دنیای پس از کرونا؛ سلامتی من در گرو سلامتی دیگران - جماران
دنیای پس از کرونا؛ سلامتی من در گرو سلامتی دیگران
سایر منابع:
سایر خبرها
عاشقانه های شهاب حسینی و همسرش جنجالی شد + عکس
دست و پا هم بارها دچار جراحت های مختلف شدم. توپ چرمی عید در خانواده پدری نوه اول بودم. ا رتباط ما با فامیل مادرم بیشتر بود تا با اقوام پدر. دوست ندارم از نقطه نظر مهر و محبت کسی را برتر از دیگری بدانم. هر دو خانواده به اندازه وسع خودشان محبت می کردند. یادم می آید که مادر پدرم بهترین عیدی ها را می داد. یک بار از او یک توپ چرمی فوتبال عیدی گرفتم. آن موقع این هدیه بسیار گرانبها ...
تجربیات یک بیمار کرونایی در قرنطینه خانگی
و حتما بایستی تست بدهی. تب درد بدن سرفه کمی تنگی نفس و بی حالی شدید و ضعف. آدرس را گرفتم و هر چند حال بیرون رفتن نداشتم، ولی به جهت این که نگران خانواده بودم سریع به مرکز جامع سلامت که گفته بودند رفتم و تست کرونا دادم. نمونه گیری از ترشحات بینی و حلق با سواپ که میله ای پلاستیکی است با چیزی شبیه پنبه در نوک آن. سریع برگشتم، ولی احساس ضعف و تب و کوفتگی ام بیشتر شده بود. به بعضی همکاران ...
درد، تنهایی و ترس از مرگ، تجربه مشترک مبتلایان به کووید 19 درجهان
، شونهو به یکی از دو بیمارستان صحرایی ویژه درمان مبتلایان به کرونا در ووهان منتقل شد. وی گفت: من نترسیدم ، اما ترس در بین بیماران دیگر وجود داشت. شونهو افزود:امروز به امور به شیوه متفاوتی از گذشته می نگرم، نسبت به همه چیز احساس آرامش می کنم. واقعاً آرام هستم. (...) به درگاه جهنم رسیده بودم اما برگشتم. این شهروند چینی اضافه کرد: من کسانی را دیدم که بهبود نمی یافتند ...
810/ شهید سعید نظری نژاد: شهدا زنده اند و ما پیروز نهایی هستیم
خداوند شما را حفظ کند و بتوانید هر چه بهتر و بیشتر در خدمت انقلاب و اسلام باشید. پدر و مادر عزیزم از اینکه حس می کردم در مکانی راحت قرار بگیرم و در سنگر نباشم غمگین بودم. من نمی توانستم بقبولانم که سروران خودم در مرزها شهید شوند و من هر روز شاهد این باشم که فلان کس کشته یازخمی شد. پدر و مادر چگونه می توانستم مشاهده کنم که هر روز تعدادی از بهترین جوانان ما کشته می شوند و من به کارهای روزمره مشغول باشم ...
نخبه گلستانی از اختراع سبد خرید هوشمند نابینایان تا جرقه ایجاد ماشین های خودران
یکسری کارهایی را انجام دهیم اگر به دنبال اهداف و علایق مان برویم احساس می کنم که همه جوان هستیم، در واقع جوانی به سن و سال نیست. فارس: شما خیلی دنبال علایق تان رفتید و تقریبا 3 ماه پیش در مسابقات جهانی آلمان، کره جنوبی و سوئیس در هر سه مسابقه توانستید سه مدال طلا را از آن خود کنید، چطور به این جایگاه رسیدید؟ حسینی: زمانی که دبیرستانی بودم در پژوهش سرا به تحقیقات علمی روی ...
مدرسه کرونا
هستند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. درس پنجم: برادری انسان ها نسبت به یکدیگر درس دیگر ویروس کووید 19 پیوستگی سرنوشت همه انسان ها در جهان هستی است و دیواری میان انسان ها و ملت ها وجود ندارد و تنها راه نجات درک متقابل، تعاون و همکاری با یکدیگر است و ملت ها و دولت ها حتی برای نجات جان خود باید به دیگران کمک کنند. تعیین مرزهای جغرافیایی نباید به معنای دوری از درد و رنج دیگران و ...
کتایون ریاحی در شمایل دختران قجری/ عکس
،همراه مد و جنگ و مهاجرت هزاران ملغمه پر آشوب... لحظاتی از حرکت باز ایستیم.از همه خواهش می کنم، حال که به اجبار فاصله گذاری را تجربه می کنید،فرصتی غنیمت است برای لحظاتی سکوت،تفکر و انتخاب زندگی و جهانی که شایسته انسان باشد برای ساختن فرداهای زیبا و سلامتی و صلح برای همه موجودات در آغوش امن مادر زمین. #اینک_زمان _ملت هاست#کتایون_ریاحی منبع خبر : روز نو ...
علی فتح الله زاده : من مشکلی با فرهاد مجیدی نداشتم و ندارم
... واقعاً؟ پول ها کجا رفته که همه کلاً طلبکار هستند؟! علی فتح الله زاده: چقدر بنده را می کوبیدند به ناحق؟ حتی می گفتند عادل شیحی را فتح ا... زاده آورده. من خودم شک کرده بودم نکند روحم در باشگاه است و با بازیکنان قرارداد می بندد ولی خودم خبر ندارم؟ فقط زورشان به فتح ا... زاده می رسد. مثلاً چرا استقلال بویان را گرفت؟ واقعاً سؤال است. علی فتح الله زاده ...
اینجا شب ها خدا می خوابد| روایت زندگی 4 کودک وقتی پدر و مادر زندانند تصور می کردم در ایران وقتی هر دو ...
کن است به هر دلیلی قطع شود. بچه ها همگی مدرسه می روند و مسئولیت خانواده برعهده زهرا است. مادر در زندان زنان (ورامین) و پدر هم در زندان قزلحصار محبوس است. حالا هم که کرونا آمده همان حقوق زهرا هم قطع شده است. کمیته مثلا امداد هم گفته است: چون زهرا نمی تواند کفیل خانواده باشد نمی توانیم به این خانواده کمک کنیم! که البته بهانه های بنی اسرائیلی است ...! تصور می کردم در ایران وقتی هر دو عضو خا ...
گفتگو با پرستاری که هم به کرونا مبتلا شد و هم از بیماران پرستاری می کند
بیماری مبتلا شدید؟ اوایل اسفند بود و خودم متوجه نشدم پس از آن که از حرم برگشتم احساس کردم سرما خوردم و یک دوره بیماری را گذراندم هم خودم و هم همسر و پسرم مبتلا شدیم، تب و لرز شدیدی داشتیم و این دوران را به سختی سپری کردیم تا دوره نقاهت تمام شد، اسفندماه بود که پس از گذراندن بیماری چون عضو بسیج جامعه پزشکی بودم و هلال احمر در فراخوانی اعلام نیاز کردند که نیرو می خواهند، در اواخر اسفند به ...
نقاش لبخند حاج قاسم :می خواستم به همه بگویم که یک جوان با باورش به میدان می آید نه لباسش
. مهران از استرس و حساسیت های کار چنین می گوید: همه مردم نسبت به سردار سلیمانی حساس بودند لذا اگر کوچک ترین اشتباهی صورت می گرفت خیلی بد می شد، هنگام اجرا استرس زیادی داشتم به گونه ای که به شدت عرق کرده بودم، نقطه اوج استرسم وقتی بود که می خواستم زغال را روی تابلوی سفید بریزم برای همین قبل از این کار از خدای خود مدد گرفتم تا روسفید از این عرصه بیرون بیایم، الحمدالله نتیجه کار رضایت بخش ...
حریت در وادی حیرت
گاهی هم با هم تلفنی صحبت می کردیم. هیچ گاه دیدار او برایم میسر نشد. اما فرزانگی اش در تمام لحظاتی که پایِ صحبت های او بودم، عیان بود. از همین راه دور و از پسِ متن ها و صحبت هایی که بین ما رد و بدل گشت، به فروتنی او پی برده بودم. قلب او لبریز از عشق و قلمش همه شرف بود. نگاهش مالامال از اندوهی غریب بود. او از اهالی قدیمی دیار رنج بود؛ اما عشق به زندگی، تحمل هر رنجی را برای او میسر کرده بود. دین داری ...
ماجرای عجیب سوگواری برای ملیکا +عکس
برای افزایش فالوئر است. خب من از این فالوئر چه استفاده ای می خواهم بکنم؟ به چه درد من می خورد؟ فقط می خواهم اسم ملیکا را زنده نگه دارم و فعالیت های انسان دوستانه و کار خیر انجام دهم. مدیر یک موسسه که برای بچه های کار کمک جمع می کند، می گوید از وقتی که من در پیجم مردم را تشویق به کمک می کنم، چقدر کمک ها زیاد شده است. * این منتقدان می گویند، شما خودتان را با نام مادر ملیکا در ...
می خواهم نسل جدیدمان را با فرهنگ اصیل شهادت آشنا کنم
.... معلمی داشتیم که شهید مفقودالاثر شدند. یک دانشجوی پزشکی بود که قبل از اینکه به مدرسه برویم به ما درس خواندن یاد می داد. این ها همه در ذهن ما شکل گرفته. یک چیزی از پیکرشان برگشت مفقودالاثر شهید علی محبی که پسرعموی مادر من بودند و با هم همسایه بودیم. ما نسلی بودیم که نوجوانی ما در آن فضا شکل گرفت، بارها و بارها دیدیم همسایه روبرویی ما و همسایه بغلی ما شهید داده اند، من پدر مادرهای ...
مدیریت اضطراب کودکان در دوران بحران کرونا
احساس ناراحتی یا نگرانی را در چهره مادر خود حس کند و در کمال آرامش و با روحیه شاد با فرزندم در ارتباط بودم. به گفته وی، همچنین برای روحیه فرزند دیگرم، زندگی عادی و روال معمول خانواده را حفظ کردم و با اینکه در قرنطینه خانگی بودیم با فرزندم سرگرم می شدم و بازی های مطابق با سن او که برایش سرگرم کننده بود انجام می دادم. نشانه های اضطراب در کودکان یک روانشناس حوزه کودک در این ...
عدالت کرونا تبعیض ما
می زد. به خاطر دیستروفی عضلانی و عدم تحرک ممکن بود دچار زخم بستر شوم دو روز بعد از بستری به من تشک مواج دادند. تختم هم اصلاً به درد یک آدم دچار معلولیت نمی خورد از دستشویی هم نگویم که افراد سالم هم به زحمت از آن استفاده می کنند. کادر درمان هم اصلاً چیزی از دیستروفی عضلانی نمی دانستند و خودم برای شان توضیح می دادم و می گفتم کل بدنم معلولیت دارد. ساعت های طولانی بدون حرکت بودم و نمی توانستم تکان ...
نبرد سخت(6): نخستین علائم کرونا، آن هم با اکسیژن نرمال و بدون تب!
سال بیدار شن ؟ اما هیچ کس جواب نداد. اولین تحویل سالی بود که هیچ کس تو خونه ی ما نه ساعتشو می دونست ، نه مهم بود براش و نه برنامه ای داشت. با خوردن استامینوفن بدنم آروم شده بود و با خودم گفتم : "خدایا شکرت ، پس کرونا نبود ، فقط یک افت قند ساده بود". یه جور جنگ بیم و امید تو وجودم به راه افتاده بود، بویژه حالا که مادر خانمم بر اثر کرونا فوت کرده بود و من از مسولان بیمارستان شنیده ...
رئیس بارسلونا: پپ گواردیولا، درگذشت مادر، دردناک است، صبور باش!
، عنوان کرد: پپ گواردیولا، همه بارسلونا از مرگ دلور سالا، بسیار احساس ناراحتی و غم می کند. همه ما به تو تسلیت می گوییم. می دانیم از دست دادن یک عزیز، همیشه چقدر دردناک است اما در شرایط کنونی جز صبر، کاری نمی توان از پیش برد. دلور سالا از 10 روز قبل در بیمارستانی در بارسلونا بستری شد اما تلاش کادر پزشکی به جایی نرسید تا اینکه مادر گواردیولا در سن 82 سالگی فوت کرد. پپ گواردیولا در ...
نیمار: در لباس پوشیدن، جسورتر شده ام
منظم در حال درمان در باشگاه پاری سن ژرمن باشد و از او به عنوان فوتبالیستی که مستعدِ مصدومیت است، یاد کردند. نیمار می گوید: هیچ چیز برای ورزشکار حرفه ای بدتر از مصدومیت نیست. من در 2 فصل گذشته واقعاً رنج کشیده ام و لحظات بسیاری بود که خودم را زیر سؤال بردم. احساس کردم می خواهم فریاد بزنم، لبخند بزنم، گریه کنم، بدوم و همه این ها در یک زمان رخ می داد و من هیچ کاری نمی کردم. من فقط فرو می ...
آنها که به هادی فحش ناموس می دادند زیر تابوتش را گرفتد/ نوروزی نمی رفت پیش خدا پرسپولیس یک جام هم نمی ...
در زندگی اشتباهات زیادی داشتم و همیشه باید ادمهایی دور خودم نگه دارم که سر سفره پدر مادر بزرگ شده باشند. در سریال پایتخت خیلی مسائل و واقعیت های جامعه را نشان می دهد که طرف به خاطر 100 میلیون تومان خانواده خودش را می فروشد و اینها واقعیت هستند. در کلاس های مربیگری شرکت می کنم من فوتبال را کنار نگذاشتم ولی اجازه ماندن و ادامه دادن به من ندادند. من در این مدت اختصاصی تمرین می ...
توصیه های جالب یک زندانی حبس ابد، برای کنار آمدن با قرنطینه
خواهد کرد. من روز های اول، مدام به کسانی فکر می کردم که مرا زندانی کرده اند. از آن ها متنفر بودم. اما یک روز با خودم گفتم آن ها الان کجا هستند و آیا می دانند که من الان از این آدم ها متنفرم؟ دیدم که حتی روح شان هم خبر ندارد و دارند زندگی شان را می کنند. در نتیجه متوجه شدم فقط دارم خودم را رنج می دهم. تصمیم گرفتم دیگر از کسی متنفر نباشم و همه را ببخشم. خیلی آرام تر شدم. دیگر به خودم صدمه ...
توت فرنگی های وحشی باغ عمه دوستم اینها!
تون دچار تحول عاطفی شد و تصمیم گرفت یک تنه به شهرهای مختلف کشور سفر کنه و به مردم محروم خدمت رسانی کنه! یکی دیگه متوجه شد که اصولا به کسی چه مربوطه که بقیه برن سفر یا نرن سفر! خلاصه با همین دلایل منطقی و کارشناسانه، کل عوارضی جاده های مهم کشور رو به تصرف خودتون درآوردین و جا داره ازتون تقدیر ویژه بشه! همه تون هم از بچگی، عاشق نوشابه شیشه ای؛ ای جان! *ما صحنه را هم شکست می دهیم! ...
از خانه تا مغازه/ کرونایی که سلامت و معیشت مردم را به بازی گرفته است
سینه ام دارد می سوزد و می سوزد که دیدند مادر پیر دیگر نفسش سنگین شده تا رساندنش بیمارستان تمام کرد، حالا از جنازه نمونه گرفته اند و چون پزشکان گفتند علایمش مشکوک به کروناست او را به شیوه کرونایی به خاک سپردند. مغازه دار که گویا این روزها از این دست اتفاق ها زیاد شنیده است با بیان اینکه حالا مانده تا بچه هایش سوختن را بفهمند خرما را دست مشتری می دهد و دستگاه پز را می گیرد طرف مشتری تا ...
افتادن نقاب از چهره سرمایه داری آمریکایی
خانه می مانیم و دوخت و دوز می کنیم شادمانیم و در خانه همه ما چند تکه پارچه پیدا می شود. اما آمریکا ثروتمندترین کشور جهان نیز هست. گذشته از احساس متورم غرور و تفرعن ملی مان، اندیشیدن به این موضوع باید تک تک ما را انباشته از خشم کند که چرا پزشکان و پرستارانمان از نظر ماسک و دیگر اقلام پزشکی در مضیقه شدید قرار دارند؛ چرا یک سازمان دولتی مثل مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها مردم را توصیه به ...
روایت بانوی کارآفرین از روزهای سخت کسب و کار خانگی
رستوران ها از ترشی هایی که درست می کردیم خیلی خوششان آمد و حالا ترشی مورد نیازشان را فقط از ما می خرند. وی ادامه داد: البته باید بگویم این کار ساده نیست و واقعا سخت است، جسم آدم را خیلی خسته می کند، من چند سالی است که کمر درد و پا درد دارم اما به خاطر اینکه دستم جلوی کسی دراز نباشد و بچه هایم را خودم به سر و سامان برسانم همه این دردها را تحمل می کنم. بچه هایم در دانشگاه و دبیرستان درس می خوانند ...
آخرین روزهای زندگی پدر و مادرم رؤیایی بود / روزی که یک لشکر یتیم شد
.... به همراه شهید طوسی برای سرکشی، با موتور در میان نیروها تردد می کردیم. دشمن تمام منطقه را شیمیایی زده بود. چفیه را خیس کرده بودم، یک بار جلوی صورت خودم می گرفتم یک بار جلوی صورت شهید طوسی. چند بار ادامه دادم. بعد از چند بار دستم را رد کرد و گفت بس است عبدالله! من الان شهید نشوم، یک هفته دیگر، یک ماه دیگر، یک سال دیگر شهید می شوم. خواست خدا بود تا طوسی بعد از عمری مجاهدت و پایداری، در ...
کتاب نردبان شکسته – نوشته کیت پین
... حس لحظه ای که فهمیدم ناهارهای مجانی ام چه معنایی دارند، هنوز با من است، و با تعریف آن می توانم گرم شدن صورتم را حس کنم. این موضوع بی پولی خانواده ام را کمتر نکرده بود، اما آن لحظه همه چیز را برایم تغییر داد. به تفاوت های بین خودم و همکلاسی هایم توجه کردم. با وجود این که یونیفرم همه مان یکسان بود، اما بچه هایی که بابت ناهار پول می دادند، خوش لباس تر به نظر می رسیدند. به خاطر کفش های شان بود ...