داستان پسر شهوتران برای دختر همسایه - ساوالان خبر
سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرم در خانه دوربین کار گذاشت تا مچم را...
با وحیده در واقع خانواده ام به رفتارهای دوران نوجوانی ام ایرادی نمی گرفتند و من با هرکدام از دوستانم که ارتباط داشتم، بیرون می رفتم. تا این که تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسید و با راهنمایی مادرم که دختر باید هنری داشته باشد به کلاس های ترمه دوزی رفتم. آن جا با وحیده که مربی ترمه دوزی بود آشنا شدم و ارتباط صمیمانه ای بین ما شکل گرفت. تا حدی که او ...
عکس های عجیب پسر 16 ساله ایرانی و دو زنش/ تصاویر
هایی با دو مادر و یک پدر! آنها آن قدر به هم علاقه پیدا کرده بودند که به سرعت پای بزرگترها وسط کشیده شد و محمد و فاطمه به عقد هم درآمدند اما این پایان ماجرا نبود. درست در لحظه ای که خانواده محمد تصور می کردند که پسر کوچکشان را سر و سامان داده اند، حکایت عاشقانه دیگری برای محمد پیش آمد و تمام معادلات آنها بر هم خورد. تا جایی که در روز عروسی محمد، اهالی روستای دهمیان کار ...
وقتی قرآن پشتوانه آغاز یک زندگی مشترک شد
برای زندگی بود و نسبت به خانواده و پدر و مادرش فوق العاده احترام و توجه داشت. از همان شروع زندگی حرف از شهادت مشترک دائماً میزد. انگار که بخواهد مرا آماده کند. بار ها می گفت اگر من شهید شدم شما این کار را بکن. به این حرف هایش حساس شده بودم و در خلوت خودم گریه می کردم. یک روز از مزار شهدای نظرآباد رد می شدیم. ماشین را نگه داشت. رفتیم داخل گلزار و شروع کرد به زیارت قبور شهدا. من هم در کنارش حرکت می ...
عاقبت شوم رابطه پنهانی مرد بازنشسته با دختر 23ساله
کار می کردم تا هزینه های خودم را تامین کنم. پدرم مردی با ابهت نظامی گری بود به طوری که با سخت گیری هایش راه هر گونه خلاف و خطا را بر ما بسته بود. با اتمام تحصیل در مقطع دبیرستان عازم خدمت سربازی شدم، هنوز یک ماه به پایان خدمتم مانده بود که پدرم مرا مجبور به ازدواج با دختر یکی از بستگانش کرد. در حالی که من آمادگی نداشتم با دختر یکی یک دانه فامیل پدرم ازدواج کردم ...
مرد تهرانی برای ازدواج مجدد زنش را کشت و اعدام شد + جزییات
به گزارش رکنا، شهاب، مرد جوانی است که 29 آذر سال 98 در جریان اختلاف هایی که با همسرش داشت، نتوانست از او جدا شود و با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند . بنابراین با دادن قرص برنج به همسرش باعث مرگ او و به اتهام روانه زندان رجایی شهر کرج شد . مدتی بعد او در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. خانواده مقتول برایش خواستند. متهم به قتل در جلسه محاکمه گفت : معتاد بودم . 5سال قبل ازدواج کرده ...
فرش ترکمن؛ آئینه فرهنگ و تمدن کوچ نشینان
حیاط منزلشان می شویم که در هر گوشه و کنارش قاب های زیبایی از قالیچه های ریزباف و دستباف، چله ابریشم، کناره، ظاهرشاهی است از آن ها می گذریم و از پله ها بالا می رویم وقتی وارد منزل می شوم فرش های زیبای خانه به استقبالمان می آیند. ثنا آق آتابای کوچک ترین دختر خانواده در حالی که دستان مان را می کشد و با خود همراه می کند می گوید: از زمانی که یادم می آید در خانه ما حرف نخ، بافت، قالی، نماد و ...
طراحی سرقت هالیوودی طلا در حسرت های یک دختر / دختر جوان همه کاره باند دزدان بود! + فیلم گفتگو
تا بتواند هضم کند که هر روز چقدر پول از زیر دستانش رد می شود و سهم او تنها چندرغازی بود که صاحب کارگاه آخر ماه که می شد کف دستش می گذاشت! وقتی این ارقام را با هم مقایسه می کرد به حدی ناراحت می شد که به خودش می آمد و می دید در حال دندان قروچه کردن است.چند باری با دوستانش که حرف زده بود از حسرت هایش گفته بود.آنها هم به او می گفتند بی خیال، چرا باید چشمت دنبال مال مردم باشد؟ عشق ...
شوهرم در خانه دوربین کار گذاشت تا مچم را...
.... در واقع خانواده ام به رفتارهای دوران نوجوانی ام ایرادی نمی گرفتند و من با هرکدام از دوستانم که ارتباط داشتم، بیرون می رفتم. تا این که تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسید و با راهنمایی مادرم که دختر باید هنری داشته باشد به کلاس های ترمه دوزی رفتم. آن جا با وحیده که مربی ترمه دوزی بود آشنا شدم و ارتباط صمیمانه ای بین ما شکل گرفت. تا حدی که او مرا ...
عاشقانه های پدر بچه ها را از مادرشان دور کرد/ مادرمان کجاست؟
. زندگی آن ها به خوبی سپری می شد تا این که برادر کوچک ترم به دنیا آمد. آن زمان من 7 ساله بودم و در کلاس اول ابتدایی ثبت نام کردم اما هیچ کس نمی داند که بعد از تولد برادرم چه اتفاقی در خانواده ما افتاد که رفتار پدر و مادرم با یکدیگر به کلی تغییر کرد. اگرچه من چیزی از دعوا و درگیری آن ها را به خاطر ندارم ولی انگار اختلافات شدیدی با هم داشتند که هیچ کس درباره ریشه این اختلافات چیزی نمی دانست. ...
تبهکار سابقه داری که یک پسر نوجوان را مورد آزار شیطانی قرار داده بود دست به قتل زد!
. وی ادامه داد:من در آن ماجرا بشدت زخمی شدم و حتی کسی حاضر نبود مرا به بیمارستان برساند که به ناچار با یکی از دوستانم تماس گرفتم و به بیمارستان رفتم و همانجا بازداشت شدم. حالا دوستم نیز در دادگاه حاضر نیست تا حقیقت را بگوید. وی درباره دو اتهام دیگرش گفت: من اتهام آدم ربایی و آزار پسر نوجوان را قبول ندارم و اصلاً نمی دانم شاکی ها چه می گویند.من آنها را نمی شناسم و خصومتی با آنها ندارم. با پایان دفاعیات متهم، قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند. ...
منوچهر عابدینی نیا ؛ شهید شاخص ملایر در سال 1402
زندگی ننگین و خفت بار است، پس چگونه می توانیم شیعه گری کنیم در حالیکه افرادی چون صدام و دیگر ابرجنایتکاران روی زمین زندگی کرده و بر ملت های مظلوم جهان حکم فرمایی می کنند. من راه خود را که همان راه و هدف مولای مظلومان حسین(ع) است با عشق و علاقه و به اراده خود انتخاب کرده و تمام مشکلات آن را به جان و دل پذیرایم. پدر و مادرم اگر چه فرزندی لایق نبودم مرا عفو کنید و از لغزش ها و ...
داستان مردی که خودش را برای اخاذی از زنش ربود
نان بخورم و صد نان خیرات کنم. اما یکی دو سال بعد از ازدواجمان بود که فهمیدم توانایی بچه دار شدن ندارم. انگار دنیا روی سرم خراب شد، اما همسرم می گفت که برایش مهم نیست و زندگی با مرا حتی بدون فرزنددار شدن دوست دارد. او گلایه ای نمی کرد اما من دلم برای جوانی او می سوخت. مرد جوان در ادامه گفت: از اینها گذشته مدتی قبل به یک بیماری خونی دچار شدم و باید تحت درمان قرار می گرفتم. نمی خواستم ...
با فروش ترشی او را دکتر کردم / مرا زنی دور از شأن همسری یک پزشک مشهور می داند
این در روزهای آخر هفته مرا نزد پدر و مادرم می آورد و دوباره به شهرستان باز می گشتیم. اگرچه مادربزرگم همه خواسته های مرا برآورده می کرد و اجازه نمی داد هیچ گونه ناراحتی مادی یا معنوی داشته باشم ولی باز هم دوری از خانواده برایم بسیار سخت بود. آن روزها من با فرزندان دایی ام همبازی بودم که همین ارتباط کودکانه باعث شد تا به پسردایی ام علاقه مند شوم. از سوی دیگر من فقط تا پایان مقطع ابتدایی ...
شوهر بی غیرت خواسته های بیشرمانه از همسرش داشت!
، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما ...
راز شلیک های مرگبار مرد زندانی در خانه باغ سعادت آباد / او یک شیطان بود! + جزییات
اسلحه اش را گرفتم و برای دفاع از خودم بی هدف چند تیر شلیک کردم؛ اما اصلاً متوجه نشدم تیرها به کجا برخورد کرده است. من علت حمله مردان مهاجم را نمی دانم و گمان می کنم درگیری آنها سر خرید خانه باغ متروک بوده است. او ادامه داد: من در آن ماجرا به شدت زخمی شدم و حتی کسی حاضر نبود مرا به بیمارستان برساند که به ناچار با یکی از دوستانم تماس گرفتم و به بیمارستان رفتم و همان جا بازداشت شدم. حالا ...
رابطه سیاه مرد متاهل با زن همسایه بالایی لو رفت
خانه می آمد نزد او می رفتم و از زندگی مشترکم با یاسر گلایه می کردم. نازیلا نیز با حوصله به حرف هایم گوش می کرد ودلداری ام می داد که بالاخره در همه خانواده ها این مشکلات وجود دارد و دعوا و مشاجره بخشی از زندگی مشترک است! یاسر همچنان کمتر به خانه می آمد و من از این موضوع عصبانی بودم. یک روز نزد نازیلا رفتم و به او گفتم شماره تلفنی را در گوشی یاسر دیدم که گویی با یک زن دیگر ارتباط ...
کتاب زمانی برای عاشقی مرثیه ای از زندگی عاشقانه یک فرمانده
است را در چندین سطر مورد اشاره قرار داده است، از اولین جرقه دیدار معصومه راوی کتاب با محسن حرف می زند با بیان عباراتی چون: معصومی قصه ما در روزمرگی های زمانه محسن را از یاد نبرده است. هنوز هم عشقشان تازه است مثل همان 35 سال پیش که دختری 12 ساله بود . با این جملات کوتاه مخاطب متوجه می شود قرار است کتاب عاشقانه را ورق بزند و بخواند. در ادامه با بازی کلمات و جملات مخاطب را آماده می کند برای ...
پایان تلخ سخت گیری های دختر دل پاک به خواستگارهایش / وقتی راز شوم شوهرش را فهمید بچه اش سقط شد
گی خوبی را شروع کرده بودیم، یوسف در بازار حجره ای داشت و چون خود را متعصب نشان می داد، از من خواست هیچ گاه جلوی در مغازه اش نروم، موبایلش که زنگ می خورد، خواهش کرده بود جواب ندهم چون که نمی خواست همکارانش صدای زن او را بشنوند. روز به روز من به یوسف علاقه مندتر می شدم تا اینکه بعد از یک سال باردار شدم و با دردسر تازه ای روبه رو شدم. یوسف خیلی خوشحال بود، حق داشت خانواده اش نوه دوست بودند و ...
رابطه نامشروع با زن متاهل بدجوری گرفتارم کرد/ اشتباه کردم ولی دیگه هیچ فایده ای نداره +جزئیات
و از طریق وی به زنی شوهر دار که مواد می خرید معرفی شدم قرار بود من فقط مواد کمی را هرروز به این زن برسانم. پسر جوان بازوانش را با کف دست مالید و پس از خوردن کمی آب، گفت: اعتیادم اول از قلیان در خانه نازیلا که در غیاب شوهرش با هم ارتباط داشتیم شروع شد و بعد هم سیگار و کم کم موادمخدر، درنهایت به مصرف شیشه روی آوردم و الان هم که می بینید به چه حال وروزی افتاده ام. او ادامه داد ...
ردپای 2 دختر در جنایت عاشقانه | حسادت پسر 26 ساله به یک پسر نوجوان!
دلباخته دختر 16 ساله ای به نام بهار شده بودم که دوستی به نام بیتا داشت و بعد از مدتی متوجه شدم بیتا به دنبال ارتباط با پسری به نام داریوش است و بهار را هم با خود همراه کرده و بهار نیز درگیر رابطه آنها شده بود و همیشه با هم بودند، این در حالی بود که من قصد ازدواج با بهار را داشتم و این موضوع برای من سخت بود که بدانم پسری او را فریب داده است. می دانستم داریوش در خانه بیتا قرار دارد، به همین ...
زن میانسال: شوهرم هیچ توجهی به من ندارد
زمانی که در مدرسه راهنمایی ثبت نام کردم دیگر علاقه ای به تحصیل نداشتم! به این ترتیب من درس و مدرسه را رها کردم و نزد مادربزرگم به امور خانه داری پرداختم تا این که روزی عمه ام ما را به مجلس عروسی دخترش دعوت کرد. او سال های زیادی بود که با خانواده ما ارتباط نداشت و حتی نمی دانستیم در کدام شهر زندگی می کند، اما هنگامی که در مجلس عروسی مرا دید، با چهره ای که از شادمانی برق می زد، خطاب به مادرم ...
قصه تلخ یک زن
زندگی مشترک من دختر و پسری دوقلو را باردار شدم، اما این شادمانی 3 ماه بیشتر طول نکشید و دوقلو ها سقط شدند. با وجود این امیرعلی احساس غم و غصه ای نداشت چرا که او صاحب 4 فرزند بود و حال و روز مرا درک نمی کرد. من هم با این شرایط به زندگی مشترک با او ادامه می دادم و مخارج زندگی را نیز خودم با کار در یک فروشگاه مواد غذایی تامین می کردم تا این که بالاخره ماجرای ازدواج ما بعد از گذشت 5 سال لو ...
دختر جوان از دلایل و انگیزه اش از رابطه نامشروع گفت
خراب کرد. *درباره زندگی ات بگو. مشکل از رابطه پدر و مادرت بود؟ من 6 ساله بودم که یک بار درگیری شدیدی بین پدر و مادرم شد و مادرم از خانه بیرون رفت. پدرم تا صبح تریاک کشید، مادرم دیگر به خانه نیامد، سه ماه بعد متوجه شدیم که مادرم با مردی رابطه دارد که آن مرد متاهل هست. مادرم می خواست طلاق بگیرد اما پدرم گفت طلاق نمی دهد. بعد مادرم آشتی کرد و برگشت اما رفتار غلطش را هیچ وقت ترک ...
شلیک های شوم شیطان خانه متروکه / این مرد مخوف کلکسیون تبهکاری دارد
ادامه داد :من در آن ماجرا به شدت زخمی شدم و حتی کسی حاضر نبودم مرا به بیمارستان برساند که به ناچار با یکی از دوستانم تماس گرفتم و به بیمارستان رفتم و همانجا بازداشت شدم .حالا دوستم نیز در دادگاه حاضر نیست تا حقیقت را بگوید. وی درباره دو اتهام دیگرش گفت: من اتهام آدم ربایی و آزار پسر نوجوان را قبول ندارم و اصلاً نمی دانم شاکی ها چه می گویند .من آنها را نمیشناسم و خصومتی با آنها ندارم . با پایان دفاعیات متهم، قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند. روزنامه ایران کدخبر: 900587 1402/03/24 07:00:31 لینک کپی شد ...
بیوگرافی سیلا ترک اوغلو بازیگر نقش ترکیه ای نقش دوعا در سریال شربت زغال اخته
کار بست تا وارد این عرصه شود و بالاخره هم موفق شد. این بازیگر هانده ارچل را بازیگر مورد علاقه خودش معرفی کرده است. فیلم ها و سریال های سیلا ترک اوغلو سیلا ترک اوغلو ابتدا سراغ تئاتر رفت. خودش در این باره گفته: این یک رویای بزرگ برای من بود. من باید تمام زندگی ام را تغییر می دادم. مجبور شدم ریسک کنم. وقتی برای اولین بار خودم را روی صفحه دیدم، با خودم گفتم “بله، فکر می کنم موفق ...
جوان 26 ساله چگونه در هیئت محله اعتیاد را ترک کرد؟
تر دارم. تا قبل از 13 سالگی فقط تجربه کشیدن سیگار داشتم. اما بعد از آن به مصرف حشیش و دیگر مواد مخدر روی آوردم. انواع و اقسام مواد مخدر در محله مان پیدا می شد و سرویس بهداشتی مدرسه جای مناسبی بود تا دور از چشم معلمان و ناظم مدرسه مواد مصرف کنم و به مرور زمان به یک معتاد تمام عیار تبدیل شوم. خوشبختانه آنها نمی دانستند که من معتاد شده ام، به همین علت به خانواده ام اطلاع دادند و ...
فکر نمی کردم اسیر چرب زبانی های دوست شوهرم شوم!/ فریب خوردم و زندگیم نابود شد...
زن جوان در مورد قصه زندگیش گفت: به طور سنتی با “جلال” ازدواج کردم او کارمند بود و به من عشق می ورزید من هم به امور خانه داری مشغول شدم و با به دنیا آمدن دخترم روزگار شیرینی را سپری می کردم تا این که پای “همت” به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج کرده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه ...
تصاویر/ تولد دوقلوها با 8 هفته و 1.200 کیلومتر فاصله از دو مادر جداگانه!
... کلسی و کایل خود را با ماشین رساندند و به موقع آنجا بودند. اورلی رز از طریق سزارین به دنیا آمد. مشکلات ریوی باعث شد به بخش مراقبت های ویژه منتقل شود اما 6 روز بعد به دلیل بهبودی توانست از بیمارستان مرخص شود. کلسی می گوید: بالاخره توانستم نفس راحتی بکشم که دست آخر مادر شدم... آن هم در حالی که دختر دومم درون خودم دست و پا می زد. این فوق العاده ترین چیزی بود که در دنیا ...