سایر منابع:
سایر خبرها
زن 29 ساله متاهل: پسر عمویم وسوسه ام کرد
دانستم او چه نقشه ای در سر دارد و در آن سن و سال اصلا به چیزی جز پایداری یک عشق نمی اندیشیدم، به پیشنهاد طالب برای فرار از خانه پاسخ مثبت دادم و این گونه زندگی و آینده ام را به تباهی کشاندم. آن روز بدون اطلاع خانواده ام فرار کردیم در این مدت با نصیحت و ارشاد یکی از بزرگ ترهای فامیل به روستا بازگشتیم و این گونه با طالب ازدواج کردم ولی او به مواد مخدر صنعتی مانند شیشه و کریستال اعتیاد داشت و ...
از خیانت به شوهرم پشیمانم/ چند شب تا صبح با دوست پسرم بودم!
پیام و ارتباط تصویری بین ما آغاز شد. مدتی که از این ارتباط پنهانی گذشت، ندیم پیشنهاد داد برای دیدنش به تهران بیایم. برای همسرم که در بستر بیماری بود بهانه ای تراشیدم و راهی تهران شدم. ندیم مرا با خود به خانه ای در یکی از محلات شمال تهران برد. او و برادرش در آن محله سرایدار خانه های گرانقیمت بودند. او چندین روز مرا در آنجا نگه داشت و به مدیر ساختمان هم؛ مرا به عنوان همسرش معرفی کرد. باورم ...
اعتراف مردان خیانتکار و دلیل آن ها برای خیانت|مردان به این 8 دلیل خیانت می کنند
...، تصمیم گرفتیم برای شام با هم بیرون برویم. همه چیز خیلی عالی بود. او بسیار خوب و پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک را با او پشت سر گذاشتم. این اتفاق جراتی در دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه مرا آزار می داد جدا شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با همکارم در ارتباط هستم. من هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ...
ماجرای کارتن خواب شدن فوتبالیست ملی پوش در محله استاد معین | مواد مخدر؛ ورزشکار، دکتر و مهندس نمی شناسد
ام و خانواده ام از لحاظ مالی واقتصادی کاملاً حمایتم کرده اند. بله، آنها در زمینه ورزش تشویقم می کردند. در دوره دانش آموزی توسط یکی از مربی های فوتبال آقای حقیقیان به سمت فوتبال کشیده شدم. مدتی نگذشته بود که با حمایت مربی ام وارد تیم ملی نوجوانان شدم. البته قبل از ورود به تیم ملی، چند سال در تیم پاس تهران توپ زدم. تا اینکه وارد رده بالاتری شدم و به صورت بازیکن ثابت در تیم ملی جوانان بازی ...
ارتباط با زن شوهردار بیچاره ام کرد/ در غیاب همسرش به خانه اش می رفتم!+جزئیات
جوان موج می زند. وقتی با او روبه رو شدم که خماری به سراغش آمده بود و مدام تقاضای زهرماری داشت. پسر جوان پس از کمی کش وقوس رازهای مگوی زندگی اش را چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون ...
شوهرم هر شب مرا به دوستانش اجاره می داد!
ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزند م نمی گذشت ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و ...
شوهرم هر شب مرا به دوستانش اجاره می داد!
سرگذشت غم انگیز زن جوان که خواسته های بی شرمانه همسرش از او منجر به هم آغوشی با دوستان ناباب شوهرش شده بود. هنوز یک ماه بیشتر از حضورم در دانشگاه نگذشته بود که با سالومه آشنا شدم. او همکلاسی ام بود و پدرش وضعیت مالی خوبی داشت. خیلی زود ارتباط من و او صمیمی شد و مدام با یکدیگر در ارتباط بودیم. اما وقتی می دیدم سالومه چگونه در رفاه و آسایش زندگی می کند و هر چیزی را دوست داشته باشد به راحتی می خرد، از نظر روحی به هم می ریختم و از خانواده ام متنفر می شدم، چرا که در برابر سالومه احساس سرشکستگی می کردم و به اوضاع اقتصادی خودم افسوس می خوردم. درخواست سالومه برای کار در شرکت برادرش ...
روایت زیسته شما چیست؟
را دوست داشتم. حجاب کامل با مقنعه و مانتوی بلند که همان نوع پوشش هم خانواده ام را به شدت می آزرد. برادرهایم غیرتی شدند، مادرم ناراحت بود و یادم هست که برای تردد به منزل مادر و پدرم، چادر می پوشیدم! خلاصه این دوران هم گذشت. خیلی چیزها تغییر کرد، به مادرم گفتم قبول کن که من چادر نمی پوشم و او هم به ناچار قبول کرد. هنوز هم که هنوز است ارتباطم را با دوستان فمینیستم حفظ کردم. در جریان مهسا امینی از سوی ...
مروری بر وصیت نامه الهی و درس آموز شهید مدافع امنیت حسن عشوری
اختیار اوست مگر نمی تواند بنده ضعیف و خطاکار خود را به سخت ترین شیوه مجازات کند؟ انگار که انسان سرمست از پیروزی ها و خوشی ها فراموش کرده است که او هیچ قدرت و اختیاری از خود ندارد و همه امورش متکی به ذات خداوند است! خداوندا تو خود فرمودی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. آغوش بگشا و ردای سرخ شهادت را که به بهترین بندگانت عطا فرمودی به من نیز عطا فرما و مرا با شهدای صدر ...
بازنشر گفتگویی با خانم ارفع السادات طیبی، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش | جنگ، کتاب و مدرسه
... تدریس در شهر ارواح از روز های بگویید که امنیت کشور در خطر بود و باز هم معلمان برای دانش آموزان کم نگذاشتند؟ من آن زمان دبیر زبان انگلیسی یکی از دبیرستان های کرمانشاه بودم. همزمان همسرم هم در دوره راهنمایی تدریس می کرد که مانند بسیاری از مردان غیور آن دوران در همان سال های آغازین جنگ، داوطلبانه عازم جبهه های دفاع از کشور آبا و اجدادی مان شد. در آن شرایطی که گاهی ممکن بود ...
دکتر گفت شب ها بر مزار پدرت ساعت ها گریه می کردم
! معلوم شد که آن فرد، از روی حسادت چنین گفته است. در آن دوره از سران نهضت های آزادی بخش دنیا دعوت می شد که به ایران بیایند. من در یکی از این مهمانی ها، دوباره همسر دکتر چمران را دیدم. ایشان در آن مجلس به من گفت: شما چرا وقتی به لبنان آمدید، به منزل ما نیامدید؟ گفتم: ایرادی ندارد، دوباره می آیم. همان شب همسر دکتر، مرا برای دیدار با دکتر چمران به منزلشان برد. آن اولین دیدارم با دکتر چمران بود. از آن ...
از شاه خراسان اجابت، از مشهدی خانمِ کارآفرین رفاقت
جلب و زندان و معجزه آزادی بعد از 19 روز کشید، از زندان که آزاد شدم با دلی شکسته با اصرار من و انکار خانواده با همان ویلچر تنهایی به پابوس امام رضا(ع) رفتم. رفتم تا درد دل کنم و چاره بگیرم از آقا، رفتم تا بپرسم با این همه بدهی و قرض و قوله و کارگاه از هم گسسته چه کنم؟ از همان روزهای اول زندگی ریزه خوار امام رضا جان بودم. سه روز تمام روبروی گنبد با داد و بی داد و گلایه دل سبک ...
تیپ دارک حدیث فولادوند در خیابان همه رو خیره کرد | خانم با این تیپ پسرونه بعد از طلاقش دل همه رو برد
مدتی بود که به فکر ازدواج بودیم و من این کار را برای بعد از سفری که به خارج از کشور داشتم موکول کردم.دوست نداشتیم زیاد رسانه ای بشود ولی خوب از اینکه زندگی با همسرم را آغاز کرده ام خوشحال هستم.در این جشن ازدواج رامبد وحدیث فولادوندبازیگرانی همچون:دانیال عبادی,سیاوش خیرابی,پژمان بازغی,رضا یزدانی,امیر حسین رستمی ,لیندا کیانی و... حضور داشتند. بیوگرافی همسر حدیث فولادوند متولد ...
با یک پسرجوان رابطه پیدا کردم، تهدید میکنه اگر ادامه ندهم همه چی رو به شوهرم میگه و...
خودم نگه دارم مجبور شدم ماجرا را به خانواده آرمان بازگو کنم ولی آن ها با پرخاشگری مرا عامل همه بدبختی های پسرشان دانستند و گفتند که من زندگی او را نابود کرده ام! در حالی که من طی هشت سال زندگی مشترک با آرمان هیچ گاه روز خوشی نداشتم و همواره برای آن که توسط خانواده ام سرزنش نشوم خودم را خوشبخت جلوه می دادم از سوی دیگر نیز وقتی جهان فهمید که من قصد دارم همسرم را از این آشفته بازار زندگی نجات بدهم و به زندگی گذشته ام با او برگردم مرا تهدید کرده است که اگر به این ارتباط پنهانی با او ادامه ندهم همه ماجراهای این ارتباط خیابانی را برای خانواده ام فاش می کند. ...
رابطه پنهانی با پسر همسایه دردسرساز شد/ زن جوان و احسان در دادگاه
ای هستم که گران قیمت است. مرد همسایه که به تازگی به محله ما اسباب کشی کرده و دوچرخه ام را دزدیده است .به همین خاطر از او شاکی هستم. با این شکایت پیمان بازداشت شد اما ادعای عجیب را مطرح کرد. وی گفت: من و همسرم دو سال است با هم ازدواج کرده ایم. دو ماه قبل من به اصرار همسرم خانه ام را فروختم و خانه ای در نزدیکی خانه مادر زنم خریدم اما بعد از اسباب کشی به خانه جدید رفتارهای همسرم ...
افشای راز زندانی فراری قبل از عروسی اش
ارزان و برای اینکه ردی از خودش به جا نگذارد توسط رابط هایش از دزدان خریداری می کند و در ادامه با بسته بندی و جاسازی ماهرانه آن ها را به افغانستان و عراق ارسال می کند. گفتگو با سارق عاشق پیشه حسن 21 ساله که محکومیت 10 سال زندان برای او در سرقت های قبلی اش صادر شده می گوید بعد از شکست عشقی تصمیم به ازدواج گرفتم که دستگیر شدم. سابقه داری؟ بله، 3 بار به خاطر درگیری و ...
از دست شوهرم به ستوه آمده ام/ از من می خواهد دوستان دوران دبیرستانم را به خانه دعوت کنم و..
مادرم جا خوش کرد و آن ها از یکدیگر جدا شدند. آن زمان من 4 سال بیشتر نداشتم و مادرم که سرپرستی مرا به عهده داشت دست مرا گرفت و به خانه مادربزرگم برد 2 سال بعد از این ماجرا مادرم نیز با مرد جوانی ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت به همین خاطر من در 6 سالگی در واقع مادرم را هم از دست دادم چرا که ناپدری ام مخالف حضور من در خانه اش بود و این موضوع را آشکارا با مادرم شرط کرده بود در این ...
روی دیوار بنویسید من ایدز دارم !
چند سال است متوجه شده با HIV زندگی می کند را دقیق به خاطر ندارد. روزی از روزهای تابستان به هوای درمان یک تب و لرز به بیمارستان می رود که پزشکان خبر از ابتلای او به HIV می دهند. آزمایش دادم و گفتن باید صبر کنید اینجا تا دکتر خودش با شما صحبت کنه. گفتم چی شده؟. گفتن دکتر خودشان به شما می گن. دکتر هم اومد و گفت "اچ آی وی" گرفتی. داشتم سکته می کردم، اصلاً انگاری قلبم ...
کلکسیونر گربه های مرده | سرگذشت تلخ مردی که گربه های مرده را در یخچال نگه داری می کرد
ناراحت بود، اصلا دل و دماغ رسیدگی به خانه را نداشت. من هم تصمیم گرفتم برای تمیز و ضد عفونی کردن خانه کارگر بگیرم اما فردای آن روز، قبل از آمدن کارگر در فریزر خانه با یک صحنه فجیع روبه رو شدم. فریزر خانه ما پر شده بود از گربه مرده هایی که شوهرم آنها را توی کیسه گذاشته بود و فریز کرده بود تا به یادگار نگه دارد! . سحر بلافاصله با مادرشوهرش تماس گرفت و قضیه را با او در میان گذاشت. مادر ...
روایت تلخ خیانت با شاگرد مغازه همسر!
نرگس پس از اینکه با فرشید، شاگرد مغازه همسرش آشنا شد علی رغم اینکه متاهل بود دست به کارهای زشتی زد. به گزارش وقت صبح به نقل از رکنا، نرگس 30ساله به قاضی دادگاه خانواده گفت: چند سال قبل با مهدی ازدواج کردم او مرد پرتلاشی بود و برای خوشبختی من بسیار فعالیت می کرد، تولد مینا نیز انگیزه ما را در زندگی بیشتر کرد. وی ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت تا این که همسرم ...
درباره تفریح خانوادگی در این روزها
دارند در روزهای میانی هفته هم بعد از کار و تلاش و درس تفریح کند اما کجا بروند و چه کاری انجام دهند، همیشه برایمان سؤال است. دخترم دوره آشپزی را دو سال پیش گذراند اما باورتان می شود که برای تهیه نان اسنک و پنیر پیتزا و یک سری وسایل دیگر باید مدت زیادی معطل بمانیم که پولش را فراهم کنیم؟ دیگر حتی گاهی آشپزی هم سرگرمی به حساب نمی آید. قبلاً آشپزی و درست کردن غذای خاص برای خانواده، سرگرمی قشنگی ...
بی عفتی زن شوهردار در بوتیک محله شان ! / سست نگاه های مرد فروشنده شدم !
خواستگاری کرد و من نیز با اشتیاق فراوان درخواست او را قبول و بعد از مدتی با او ازدواج کردم اما بعد از ازدواج کم کم با به دنیا آمدن بچه ها و بیشتر شدن دغدغه های کاری و بالا رفتن خرج و مخارج زندگی، همسرم کمتر به من محبت و توجه می کرد . بارها نارضایتی ام را از بی توجهی های همسرم به او متذکر شده بودم و هر بار با واکنش های منفی او روبرو می شدم مدتی بود از حالت طبیعی خارج شده بودم از شدت عصبانیت ...
شوهرم در خانه دوربین کار گذاشت تا مچم را...
حدود 11 سال از زندگی مشترکم می گذرد اما فقط به دلیل این که دو هفته ارتباط و دوستی قبل از ازدواج با همسرم داشتم او به من سوء ظن دارد. به گزارش وقت صبح به نقل از خراسان، او مدعی است همان گونه که در آن زمان با او رابطه دوستی برقرار کردم الان هم می توانم با جوان نامحرم و غریبه دیگری ارتباط داشته باشم. به همین دلیل مرا به گونه ای مجازات می کند که... زن 30ساله که پسر ...
داستان مادری که در 57 سالگی در حضور فرزندانش با خودش ازدواج کرد
...، شروع به مراقبت از خودم کردم، کارهایی را انجام دادم که واقعاً دوست داشتم و از معاشرت با خودم خوشحال شدم. آن تمایل بسیار شدید برای ملاقات با کسی و داشتن رابطه با مردی از بین رفت. در تابستان 2020، رابی تصمیم گرفت که با خودش ازدواج کند. او توضیح داد: در سال 2020 یک رابطه خیلی کوتاه داشتم و نتیجه ای نداشت. یک روز داشتم با خواهرم در مورد آن تلفنی صحبت می کردم و همینجوری گفتم: می دانی ...
قاتل همسر قصاص شد
تصمیمی مرگبار را برای همسرم گرفتم. من مدرک فوق دپیلم دارم و در شرکت توزیع آب معدنی مشغول به کار بودم. چند سال قبل به خواستگاری دخترعمویم رفتم و با هم ازدواج کردیم. زندگی ما خوب بود، اما بعد از مدتی معتاد به موادمخدر شدم. همسرم با همه بدبختی های من می ساخت تا اینکه سروکله دختر جوانی به نام شهلا در زندگی ام پیدا شد. روزی که برای پخش آب معدنی به یک رستوران رفته بودم با او که صندوقدار آنجا بود، آشنا و ...
قتل زن دوم از ترس افشای راز نزد زن اول
مرد جنوبی که پنهانی و دور از همسر اولش ازدواج مجدد کرده بود وقتی دید آبرویش در خطر است دست به اقدام تلخی زد. این مرد دست به قتل زن دومش که باردار بود، زد. به گزارش خراسان، 16 مرداد سال 1393 مرد جوانی نزد پلیس آبادان رفت و پرده از سرنوشت مرموز همسرش برداشت. اشکان که سعی داشت خود را نزد پلیس نگران نشان دهد به مأموران گفت: ساعت 2 بعد از ظهر امروز سر کارم بودم که شماره ای ناشناس به گوشی ام ...
عاقبت شوم رابطه پنهانی مرد بازنشسته با دختر 23ساله
کار می کردم تا هزینه های خودم را تامین کنم. پدرم مردی با ابهت نظامی گری بود به طوری که با سخت گیری هایش راه هر گونه خلاف و خطا را بر ما بسته بود. با اتمام تحصیل در مقطع دبیرستان عازم خدمت سربازی شدم، هنوز یک ماه به پایان خدمتم مانده بود که پدرم مرا مجبور به ازدواج با دختر یکی از بستگانش کرد. در حالی که من آمادگی نداشتم با دختر یکی یک دانه فامیل پدرم ازدواج کردم ...
آخرین بازیچه!
چنان عاشق پسر همسایه شده بودم که انگار کس دیگری جز او در این دنیا وجود ندارد. فکر می کردم او نیز مرا همان گونه دوست دارد و برای خوشبختی و سعادت من با همه وجودش تلاش می کند اما نمی دانستم اغفال شده ام و تنها بازیچه ای برای هوسرانی او هستم تا این که ... به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر 15 ساله ای است که مدعی بود تحت تاثیر هیجانات دوران نوجوانی، عشقی خیابانی را باور کرده که ...
منوچهر عابدینی نیا ؛ شهید شاخص ملایر در سال 1402
خود را آغاز کرد و از آنجا که از هوش و استعداد بالایی برخوردار بود تا سال چهارم مقطع متوسطه در رشته علوم انسانی ادامه تحصیل داد. در سال های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان ملایر در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت و در این راه از هیچ کمک و اقدامی فروگذار نکرد. او سال 1359 ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد که از وی به یادگار مانده است. در سال های دفاع مقدس به سپاه پاسداران ...
وقتی قرآن پشتوانه آغاز یک زندگی مشترک شد
. من متعهد شدم که هر شب نماز شب بخوانم. این دوران سه سال زمان برد. بعد از ازدواج خواندن نماز شب از طرف من به خاطر دغدغه رسیدگی به بچه ها کمرنگ شد، ولی از طرف رضا هرگز ترک نمی شد. خیلی کم می خوابید. از ساعت ده و نیم تا دوازده و نیم شب درس می خواند و ساعت سه و نیم صبح برای نماز شب بلند می شد. توصیه اش به من این شده بود که در دوران مأموریتش من حواسم به نماز های یومیه به ویژه نماز شب باشد. یکی از روز ها ...