ماجرای عجیب شروری که ساختمان 8 واحدی را در تهران به آتش کشید + تصاویر - نامه نیوز
سایر خبرها
مهناز، سحر و سمیرا تا آخر خط رفته اند
... از کِی معتاد شدی؟ 19 سالگی در تهران معتاد شدم... شیشه مصرف می کردم... از 20 سالگی به بعد 7 سال رو تو کمپ و زندان بودم، به اتهامای مختلف؛ مثل رابطه مشروع و... 13 سال شیشه مصرف کردم، اما الان 2 ساله که پاکم... مدتی در کانکس هم زندگی کردم... با یه پسره 3-4 سال دوست بودم و از اون یه بچه دارم... بهار 6 ماهه تو شکمم بود که پدرش اوردوز کرد و مُرد. جایی کار می کنی؟ خرج خودت و ...
نویسنده دهه شصتی روی تخت بیمارستان + عکس
قلب جماران تو اصلا می فهمی زندگی یعنی چی؟ اصلا میدونی خرج و مخارج یعنی چی؟ الان دیگه 53 سال سن داری و زن و دو تا بچه بزرگ. اصلا میدونی بخوای بچه هات رو زن بدی چقدر باید خرج کنی؟ براشون کار پیدا کنی، خونه بگیری و ... یک کم از اون حال و هوا بیا بیرون. همه عشقت شده بهشت زهرا. خب ما که کافر نیستیم. ما هم قبول داریم. شهدا خوبن. محترمن. ولی تموم شد رفت. بهشت زهرا که واسه آدم نون و آب ...
ریاضت بیکاری
.... دیری نپایید که صاحبان کارگاه قواعد بازار و نیروی ارزان قیمت و سود بیشتر را بهتر درک کردند، پس به مریم گفتند که یا با همان حقوق ماه اول در کارگاه بماند یا برود چون چرخکاری پیدا کرده بودند که با 800 هزار تومان همان تعداد ساعت کار می کرد: دوستانم دیگه اون آدم های همدل سابق نبودن. بازاری شده بودن و همش به فکر بیشتر شدن سود خودشون. من هم تهران رو ترک کردم. با اون پول اجاره خونه ام رو هم نمی ...
معلمی برای بچه های عشایر در دل زاگرس
...، ساختمان ها و فروشگاه های شهر را برای آنها می گوید؛ جایی که شاید بعدها وقتی خیلی بزرگ شدند مسیرشان به آنجا خورد وگرنه به قول خودشان ایل را چه به شهر، خانه ما همین کوه ها و دشت هاست . قطار؛ تنها راه رسیدن به مدرسه قرارمان صبح روز سه شنبه در راه آهن اندیمشک است، آقامعلم با کوله ای 30کیلویی از وسایل و آذوقه برپشت و پاکت سوال های امتحانی در بغل، کنار ریل قطار چشم انتظارمان ...
طاهری مشاور رسانه ای فدراسیون بسکتبال شد
بگیره و تلفن بزنه و ببینه چی می گن چون این بچه هایی رو که من دیدم تا حالا ندیدم چیزی بخوان فقط خواستن حرف شونو بزنن که اونم توی سیستمهای زورمدارانه بسکتبال هر وقت اومدن حرف بزنن یه برچسبی بهشون زدند؛ از فلانی خط می گیره، با فلان باشگاه بسته و... تو خود حدیث مفصل بخوان از این افاضات صدمن یه غاز آقایان. ما طاهری رو فقط در حد اینکه یه مسئولیتی گرفته باشه و به حکم انتصابش دل خوش باشه نمی بینیم ...
روایتی از ماهیگیران بوشهر: دل و دست به دریا می سپرند
جزیره فارسی هم میرن، تا جزیره عربی. مال عربستانه. الان چند تا صیاد رو عربستان گرفته، تو زندانن. *کسی رفته دریا که دیگه برنگرده؟ یک ماه پیش، یک قایق رفت تورهاش رو ریخت، خودش نیومد. یک نفر بود. دریا اگه تنها باشی، دیگه رفتی... یک لنج هم رفت، برنگشت. اونا 10 نفر بودن. راه دور، ایناش خطرناکه. موج که بزنه... تا حالا دیدی جلو چشمت دریا یک قایق یا لنج رو بخوره؟ ...
کفتگوی تکاندهنده با ناهید 14 ساله: در حالت خماری همه چیزم را به دوست پسرم باختم!
مشکلم نشئگی بعد مواد بود. دلم نمی خواست مادرم بفهمه که من چیزی مصرف می کنم یا صبح ها که می خواستم برم مدرسه دردم هم شروع می شد باید مواد می زدم. درکه بازمی شود و چشم دخترک به ما می افتد سریع دستش را به چادر سیاهش می برد، کمی آن را جلوتر می آورد تا روسری کرم رنگش عقب تر نرود. با دستکش های سیاهش محکم چادرش را می گیرد و به سمت ما می آید. نگاهم به سمت دست هایش می رود. خودش هم می فهمد، نه اینکه بخواهد نشانه های مواد را بپوشاند نه. او در همین روزهای پاکی اش به خودش قول داده که دستش را هیچ نامحرمی نبیند. خودش می گوید که در این دو ماه پاکی آنچنان به خدا نزدیک شده که این حس و حالش را با هیچ چیزعوض نمی کند. می گوید که اگر این توکلش نبود ...
شکنجه کودک 5 ماهه توسط والدین/ بعد از طلاق مادرم، فهمیدم پدرم درباره خیانت او درست می گفت/ قاتل: کشتن ...
من حرف مفت نمی زدم؟! این دو تا از همون موقع با هم در ارتباط بودند. از همون زمانی که مادرت قسم می خورد که عاشق من و تو زندگی مونه! می دونستم هر چی بهت بگم باور نمی کنی. در آن لحظات که مادر سعی می کرد خودش را نزدمن تبرئه کند، احساس بدی داشتم. حس می کردم که حسابی همه چیز را در زندگی باخته ام! مادرم دیگربه تمامی از چشمم افتاده بود، به گونه ای که دیگر نه می خواستم که او را ببینم و نه صدایش ...
شوکرانِ تاریخ
افتاده ام که فراگیر تاریخی باشد همه پیروزی ما و همه مقاومت و شکست آن ها. کاتبِ دولت آبادی که به تعبیری گاه با خودِ او و نظریاتش یکی می شود، به قول خودش در اندیشه پدیدآوردنِ حماسه ای است و بس . او تنها از همین زاویه می تواند به تاریخ نگاه کند، پس در کارِ نوشتن حماسه است. طریق بسمل شدن اثر محمود دولت آبادی در تیراژ سه هزار نسخه در نشر چشمه منتشر شده است. خیالِ کوچه درختی ...
اسباب بازی کودک، جنسیت ندارد!
شید و اونجا راهروی لوازم دخترونه از لوازم پسرونه جدا شده، بچه ها خیلی توجه می کنن، اهمیت می دن. براون می گه: قبول دارم که این کار، یعنی تربیت کردن بچه هامون بدون توجه به جنسیت زدگی اسباب بازی ها و عرف های حاکم بر جامعه، کار سختیه و هزینه هایی داره که بچه توی جامعه باید بپردازه. و اینجوری ادامه می ده که امیدوارم روزی برسه که اسباب بازی ها به جای اینکه به دخترونه/پسرونه تقسیم بشن، به طبقه بندی ...
مالیات اِزین بازاریا بگیریدا بدین به معلما
.... مثلا اگه جواب منفی ازت بشنون، بازم پافشاری میکنن، اگه فایده ای نداشت، واسطه می فرستن، اگه بازم نشد ممکنه حتی شیشه خونه آدمو نصف شب بشکنن یا حتی تو کوچه جلوتو بگیرند و با چاقو بزنند تو شیکمت! یکی از همین عزیزان گفته بود من فمینیستم، چرا زنا نباید از مردا خواستگاری کنن؟ همین چیزا را رو میگن که آدم میفهمه فمینیسم چیز بی پایه و اساسیه. آخه این چه نوع زن محوریه که خانما به جای تاکید بر مزیت های ...