفی مثل شمر را بازی نکرده بودم اما کارگردان مختارنامه با بررسی همه جوانب نقش شمر را به من پیشنهاد داد و من با اکراه پذیرفتم! اکراه به این دلیل که نقش شمر را قرار بود بازی کنید؟ بله! چون منفورترین شخصیتی است که از بچگی در ذهن من شکل گرفته بود. بچه که بودم همراه والدینم به مراسم عزاداری امام حسین(ع) می رفتم و چهره بسیار شقی و بدی از شمر دیده بودم و حالا بازی در همان نقش به خودم پیشنهاد شده بود و مردد بودم چگونه باید نقشی کاملا منفی را که هیچ روشنی و سفیدی در او وجود ندارد، بازی کنم. نقش را پذیرفتم اما واقعیت این است که نمی دانستم به بچه هایم چه بگویم! نمی توانستم به آنها بگویم بازیگر نقش شمر شد ه ام! اولش کمی توضیح دادم تا آماده شوند، گفتم بیشتر شخصیت های سریال مختارنامه اشقیا هستند و یاران امام حسین(ع) در این سریال کمتر دیده می شوند و تنها شخصیت مثبت سریال که از اول تا آخر سریال حضور دارد، مختار است. بعد از گذشت دو، سه روزی به آنها گفتم که قرار است نقش شمر را بازی کنم! از شنیدن این خبر اصلا خوشحال نشدند و تقریبا یک ماهی در خانه تحریم شدم! حتی یک لیوان آب هم دستم نمی دادند! در این شرایط دلتان برای خودتان نمی سوخت که برای بازی در یک نقش این همه باید سختی بکشید. با خودم می گفتم شاید در انتخاب من برای بازی در نقش شمر، امام حسین(ع) هم نظر داشته و خود آقا خواسته که این نقش را بازی کنم وگرنه از میان این همه بازیگر چرا آقای میرباقری باید مرا انتخاب کند؟ دو، سه هفته ای که از شروع تصویربرداری گذشت، به این نتیجه رسیدم باید برای نقش شمر سنگ تمام بگذارم و سیاهی و شقاوت او را به تمامی در بازی ام نشان دهم. خیلی تلاش کردم بازی ام در عین حال که باورپذیر است، شبیه بازیگران تعزیه نشود. معتقدم امام حسین(ع) به من کمک کرد تا شمر را آن گونه که در واقعیت بود، بازی کنم و مردم مرا در این نقش بپذیرند. در زمان پخش سریال هر جا می رفتم، می گفتند: شمر آمد! این جور مواقع احساس بدی به شما دست نمی داد؟ حس خوبی نداشتم اما از طرفی راضی بودم که آن قدر نقش را خوب بازی کرده ام که مردم مرا به عنوان شمر قبول کرده اند! در دوره ای که زندگی می کنیم هم شمر ها در لباس و ظاهری متفاوت وجود دارند؛ آدم هایی که بخش تاریک و سیاه ذاتشان پررنگ است و بروز می کند. بله! زمانی اشقیا آب را به روی امام شیعیان می بستند و ایشان و اهل بیتش را اذیت می کردند اما اکنون اشقیا جور دیگری به مظلومان و مردم ستم می کنند. ثروتمندان وقتی به داد فقیران و مردم نَدار نمی رسند، شمر درونشان زنده است! مگر می شود مردمی را دید که با هزار مشکل دست به گریبان هستند اما به آنها کمک نکرد؟ حال و روز شما این روزها چگونه است آیا هنوز برکت بازی در سریال مختارنامه بر سفره شماست؟ وقتی بازی در نقش شمر به من پیشنهاد شد، نذر کردم و از امام حسین(ع) خواستم که کمک کند فرزندانم در تحصیل، کار و زندگی موفق شوند! خدا را شکر بچه هایم موفق و سالم هستند و من این را اجر بازی در نقش شمر می دانم. اجر که همیشه به معنای پول نیست. اما برای برخی پول همه چیز است... برای خیلی از مردم مبنای زندگی پول شده و این خیلی ناامیدکننده است.آنها فکر می کنند اگر پول داشته باشند، قدرت هم دارند و سکان جامعه و مردم در دستشان است. اینها نمی دانند لذت زندگی وقتی است که آدمیزاد به همنوعش کمک کرده و نیاز مردم را برطرف می کند. شما متولد شیراز هستید، می گویند شیرازی ها زیاد مردم سختگیری نیستند به همین دلیل دنیا به کامشان است؟ شیرازی ها مردم قانعی هستند. از قدیم الایام هر وقت روزی شان را از خدا می گرفتند، دنبال زندگی شان می رفتند و کار را به دیگری می سپردند و زیاده خواه نبودند. هر چند شرایط این دوره جوری شده که همه مردم نگران فردایشان هستند و چون می ترسند شاید به بیکاری و بی پولی بخورند، مدام کار کرده و پس انداز می کنند برای روز مبادایی که نیامده است. شیرازی ها تنبل نیستند؛ قانع اند. زنده دل بوده و هستند و بشدت مهمان نوازند. می گویند خدا به مال حلال برکت می دهد. نظرتان درباره مال حلال سر سفره خانواده آوردن چیست؟ یکی از افتخارات زندگی ام این است که همیشه تلاش کرده ام لقمه حلال سر سفره خانواده ام گذاشته ام. مطمئنم که ثمره این لقمه حلال موفقیت فرزندانم است. همه سعی ام را کرده ام تا نسل بعد از من نسل خوبی باشد. معتقدم اگر دو عدد نان دارم باید بخشی از آن را به نیازمندان بدهم. اگر چنین کنم، خدا به مال و روزی ام برکت می دهد. طاهره آشیانی - جام جم ...
چگونه شبیه ترینِ مردم به رسول الله را در صحرای کربلا به شهادت رساندند؟
باز مبارزه می کند. مردی است به نام حمید بن مسلم که به اصطلاح راوی حدیث است،مثل یک خبرنگار در صحرای کربلا بوده است.البته در جنگ شرکت نداشته ولی اغلب قضایا را او نقل کرده است.می گوید:کنار مردی بودم. وقتی علی اکبر حمله می کرد،همه از جلوی او فرار می کردند.او ناراحت شد،خودش هم مرد شجاعی بود،گفت:قسم می خورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت.من به او ...
فیلم های تلویزیون در ایام عزاداری/ به تماشای شیار 143 بنشینید
: الفت که همسرش را در جوانی از دست می دهد با سختی دو فرزندش یونس و فردوس را بزرگ می کند. فردوس برای مادرش نامه ای می نویسد که قصد رفتن به جبهه را دارد و صبح زود خانه را ترک می کند. چند ماه بعد از آموزشی برای مرخصی به خانه باز می گردد و سعی می کند تا رضایت مادر را برای رفتن به جبهه جلب کند و... مریلا زارعی، مهران احمدی و جواد عزتی در فیلم سینمایی شیار 143 ایفای نقش کرده اند. ...
فیلم های سینمایی در روزهای عاشورا و تاسوعا
فیلم تلویزیونی پس از آن روز به کارگردانی مجتبی یاسینی، پنجشنبه (22 مهر ماه) ساعت 8 از شبکه دو سیما پخش می شود. در خلاصه داستان فیلم با نقش آفرینی جلیل فرجاد، محسن زهتاب، کاظم افرندنیا، هرمز سیرتی و حسن کاخی آمده است که بعد از واقعه عاشورا عبیدالله اهل کوفه از اینکه با امام حسین (ع) هم پیمان نشده پشیمان است برای اینکه گرفتار خشم ابن زیاد نشود از کوفه فرار می کند. چگونگی فرار و دستگیری او در داستان ...
کلینتون: ما بدون شلیک حتی یک گلوله موفق به توقف ایران شدیم/ ترامپ: نابود کردن داعش توسط ایران و روسیه ...
و مارتا راداتز مجریان برنامه وارد سالن می شوند و برنامه را آغاز می کنند ا ولین سوال حضار: آیا فکر می کنید که با توجه به رفتارات این چند وقت اخیر، الگوهای مناسبی برای جوانان امروز باشید؟ کلینتون : من به آموزش و ارتقای زیرساختها در زمینه های مختلف معتقدم و با شعار با هم قدرتمندتریم به این مسیر ادامه می دهم.من به احترام متقابل معتقدم و با این را نسبت به جوانان رعایت کنیم من با ...
به احمدی نژاد در ماجرای معاون اولی مشایی نقد داشتم / یک ریال از صدقات مردم در عراق و لبنان خرج نشده است
یک روزی ایشان به دلیل موفقیتی که در برابر صدام به دست آورده بودند جشن پیروزی گرفتند و دوتا بوقلمون را برای غذا مهیا کردند. من رو به روی ایشان نشسته بودم و کلاً چون کم غذا هستم مقدار کمی غذا کشیدم اما ایشان با دست ران بوقلمون را کند و در بشقاب من انداخت و گفت: کاکا تو بخور، چگوارا میگه چریک هر جا رسید باید تا می تواند بخورد چون ممکنه دیگه گیرش نیاد و درست هم می گفت. آن روز ...
من وخواهرم در خانه تنها بودیم / نیمه شب از دیدن پسر شیطان صفت بالای سرمان شوکه شدیم
سرمان ایستاده بود. زن جوان ادامه داد: مرد جوان تهدید کرد که اگر کوچکترین سر و صدایی بکنیم ما را می کشد. سپس دست ها و پاهایمان را بست. وحشت کرده بودیم و با گریه التماس می کردیم که رهایمان کند اما او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از سرقت طلا و مقادیری وجه نقد از منزل فرار کرد. او مرا تهدید کرد که اگر شکایت کنم و موضوع را به خانواده ام بگویم، فیلم هایی که از من گرفته را پخش ...
مادرم در خانه تنها بود / زمانی که به آپارتمانش رفتم با صحنه عجیبی رو به رو شدم
بازپرس ایلخانی از شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران گفت: خودم در طبقه چهارم ساختمان زندگی می کنم. ساعتی پیش برای دیدن مادرم به خانه اش آمدم که با جسدش روبه رو شدم. با دستور بازپرس جنایی، جسد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از کارآگاهان مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. ایران 110 تصادفی عجیب در تهران بدون برخورد خودروها ...
از"تصادفی عجیب در تهران بدون..." تا "دوست پسرم مرا به خانه اش برد"
تصادفی عجیب در تهران بدون برخورد خودروها + تصاویر رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
مرغ مینا پسری را تا پای دار برد
از پایان جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند تا رأی خود را صادر کنند. ایران 110 تصادفی عجیب در تهران بدون برخورد خودروها + تصاویر رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
عجیب ترین مرد دنیا را ببینید (عکس 18+)
مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
فریبا زمانی که همسرم نبود به خانه ام آمد / او خواسته شرم آوری از من داشت
اعتیاد به مواد مخدر به دست آمد. شناسایی جنایتکار فراری در حالی که چند هفته از ماجرای پیدا شدن جسد می گذشت سرانجام کارآگاهان درتجسس های ویژه جنایی ردی از یک مرد جوان دراین ماجرا به دست آوردند.آنها سپس درعملیاتی ضربتی متهم 37ساله را بازداشت کردند. او نیز در بازجویی های فنی اقرار کرد حدود 2 ماه قبل با مقتول آشنا شده و با وجود داشتن همسر با وی رابطه پنهانی داشته است. ...
خاموشیِ ادوارد آلبی، وجدان بیدار آمریکا
.... کاری ندارد یک ساعت از صحبت خود و دوستانتان را ضبط کنید و بعد آن را بدهید چند بازیگر اجرا کنند. می دانید تماشاگرها چه می گویند؟ هیچ کس اینطور حرف نمی زند. به این دلیل از مد افتادم که چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟ را مدام تکرار نکردم. به متن هایی که در دوران مثلا افول خود نوشته ام نگاه می کنم و به نظرم هر کدام از آنها به شیوه خودشان به اندازه متن هایی که پیشتر نوشته بودم جالب هستند. حالا ادوارد آلبی مرده و او از جهان و جهان از او تهی شده همین... ...
ربودن دختر 15 ساله پس از آشنایی تلگرامی
، صبح دیروز خواهرم برای دیدن دوستش از خانه خارج شد. قرار بود ظهر به خانه برگردد، اما وقتی تا غروب خبری از او نشد با تلفن همراهش تماس گرفتم که خاموش بود. به خانه دوستش تلفن زدم اما شنیدیم خواهرم ملیکا آن روز به آنجا نرفته است.به دنبال این شکایت ردیابی های پلیس در این باره آغاز شد. در ادامه بررسی ها برادر ملیکا بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: مرد ناشناسی از طریق تلفن همراه خواهرش با او تماس گرفته و ...
آزارواذیت کودکان مدرسه ای توسط دلقکهای کثیف
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، این درحالی است که به تازگی تبهکاران زیادی در انگلیس و امریکا در لباس دلقک ها مرتکب جرایمی از جمله آزارواذیت کودکان، سرقت و قتل شده اند که این موضوع باعث نگرانی مردم و مأموران پلیس شده است. روز شنبه نیز یک دلقک با چاقو 4 دانش آموز را درانگلیس هدف حمله قرار داد وهمزمان با حضورمأموران درمحل حادثه گریخت.پس از این حمله، مسئولان دستور تعطیلی مدارس منطقه را ...
رفتارها و کارهای کثیف مادر زنم را نمی توانم تحمل کنم / پدر زنم از این ماجرا بی خبر است
... رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، شهین و سعید ده سال قبل زمانی که در یک بیمارستان کار می کردند، با هم آشنا شده و مدتی بعد ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند. به هم قول داده بودند هیچ وقت و در هیچ شرایطی به یکدیگر دروغ نگویند و به هم خیانت نکنند. اما پزشک زن هیچ وقت فکر نمی کرد شوهرش یک روز زیر قول و قرارشان بزند و این چنین به او خیانت کند. مرد با اصرار از او می خواست از خطای او بگذرد و ...
رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس
دل گرفته بودم، پدرومادرم فوت کرده بودند و فحاشی های او من را ناراحت کرده بود. چند ساعت بعد من دوباره به آن محله رفتم و با هم روبه رو شدیم. من که چاقو دستم بود به سمت او حمله کردم قصدم کشتنش نبود فقط می خواستم زخمی اش کنم. او جست وخیز می کرد که چاقو به شاهرگش برخورد کرد و بعد هم یک ضربه به پشتش زدم. متهم گفت: کسی که همراهم بود از ترس فرار کرد من سعی کردم از خودروهای عبوری کمک ...
فریب دختران نوجوان توسط پسر 18 ساله / آنها مجبور بودند با من ارتباط برقرار کنند
من دوست شود. شاکی ادامه داد: دوستی تلگرامی مان ادامه داشت تا این که او مدعی شد بزودی می خواهد همراه خانواده اش به خواستگاری ام بیاید. من که به او علاقه مند شده بودم، گمان می کردم گفته هایش صحت دارد. فریب گفته های دروغین او را خوردم و طبق خواسته اش عکس های خصوصی و فیلم های غیراخلاقی از خود تهیه کرده و برای او فرستادم. وی گفت: چند روز پیش دوستم به طور اتفاقی متوجه این دوستی شد ...
پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد
ماندم فرزاد گفته بود نیم ساعت قبل از رسیدن تماس می گیرد بخاطر همین با لباس خانه منتظر ماندم اما برخلاف ادعایش او زنگ خانه را زد و من در را به رویش باز کردم او داخل آمد و در پذیرایی نشست و من به اتاق خوابم رفتم تا آماده شوم هنوز چند ثانیه ای نگذشته بود من لباسی به تن نداشته و در حال پوشیدن لباس بیرون بودم که ناگهان پسرعمه ام داخل آمد و به سمت من یورش برد هرچه التماس کردم گوش نداد و با ابراز محبت و ...
تصادفی عجیب در تهران بدون برخورد خودروها + تصاویر
بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند
رأی جالب قاضی به تنبیه اخلاقی نوجوان مجرم
گلستان و هم مرز با کشور ترکمنستان در کرانه شرقی دریای خزر واقع شده است. ایران 110 تصادفی عجیب در تهران بدون برخورد خودروها + تصاویر رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
دختران نوجوان در دام باند گروگانگیری
؛ باندی که دختران نوجوان را شکار می کردند تا پس از ربودن آنها از خانواده هایشان باج بگیرند. دختر نوجوان در توضیح ماجرا چنین گفت: از طریق تلگرام با پسری به نام محمد آشنا شدم. او به من نگفت که افغان است و مرا سر قرار کشاند تا همدیگر را ببینیم. وقتی او را دیدم با چرب زبانی مرا فریب داد و بعد از چند روز، درحالی که دلباخته اش شده بودم از من خواست تا به خانه اش بروم. می گفت مادرش ...
حادثه ای تلخ برای دسته عزاداری در نیمه شب
110 تصادفی عجیب در تهران بدون برخورد خودروها + تصاویر رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
بهشت معتادان مسلح در شمال تهران / تصاویری از جولان آزادانه معتادان زن و مرد
برخورد خودروها + تصاویر رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
شتری که جوانان سعودی آرزوی ازدواج با آن را دارند! +تصاویر
سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند
اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند
+ تصاویر رفت و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
دو تصویر از رهبر کرۀ شمالی که رازی شخصی را برملا می کند
و آمدهای بهروز به خانه مجردی رکسانا برایش دردسر ساز شد / از دختر جوان شکایت دارم + عکس اتفاقی ناگوار در یکی از مساجد تهران / مصدومان به بیمارستان منتقل شدند دزدان موتور سوار باعث شدند به نامردی سعید پی ببرم / فوراً دادخواست طلاق دادم پدرو مادرم به مسافرت رفته بودند / من در اتاق خوابم بودم که فرزاد به سراغم آمد دوست پسرم مرا به خانه اش برد / در آنجا چند مرد جوان به استقبالم آمدند ...
هویدا را چه کسی کشت؟
. با آن به دنبال آزادی مردم می گشتم و تضمین کننده همه آزادی هایی می دانستم که بیش از هزار سال بود که از ما گرفته بودند. یک شب به تفنگم گفتم اگر من کشته شدم تو شهادت بده که من برای گرفتن حقوق مردم تو را به دست گرفتم. آن اسلحه را بعد از انقلاب تحویل دادم. رفاقتم با عرفات باقی ماند عرفات آن موقع غیر از عرفات سال های پایانی عمر بود. قبل از انقلاب در اردوگاهش زندگی می کردیم. یک چریک محض ...
آزادی از زندان برای تشکیل باند وحشت
. خیلی بی پول بودم و از روی ناچاری با دو دوست هم محلی ام که آنها هم دزد هستند، تشکیل باند دادم و شب های محرم چون خیلی ها از خانه هایشان بیرون هستند، نقشه کشیدیم تا شبانه به کمین بنشینیم و از آنها پول ها و موبایل هایشان را سرقت کنیم. بنا به این گزارش؛ با راهنمایی های موسی دوعضو دیگر باند نیز تحت تعقیب ویژه پلیس قرار گرفتند. ...