وقتی رضازاده نمی خواست رکورد دنیا را بشکند! - خبر آنلاین
وقتی رضازاده نمی خواست رکورد دنیا را بشکند!
سایر منابع:
سایر خبرها
زیباترین اوقات زندگی شهید بروجردی ساعات قبل از شهادتش بود
ها و دریافت نظریات شهید بروجردی خدمت وی رسیده بودم و جلسه ای داشتیم. وسط جلسه دیدم بروجردی رادیو را به گوشش چسباند و بعد هم برخاست و ایستاد. به اعتراض گفتم: مثلاً دارم حرف می زنم! . به خواهش گفت: بگذار ببینیم امام چه می گوید . امام که صحبت می کردند، بروجردی به احترام فرمایشات ایشان برمی خاست، می ایستاد و گوش می داد. اعتقادش این بود که در شنیدن کلام رهبر هم باید احترام لازم را به جای ...
مریم حیدرزاده: هرکس علیه پرسپولیس حرف بزند بلاکش می کنم!
دارید؟ بله علی کریمی نازنین که به معنای واقعی اسطوره است از دوستان بسیار خوب من است و برایش بهترین ها را آرزو می کنم. کریمی پیراهن شماره 8 خودش که در بایرن بازی می کرد را به من داد که بهترین یادگاری مهم زندگی من است. شاید مهم ترین آنها. شایان مصلح عزیز که واقعاً حیف شد از پرسپولیس رفت. شایان هم شعر های بی نظیری می گوید و هم صدای خوبی دارد. با خانواده مرحوم هادی نوروزی هم رفت وآمد خانوادگی ...
جهنم خونین؛ مرور شب ترسناک یونایتد در ترکیه
... به هر حال، خصومت و دشمنی واضح بود. وقتی یونایتد به هتل زیبایش رسید، پالیستر به عنوان نفر آخر پشت تیم حرکت می کرد و زمانی که به پسر پیشخدمت هتل لبخند زد، آن پسر دستش را روی گردنش کشید (به نشان تهدید-سر بریدن). مطبوعات استانبول هم کم نگذاشتند: زنده باد ترکیه ، باید تمامش کنید ، خواهیم دید چه کسانی له می شوند . بعد از بازی هم عباراتی مانند ترکیه سوار انگلیس شد . روز بازی، اکثر ...
پیشکسوت استقلالی: به خاطر تیم کتک خوردم
پرسپولیسی شوم و در مجله جوانان تیتر زد یک جوان 18 ساله جانشین ذوالفقار نسب در پرسپولیس شد ؛ آن ها می خواستند مرا در عمل انجام شده بگذارند. بعد از این تیتر پرسپولیسی ها دنبال من آمدند و مرا به باشگاهشان بردند. عبده پیشنهاد مالی خوبی داد، اما من به او گفتم من استقلالی هستم و دوست دارم در این تیم بازی کنم. دلم با پرسپولیس نیست و می خواهم به تیمی بروم که از بچگی رویای پوشیدن پیراهنش را داشتم. عبده وقتی حرف ...
رضازاده: وزنه زدن در المپیک پکن برایم خطرناک بود/ مدال طلای سیدنی خیلی به من چسبید
آندره چمرکین روس از عنوانداران و مدال آوران جهان و المپیک بودند که برای من که یک وزنه بردار جوان و تازه کار بودم کار را سخت تر می کرد. به همین دلیل آن مدال طلا خیلی به من چسبید و ارزشمند بود. حسین رضازاده خاطرنشان کرد: مدال سنگین وزن وزنه برداری المپیک، چون یکی از شعار های اصلی المپیک است (قوی ترین) اهمیت بالایی دارد، چون عنوان قوی ترین مرد جهان متعلق به آن کشور می شود. بعد از قهرمانی ...
روایتی نو از مرگ و زندگی زیر موشک باران دزفول
ر دهان محمد گذاشتم، با لحنی کلافه گفت: مادر هوا خیلی گرم است. من هم باخیال آسوده گفتم عزیزمادر برو و پنکه را روشن کن. زیر کلید پنکه دو تخته فرش بود که محمد روی آن ها رفت تا دستش را به کلید برساند، فاصله مان تقریباً سه یا چهار متر بود. همان طور که داشتم محمد را نگاه می کردم چشمم به ساعت بالا سرش خورد ساعت 11و 25قیقه بود که ناگهان در یک چشم برهم زدنی حس کردم وارونه شدم و دیگر از آن به بع ...
روایتی از بانویی که زخم جنگ را بر تن دارد اما هنوز مقاوم ایستاده است + تصاویر
باشم شوکه ام کرده بود با خود گفتم مگر می شود به این زودی اتفاق بیفتد جواب حرف مردم را چه می دادم از این حرف ها که بگذریم بچه را چطوری بزرگ کنم زخم زبان ها را چیکار کنم و کلی سوال دیگر؛ چند ساعت گذشت اسم من را خواندن دکتر نگاهی به برگه آزمایش انداخت گفت خانم شما باردار هستید و تست شما مثبت است . بانوی جانباز موشکی هشت سال دفاع مقدس ادامه می دهد می گوید: علی از این خبر بسیار خوشحال بود ...
بهترین بازی های واکین فینیکس، جوکر جدید سینما
می خورد. شخصیتی که به نظر می رسد از تروما و زخم های روانی کودکی اش ضربه خورده است و حالا از لحاظ روانی ثبات ندارد. تاد فیلیپس در گفتگو های گوناگون از نقش واکین فینیکس در به ثمر رسیدن فیلم جوکر گفته است. گویا فینیکس پیشنهادات زیادی سر صحنه می داده و فیلیپس می گوید: سخت است که بگویید یک بازیگر، به خصوص بازیگری مثل واکین فینیکس، چه طور می تواند با حضورش باعث ارتقا و بهتر شدن هر صحنه بشود ...
روایتی شنیدنی از آزاده ای که قبل فتح خرمشهر اسیر شد
.... در آن لحظات نفس گیر ناگهان صدایی آشنا به گوشم رسید صدای علی دوستم بود که حدود پنج متری من روی زمین افتاده بود. همان طوری که دراز کشیده بودم. صدایش زدم و سینه خیز خود را نزدیک او رساندم. چند جای بدنش تیر و ترکش خورده بود آرام و در حالی که به سختی نفس می کشید صدایم زد. بیا پیشم. گفتم: علی جان باشه میام، ولی حرف نزن، چون خونریزیت شدیدتر می شه. الان بچه های امدادگر می آیند. ...
بی بی محتکر بزرگ شکر
... - ندارین؟ - نع، بیریم... - روبند را که برداشتم گفتم: - بی بی اینم هشت کیلو شکر، هم میتونین مربا بپزین، هم شربت درست کنین. خوب شد دیگه. بی بی پوزخندی زد... - هشت کیلو؟ به هی خیال باش... نشست پای تلفن... - بیا شمارِی تک تک قوم و خویشارِ بیگیر بعد گوشی رِ بده دسِ من.... - میخواین چکار کنین بی بی؟ ...
میرحسینِ رزمندگان
.... یادم است اواخر جنگ در اتوبوس نشسته بودم و دوره ای بود که تهران هم بمباران می شد، یکی به من گفت این جنگ پدر ما را در آورد من گفتم تمام می شود گفت مگر صدام چقدر سگ جان است که 8 سال است هنوز تمام نشده! یعنی یک عده هم اینگونه بودند اما 90 درصد مردم اعتقادشان این بود که این جنگ تجاوزکارانه است. از این سو نیز مسئولین در قبال جنگ و مردم احساس مسئولیت می کردند و واقعا شایستگان سرکار بودند ...
پیشنهاد رشوه به اسکورت پوتین در اصفهان
اتفاقی؟ گفت: آقای دوست زاده امروز نزدیک اذان صبح شهید شدند. من گفتم: امکان ندارد. گوشی را برداشتم و شماره اش را گرفتم. زنگ پشت زنگ؛ اما کسی برنمی داشت. به برادرم زنگ زدم و با گریه ها تائید حرف برادرم متوجه حقیقت شدم. منبع:مشرق
اسراف مایه بی عدالتی در جامعه
در حیاط اذان گفتم. این آقا گفت: احسنت، خوشم آمد اذان گفتی. من یک عمری است می خواهم اذان بگویم خجالت می کشم. گفتم: الله اکبر خجالت دارد؟ خوب خجالت می کشی زیر لحاف الله اکبر بگو. اگر دیدی زلزله نشد سرت را بیرون کن و بگو. اگر دیدی بیرون لحاف هم نشد، بیا بیرون بگو. اگر طوری نیست برو پشت بام بگو. کسی که از گفتن الله اکبر خجالت می کشد مملکت با این آدم ها پیش نمی رود. این خودش مانده، اینها وارسته نیستند ...
استمرار انتخابات با کمک فضای مجازی
چرا به انتخابات مربوط است. ببینید نماینده مجلسی که با این همه ضرب و زور و هزینه و تلاشی که ستادها می کنند و تائید صلاحیت و بعد هم تبلیغات و صداوسیما وقت می گذارد، قرار است چه کار بکند برای شما؟ دو تا وظیفه دارد دیگر، نظارت و تقنین. هم قرار است بر اجرای قوانین نظارت کند، هم قرار است قانون گذاری بکند. در شرایط کنونی، نود درصد ماجرا نظارت است. یعنی اگر یک نماینده خوبی می خواهد برود مجلس و من مثلاً ...
زنجان شهر غواصان دریادلی که دریا ندارد/لحظه های ناب اقتدار و عزت
اشاره به نقش رزمندگان استان زنجان در دوران هشت سال دفاع مقدس به ویژه عملیات بیت المقدس، گفت: رزمندگان استان زنجان از بدو شروع جنگ از سال 59 در جبهه های مختلف جنوب و در مناطقی چون آبادان، خرمشهر و سایر مناطق و در قالب عملیات های متعدد حضوری فعال داشتند. حضور مؤثر رزمندگان استان زنجان را می توان در عملیاتی چون ثامن الائمه و شکست حصر آبادان و عملیات فتح المبین که رزمندگان زیادی از استان ...
گزارش روز به روز تا فتح "خونین شهر"؛ فتحی مافوق طبیعت + عکس
سمت مرز ادامه بدهیم. به گردان پیاده گفتم : نمی خواهد درگیر شوید ، بلکه از کنار جاده راه بیفتید و از سمت راست به طرف جاده حرکت کنید و مرتب پشت جاده نارنجک بیندازید ، آن ها پشت جاده پناه گرفته اند. از کنار جاده به طرف اهواز که سه کیلومتر راه است و نیم ساعت بیشتر وقت نمی برد، جلو بروید. بچه ها آماده شدند و در روشنایی روز، شروع به حرکت کردند. من هم راه افتادم. *بسیجی؛ با ...
از خرمشهر تا کنارک با ناوسروان تکاور ارتش/ خرمشهر را خدا آزاد کرد را با همه وجود لمس کردیم
؟ گفت: آرام باشید. سر و صدا نکنید. هواپیما که نقل و نبات نیست که در جیب من باشد و بدهم به شما!... درواقع ما تکاوران در دوران دفاع از خرمشهر، فقط با بعثی ها نمی جنگیدیم؛ از این طرف، با خیانت های بنی صدر و منافقان و ستون پنجم هم می جنگیدیم. وقتی در کوچه پس کوچه های خرمشهر حرکت می کردیم، از پشت سر ما را می زدند! وارد یک منطقه می شدیم، عراق درست همان نقطه را می زد. مثل روز روشن بود که منافقان از داخل ...
روایت کارگری برای همدلی/ این نوجوانان برای کمک مؤمنانه کارگری می کنند+ فیلم و عکس
و قواره اش به گونی های 10 کیلویی می خورد. کنار هر پَک، ماکارونی و رب گوجه فرنگی و تن ماهی و روغن و خرت وپرت های دیگر هم گذاشته بودند؛ تقریباً مشابه آنچه در تمام این روزها بارها دیده بودم. رزمایش کمک مؤمنانه مملو بود از صحنه های این چنینی و برایم جذابیت خاصی نداشت؛ جز یک سوژه عادی خبری! کمی که قدم زدم، لابه لای بسته ها، دست نوشته هایی نظرم را بیش از بقیه به خود جلب ...
زمین گیری امروز رژیم صهیونیستی ریشه در فتح دیروز خرمشهر دارد
را نشانه گرفته بود من گفتم یعقوب حداقل خم شو و راه برو، همزمان که برگشت مرا نگاه کند و به من جواب دهد تیری به بازویش برخورد کرد این در حالی بود که اگر برمی گشت مستقیماً به قلبش میخورد. ایمن خواه گفت: پس از اینکه خدمتم تمام شد، وقتی میخواستم جدا شوم و کارت پایان خدمت بگیرم فراق یاران ما را آزرده خاطر کرده بود، بعد از خدمت وارد سپاه پاسداران شدم و بازهم در جنگ حضور داشتم، اما بعد از زمان ...
مرثیه خونین مادران خرمشهری/ روایت خمسه خمسه ای که برسر مردم ریخت
س پرتی که ریشه اش می تواند به جای مانده از آن دوران فراغ باشد. هذیان گونه از پسرش سالم سخن می گوید که مسجدسلیمان بود، دخترش نرگس که کمرش ضرب دیده و دختر کوچک دوساله اش زینب که آن موقع نمی دانست در کجا و در آغوش چه کسی به خواب می رود. تعریف می کند: آن موقع هیچکدام از بچه ها یکجا نبودند. من از آنها خبر نداشتم. هرچه با اشاره می خواستم درباره بچه هایم بپرسم، کسی متوجه نمی شد. بعد از یک ...
نشست دعوت در فارس| کشاورز: خط قرمز نداشتیم/ برمایی: بازیگر نمی شوم/ شریعت پناهی: مهمان ها را فدا نکردیم
شوند اما در دعوت این طور نیست هر کسی کار خودش را درست انجام می دهد و این همدلی و همراهی در بین عوامل وجود دارد. ما هم امسال مرحله پیش تولیدمان را زودتر از سال های گذشته شروع کردیم. هدف گذاری و آزمون و خطا کردیم و همه ما تجربیاتمان را روی هم ریخته و به اینجا رسیدیم. **آقای پیوندی شما چقدر از تجربه حضورتان در برنامه ماه عسل استفاده کردید؟ پیوندی: ماه عسل برندتر بود و بر هم ...
امام(ره) با مسئله فلسطین چه کرد؟
فجر انقلاب اسلامی (13 رمضان سال 58)، امام خمینی (ره) روزی را برای دفاع از مردم فلسطین در نظر بگیرند؟ چرا آخرین جمعه ماه مبارک رمضان انتخاب شد؟ مساله فلسطین و حضور رژیم اشغالگر قدس در منطقه غرب آسیا مسأله ای محسوب می شد که از سال ها پیش از پیروزی انقلاب مطرح بود. از دهه دوم قرن بیستم میلادی، به خصوص بعد از صدور اعلامیه بالفور یهودیان از سراسر اروپا شروع به مهاجرت به سرزمین فلسطین کردند ...
قتل داماد به دست مادر زنش + جزئیات
متوجه شدیم مرده است. بعد با پسرم جسد را برای دفن بردیم و در قزوین دفن کردیم. در ادامه، دختر متهم به اتهام اختفای ادله جرم محاکمه شد. او وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: شوهرم مواد می کشید و مشروب زیاد می خورد. من سر این موضوع با او درگیری شدید داشتم و هربار که می گفتم مواد نکشد، مرا کتک می زد. دوبار در خانه مادرش چنان مرا کتک زد که مادرش من را از زیر دست او بیرون کشید و گفت برو. روز حادثه هم ...
سلطان محمدی: برای پرستاری بیماران کرونایی از قرآن کمک گرفتم/ تا عمر دارم خدمت خلق می کنم
توانستم دورکاری کنم و با هیچ کس ارتباط نداشته باشم ولی تصمیم گرفتم برای بیماران کاری انجام دهم تا قدم ناچیزی برای کاهش آلام و رنج مردم برداشته باشم. با خدا صحبت کردم و از او پرسیدم که باید در این اوضاع چه کاری انجام بدهم تا از من راضی باشد. برای حضور در بیمارستان استخاره قرآن گرفتم و خوب آمد، به خدا گفتم وقتی به من می گویی برو، پس خودت مواظب من باش و به پرستاری بیماران کرونایی پرداختم. ...
کارخانه: من هم می توانم زیپ دهانم را باز کنم/ بازی با آبروی افراد دور از شرافت است
بازیکن داشته و الان هم می خواهیم غفور و سید محمد موسوی را بیاوریم که هنوز هم نیامده اند. هر تیمی هر تعداد ستاره ای جذب می کند به خودش ارتباط دارد و نوش جانش. انقدر نباید عوام فریبی کنیم. هر سال همین بوده است، یک سال کاله همه ستاره ها را جذب کرد و قهرمان شد، چرا باید بر علیه دیگران حرف زد؟ نفرزاده در انتقادهای خود مطرح کرد که مصطفی کارخانه باعث شد تا او سرمربی سایپا نشود. کارخانه در این ...
اگر ایران نبود، عربستان نمی توانست شلوارش را بالا بکشد!
کبنا ؛ حدود یک دهه است که اردشیر زاهدی، داماد سابق پهلوی دوم، وزیر خارجه و سفیر سابق ایران در انگلیس و آمریکا، در باب زیاده خواهی دولت هایی که از قضا در گذشته با مسؤولان آن ها مراودات نزدیک داشته، هشدار هایی جدی می دهد. این مواضع، اما بازتاب ها و واکنش های مختلفی را درپی داشته است. عده ای او را عامل جمهوری اسلامی می دانند و عده ای هم مواضع او را به روحیه وطن پرستی اش نسبت می دهند. اما زاهدی خودش بار ها گفته و می گوید مواضعش همین هایی است که به صراحت بیان می کند و هیچ عا ...
دو سکانس خواندنی از حماسه بیت المقدس امیرحسین دولتشاهی
بسته و زیر نور آفتاب سیاه شده بودند. با دیدنش در این وضعیت غصه ام گرفت. نفر دوم که کنار این جوان بود، قفسه سینه اش سوراخ سوراخ بود. انگار رگبار خورده بود. سوراخ های عمیقی در سینه اش بود که با هر ضربان قلبش از این سوراخ ها خون بیرون می زد. خون ها هم روی هم لخته شده و مثل قندیل از سوراخ های گلوله آویزان بود و تا روی زمین امتداد داشت. روی زمین نشسته بود و کمی به جلو خم شده بود و به این صحنه نگاه می کرد ...