رفتار شرم آور یک شوهر ناسپاس | با خیاطی و فروش ترشی او را دکتر کردم | مرا زنی نفهم و دور از شأن همسری یک پزشک مشهور می داند - همشهری
سایر خبرها
عاقبت شوم رابطه پنهانی مرد بازنشسته با دختر 23ساله
23ساله روز بعد ستار زن 23ساله مطلقه ای را به من معرفی کرد که پر از شور و محبت بود. به همین دلیل رابطه پنهانی من و مهرانه شروع شد. او آن قدر به من توجه می کرد و عزیزجان می گفت که دیگر همه چیز را در زندگی فراموش کرده بودم. حتی زندگی خصوصی با همسرم را از یاد بردم و به دیدار فرزندانم نمی رفتم. نقشه اخاذی همه وجودم در چشم ها و لبخندهای مهرانه خلاصه شده ...
آوارگی دختر 14 ساله ای که پدرش 3 بار ازدواج کرد
به خدمت سربازی رفت و سپس با دختر خاله اش که بیشتر از 15 سال نداشت، ازدواج کرد به طوری که به گفته اطرافیانم آن ها خیلی یکدیگر را دوست داشتند. به همین دلیل هم وقتی من در روز اول فروردین به دنیا آمدم آن ها جشن باشکوهی گرفتند و به این مناسبت همه بستگان و اقوام را به جشن تولد دعوت کردند. زندگی آن ها به خوبی سپری می شد تا این که برادر کوچک ترم به دنیا آمد. آن زمان من 7 ساله بودم و در کلاس اول ابتدایی ثبت ...
شوهرم در خانه دوربین کار گذاشت تا مچم را...
.... ولی رفتارهای اسماعیل سخت گیرانه تر شد. حالا او دوربین مخفی در خانه نصب می کرد و گوشی تلفن مرا نیز با خودش می برد و مدام آن را بررسی می کرد تا با کسی ارتباط نداشته باشم. در این مدت نزد مشاور هم رفتیم و او گفت در طول 11 سال زندگی مشترک هیچ گاه رفتار ناشایستی از من ندیده است. ولی باز پاسخ می داد که همسرم زنی زرنگ است و طوری ارتباط هایش را پنهان می کند که من نتوانم این ماجرا را آشکار کنم! اکنون نیز 11 سال است که به سختی مجازات می شوم و هیچ چاره ای ندارم... ...
شوهرم در خانه دوربین کار گذاشت تا مچم را...
... بعد از این ماجرا اسماعیل دچار افسردگی شد اما بدبینی هایش پایانی نداشت تا این که دوباره باردار شدم و پسرم به دنیا آمد. ولی رفتارهای اسماعیل سخت گیرانه تر شد. حالا او دوربین مخفی در خانه نصب می کرد و گوشی تلفن مرا نیز با خودش می برد و مدام آن را بررسی می کرد تا با کسی ارتباط نداشته باشم. رفتن پیش مشاور در این مدت نزد مشاور هم رفتیم و او گفت در طول 11 سال زندگی ...
داستان پسر شهوتران برای دختر همسایه
بار شماره تلفن او را حذف کردم ولی کاوه دست بردار نبود به گونه ای که در اثنای همین تعریف و تمجیدهای شیطانی برایم پیامک های عاشقانه فرستاد و به من ابراز علاقه کرد. ♥ کلیک کنید: موضوعی مهم در مدارک خودرو که خیلی ها نمی دانند ♥ من فقط پیامک هایش را که گاهی چندین صفحه بود با دقت مطالعه می کردم و به دوستانم نشان می دادم اما هیچ گاه پاسخش را نداده بودم تا این که بالاخره با وسوسه ...
منوچهر عابدینی نیا ؛ شهید شاخص ملایر در سال 1402
خطاهایم بگذرید و مرا حلال کنید. برادران و خواهرم شما هم صبر و استقامت را پیشه کنید و ادامه دهنده راه شهدا باشید پشتیبان انقلاب و به ویژه امام امت باشید. همسرم! اگر خبر شهادت مرا شنیدی استقامت کن و همچون شیرزنان صدر اسلام در راه رضای خدا با اسوه و الگو بودن کارهایت سعی کن حقا یک زن مسلمان باشی. از فرزندانم به خوبی مواظبت کرده و در تعلیم و تربیت آنها کوتاهی نشود بلکه باید افرادی مفید و لایقی جهت خدمتگزاری به اسلام و مسلمین پرورش یابند. انتهای پیام/ ...
قتل زن دوم از ترس افشای راز نزد زن اول / آمنه باردار بود + جزییات
به گزارش رکنا، روز 16 مرداد سال 1393 مرد جوانی نزد پلیس آبادان رفت و پرده از همسرش برداشت. اشکان که سعی داشت خود را نزد پلیس نگران نشان دهد به ماموران گفت: ساعت 2 بعد از ظهر امروز سرکارم بودم که شماره ای ناشناسی به گوشی ام پیامکی ارسال کرد و در آن از ربوده شدن همسر خبر داد. وی افزود: خیلی زود به خانه بازگشتم، آمنه در خانه نبود و برای اطمینان به همه آشنایان و دوستان زنگ زدم اما اثری از ...
وقتی قرآن پشتوانه آغاز یک زندگی مشترک شد
مدتی مادرم آمد پیش ما، ولی متأسفانه بیمار شد. بیماری مادرم همزمان شده بود با امتحانات حوزه علمیه من، رضا گفت: امتحانات رو فدای مادرت کن نه مادرت رو فدای امتحان! حتی اگر شده این ترم رو مرخصی بگیری یا مشروط بشی عیبی نداره، ولی از مادرت خوب مراقبت کن! حالا کو تا شهادت! با توکل و توجه به سیره ائمه (ع) زندگی ساده ای را در خانه ای اجاره ای آغاز کردیم. همسرم مردی همراه ...
احیای سر به مهرترین هنر اصیل اصفهان
مند شدید؟ محبوبه پورقدیری : در خانواده ای با پدر و مادری هنرمند متولد شدم و از کودکی به رشته نقاشی علاقه زیادی داشتم و با اشتیاق دوره های نقاشی را نزد استاد هنرمند محمد زرگر تا کسب مقطع تحصیلی دیپلم ادامه دادم. یادم هست در زمان سپری کردن کلاس های نقاشی قبل از انقلاب اسلامی به دلیل اعتصابات، مدارس تعطیل بود اما به دلیل علاقه به هنر نقاشی باوجود حکومت نظامی در کلاس حاضر می شدم. ...
مردان چگونه می توانند از بیمه زن خانه دار خود استفاده کنند؟
توانید به یکی از شعب یا کارگزاری های رسمی سازمان تأمین اجتماعی در سراسر کشور مراجعه کنید. همچنین مرکز ارتباطات مردمی سازمان تأمین اجتماعی با شماره تلفن 1420 در تمام ساعات شبانه روز و حتی روزهای تعطیل برای راهنمایی و رفع مشکلات احتمالی، در خدمت خواهند بود. در ادامه به برخی از پرسش های متداول درخصوص بیمه زنان خانه دار و دختران (طرح بیمه فراگیر خانواده ایرانی) پاسخ داده شده است: 1 ...
رابطه سیاه مرد متاهل با زن همسایه بالایی لو رفت
و به بهانه های گوناگون مرا کتک می زد و با توهین های زشت آزارم می داد. حالا دیگر بسیاری از شب ها را به خانه نمی آمد و مدعی بود که از گریه های آراد خسته می شود! و تحمل ندارد! من هم دخترم را نزد دختر نازیلا می فرستادم تا با او بازی کند اما متاسفانه نازیلا هم به دلیل آن که شغلی در بیرون از منزل پیدا کرده بود، خیلی از شب ها را در خانه حضور نداشت. با همه این مشکلات، فقط زمانی که نازیلا به ...
شوهر بی غیرت خواسته های بیشرمانه از همسرش داشت!
اقتصادی خودم افسوس می خوردم. خواستگاری مدیر شرکت تجاری تا این که روزی سالومه از من خواست در شرکت تجاری برادرش مشغول کار شوم. اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت ...
به تماشای یک شاهکار تمام عیار ایرانی بنشینید | این دهکده چوبی ایران در برابر زلزله مقاوم است
باید پای صحبت هایش بنشینید؛ دیپلمم را در رشته طبیعی و در مشهد گرفتم، بعد از آن به آمریکا رفتم و در دانشگاه برکلی در رشته عمران تحصیلاتم را ادامه دادم و تخصصم را که سازه های مقاوم در برابر زلزله است از این دانشگاه گرفتم. سال 56 و بعد از زلزله طبس بود که اولین بار فکر ساخت این دهکده ضد زلزله به ذهنم رسید. می خواستم ثابت کنم می شود در خانه های چوبی ای زندگی کرد که در برابر زلزله مقاوم هستند . ...
ازدواج یک مرد کاشمری با دو زن در یک روز!
گشتم . همین حرف ها و سفر تهدیدآمیز محمد کافی بود که خانواده اش به این ازدواج غیرمعمول او رضایت بدهند و یک بار دیگر برای آقا داماد جوان به خواستگاری بروند. در این میان فاطمه - عروس اول محمد- تنها کسی بود که به کار همسرش هیچ اعتراضی نکرد. آنها پنج ماه بود که با هم عقد کرده بودند و در این مدت، فاطمه مثل همه عروس های جوان دیگر لحظه شماری می کرد تا بعد از یک جشن مفصل به خانه بخت برود اما حالا ...
زن میانسال: شوهرم هیچ توجهی به من ندارد
و دیگر اطرافیان گفت : زیبا عروس آینده من است و باید خودمان را به زودی برای حضور در مجلس باشکوه دیگری آماده کنیم! سپس در حالی که مرا به آغوش می کشید، با خوشحالی نگاهی به چهره ام انداخت و فریاد زد تاکنون عروسی به این زیبایی دیده اید؟! خلاصه من هم که فقط سکوت کرده بودم به گوشه ای رفتم و اشک ریختم! چرا که هنوز 14 سال بیشتر نداشتم و حتی معنی زندگی مشترک را هم نمی دانستم. با وجود این یک هفته بعد، عمه ام ...
فکر نمی کردم اسیر چرب زبانی های دوست شوهرم شوم!/ فریب خوردم و زندگیم نابود شد...
خودم جلال را دوست داشتم چرا که او هیچ گاه به من بی احترامی نمی کرد و از رفتارهای عجیب و غریب من در حیرت بود خلاصه با ترفندهای شیطانی همت در حالی از همسرم طلاق گرفتم که او بعد از این ماجرا مدام مزاحم من می شد و درخواست ازدواج می کرد ولی با تعریف و تمجیدهایی که از من کرده بود او را نیز شایسته ازدواج با خودم نمی دیدم چرا که نه شغل درست و حسابی داشت و نه تیپ و قیافه ای که مرا به این ازدواج متقاعد کند ...
شوهرم با نسرین همکار صمیمی ام رفت و آمد شیطانی داشت! / قرار کافی شاپ لو رفته بود!
او در همه قلبم ریشه دوانده است، بگویم جز او هیچ کس را در خواب نمی دیدم و بگویم که... خلاصه همه این حرفها را گفتم و زندگی مان شروع شد، هر دو درس می خواندیم و من کاری می کردم، روزهای خوبی بود، ماه عسل کل ایران را با ماشینی که از دوستم قرض کرده بودم، گشتیم و ناگفته هایم را به زبان آوردم، جالب اینکه حرف های زهرا شنیدنی تر بود و تازه فهمیدم او هم آرزویی مثل من داشت. چند سال بعد من ...
رفت یاران اسیرش را آزاد کند و شهید شد
نزد پدر و مادرم بروم تا خیالش راحت باشد. من ابتدا راضی نبودم، چون دخترم سیده زهرا دو ساله بود و پسرم سیدابوالفضل را هم باردار بودم، به خاطر همین امتنا می کردم تا اینکه سرانجام راضی شدم به مشهد بروم. در راه آزادکردن اسیران شهید شد سید با شوهرخاله ام عازم سوریه شد و آنجا با هم بودند. شوهرخاله ام وقایع حضورشان در جبهه ها و نحوه شهادت همسرم را برای ما تعریف کرد. ایشان می گفت سیدخداداد ...
قصه تلخ یک زن
نشستم و زندگی مشترکم را با احسان آغاز کردم. این زندگی در حالی 25 سال ادامه داشت که در این سال ها من نتوانستم لذت مادر بودن را تجربه کنم، اگرچه پزشکان علت باردارنشدن مرا به همسرم ارتباط می دادند، ولی او هیچ گاه نمی خواست این حقیقت طبیعی را بپذیرد تا این که بالاخره فهمیدم او به طور پنهانی با زن دیگری ازدواج کرده است. این موضوع بعد از سال ها زندگی مشترک آن قدر برایم تلخ بود که تصمیم ...
سمانه چهکندی: دوست دارم مشهد حداقل یک تیم لیگ برتری داشته باشد
بیشتری داشتم. وی افزود: به علت سن کم و از طرفی محدود بودن شهر مشهد تمرین کردن خیلی سخت بود. مجبور بودم که مادرم را ببرم بوستان نزدیک به منزل که بتوانم تمرین کنم. این بانوی فوتبالیست که از تبار خراسان به تیم ملی کشورمان راه یافت در مسابقات لیگ دسته یک فوتسال 2 عنوان قهرمانی را در کارنامه خود ثبت کرده است در زمین چمن نیز خوش درخشید و موفق شد عنوان رکوددار قهرمانی لیگ برتر فوتبال بانوان ...
ترور فرماندهان مقاومت، اشغالگران را وارد نبرد دو سر باخت کرد
تلاش کردم که در رفتار و کردار از وی تبعیت و مانند او عمل کنم. او به نقش بانوان در پشتیبانی از مقاومت و اعتلای جایگاه آن باور داشت. من کاملا تابع خط فکری او بودم و در تمام اعتصابات غذای قبلی اش در کنارش بودم. پس از شهادت نیز راه او را ادامه خواهم داد. وی درباره شرایط سخت ناشی از شهادت همسرش گفت: بعد از شهادت شیخ، شرایط سختی را سپری کردیم، 9 فرزند داریم که بزرگ ترین آنها 14 ساله و کوچکترین ...
قتل در مثلث عشقی زن شوهردار با مرد شیطان صفت | پای یک زن دیگر هم در میان بود؛ می خواست شوهر آن زن را هم ...
بیرون کند و منیره رابطه اش را قطع کرد. اما مجدد این رابطه آغاز شد که سرانجامی جز پشیمانی و برملا شدن رابطه به ظاهر عاشقانه اما پوچ نداشت. بازپرس قتل ماجرا را از ابتدای ارتباط های منیره و مرتضی دنبال کرده بود و همه بر اصرار مرتضی به ادامه رابطه و تأکید منیره به پایان دادن آن ختم می شد. نقشه قتل را مرتضی کشید؛ همان طور که 3 روز بعد از قتل همسر منیره، برای قتل شوهر یکی دیگر از ...