یادداشتی به بهانه ی دومین سالمرگ نویسنده ی کتاب "قیام درویشان تبرستان" - خبر فوری
سایر خبرها
همراه با فیلم های سینمایی و تلویزیونی در اولین هفته آبان ماه/ هیهات حمید فرخ نژاد از شبکه افق
سیدجمال حاتمی، پنج شنبه 4 آبان ماه ساعت 8 صبح از شبکه دو سیما پخش می شود. داستان شامل سه بخش اصلی در سه شب از دهه اول محرم می شود. شب اول به آشنایی محمدعلی (پسرکی 9 ساله) با حسینیه ای که پدرش او را به آنجا می برد و کسانی که در آن جا رفت و آمد می کنند، می گذرد. شب دوم او با زهرا دخترکی 7 ساله که با پدرش (از مبارزان سیاسی) به حسینیه آمده آشنا می شود. در شب سوم پخش توطئه آمیز یک اعلامیه ...
موتلفه عقب افتاده ترین تشکل ایران است
ساندویچ تخم مرغ به مهمانان می دادند و خبرنگاران خارجی تصور می کردند که تخم مرغ برای ما خیلی مقدس است. شب ها نیز هشت نفری بودیم که برای خواب به اتاق زیر شیربانی می رفتیم. افرادی از جمله غرضی و محمد هاشمی از جمله حاضران در این اتاق بودند. از لحظه ای که پدر توسط ساواک دستگیر شد، خاطره ای دارید؟ بله آن شب من همراه پدر بودم. آن شب در مراسمی که سخنرانش مرحوم هاشمی بود، حضور داشتیم ...
زخم دل قربانیان خطاهای پزشکی
اصرار دارد اسمش را در گزارش بیاورم. با همسرش از ماشین پیاده می شوند.بچه ریزجثه ای را در آغوش دارد.صورت بچه از شکل افتاده. بچه مدام در آغوش پدر تشنج می کند. می لرزد، بارها و بارها. پدر می گوید بچه هر بار تشنج می کند دست و پاهایش خشک می شود. پدرو مادرمی گویند میکروسفال شده یک جورسی پی یا فلج مغزی. می گویند موقع زایمان به مغز بچه اکسیژن کافی نرسیده. زن مدارک پزشکی بچه را در دست دارد: ببینید ...
آیدا نوه اسماعیل
. اصگرتارچالان عاشق تارش است ولی چند وقتی است گوشش سوت می کشد و نمی تواند به صدای تارش فکر کند. سوووت.اسامی تکرار نشده هم داشتیم؛ من و دایی پدرم و پدربزرگم مثلا: آیدا، حاجی بابا و اسماعیل. حاجی بابا موهای سفیدی داشت و بسیار قشنگ بود. حتی نمی شود نوشت که چقدر. فقط هفت ساله بودم و او طوری با من حرف می زد و به من گوش می داد که انگار هشتاد ساله ام. مورخ بود و همیشه کتابی، جزوه ای چیزی کنار استکان چای کنار ...
وقتی دل ها دخیل دستان دختری سه ساله می شود!
(سلام الله علیها) را خوب می فهمم و غمم صدچندان می شود. وی ادامه می دهد: از طرفی هم دلم می خواهد که دخترم حسینی و رقیه وار تربیت شود و برای همین به شخص حضرت رقیه(سلام الله علیها) هم متوسل می شوم تا در فضای امروز جامعه که بسیاری از ارزش ها از بین رفته، خودشان دختران ما را حفظ و حسینی بار بیاورند. آقایی درباره دلیل برگزیدن رقیه برای نامگذاری دخترش تصریح می کند: اگر بخواهیم فرهنگی ...
ارثیه شوم برای کودکان
. این زنان هم همسرشان را از دست داده اند، هم باید بار بیماری را بر دوش بکشد که شخص دیگری برای آنان رقم زده، نیز باید انگ بیماری را تحمل کنند و از همه بدتر بیماری فرزندان شان را تاب بیاورند. در این بین، دخترکی شش ساله با چشمانی آبی و موهای روشن، توجهم را جلب کرد؛ کودکانی معصوم که بدون آنکه خودشان در انتقال بیماری نقشی داشته باشند، باید دردها و معلولیت های ناشی از آن را به جان بکشند. ویروس های ...
اعتراف به قتل همسر پس از 15 سال
سرش با موزائیک های حیاط برخورد کرد. بعد از آن چکار کردی؟ به نظرم نفس نمی کشید. به همین خاطردرحالی که بشدت ترسیده بودم از خانه فرار کردم و بعد از آن هم هرگز برنگشتم. بچه هایت کجا بودند؟ سه پسر دارم که بزرگترین شان 20 ساله و کوچکترین شان آن زمان 7 ساله بود. آنها خانه نبودند، یادم نمی آید که کجا بودند. چطور متوجه شدی که همسرت مرده؟ با یکی از آشناهایم تماس گرفتم و او به من گفت که ...
ناهاری که مدام به تأخیر می افتد
دوربین است. خروج ما از خانه با لری و حضور در خلوت زن و شوهر ما را از یک شوخی ابزورد دیگر فیلم در رابطه با پدر تازه فوت کرده نیز مطلع می کند: پدری که همیشه به زنش دروغ می گفت اما دروغ پسر 10 ساله اش (در مورد سیگارکشیدن) را به سادگی باور می کرد. فیلم را همچون سمبل یا مدل نمایشی پویو از وضعیت معاصر رومانی تفسیر کرده اند، اما با نظر به آنچه در بالا گفته شد، حضور رومانی و اساسا جهان بزرگ تر ...
ماجرای اشغال موصل توسط داعش به روایت یک زن
متخصصی در این زمینه پیدا کنیم. بالاخره موفق شدم به جلسه امتحان بروم اما نمی توانستم تمرکز کنم. پدر و مادرم ریسک یزرگی کرده بودند که همراه من آمده بودند و من مدام در این فکر بودم که اگر دستگیر شویم چه بلایی سرمان می آید. از امتحان قبول شدم اما نمره ام برای تحصیل در رشته پزشکی کافی نبود. رویاهای من دیگر آن جا تمام شد. زندگی تحت داعش بسیار سخت شده بود. تا مهر آخرین چیزی که در ذهن داشتم آرزوها ...
بعد تو ضرب المثل شد، دختران بابایی اند ...
...: اُسکُتی یا جاریة! فقد آذیتنی بِبُکائِک ؛ ای کنیز! ساکت باش، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم. آن نازدانه بیشتر اشک ریخت. دیگر بار آن مرد گفت: اُسکُتی یا بنتَ الخارجی ؛ ای دختر خارجی! ساکت باش. حرفهای زجر دهنده آن مزدور، قلب دختر امام علیه السلام را شکست. رو به سر پدر نمود و گفت: یا ابتاه قَتَلوکَ ظُلماً و عُدواناَ و سَمُّوک بالخارجی ؛ ای پدر! تو را از روی ستم و ...
مقتول خواست خودم را معرفی کنم
تا این کابوس ها و عذاب وجدانت تمام شود. من هم بالاخره به حرفش گوش کردم و تصمیم خودم را گرفتم تا خلاص شوم. 20روز پیش بود که به تهران آمدم و دوشنبه تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. البته دلم برای بچه هایم تنگ شده است. سال هاست که آنها را ندیده ام.
از چهارباغ تا کریمخان
فقط برای جلسات خصوصی تر با بچه هاست نه مدیریت عاملی، مقابل ما می نشیند که تعریف کند چه مصائبی در انتظار هر استارت آپ ایران است؛ حتی اگر هم مثل بیپ موفق باشد. سال 56 در اصفهان متولد شده. 21 سالگی نقطه عطف زندگی اش است. چهار سال قبل از آن پدرش دچار سکته مغزی می شود و با سه سکته دیگر در یک فرآیند مرگ تدریجی 17ساله قرار می گیرد؛ فرآیندی که تمام اندوخته چندساله پدر را نیست می کند. همین موضوع باعث ...
آقایان غربگرا؛ منتظر چه هستید؟
از آقایان علما در قم، نگران مسئلۀ سلامت مردم هستند؛ اجازه دهید من چند آمار را به محضرتان اعلام کنم؛ در ایران طبق آمار 47% مرگ ومیرهای غیر واگیر، به بیماری های قلبی و عروقی اختصاص دارد؛ یعنی دلیل 47% مرگ ومیرها، بیماری های قلبی و عروقی است و این مورد قبل از تسلط و سیطرۀ مدرنیته وجود نداشت؛ شاید در دوره های قبل، بیماری های واگیر داشتیم –مثل سل فراگیر و وبای فراگیر می آمده که آن هم بسیار محدود بوده ...
از آق قلا تا سوته همراه با سختی های تبلیغی یک طلبه (بخش نخست)
خوشحال شدم . بچه ها هم وقتی من را با لباس ورزشی و کفش کتونی دیدند تعجب کردند ولی من اصلاً به روی خودم نیاوردم.فوتبال بچه ها خیلی خوب بود ولی من کم نیاوردم چون اهل بازی بودم و مخصوصاً در پینگ پونگ که کمی بعدتر در مسجد راه انداختیم بدون رقیب .جو بازی با بچه ها باعث شده بود که پدر و مادر ها هم به مسجد کشیده شوند. بچه ها در فصل تابستان تا ساعت 11 شب در مسجد می ماندند و این برای خیلی از مردم جای تعجب ...
کسی نمی تواند راجع به تسلیحات ایران حرفی بزند
عظیم زن های پایین شهر قم در حالی که شمشیر و عکس امام در دستشان بود با فریاد یا مرگ یا خمینی وارد صحن شدند. ورود این زن ها هیجانی را میان همه مردم به وجود آورد. اصرار مردم این بود که آقا مصطفی اجازه دهد مردم از صحن خارج شوند و او هم در یک لحظه با دست خود به سمت در جنوبی اشاره کرد که با این اشاره جمعیت بیرون ریخت و به سمت پل و خیابان حرکت کرد. شعار جمعیت یا مرگ یا خمینی بود و در نزدیک چهارراه راه آهن ...
حکایت اندیشمندی که سادگی و بی آلایشی را تفسیر کرد
خبرگزاری فارس – صاحب یزدانی فائز: سخن از روحانی شهید، حجت الاسلام والمسلمین شیخ رفعت الله حامدی است، آنکه که چنین روزهایی در سن 65 سالگی به لقاء الله پیوست. پدر و پدربزرگ وی از علمای متعهد روزگار خود بودند. رفعت الله از هفت سالگی آموختن قرآن و ادبیات عرب را نزد پدر آغاز کرد. او پس از دوران متوسطه، به علوم حوزوی علاقه پیدا کرد و از این رو، وارد حوزه علمیه زادگاهش، میانه شد ...
نقش پسر بزرگ امام در سا مان دهی نهضت چه بود؟
. از سویی نزدیکی منحصربه فرد وی به رهبر و بنیانگذار نهضت قابل بررسی است که هرچند به عنوان مطیع محض اوامر امام، اما به عنوان مشاوری تاثیرگذار و صاحب نظر برای ایشان بودند. مرحوم احمد خمینی از نزدیکی و عشق میان سید مصطفی خمینی و امام اینگونه می گوید: من گاهی می گفتم که این محبت از صورت علاقه فرزند و پدری خارج شده است. در تمام سختی ها با امام بود و هرگز در مقابل مشکلات امام بی تفاوت نمی ماند ...
آخر، عمرم پشت میکروفن رادیو تمام می شود
همگام با دانش روز، تمام ابزار ها را به خصوص در زمینه رسانه ها یاد بگیرم. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید من این نو آوری را در روزنامه نگاری ام هم داشتم؛ وقتی که برای نخستین بار با کامپیوتر 20سال پیش صفحه بندی انجام دادم و به جای چسباندن مطالب به صفحه روزنامه با کامپیوتر اپل صفحه بندی انجام دادم. این است که معتقدم اگر من هر لحظه فکر و ابزاری تازه نداشته باشم یعنی من دیگر ژورنالیست نیستم و ...
تئاترِ وانموده ها: بیگانگی، بازیگوشی و اضطراب
بار بر بستری از گزاره های فلسفی و هستی شناسانه در حوزه روایتگری تئاتر استوار کرده است. به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شرق، این یک پیپ نیست با تأثیر عمیقی که از زیبایی شناسی آثار رنه ماگریت ، نقاش شهیر بلژیکی، دارد، باید در امتداد دو اثر دیگر مساوات یعنی خانه- واده و بی پدر مورد خوانش قرار گیرد؛ کوششی در جهت رسیدن به نوعی بازنمایی اضطراب بر صحنه. هرچند مساوات در تمام طول ...
مرگ از آسمان به زمین می آید
زد و تمام بدنش در یک لحظه سوخت و به از بالای پشت بام به روی زمین پرت شد و مرد.... در ملک آباد، افراد زیادی با طعم برق به کام مرگ رفتند. مثل زن پیرمردی که به ما اجازه می دهد تا از روی پشت بام خانه اش از نزدیک این غول های بی رحم آهنی را ببینیم: ... زنم بالای پشت بام بود که سیم دکل افتاد روی دستش و برق با شدت از بالای پشت بام به روی زمین پرتابش کرد و جا در جا مرد... مرگ تنها ...
قدرت دفاعی ما باید بازدارنده باشد
دست داشتند و فریادشان "یا مرگ یا خمینی" بود، از درب شمالی صحن وارد شدند و با ورود زن ها یک هیجانی را در میان زنها به وجود آورد، اظهار مردم این بود که مرحوم حاج آقا مصطفی اجازه بدهد مردم از صحن خارج شوند ایشان در یک لحظه ای با دست به سمت درب جنوبی اشاره کردند و با این اشاره جمعیت بیرون رفت. رئیس جمهور ادامه داد: مردم به سمت پل آمدند و وارد خیابان تهران شدند شعار جمعیت "یا مرگ یا خمینی" بود ...
نمکی که کودکان معلول بر زخم مادر یاسوجی می پاشند/ آب در دل مدیران تکان نمی خورد
، بازی با برادرش ابولفضل و شیرین زبانی برای پدر و مادرش و ...داشته باشد انگار رضا با تمام خوبی های دنیا بیگانه است آخر نه کسی را می شناسد و نه از دنیای پدر و مادری چیزی میداند. گریه رضا با تمام کودکان دنیا متفاوت بوده خبری از هق هق کردن نیست انگار با “اشک ریختن” قهر است شاید هم می داند دل مادرش بارانی است و با اشک هایش هزار راه نرفته را می رود شاید هم می خواهد اشکی نباشد تا دل زنگ زده پدر ...
غواص شهیدی که معروف به حسن سرطلا بود +عکس
سالگی موهای طلایی حسن را می بافتم.... موهای حسن، طلایی و خیلی زیبا بود؛ تا زمانی که او هفت ساله بود، موهایش را می بافتم و آن را با روبان قرمز رنگ می بستم؛ بعد که به مدرسه رفت، موهایش را کوتاه کردم و تا الان نگه داشتم؛ با اینکه دختر هم داشتم اما دلم نمی آمد موهای قشنگ حسن را کوتاه کنم. پدرم روحانی بود و در واقع تمام اقوام دور و نزدیک ما مذهبی و مؤمن هستند؛ منزل ما نزدیک مسجد محله بود؛ به ...
اعترافات تکان دهنده قاتل 75 ساله/ قاتل : لطفا مرا اعدام کنید
در آخر با همان اره برقی سر را جدا کردم تا جایی که می خواستم صورت را هم قطعه قطعه کنم که یک لحظه دلم سوخت. خیلی خسته شده بودم و تصمیم گرفتم استراحت کنم حدود ساعت چهار صبح بلند شدم و بدن عروسم را مصلح کردم و تکه های جنازه ها را به داخل کیسه ریختم که برای حمل و نقل به مشکل نخورم. اون لحظه به این فکر نکردی که سر کسی را جدا می کنی که یک عمری بزرگش کرده بودی؟ تو حالت عادی نبودم و ...
چگونه از بروز بیماری قلبی نوزاد پیشگیری کنیم؟
تواند در بروز بیماری های قلبی نقش ایفا کند اما همیشه این گونه نیست. انجام آزمایش های ژنتیک می تواند به تشخیص و پیشگیری از بیماری کمک شایانی کند ولی باید توجه داشته باشیم که هنوز در سراسر دنیا نتوانستند نقشه برداری دقیقی از ژنتیک افراد انجام دهند که بتوان تمام بیماری های قلبی را تشخیص داد. سابقه مرگ بر اثر بیماری های قلبی در سنین پایین یکی از مواردی است که پدر و مادر باید قبل از بارداری ...
طبیب خاص ناصرالدین شاه، نماینده لارستان در دوره ی نهم مجلس شورای ملی
وی به سبب توفیق در معالجۀ بیماری بواسیر ناصرالدین شاه، در زمرۀ پزشکان خاص وی جای گرفت. هنگامی که به امر شاه به مداوای امین السلطان، صدراعظم وقت می پرداخت با او عهد مودت بست و طبیب مخصوص و ملازم صدراعظم گردید..... شیخ محمد خان احیاء الملک در سال 1243ه.ش در تهران به دنیا آمد. پدر وی، علینقی زرگرباشی ملقب به صنیع الممالک فرزند ابوطالب زرگر اصفهانی در سال 1258ه.ق متولد شد. علینقی زرگرباشی ...
این سگ هار چند قربانی دیگر باید بگیرد تا قلاده اش آماده شود؟!
بازی نهنگ آبی برای این صحنه شوم آماده شدند و به استقبال مرگ رفتند. این نخستین بار نیست که فضای مجازی قربانی می گیرد. همیشه همین بوده که هیاهویی می شود، یکی دو روزی آسیب شناسی و فلسفه بافی و بعد... همه چیز تمام می شود! به راستی مسئولیت کسانی که در این عرصه ها سمت های مهم و قانونی را به دست آورده اند چیست!؟ پدر ها و مادرهای بی خبر از همه چیز چه باید بکنند و مدیران ارشدی که بر مناصب تکیه زده اند ...
کسی نمی تواند راجع به تسلیحات ایران حرفی بزند
بود و آقا مصطفی بالای منبر نشست و سخنران ها پای منبر ایستاده سخنرانی می کردند. چند نفر صحبت و ماجرای شب گذشته را بیان کردند و هر لحظه جمعیت زیادتر می شد. کسی نمی دانست باید چه کار کند، کجا برود و چه اقدامی انجام دهد. در این میان جمعیت عظیم زن های پایین شهر قم در حالی که شمشیر و عکس امام در دستشان بود با فریاد یا مرگ یا خمینی وارد صحن شدند. ورود این زن ها هیجانی را میان همه مردم به وجود ...
روحانی: مصطفی خمینی امید انقلابیون بود
سخنرانی می کردند. چند نفر صحبت و ماجرای شب گذشته را بیان کردند و هر لحظه جمعیت زیادتر می شد. روحانی ادامه داد: کسی نمی دانست باید چه کار کند، کجا برود و چه اقدامی انجام دهد. در این میان جمعیت عظیم زن های پایین شهر قم در حالی که شمشیر و عکس امام در دستشان بود با فریاد یا مرگ یا خمینی وارد صحن شدند. ورود این زن ها هیجانی را میان همه مردم به وجود آورد. اصرار مردم این بود که آقا مصطفی اجازه ...
حاج آقا مصطفی به عنوان مشاور امین امام، امید همه انقلابیون در به ثمر رسیدن نهضت بود
انجام داد که در این بین حضور جمعیت عظیمی از زنان پایین شهر قم که با در دست داشتن عکس امام و شعار یا مرگ یا خمینی، با شمشیر وارد صحن شدند، هیجانی را در میان مردم به وجود آورد و اصرار مردم بر این بود که اجازه بدهند از صحن خارج شوند و به خیابان ها بریزند که در یک لحظه با اشاره دست حاج آقا مصطفی مردم با شعار یا مرگ یا خمینی به خیابان ریختند و با دخالت نظامی ها ، عده ای از مردم به شهادت رسیدند و آن حادثه ...