ماجرای پدری گیلانی که با خدا بر سر دارایی هایش بده بستان کرد - پایگاه اطلاع رسانی سیما
ماجرای پدری گیلانی که با خدا بر سر دارایی هایش بده بستان کرد
سایر خبرها
انباری خاک خورده ای که به هنرکده تبدیل شد
بانو نشستم. تحصیل بعد از 22 سال و آمادگی برای ورود به دانشگاه/ پدرم قهرمان زندگی من است فارس: با فوت همسرتان چه اتفاقی برای شما و فرزندان تان افتاد؟ حاجی زاده: برای من که از اول خانه دار بودم زندگی بدون همسرم که تکیه گاه و ستون خانواده بود بسیار سخت شد. اصلا تا مدت ها نمی توانستم باور کنم که همسرم دیگر نیست تا حدی که قبول نکردن واقعیت ها باعث گوشه نشینی و ناامیدی ...
داستان باورنکردنی سرمربی شریف از لیگ قهرمانان تا پیوستن به ارتش اوکراین
نبردها احتمالاً 120 کیلومتر از جایی که ما هستیم فاصله دارند. اما تصمیمم را گرفتم پس همه چیز خوب است. من نمی ترسم." "من در جوانی در ارتش بودم – انجام آن برای دو سال اجباری لازم بود اما آنجا واحدی برای ورزشکاران بود. دو ماه به ما آموزش تئوری دادند و بعد از آن نحوه کار با اسلحه را یاد گرفتیم. اما خیلی وقت پیش بود، نمی توانم بگویم در استفاده از سلاح گرم مشکلی دارم اما می دانم چگونه از آنها ...
قیمت خودرو
می کرد، وی در تحقیقات به ماموران گفته است: خانم صبور جواب تلفن همراهم را نمی داد که نگران وی شدم، خانم صبور حتی درِ خانه را به روی سرایدار ساختمان نیز باز نکرده بود. پس از گشودن در خانه، دیدم همسرم بی حال در پذیرایی افتاده که به سرعت با اورژانس تماس گرفتم. تحقیقات نشان داد تلاش تکنسین های اورژانس نیز برای احیای خانم فکور صبور که ظاهراً اقدام به مصرف 100 عدد قرص آرام بخش کرده بود، نتیجه نداده است ...
مأموریت اینترپل برای دستگیری قاتل تاجر ایرانی
واقع در شمال تهران زندگی می کند. روز گذشته، قرار بود پدرم به همراه یکی از دوستانش به نام افشین به یک طباخی بروند و کله پاچه بخورند، اما بعد از آن دیگر از پدرم خبری نشد، هر چه با تلفن همراهش تماس می گیرم، خاموش است. نگران او شده و به خانه اش رفتم، اما کسی در را باز نکرد. خودروی او هم در پارکینگ نبود وقتی از پیدا کردن پدرم مأیوس شدم، تصمیم گرفتم از پلیس کمک بگیرم. با شکایت مرد جوان ...
مادر دهه شصتی برازجانی که 8 فرزند دارد
خاطرات شیرینی در ذهن دارد، ادامه می دهد: فرزند پنجم خانواده، اسرا، در مسیر رسیدن به بیمارستان و در ماشین به دنیا آمد و با وجود ترسی که بر شوهر و همراه مان غالب شده بود؛ ولی زایمان بسیار راحت و بدون دردسری را گذراندم. فضای صمیمی مادر و فرزندان را با چند دقیقه کنار آن ها بودند به خوبی می توان برداشت کرد و وقت گذاری بیش از حد مادر برای توضیح، کمک و توجه به تک تک فرزندان خانواده باعث شد که در ...
کلاژی از زندگی فروغ در تئاتر
به گزارش بولتن نیوز ، محسن اردشیر نویسنده و کارگردان نمایش خانه سیاه است درباره شکل گیری ایده این اثر نمایشی که در ارتباط با زندگی و اشعار فروغ فرخزاد است، گفت: در هر اثر نمایشی نیاز کارگردان او را به سمت مسئله ای رهنمون می سازد. فرایند طرح نمایش در حقیقت از ریشه های بسیار قبل تر در من رشد کرده بود چون در نوجوانی توسط خواهرم با فروغ فرخزاد آشنا شده بودم و این آشنایی که تا به امروز در من هست باعث ...
گفت و گوی ویژه با زلزله استقلال: به خاکسپاری برادرم نرسیدم/کاپیتان بودم می ترسیدم بازی نکنم/بازیکن تیم ...
10 گل می خوردند. اینها را گفتم که بگویم اگر رایکوف حرفی می زد واقعا درباره اش فکر می کرد. فارس: ظاهرا خود شما را هم جریمه کرده بود... بله، من یک ماشین BMW خریدم و از کمپانی مستقیم به تمرین رفتم.آن روز وقتی از رختکن خارج شدم مرتب ماشینم را نگاه می کردم، رایکوف من را دید و گفت ماشین برای تو است؟ گفتم بله، گفت وقتی تمرین تمام شد نرو کارت دارم. بعد از تمرین تا ساعت 9 شب منتظر ...
قتل تکان دهنده در مشهد، برای خرید لوازم خانگی!
خانوادگی مرا رها کرد و به همراه چهار فرزندم به منزل پدرش رفت چرا که من اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی داشتم و همواره برای فروش لوازم خانه با او درگیر می شدم. من برای تامین هزینه های اعتیاد همه ظرف و ظروف و لوازم خانگی را فروخته بودم و آنها را اذیت می کردم تا جایی که حتی برای آزاردادن همسرم، گم شدن او را به پلیس گزارش دادم با آنکه می دانستم به خانه پدرش رفته است. خلاصه اعتیاد زندگی ام را به آتش ...
قتل برای تهیه لوازم خانگی منزل!
شدم و دست و پاهایش را با طنابی که از قبل آن جا گذشته بودم، محکم بستم. بعد هم زمانی که به زور و تهدید رمز کارت بانکی اش را گرفتم، او را با دستمال خفه کردم و با برداشتن کلیدهای فروشگاه پیکرش را به داخل آشپزخانه کشاندم و فرش کهنه را به دورش پیچیدم و با پارچه ها، طناب پیچ کردم. متهم این پرونده جنایی که در حضور قاضی محمود عارفی راد جزئیات این جنایت تکان دهنده را بازگو می کرد، در ادامه ...
خانه تکانی اساسی به لطف واکسن
. تنها کار می کند و سراغ شرکت خدماتی نمی رود: پنج سال قبل وقتی بیکار شدم تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم. آبدارچی بودم و خیلی از کارمندان شرکت من را می شناختند و چند بار هم برای نظافت خانه هایشان رفته بودم. بعد از اینکه بیکار شدم تماس ها ادامه پیدا کرد. بهمن و اسفند تماس ها بیشتر بود و خرج زندگی در می آمد و با همین کارگری برای دخترم جهیزیه گرفتم. اما با آمدن کرونا اوضاع عوض شد ...
پنج شنبه های شهدایی| تاسوعایی که برای علی و رقیه، بوی پدر می دهد
مسر من هم جزئی از آنها بود در کانالی در منطقه شیخ سعید حلب، اسیر دشمن شده اند و درگیری سختی بین آنها اتفاق افتاده است، بعد از آن گفته شد احتمالاً همگی آنها به دست نیروهای داعش اسیر شده اند ولی هیچ کس خبری از آنها نداشت. خانم حسینی ادامه داد: همزمان با این اتفاق متوجه شدم که باردار هستم، خبر خوشی که هیچ وقت نتوانستم به گوش همسرم برسانم و بعد از 6 ماه انتظار زجرآور و پر از درد و غم که با ...
حضور پررنگ رابعه اسکویی در خاکسپاری زهره فکور صبور | رابعه اسکویی توجه همه را جلب کرد
21 شب گذشته با حضور در محل با پیکر بی جان خانم زهره فکور صبور مواجه شدند. همسر مرحومه صبور:خانم صبور جواب تلفن همراهم را نمی داد، پس از گشودن در خانه، دیدم همسرم بی حال در پذیرایی افتاده که به سرعت با اورژانس تماس گرفتم. تحقیقات نشان داد تلاش تکنسین های اورژانس نیز برای احیای خانم فکور صبور که ظاهراً اقدام به مصرف 100 عدد قرص آرام بخش کرده بود، نتیجه نداده است. ...
عکاسی از تاریک و روشن زندگی
همسر نکرده که چرا به جبهه می رود بلکه می گوید: اگر برای دفاع از کشور نمی رفتند آن گاه احساس سرشکستگی می کردم. هنگام جنگ، زندگی بر من سخت گذشت. من در اصفهان غریب بودم و همسر یکی از دوستان حسن آقا به من سر می زد. با این حال هیچ گاه خانه ام را ترک نکردم و بر زندگی در شرایط دشوار تعهد داشتم. با آنکه سال ها از جنگ می گذرد و مجروحیت همسرم از آن روز ها به یادگار مانده، اما هرگز به دنبال کارت ایثارگری خود ...
پست غم انگیز نفیسه روشن برای زهره فکور صبور +عکس
.... مخصوصا در فصل های پر سفر که هیچ خبری از مرخصی نیست. فصل هایی مانند تابستان یا عید نوروز. گاهی اوقات من، هم مرد خانه ام و هم زن خانه. یکسری مسئولیت ها بر دوش خود من است. اوایل ازدواج پول آب و برق خانه را نمی دادم و منتظر می نشستم که خودش بیاید بدهد اما بعد از یک مدت متوجه شدم که پرداخت نکردن قبض ها می تواند منجر به قطع شدن آب و برق شود. (خنده) خیلی سخت است. نفیسه روشن ...
جزئیات تازه از خودکشی زهره فکور صبور
جوانی در یک خانه در خیابان دولت، خیابان برادران رحمانی به مرکز فوریت های پلیسی 110 اعلام شد که به سرعت ماموران پلیس در محل حاضر شدند. ماموران با حضور در محل با پیکر بی جان زهره فکور صبور مواجه شدند. آنها در تحقیقات اولیه سراغ مردی رفتند که خود را همسر زهره معرفی کرد. او در تحقیقات نخست به ماموران گفت: همسرم پاسخگوی تلفن نبود، نگران شدم. از سرایدار خانه خواستم پیگیر شود که در را روی سرایدار هم باز ...
هواداران استقلال دیوانه ام کردند!/ موبایلم از پیغام های زیاد نزدیک بود خراب شود/ به زبان فارسی می توانم ...
راهی پسکارا شوم؛ جایی که “زدنیک زمان” مربی بود. من ایده او در فوتبال را دوست داشتم حتی اگر جلسات تمرینی خسته کننده بود. من چهار بازی اول را با هدایت او انجام دادم و بعد اخراج شد و من از ترکیب کنار گذاشتم. باشگاه های ایتالیایی زیاد بازیکنان را قرض می دهند تا آنها تجربه کسب کنند. من لزوماً این کار را مثمر ثمر نمی دانم اما این مسیر من بود و چیزی بود که به رشد من کمک کرد. اولین باری که ...
آخرین جزئیات از درگذشت زهره فکورصبور
سرایدار ساختمان نیز باز نکرده بود. پس از گشودن در خانه، دیدم همسرم بی حال در پذیرایی افتاده است که به سرعت با اورژانس تماس گرفتم. آخرین پست اینستاگرام زهره فکورصبور این هنرمند در آخرین پست اینستاگرامی خود نوشته است: بسیار روز خوبی داشتم بعد از سال ها در کنار عزیزان اصفهان و گروه خوب برنامه زنده رود، الهی همیشه خدا هوای دل تک تک دوستان رو داشته باشه. زهره فکورصبور در ...
معلمی که خانه اش را وقف کتابخانه کرد
بچه های محله بود و نیازشان به مطالعه را تأمین می کرد. اکنون 12 سال از آن روز ها می گذرد و مجموعه به همت همان گروه خودجوش و جوانان جهادی کارش را ادامه می دهد، البته با 10 هزار جلد کتاب و 3 هزار عضو. محل ابتدایی کتابخانه شبستان مسجدالرضا (ع) بود و بعد ها به مغازه ای در همان نزدیکی انتقال داده شد و حالا قرار است فاطمه بیات که معلم است، نیمی از مساحت یکی از طبقات خانه اش را وقف کتابخانه کند. هفته ...
تاکسی ران امانت دار در تبریز/خزانه خدا خالی نمی شود
ئیس تاکسیرانی رابطه خیلی خوبی دارم، از این رو با خودم گفتم که تا اینجا آمده ام، هم او را می بینم و هم این سکه ها را به خودش تحویل می دهم، همین کار را هم انجام دادم. آقای ابراهیم پور ادامه می دهد: داشتم با رئیس تاکسیرانی تبریز خوش و بش می کردم و امانتی ها را هم به او داده بودم که اطلاع دادند یک شخصی ادعای دارد که مقداری سکه در تاکسی جا گذاشته است؛ آن فرد را به داخل اتاق رئیس هدایت ...
همه چیز به جز جنگ متوقف شده است!
هر چیز و هر کس را از سر راه برمی دارند و گلوله ها در سینه ساختمان هایی می نشیند که تا چند روز پیش خانه بود. نشانی از آتش بس نیست. موشک باران خارکف ده ها غیرنظامی را کشته. آمارهای رسمی می گوید از روز پنج شنبه با شروع حمله روسیه به اوکراین، 136 غیرنظامی از جمله 13 کودک کشته و 400 نفر دیگر مجروح شده اند. ده ها هزار نفر به دنبال راهی برای گریختن از آتش جنگ آواره شده و میلیون ها نفر در پناهگاه ها پناه ...
شوهرم هووی 20 ساله ام را در خانه ای که من خریده ام ساکن کرده!
به گزارش تازه نیوز، زن 62 ساله در حالی که از همسر 70 ساله اش به اتهام ضرب و جرح و ازدواج مجدد شکایت کرده بود، درباره قصه زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 50 سال قبل زمانی که 12 سال بیشتر نداشتم پدر مرحومم مرا به عقد جمال درآورد اما چون من به سن قانونی نرسیده بودم، عقد ما به صورت محضری ثبت نشد و با همان صیغه محرمیت به خانه بخت رفتم. در طول زندگی مشترک هیچ گاه به این موضوع فکر ...
پایان شوکه کننده با قرص آرامبخش
اولیه سراغ فردی رفتند که خود را همسر وی معرفی می کرد. او در تحقیقات به ماموران گفته است: خانم صبور جواب تلفن همراهم را نمی داد که نگران وی شدم، خانم صبور حتی درِ خانه را به روی سرایدار ساختمان نیز باز نکرده بود. پس از گشودن در خانه، دیدم همسرم بی حال در پذیرایی افتاده که به سرعت با اورژانس تماس گرفتم. ساعت 20 روز سه شنبه پیکر این بازیگر از خانه به بیمارستان منتقل شد اما تلاش تکنیسین ...
قصه گوی بچه ها
بسیاری از نویسنده ها یکی از اتاق های خانه را تا سقف کتاب چیده و تنها جایی که می توان او را یافت میان همین کتاب هاست. وقتی وارد اتاق کارش می شوم حس می کنم به کتابخانه ای کوچک و دنج پا می گذارم، جایی که هزاران داستان و روایت بر کاغذ های سفید نقش بسته تا تعداد 139 کتاب و مجموعه داستان به نام جواد نعیمی منتشر شود. تمام پول توجیبی را کتاب می خریدم اولین سؤالم درباره آشنایی او با ...
نفوذی و بدوک از جعبه جادویی سرک می کشند + فیلم
داستان فیلم آمده است: در بحبوحه عقد و عروسی و چهارشنبه سوری و تحویل سال نو؛ اصلان و شمسی تصمیم گرفته اند به گنجی که زیر منزل مش اکبر است دست یابند و همزمان فرزاد پسر خاله ناف بریده یاسمن هم که خارج از کشور است، سر می رسد، همه برنامه ها بهم می ریزد. لحظاتی قبل از تحویل سال، اصلان و شمسی در زیر زمین محبوس؛ آب محله قطع و داماد گم می شود... گوهرخیر اندیش، حسن زارعی، محمود پاکنیت، مهدی فقیه، قاسم ...
خودکشی بعد از حضور در زنده رود ؟
مأموران گفته است: خانم صبور جواب تلفن همراهم را نمی داد که نگران وی شدم، خانم صبور حتی درِ خانه را به روی سرایدار ساختمان نیز باز نکرده بود. پس از گشودن در خانه، دیدم همسرم بی حال در پذیرایی افتاده که به سرعت با اورژانس تماس گرفتم. تحقیقات نشان داد تلاش تکنسین های اورژانس نیز برای احیای فکور صبور که ظاهراً اقدام به مصرف 100 عدد قرص آرام بخش کرده بود، نتیجه نداد و در نهایت پیکر وی برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد. ...
روایت دوچرخه سوارانی که از پتروشیمی جم تا خلیج گواتر را رکاب زدند
ای بدون شانه و عبور ماشین های سنگین ما را بر آن داشت تا روز چهارم بعد از رسیدن به بندر معلم مسیر را تا شهر میناب با خودرو عبور کنیم (مطابق برنامه قبلی و تصوری که از این مسیر داشتیم) و البته همین انتقال ابتدا به بندرعباس و سپس به شهر میناب با دوچرخه ها کل زمان روز چهارم را از ما گرفت و حتی فرصت نکردیم سواحل تیاب را بازدید کنیم. بعد از خریدهای لازم و خرید تیوب های اضافه شب را در یک ...
پدر مهربانی که در خون خودش غرق شد
اصابت می کند و در اثر خونریزی زیاد به شهادت می رسد. دکترها گفته بودند وقتی به او می رسند که در دریاچه ای از خون غرق شده بود. من خودم چند روز قبل از شهادتش در خواب دیدم که کسی ستون های خانه را می سوزاند و این زمانی بود که من مخالف رفتنش بودم و آن شخص به من گفت تا تو اجازه ندهی و رضایت بر رفتنش نداشته باشی ما این کار را ادامه می دهیم و همین باعث شد که برای جبهه رفتنش رضایت کامل داشته باشم. همسرم تعجب ...
از نیستی تا هستی
طراحی داخلی و معماری ساختمان فعالیت می کنند، همکاری می کنم و یکی از طراحان داخلی شرکت آن ها هستم. مطالعات تخصصی این رشته را در خانه عمران گذراندم. به لطف خدا پس اندازی دارم و می خواهم در همین حرفه سرمایه گذاری کنم. در گروه آموختم هدفمند زندگی کنم و برای زندگی و آینده برنامه داشته باشم. م حمد پیش از اعتیاد رشته جودو را به صورت حرفه ای کار می کرد، اما اعتیاد او را از ورزش نیز جدا ...
روایت های زندگی یک مبارز خستگی ناپذیر
، علی اصغر خادم مسجد را هم، با خود بردند! پیش خود تصور می کردند، که علی اصغر هم از مبارزان است! در راه مأموران، از علی اصغر می پرسند: تو چکاره هستی و برای چه به این منزل آمده بودی؟ علی اصغر هم می گوید: من خادم مسجد حاج آقا هستم! مأموران وقتی می فهمند که او خادم مسجد است، در راه آزادش می کنند. در کل هجوم مأموران به داخل خانه ما، مربوط به سال های دهه50می شود. اغلب بعد از سخنرانی های مروارید در مسجد ...
آرزویی که از پزشکی به استادی قرآن رسید
مجازی بود هنگامی که در جایگاه حاضر شدم، استرس داشتم اما تلاوتم خوب شد. وی به تشویق دوستان و همکلاسی هایشان به عرصه حفظ قرآن اشاره کرد و گفت: برخی از آنها را با کلاس های استاد فلاح پور آشنا کردم و به برخی دیگر، خودم چند سوره کوچک قرآن را یاد دادم و دیدم انگیزه دارند و آنها را نیز به منظور برنامه ریزی منظم با کلاس های استاد آشنا کردم. این حافظ و قاری نوجوان برای آمادگی بهتر در ...