واکنش کونته به خروج از اینتر - دنیای اقتصاد
واکنش کونته به خروج از اینتر
سایر خبرها
گپ وگفتی با علیرضا بیرانوند/ امیدوارم پرسپولیس مدال قهرمانی ام را بدهد
. امیدوارم باشگاه مدال قهرمانی ام را قاب کند و به من بدهد. فکر نکنم باشگاه به خاطر 7، 8 بازی مرا فراموش کند و مدال قهرمانی ام را ندهد. من واقعاً این را از باشگاه می خواهم که مدالم را کنار بگذارند و وقتی برای اردوی تیم ملی به تهران برگشتم آن را به من بدهند. به نظرت رادوشویچ می تواند جانشین خوبی برای تو و شماره یک پرسپولیس باشد؟ خب رادو هم پسر بسیار خوبی است و در این چند سال عملکرد ...
خاطرات یک تازه مسلمان که چگونه اسلام پسرش را نجات داد
. اما این آیین به نام اسلام پسرم را تغییر داده تا فرد خوبی شود. نمی توانستم منتظر بازگشت او به خانه باشم. در این ایام بیش از حد معمول دعا می کردم. من از خدا خواستم حورخه را به خانه آورد. خدا ما را به مسیر مستقیم خود بازگرداند پس از گذشت بیش از دو هفته ، حورخه بازگشت. صورتش می درخشید و مرا در آغوش گرفت. من خیلی خوشحال شدم و پر از شادی و امید بود. ما با هم به گفتگو و ...
خاطرات بعد از جانبازی
امتحان الهی قرار گیرم، ماشین در 10 تا 15 سانتمتری سرم توقف کرد. دو نفر از لنکروز پیاده شدند، دست و پای مرا گرفته به قسمت عقب آن انتقال داده، به سمت پشت خط حرکت کردند. دیگر بیهوش شدم و هنگام ورود به یک بیمارستان صحرایی زیر زمینی به هوش آمدم، می دیدم که پرستاران لباس هایم را با قیچی پاره کرده و از بدنم بیرون می آورند، دو باره بیهوش شدم، دیگر تا فرودگاه اهواز چیزی به یاد نمی آورم. در ...
قهرمان اتومبیلرانی ریس کشور که مدال هایش را به موزه ملی ورزش اهدا کرد
ایران چگونه بود؟ تماشاگرها در نخستین رقابت شما با مردان چه واکنشی نشان دادند؟ اواخر دهه 70 بود که به عنوان نخستین زن در دوره بعد از انقلاب در مسابقات اتومبیلرانی سرعت با آقایان مسابقه دادم. وقتی سخنگوی مسابقه اسم مرا به عنوان تنها زن شرکت کننده در مسابقات اعلام کرد، صدای تشویق تماشاگران زن که تعدادشان اندک بود بلند شد و با شور عجیبی مرا تشویق کردند. تماشاگران مرد دو دسته شدند؛ عده ای تشویق ...
روزی که شهید مدافع حرم به جای ولنتاین جشن می گرفت
مدت حتی سرش را بالا نیاورد تا مرا ببیند. * احساس کردم می توانم راحت با او صحبت کنم بعد از جلسه آشنایی، قرار شد خانواده سید محمود یکبار دیگر به صورت جدی تر به خانه ما بیایند. وقتی آمدند حالا بیشتر با هم صحبت کردیم. آقا محمود کمی در مورد کارش گفت.اینکه در سپاه مشغول است و به این دلیل که محل کارش جایی اطراف تهران است و رفت و آمد برایش سخت است باید آنجا زندگی کنیم. با اینکه در ...
ایران خودرو یک نفره!
من شد شیشه اتومبیل و شدم شاگرد. استادکاری که قرار بود پیشش این شغل را یاد بگیرم، با ما نسبت فامیلی دورادور داشت، برای همین به من گفت: فردا با پدرت بیا تا صحبت های لازم را انجام دهیم و بعد شروع به یاد گرفتن و کار کردم. یادم است اولین جمله ای که استادکارم به من گفت این بود: حالا برای یاد گرفتن شیشه ماشین، چقدر پول به من می دهی؟ من کمی فکر کردم و به استادکارم گفتم: من که پولی ندارم و پولی هم نمی ...
عملیات مجموعه پل ها و تقاطع غیرهمسطح در بزرگراه شهید کشوری آغاز شد
کشوری و پروژه 170 هکتاری که به محلی برای اقدامات عمرانی و سرمایه گذاری بزرگ برای سرمایه گذاران تبدیل می شود، حاصل تعامل شهرداری و ارتش است. شهردار اصفهان افزود: پروژه 130 هکتاری شهید کشوری 20 سال پیش ساخته شد اما اکنون بعد از 20 سال تحویل شده است. اتفاقات بزرگ در منطقه 5 طی توافق شهرداری و ارتش وی با بیان اینکه اگر گفت و گوی درست و رفتار صادقانه نبود هیچ گاه این اتفاق نمی افتاد ...
کتاب های ایرانی می توانند با آثار جهانی رقابت کنند
می نویسیم، نوجوان علاقه دارد کسی را شبیه خودش در داستان پیدا کند. بنابراین حتما باید یک یا چندتا از شخصیت های اصلی نوجوان باشند. نکته دیگر اینکه این نوع داستان ها باید با اتفاقاتی همراه باشد که برای نوجوان سرگرم کننده باشد. نمی خواهم بگویم فقط باید شامل یک سری اتفاقات باشد که پشت سر هم وارد داستان می شوند، چون قطعا باید پشت این اتفاقات وارد عمق شخصیت ها هم شد. اما ماجرا یکی از پایه های اساسی این ...
شادکردن مردم این روزها خیلی سخت است
مختصر به زمان پخش آن اشاره می کنم که این سریال به امید خدا در ماه محرم از تلویزیون پخش خواهد شد. در ایام عید قربان و غدیر که پیش رو داریم به دفعات مهمان برنامه های شادی آور تلویزیون خواهم بود. ایام تابستان تا پاییز در برنامه های مفرح و شاد حضور پررنگی خواهم داشت تا در حد توانم، لبخندی بر لبان هموطنانم بنشانم. در این شرایط پراسترس و بحرانی، شاد کردن مردم در روحیه آنها و خوب شدن حال روحی شان ...
خواستگار شکست خورده: دختری که جواب رد داد با همکاری نامزد و برادرش مرا دزدیدند و کتک زدند
ازدواج کنم و موضوع مادرم را هم خودم حل می کنم اما قبول نکرد و بعد هم گفت با کسی نامزد کرده است. او راست می گفت؛ من دیدم مردی جوان به نام سینا در خانه شان نشسته است. برادر میترا هم در خانه بود. من از میترا گله مند شدم اما در نهایت کاری از دستم برنمی آمد و به خانه برگشتم. حال روحی خوبی نداشتم و بیشتر روز را برای خودم راه می رفتم تا اینکه یک روز همین طور که داشتم در خیابان قدم می زدم، میترا و برادرش و ...
طلاق به خاطر خرید گوشی خاص!
شان فرا رسید و هر دو در حالی که با صدای بلند بحث می کردند وارد شعبه شدند. قاضی از آن ها خواست تا به جای بحث و مشاجره علت مراجعه شان به دادگاه را توضیح دهند. مهسا بدون هیچ معطلی گفت: 4 ماه از ازدواج مان می گذرد و در این مدت من به هیچ کدام از خواسته هایم نرسیدم. بعد رو به همسرش کرد و ادامه داد: سامان حتی اجازه نمی دهد که گوشی تلفن همراه دلخواهم را داشته باشم. بار ها از او خواهش ...
فوتبال جک چارلتون ربطی به فوتبال امروز ندارد
پیروزی های باشکوه و بسیار ارزشمندی دست پیدا کردیم. این فصل می توانست به یکی از تاریخی ترین فصل های بایرن مونیخ تبدیل شود، اما متاسفانه با بحران کرونا همراه شد و بسیاری از اتفاقات زیبا را حذف کرد. درهرحال امیدواریم باعث شادی هواداران شده باشیم، 34 بازی و 82 امتیاز این چیز کمی نیست و نمی شود به راحتی از کنارش گذشت. این قدرت یک تیم فوتبال را نشان می دهد و باید با صدای بلند بگویم که در این فصل هیچ رقیب ...
روایت فارس من | ده پرده از زندگی و زمانه کوتاه قامتان اردبیلی
توانست به بعضی چیزها فکر نکند. 2| در روستا همه همدیگر را می شناختند و کسی اذیتم نمی کرد. چند سال بعد که آمدیم اردبیل سخت شد. به خاطر کوتاهی قدم مسخره ام می کردند. صدایم می زدند کوتوله. آنها به خاطر چیزی سرزنشم می کردند که من هیچ نقشی در انتخابش نداشته ام و می توانست برای هر کدام شان اتفاق بیفتد. بعدتر، سنم که بالا رفت، عادت کردم. آدم به همه چیز عادت می کند. دیگر پوزخندها و نیش و کنایه ها ...
روایتی تلخ از سرنوشت دختری مسلمان در آمریکا/ اینجا مهد آزادی به وقت نقض حقوق بشر!
.... التماس می کرد که او را ببخشد. سارا هم با چشم گریان وسایلش را جمع کرد و سوار ماشین شد و به من اشاره کرد که برویم. سوار شدم. دلم برای مادر سارا می سوخت. نمی توانست نه جانب سارا را بگیرد و نه جانب پدر او را! بین دو راهی گیر کرده بود. ماشین را روشن کردم و برای اینکه پدر سارا بیشتر آبروریزی نکند، سارا را از آنجا دور کردم. بعد از اینکه سارا کمی آرام شد گفتم: همه این اتفاقات به خاطر خودته ...
مسئولیت نام حسین (ع) داشتن برایم بسیار سنگین است
بزنند و در ضمن از کسانی که از دست من گله دارند و یا از دستم دل خوش ندارند، بدانند فقط و فقط برای اسلام بود که شما را نسبت به خودم بد کردم و خدا شاهد است جز رضای خدا در آن چیزی دیگر نبود و از برادران محلی ام می خواهم که بعد از مرگم یک حرکتی در آنها بوجود بیاید. والسلام حسین محبوبی 1364/11/20 انتهای پیام/ ...
سعادت: صربستان سکوی پرتاب به سوی تیم های بزرگ اروپاست
به گزارش فرهیختگان ، 17 ساله است، اول راه با قدی که نشان می دهد آمده تا از عناوینی که چون مرد سال والیبال ایران در رده سنی خودش و بهترین پشت خط زن در سال 2018 دفاع کند. بردیا که در اصل اهل ارومیه است و در تیم والیبال خاتم اردکان پنجه می زد، راهی صربستان می شود تا با حضور در تیم نیش این کشور، سعادت داشتن عنوان کم سن ترین لژیونر آسیا را هم نصیب خودش کند. کاپیتان تیم ملی والیبال نوجوانان با وجود سن ...
گل محمدی در یک مصاحبه توفانی؛از سیدجلال تا احتمال جدایی
هفته اخیر سری به بچه ها نزدند و پیگیر آنها نشدند که واقعا جای گلایه دارد. قرار بود پاداش بدهند اما بحث من این است که لیست پاداش قبل از اینکه دست خودم و آقای پیروانی برسد در رسانه ها منتشر می شود. اصلا در شان این باشگاه نیست که این اتفاقات بیفتد و اسناد باشگاه منتشر شود. آقای رسول پناه باید برخورد قاطعی در این خصوص داشته باشد. از این اتفاقی که افتاد همه ناراحت هستیم و احساس می کنیم در باشگاه ...
جزئیات احضار هاشم آقاجری به دادگاه
مستقر هستند. این شکایت به هیات انتظامی دانشگاه انجام شده بود. ظاهرا اندکی بعد از آن اقدام شکایت قضایی نیز از سوی همین گروه علیه من صورت گرفته بود. لذا پرونده ای که شنبه برای بازپرسی در مورد آن احضار شدم مربوط به همین شکایت بود. در واقع موضوع شکایت همین بیانیه بوده و نمی تواند هیچ شاکی خصوصی داشته باشد؛ بنابراین این نهادها اعلام کننده جرمی هستند که به نظر آنها اتفاق افتاده و این جرم را به اطلاع دادستان ...
گلشیفته فراهانی: دختر خوبی نبودم؛ از همسرم جدا شدم + عکس
خود را به اعتصاب واداشت چراکه مدرسه شان سرویس گرمایشی نداشت. او به والدینش دروغ می گفت تا خواهرش بتواند با نامزد خود بیرون برود. او در اعتراض به روسری سرکردن (حجاب) سرش را تراشید، نشانه های زنانگی خود را پنهان کرد مانند پسران لباس برتن کرد و اطراف تهران را با موتورسیکلت گشت. در سن هفده سالگی آرزوی والدنیش را نقش برآب کرد که در پایتخت اتریش وین پیانو بخواند و در عوض بازیگری را پی گرفت. ...
برای حضور در شاهرگ وسوسه شدم
ایستند فیلمنامه های سبک را قبول نمی کنند. وی افزود: زمانی که فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم با یک آدم حسابی قرار است کار کنم. شاهرگ کار محترمی است و جذابیت آن برای من به این دلیل بود که کار تاریخ معاصر و برای زمانی است که ما در آن حضور داشتیم. چهل ساله پیش ما در شرایط آن زمان و وحشتی که ایجاد شده بود، زندگی کردیم. وقتی فیلمنامه را می خواندم تمام آن سال ها پیش چشمم آمد و با خودم فکر می ...
برای شرکت در یک جهاد فرهنگی باید نگاه ایثارگرانه داشت
مبارک رمضان شبانه روزی کارکردیم تا بتوانیم مشکلات این دسته از دانش آموزان را کم کنیم به طوری که به خاطر استفاده از گوشی، شنیدن مشکلات بی حد و حصر این بخش از دانش آموزان، دچار انواع مشکلات جسمانی، روحی و روانی زیادی شدم چون هم دبیر بودم هم خودم دانش آموز داشتم و هم نماینده دبیران بودم حتی مشاوره رایگان برای اولیای دانش آموزان را نیز انجام می دادم اما در نهایت خوشحال بودم ازین که توانستم در این کار ...
پاسخ لاله صبوری به ادعای موفق نبودنش در بازیگری
طول سال های هنری شما خیلی نقش های خاص نصیب تان نشده است که بتوانید هنرتان را نشان دهید. فکر می کنید دلیل این مساله چیست؟ با این سؤال موافق نیستم. منظور شما این است که من می توانستم آینده درخشانی داشته باشم، اما حالا این آینده را ندارم. نه. منظور این است که می توانست اتفاق های بهتری در بازیگری برایتان رخ بدهد؟ و با گرفتن شاه نقش ها بدرخشید. خوشبختی، موفقیت، درخشان ...
با حجاب، جلوه جلال یک زن به نمایش گذاشته می شود نه جلوه جمال
از گسل بی حجابی، حال، خود مروج عفاف و حجاب برای هم سالانش است. با این بانوی محجبه بیشتر آشنا می شویم... مختصر خودتان را برای مخاطبان ما معرفی کنید؟ فاطمه پرده یاقوت بیست و دو ساله و ساکن سمنان هستم. در خانواده ای مذهبی متولد شدم اما برخلاف اصول خانواده با هم سالانی آمد و شد داشتم که کم کم مسبب انحراف من از مسیر تعلقات پدر و مادرم شدند. در خصوص پوششِ پیش از تحول تان ...
قهرمان کشتی جهان کارگری می کند/حسین نوری دلخور از مسوولین، نا امید از قهرمانی
حمایت کردند و بیشتر خواسته شان را فراهم کردند. وی ادامه می دهد: ورزش و جوانان و بهزیستی تا به امروز برای اشتغال من یک قدم هم برنداشته است آنوقت من باید دلم را برای چه چیزهایی خوش کنم و در مسابقات مقابل حریف های قدر بجنگم؟ به من گفتند به خاطر این افتخار آفرینی هایت، استخدامت می کنیم اما هنوز پس از گذشت سالها باز هم منتظر عملیاتی شدن این وعده ها هستم. پرسیدم از اینکه ...
تلاش وزیر ورزش برای حفظ داورزنی جواب نداد رئیس فدراسیون والیبال بازنشسته اعلام شد!
بین المللی عضو هیئت رئیسه فدراسیون جهانی هستم. اگر فدراسیون ایران نباشد تا 72 سالگی می توانم در کنفدراسیون آسیایی و هیئت رئیسه جهانی حضور داشته باشم و الا نه اینجا ارث پدری ماست و نه قرار است مادام العمر در آن حضور داشته باشیم. توفیق داشتم 38-39 سال در خدمت مردم باشم. هر کجا قانون اجازه ندهد کار دیگری انجام خواهم داد. الزاماً نباید رئیس باشم. فکر و ایده داریم و می توانیم کار انجام دهیم. موضوع ...
سهیلا منصوریان: مسئول حراست گفت علی دایی هم بیاید اجازه نمی دهم وارد شود
پشت ما بود، گفت شما الان کنار بایستید تا همکار من بیاید و با شما صحبت کند . بعد چه شد؟ ورودی باشگاه انقلاب قبلا 15 هزار تومان بود و هر وقت من می آمدم کارت خودم را نشان می دادم و برای همراهم این مبلغ را پرداخت می کردم و وارد مجموعه می شدیم. یعنی من هیچ وقت چنین چیزی را کتمان نمی کنم. خلاصه ما زدیم کنار و مسئول حراست مجموعه آمد. من هم سلام کردم و گفتم وقت تان بخیر، من متاسفانه ...
هجو هالیوود خودخواه در رمان جیم کری/ شاید تام کروز کتکم بزند!
اتاق نشسته بودیم و کار می کردیم همیشه چیزی جالب تر از حد انتظارمان به دست می آوردیم. شخصیت اول این داستان جیم کری نام دارد و زندگی اش خیلی به شما شبیه است. اما او چه کسی است؟ کری: جیم کری در این کتاب واقعاً یک نماینده است برای تمام افرادی که در موقعیت من قرار دارند. نمادی از یک هنرمند، سلبریتی یا ستاره. آن دنیا و تمام افراط گری ها و پرخوری ها و خودمتمرکز بودن هایش. بعضی هایش ...
پشت پرده خواستگاری از دختران معلول
دهد کسی به ویلچر آن ها به قصد کمک دست بزند. نگاه های همراه با ترحم هم در این میان از همه چیز برای آن ها بدتر است. محیا می گوید: گاهی که می دیدم مردم جلوی من سلامتی شان را به خاطر معلول بودن من شُکر می کردند ناراحت می شدم، بنابراین درمان همیشه برایم اولویت بود. می خواستم مجدد راه بروم، نمی خواستم از ویلچر استفاده کنم، همیشه می گفتم همه امور زندگی را کنار می گذارم و درمان را انجام می دهم ...