فروکش استرس انفجار 42 گلوله تانک با یک ترکش - خبرگزاری فارس
سایر منابع:
سایر خبرها
سالروز شهادت مهدی باکری
سفارش می کرد. باکری در حفظ بیت المال و اهیمت آن توجه زیادی داشت، حتی همسرش را از خوردن نان رزمندگان برحذر می داشت و از نوشتن با خودکار بیت المال – حتی به اندازه چند کلمه – منع می کرد. وقتی همرزمانش او را به عنوان فرماندهی که مندرس ترین لباس بسیجی را مدت های طولانی استفاده می کرد مورد اعتراض قرار می دادند، می گفت تا وقتی که می شود استفاده کرد، استفاده می کنم. همواره رسیدگی به ...
طاهری: دربی شش تایی ها را در استادیوم دیدم/ به مجردها گفتم ازدواج نکنید، اخراجتان می کنم!
...> * تا اینکه فوت مرحوم نوروزی پیش آمد. - دقیقا زمانی که روی غلطک افتاده بودیم، متأسفانه کاپیتان مان را از دست دادیم که ضایعه بزرگی بود. ما امسال به دنبال این بودیم که حاشیه های تیم را کم کنیم، اما ضایعه سنگینی رخ داد و شاید تنها شانس ما این بود که در زمان تعطیلی بازی ها این اتفاق افتاد. اگر فوت هادی نوروزی در کوران مسابقات بود، ما به شدت و بیش تر از این متضرر می شدیم. برگشت بچه ها به حالت ...
هیاهوی دست فروش ها و پیاده روهای شلوغ خبر از آمدن عید می دهد
بود و مردم دورش جمع شده بودند چه هیاهویی بود. آن همه هیاهو برایم جالب بود کمی جلوتر رفتم دیدم دو برادر 20 تا 25 ساله پیک نیکی را درون وانت گذاشته با یک ماهی تابه بزرگ و تند و تند درحال سرخ کردن سمبوسه هستند. کمی جلوتر رفتم تا نوبتم شود پرسید آقا چند گفت دانه ای هزار تومان .سمبوسه ای خریدم و کمی سس تند قرمز روی آن ریختم کمی آن طرف تر همین بساط با دو برادری بود که پشمک می فروختند سه هزار تومان ...
گردان تک نفره/بخش دوم گفتگو با فرزند شهید زرین
گوشی از دستش افتاد و فرمانده وحشت زده فرار کرد که همان لحظه او راهم زدم که یکباره لشگر دشمن به هم ریخته و حالا دیگرنیروهای خودی هم توانسته بودند عقب نشینی کنند ، در همین لحظات بود که دیگرجای بنده لو رفته بود و یک خمپاره به محل اختفای بنده اصابت کرد، پدر تعریف می کند که چند متر رفتم بالا و آمدم زمین و دل و روده هاشانن میریزد بیرون. می گفتند که من آن لحظه خودم یک مشمایی داشتم، این ها را برداشتم و ...
خاکپور: بیانیه وزارت ورزش مغرضانه بود
به گزارش بولتن نیوز؛ محمد خاکپور یکی از چهره های اصلی تیم محبوب ایران در سال 1998 بود که مردم نسبت به آن علاقه فراوانی دارند. تیمی که حماسه ملبورن و ورزشگاه ژرلان شهر مونپلیه را ساخت. کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت های 1996 امسال به عنوان سرمربی تیم ملی امید روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت و ناجوانمردانه مورد بی مهری قرار گرفت. تیم ملی امید با وجود همه خوبی ...
چکناواریان: باید از این تفکر که همه چیز ایرانی باشد، بگذریم/ هیچ ارتشی نظم یک ارکستر را ندارد
داده که هر ارکستری که مستقل نبوده، از دست رفته است. ما دوست داریم اندیشه های خودمان را داشته باشیم و بر مبنای استقلال فکری خودمان عمل کنیم. حتی چند بانک هم برای بحث اسپانسرینگ با ما وارد مذاکره شدند اما ما به این خاطر که احساس می کردیم ممکن است استقلالمان را از دست دهیم ترجیح دادیم تا درآمد فردی و زودهنگام را فراموش کنیم. نوروزی ادامه داد: ما دوست داریم بچه ها حرفه موسیقی را به صورت ...
هنگام زیارت حرم ائمه(ع) خودم را در بهشت می بینم
...، می داند چه اندازه غذا بخورد. ایشان طوری غذا نمی خورد سنگین شود، این جور که ماها می دیدیم، غذا بسیار ساده بود، دو وعده را معمولاً با نان و چای سپری می کرد. صبح نان و چای با پنیر و گاهی این اواخر با مقداری گردو معمولاً غذای ایشان برای نهار کته بود یا آب خورشت یا نیمرو. در هفته، تنها دو مرتبه غذایی می خورد که گوشت داشته باشد. هر چند گوشتش را نمی خورد و بیشتر آب آن را روی برنج ریخته و نرم ...
شهید افغان مدافع حرم که غیرت و جوانمردی را به وصال دفاع از حرم مشق کرد/ تصاویر
می گوید: نماز اول وقت او ترک نمی شد. 20 روز بعد از رفتنش زنگ زد و گفت مادر حلالم کن، بی خبر رفتم. گفتم: فدای حضرت زینب سلام الله، هر بار صدای خودش را می خواست بشنود. او بعد از هشت سال بچه دار شده بود، دخترش فاطمه را خیلی دوست داشت. او در کودکی و نوجوانی قاری قرآن و اهل مداحی و روضه خوانی بود. استاد منشاوی و عبدالباسط را خیلی دوست داشت. سال های سال هر 10 شب محرم در خانه ما روضه و هیئت بود ...
بنیاد در آینه مطبوعات
های دفاع مقدس با نیروهای فریب خورده صدام به پایان رسانده و به درجه رفیع بازنشستگی نایل شده بود، اما تصمیم گرفت در دفاع مقدس دیگری همچون دفاع از حرم حضرت زینب(س) شرکت کند، بنابراین پس از دو ماه که از دوران بازنشستگی اش سپری نشده بود راهی مبارزه با تکفیری ها شد و طولی نکشید که شهادت نصیبش شد. این شهید بزرگوار در سال 1347 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود و به عنوان بسیجی وارد سپاه شد در ...
بنیاد در آینه مطبوعات
دفاع مقدس به نسل جوان یکی از اهداف برگزاری یادواره های شهداست. خراسان پنج شنبه 20/12/94 درجمع ساده و صمیمی خانواده شهید مدافع حرم محمدی مفرد گفت نمی خواهی پدر شهید باشی؟ هنوز پیراهن مشکی اش را از تن در نیاورده، گاهی اما لبخند روی لبانش هست. پس از خوش و بش و احوال پرسی های معمول کنارش می نشینیم. رو به رویمان قاب عکس بزرگی از آقا جواد و ابوالفضل یکی دوساله اش ...
بنیاد در آینه مطبوعات
، حال و هوایشان را عاشورایی کرده بود و چشم هایشان را نمناک و این چشم های نمناک گاه به سوی حاضرانی خیره می شد که توان فرو خوردن بغض هایشان را نداشتند و در غم فراق عزیزانشان که هنوز خیال بازگشت و پایان گمنامی ندارند، ناله می کردند. برای دانشجویان امروز که هیچ کدامشان چیزی از روزهای حماسه و دفاع مقدس ندیده اند و تنها با شنیدن خاطرات، آن دلاوری ها را برای خود تجسم کرده اند، کمی سخت بود درک این حسرتی که ...
خداحافظی با چرخی های هوس انگیز...
می چرخد؟ ، باز می گوید خدا را شکر، می گویم زن و بچه چی؟ آن ها مشکلی ندارند با این کار و کاسبی؟، می گوید نه، چند سالی هست که ازدواج کرده و حالا یک بچه دارد، یک دختر یک سال و خورده ای، می گویم، تولدش کی بود، به دور و بر نگاه و مکث می کند، چند دقیقه ای باید بگذرد، می گوید تولدش همین چند وقت پیش بود، دی این طور ها. همه چرخی ها البته چرخی نمی مانند، این را راننده ماشینی که چهار تا مسافر زده و ...
به مجردها گفتم ازدواج نکنید، اخراجتان می کنم!
بود بازی می کردم. بسکتبال هم بازی می کردم و همین اقای مشحون که رئیس فدراسیون بسکتبال است، معلم ما بود که البته او مرا یادش نمی آمد و چند وقت پیش نشانه هایی به او دادم، مرا یادش آمد. فوتبال را هم دوست داشتم و با اقوام دائما بازی های پرسپولیس را به استادیوم می رفتیم و بازی ها را می دیدیم. با این حساب شما باید بازی تاریخی 6 بر صفر پرسپولیس مقابل استقلال را در سال 52 به یاد داشته باشید ...
پیشنهاد استقلال را بخاطر بعضی افراد رد کردم
بهتر است. ببینید مسلما من هراسی از 5، 6 نفر بوقچی ندارم. اولا که در شرایط کنونی کشورمان خوشبختانه ظرف چند دقیقه ارازل اوباش را جمع می کنند دوره لات بازی به اتمام رسیده و فیلم هایی که نیروی انتظامی منتشر می کند نشان می دهد آنهایی که با قداره دیگران را تهدید کرده اند یا آفتابه به گردن سوژه خنده مردم شده اند یا پای چوبه دار ضجه می زنند. پس این تصور ایجاد نشود که دو تا بوقچی با دو تا مصاحبه تلویزیونی ...
نا گفته های صالحی از مذاکرات محرمانه دمشق
؛ باید صبر کرد تا عربستان رویکردش را عوض کند. به هر حال، وزارت امور خارجه می خواست این فضا را تلطیف کند. بنده دو یا سه بار پس از پافشاری بر موضع خود به عربستان رفتم البته عمدتا برای شرکت در جلسات سازمان کنفرانس همکاری اسلامی. بالاخره بنده، توضیح دادم که برادر پادشاه فوت کرده و نرفتن به مراسم، به مصلحت نیست. وقتی همه می روند که تسلیت بگویند، ایران هم بهتر است برود و تسلیت بگوید. صالحی با اشاره به جزئیات ...
وقتی جمشید مشایخی با آتش سیگار تنبیه شد / آرزوی شنیدن خبر پایان جنگ در جهان
در آن زمان با بچه های همسایه بازی می کردم. کم کم روروک و سه چرخه جای خود را به فوتبال و والیبال داد. تابستان ها در رودخانه جاجرود به ماهیگیری می پرداختیم. به چه مدرسه هایی رفتید؟ اوایل در پارچین مدرسه می رفتم. پدر یک سال من را دبیرستان البرز گذاشت. یک سال آنجا بودم تا این که پارچین هم دبیرستان برپا کرد. سه سال متوسطه را پارچین رفتم. سپس دبیرستان نظام رفتم و پس از آن ...
پدر از باند مهدی هاشمی آزارهای فراوانی تحمل کرد
شدند و بعد شروع به تهدید کردند که اگر خواسته های ما را برآورده نکنید، هر چه دیدید به گردن خودتان است و رئیس کمیته اصفهان را که فردی به نام مهندس بحرینیان بود، صبح که از خانه اش بیرون آمد، با بیش از 40 گلوله ترور کردند! این کارهای زشت، قتل ها و غارت ها را ادامه دادند و در قهدریجان اصفهان فجایع زیادی را به بار آوردند و افرادی را کشتند و در چاه انداختند! این مصائب پدر مرا در همان سال های اول انقلاب پیر ...
مداحان قدیم کتابی بودند، الان اینترنتی شده اند
گفت یک سال او هر روز با من منبر داشت، او در این یک سال یک خط شعر تکراری نخواند. حالا آن مداحان کجا هستند؟ چند تا واعظ مانند آقای فلسفی الان داریم؟ آن زمان باید کتاب مطالعه می کردند، الان اینترنت را باز می کنند هر چه بخواهند برایشان حاضر است، مانند سفره بازی است که نان در آن سفره قرار گرفته است، ولی در عین حال ما تنبل شدیم، نمی دانم چرا؟ سازمان امنیت گفته بود سازگار را هر جا ...
ماجرای آزاده شهیدی که پیکرش پس از سال ها زیر خاک و آفتاب بودن، سالم ماند
روم که برایت کمک بیاورم. رفتم زیر لودر دیدم یک مجروح دیگر هم هست. یک شبانه روز آنجا بودیم. با همدیگر آشنا شدیم. اسمش علیرضا ریاحی از بچه های بندرگز بود که هنوز هم با هم رفت و آمد داریم. عراقی ها آن قسمت خاکریز را گرفتند و به ما نزدیک شدند. سپس خاکریز بعدی را هم گرفتند. اگرچه 15 روز بعد از آن بچه ها عملیات کردند و همه ی منطقه را گرفتند. ما حدود 48 ساعت آنجا بودیم. فکر کردم شاید عملیاتی ...
صالحی: رویکرد من در سیاست خارجی شبیه آقای ظریف است /مگر می شود مشایی با آمریکایی ها مذاکره محرمانه داشته ...
پیش می رفت. چند بار در سوئیس و بعد در نیویورک همدیگر را دیدیم تا اینکه این یادداشتِ تفاهم را تکمیل کردیم. مذاکرات ژنو و اتیوپی را هم تایید می کنید دیگر؟! بله، البته ژنو نبود، جلسه در زوریخ انجام شد. اتیوپی به دلیل روابط نزدیکش با آرژانتین انتخاب شد؟ خیر، اتیوپی به دلیل برگزاری کنفرانس اتحادیه آفریقا که در آنجا برگزار می شد، انتخاب شد. اتحادیۀ آفریقا هر سال ...
قلعه نویی سکوتش درباره اتفاقات استقلال را شکست؛ روزی نقاب دوروها می افتد و همه می فهمند استقلالی واقعی ...
فوتبال هم خیلی خوب نبود. * :با رستوران داری چه کار می کنید؟ چند سال قبل ملکی را خریدم که مدت ها بی مصرف افتاده بود. با دوستان نشستم و صحبت کردیم و گفتیم اینجا را رستوران بزنیم و یک دفتر هم در آن درست کنیم تا کارهایمان را انجام دهیم. البته اینجا از نظر درآمد چیزی ندارد. ولی 60 نفر از کنار آن نان می خورند که این از هر چیزی برای من مهم تر است. خیلی مواقع حقوق آنها را از جیب ...
پرچم اسلام با ارزش تر از خون فرزندان من است
هشترود آذربایجان شرقی هستیم. علی فرزند اول خانواده بود. او را بسیار دوست داشتم. آن قدر که در راه اهل بیت و در راه دین هدیه اش کردم. همیشه به او کادو می دادم و می گفت مامان بچه ها فکر نکنن که من حضرت یوسف شمایم. روزهای آخر که آمده بود پیشم، یک هدیه به آقا پسرش دادم گفتم علی جان اینم برای خودت می دهم، هدیه پسرش را تنش کرد و گفت: برای خودم بمونه رفتنی می برم. گفت چون برادرهام اینجا هستند نمی خواهم ...
فرهنگ در رسانه
و تهیه کننده فیلم بادیگارد، پژمان لشگری پور، به دولتیان شدیدتر می شود. با این حال در نخستین جشن تقدیر از برگزیدگان سینمای فجر انقلاب و پنجمین جشن سینمایی ققنوس ابراهیم حاتمی کیا چهره این مراسم می شود که علاوه بر دریافت چند جایزه، بارها توسط حاضران مورد تشویق قرار می گیرد. البته حضور او در این مراسم با یک سخنرانی صریح همراه بود. حاتمی کیا شاید سیاسی ترین فیلمساز کشور ما باشد؛ سیاسی نه به عنوان ...
خاطره و توهم/ ایده های شرلی جکسون در باب نوشتن
وقت فراموش نمی شود. شبی اتفاقی داشتم با شوهر دوستم حرف می زدم و او به خدمتش در نیروی دریایی اشاره کرد. من گفتم: آهان، آره، شماره اسلحه ت 804041 بود. سپس بهت زده به هم خیره شدیم، چون کسی معمولا شماره اسلحه شوهر دوست هایش را نمی داند. بالاخره یادمان آمد که چند ماه پیش، بعد از یک ورق بازی دیگر، موقع گفت وگویی مشابه، او به خدمت در نیروی دریایی اشاره کرده و گفته بود چیزی که هیچ وقت فراموش نمی کند ...
ابد و یک روز و پرسوناژهایش استعاره از هیچ وضعیت سیاسی نیست/ ژست روشنفکری ندارم/ فیلم نمادین نساخته و ...
. ناگهان اشتیاق غیرعادی پیدا شد و دعوایی راه افتاد که چه کسی گردن بگیرد! این داستان برای من خیلی جذاب شد. می دانید چرا سر آن بچه دعوا شد؟ چون در مورد قضیه بچه بحث پول وجود داشت. کسانی که ادعای پدری برای آن بچه می کردند به دنبال کسی بودند که بچه را بخرد. من هم می خواستم مستند این ماجرا را بسازم. رفتم با آنها صحبت کردم و گفتم من به شما پول می دهم و این بچه را هم نمی خواهم فقط بیایم و از همه این ...
قتل پسر 13 ساله در شکنجه گاه پدر
اند ابتدا پذیرفتم اما در بیمارستان واقعیت را گفتم و آیت علی را دستگیر کردند. وقتی شنیدم امیرحسین دیگر زنده نیست و دخترم نیز به کما فرورفته شوکه شدم. اینکه بچه هایم به دست پدرشان به چنین روزی افتاده اند باورکردنی نبود اما از همان 18 سال پیش که با این مرد خشن ازدواج کردم باید می دانستم چنین اتفاقی خواهد افتاد. صفیه گفت: در زندگی ام یک روز خوش نداشتم شوهرم مرتب من را کتک می زد حتی فاطمه وقتی 20 روزه ...
دروغها و تحریفهایی که تبدیل به یک پرونده شد!
او جلوگیری کرد اما با رویش ناگزیر دست های او چه می کنند که بی شباهت به دست های همه مادران نیست؟ فضای امروز جامعه را چطور ارزیابی می کنید؟ به عنوان یک هنرمند در برخورد با مردم، فکر می کنید که شرایط سیاسی فعلی توانسته روی جامعه هم تاثیرگذار باشد؟ منظورتان از شرایط سیاسی چیست؟ فکر می کنم فضای امروز با فضای چند سال پیش فرق کرده، روزنه هایی در حوزه های مختلف باز شده ...
گاهی زندگی برای من دشوار می شود
رفتم به پارکی که پشت خانه ما است آنجا قدم زدم. چند نفر مرا شناختند، آن ها به من سلام کردند، یا برخی همین طوری از کنارم گذشتند. چون اگر به جاهای پرجمعیت بروم مردم ازدحام خواهند کرد، یا به جهات تامینی بیرون رفتن من کمی دشوار است ولی یک بار میل داشتم که از یکی از نقاط مرکزی شهر که از لحاظ مسکونی در وضع خوبی نبود دیدن کنم، ما اتومبیل هایمان را برداشتیم. هیچ کس نمی دانست من به کجا می روم. این بهترین راه ...
مراسم سالیاد همسر آیت الله خاتمی(ره) برگزار می شود
بچه هایش هم خوش خلق تر بود! 50 سال باهم زندگی کردیم، در طول این سال ها یک بار به من "تو" نگفت، اگر در خانه کاری می کردم از من عذر می خواستند. پس از رحلت غمبار همسر بزرگوارش حضرت آیت الله خاتمی در آبان 1367 ایشان طی بیش از دو دهه یاد و خاطره اش را زنده و پابرجا نگه داشت و با حسن اخلاق ، سعه صدر و تواضع، خانه ایشان ملجأ عوام و خواص بود. بانوی مهمان نواز، مادری آداب دان ...
دکتر کوروش اسکندری؛ رزمنده و آزاده دیروز و رییس امروز بیمارستان باهنر
های صلیب سرخ قرار شده بود کهنسالان اسیر آزاد شوند و به ایران تحویل داده شود. خیلی ها از این اتفاق خوشحال شدند، بعد ازاعلام این خبر به دیدن این کهن سال استوار به نام بابا علی رفتم و به او گفتم حتماٌ خوشحالی که آزاد شده و آغوش وطن و خانواده ات بر می گردی، به یکباره بغض گلویش ترکید و اشک از چشمان این شیرپیر جاری شد و گفت من قسم خورده ام تا زمانی که زنده ام با اشک چشمان زیر پای رزمندگان را ...