نقشه 2 دختر ماساژور برای یک پیرمرد! / با دیدن آنها در خانه ام شوکه شدم! + عکس - جام نیوز
سایر منابع:
سایر خبرها
دام سیاه جوان کباب فروش و کارگر افغانی اش برای دختر فروشنده / هشدار جدی قاضی به جوانان
حدود5 ماه قبل دختر 17 ساله ای که در یک فروشگاه پوشاک مشغول کار بود با پسر جوان کباب فروش آشنا شد. م که شاگرد مغازه کباب فروشی بود با لبخند های دختر فروشنده شماره تلفن او را گرفت و بدین ترتیب ارتباط تلفنی آن ها در شبکه اجتماعی تلگرام آغاز شد. ارسال پیامک ها و تصاویر برای یکدیگر ادامه داشت تا این که م از دختر مذکور خواست در مکان خلوتی با یکدیگر قرار ملاقات بگذارند. دختر نوجوان نیز که فکر می کرد ...
دردسر زندگی در مخفیگاه خلافکاران
ساختمانی مشغول به کار شدم. حدود دو سال قبل دختر و همسرم را دیدم، اما آن ها با صراحت گفتند که حاضر نیستند با من زندگی کنند. الان هم هیچ اطلاعی از آن ها ندارم و نمی دانم در کجا زندگی می کنند. این در حالی بود که من در یک خانه اجاره ای زندگی و گاهی به عنوان کارگر بنایی در ساختمان ها کار می کردم. روز هم به بولوار دانش آموز رفتم تا پول چهار روز کارگری ام را بگیرم. وقتی به خانه بازگشتم، ناگهان مأموران کلانتری ...
خانم بازیگر از سختی های ایفای نقش دختر معتاد می گوید
...، شوک بدی به من وارد شد و خیلی گریه کردم. آن لحظه پایان سریال اصلا برایم مهم نبود به این خاطر که نبودنش بین گروه بیشتر از هر چیزی ما را اذیت می کرد. با او در چهار اثر همبازی بودم و حتی زمانیکه در بیمارستان بستری بود تماس گرفتم و جویای حالش شدم و امیدوار بود که به زودی خوب می شود و برای بازی مقابل دوربین پیشمان می آید. با جوهرچی چند تجربه مشترک داشتم که پدر، همسر(زخم مسعود آب پرور)، قاتل پدر ...
وقتی مرد جوان فریادهای چند مرد و نوعروسش را از پشت تلفن شنید و..
برای رسیدگی تخصصی در اختیار هیأت قضایی شعبه یکم دادگاه کیفری(1) کرج به ریاست قاضی هدایت رنجبر قرار گرفت. در جلسه رسیدگی به پرونده، شوهر زن جوان با ناراحتی گفت: آن شب وقتی همسرم را دیدم او را نشناختم. صورتش زخمی و خون آلود و لباس هایش گل آلود بود و انگشتان دستش هم شکسته بود. من و همسرم چند ماه قبل ازدواج کرده ایم- او همیشه بموقع به خانه برمی گشت و آن روز به خاطر تأخیر، نگرانش شدم اما تلفن همراهش در ...
رضایت کامل پسر با دو دختر همزمان در ایران
، ازدواج کنم. در خانواده ما رسم نبود که بجز دخترهای فامیل بخواهیم با خانواده های دیگر وصلت کنیم. وقتی با اصرار پدر و مادرم مواجه شدم ماجرای علاقه ام به دختر همسایه را به آنها گفتم و شرط کردم در صورتی با دخترعمه ام ازدواج خواهم کرد که آنها به خواستگاری الهام بروند. هیچ وقت روزی که این مسأله را با آنها در میان گذاشتم، فراموش نمی کنم. همه با تعجب به من نگاه می کردند باورشان نمی شد چنین تصمیمی گرفته ام. همان ...
قبل از رسیدن به سن قانونی،به اعدام محکوم شدم!
سازمان در معرض خطر قرار نگیرد. البته گاهی هم ناچار می شدیم گروهی زندگی کنیم. مثلاً در تبریز یک خانه عادی داشتیم که در آن زندگی می کردیم و یک خانه تیمی هم داشتیم که جلساتمان را در آنجا برگزار می کردیم. در سال 1354 زمانی که در تبریز بودیم، دکتر را دستگیر کردند و من متوجه شدم و همراه فرزندم- که بسیار کوچک بود- به تهران آمدم تا او را به دست خانواده شوهرم بسپارم که اگر دستگیر شدم، او- که هنوز خیلی کوچک ...
زندگی تلخ زنانی که مردان شان برای کولبری جان می دهند
می دهد تا از حال مردش خبر بگیرد. هم از حال آذربرزین و هم پسر و نوه هایش. یکی از نوه ها سال قبل مرد اما بقیه جوان هایی که کارت پایان خدمت ندارند، مثل نوه حلیمه، با موتوری می روند پایین کوهستان تا بارهای کولبران را سوار بر ترک موتورشان کنند. همه درس خوانده اند اما آخرش کولبری است . حلیمه هم شغل پدری اش کشاورزی بوده. گندم و جو می کاشتند و ناآشنا به رسم کولبران. حالا رسم زندگی خانه پدری ...
روایتی تکان دهنده از تولد متفاوتِ یک نوزاد
را می گوید و می رود سمت پنجره تا به پسر و همسرش بگوید کمی دیر می کند، منتظرش بمانند: سه روز است وارد 9 ماهم شده ام، خوب است که دختر است. همه میان حرف هایش می پرند، مهدیه و آزاده و شراره؛ شراره با آن موهای فرفری روشن که سیگاری دستش است. پرستار به او تذکر می دهد: این جا نه. می داند که آن موقع، آن ساعت، وقت سیگار نیست. باید منتظر بماند. هنگامه مرکز را دوست دارد: به خدا می روم خانه دلم برای این جا تنگ ...
مرد معتاد صحنه کشتن پیرزن تنها را بازسازی کرد +عکس
سابقه مان بود. او در این جنایت نقشی نداشت. من معتاد بودم و پولی برای خرید شیشه نداشتم. نمی دانستم چکار کنم. یاد حرف های مریم افتادم که می گفت برای سرکشی به همسایه سالخورده شان، به خانه او می رود. وی ادامه داد: همان موقع وسوسه شدم از پیرزن سرقت کنم. بدون این که ماجرا را به مریم بگویم، حوالی مجتمع آنها پرسه زدم. زمانی که متوجه شدم مریم از خانه بیرون رفت، وارد خانه پیرزن شدم. در زدم. وقتی در ...
این مرد آبادانی حتی به دختران فامیلش هم رحم نکرد! + عکس
تهدید به انفجار خانه کرد که ماموران در اقدامی غافلگیرانه موفق به دستگیری وی شدند. جمشید 36 ساله به ماموران گفت: در یک پرونده 9 زن را مورد آزار و اذیت قرار دادم که یکی از آنها از نزدیک ترین بستگانم بود که بخاطر رضایت شاکی ها از اعدام نجات پیدا کردم. وی افزود: پس از 4 سال زندان، اوایل آبان ماه آزاد شدم و از همان روز دوباره دست به دزدی زدم که در این مدت 7 سرقت داخل خودرو داشتم و 2 خودرو را نیز پس از سرقت در شهر شادگان با قیمت ارزانی فروختم. بنا به این گزارش، جمشید پس از اعتراف به دستور قاضی پرونده روانه زندان شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد. ...
دختر خردسال شاهد قتل پدر
ردیابی تلفن همراه مرد فراری را داد تا مخفیگاه او و همدستش شناسایی شود.سرانجام با گذشت 2 ماه، پلیس ردی از میلاد در اصفهان یافت و کارآگاهان برای دستگیر ی اش وارد عمل شدند.متهم 32 ساله وقتی خود را در محاصره پلیس دید، تسلیم شد و در بازجویی ها با اعتراف به قتل دوستش گفت: به همراه پسری جوان از اصفهان به کرج آمدم. به او گفته بودم با سعید اختلاف حساب دارم و همراهم شد. روز حادثه از دیوار خانه سعید بالا رفتم و ...
متهم: گردنبندم را دزدیده بود او را کشتم
را پیدا نکردم. بعد از پیگیری های زیاد متوجه شدم یحیی آن را برداشته است. وقتی موضوع را به او گفتم، دزدیدن گردنبند را قبول نکرد. او ادامه داد: جواب هایی که از یحیی می شنیدم، مرا به شدت عصبانی کرده بود. یک روز که قرار بود یحیی به دیدنم بیاید. با دوستانم صحبت کردم و قرار شد هر طور شده گردنبند را از او پس بگیرم. وقتی یحیی وارد ساختمان شد؛ بار دیگر با هم صحبت کردیم، اما او قبول نکرد و به همین خاطر ...
مرا در برابر شوهرم شکنجه دادند!
ناچار شدم همان را دور خودم بپیچم که کمی گرم شوم! تا صبح صدای فریاد کسانی را که شکنجه می کردند، می شنیدم و می لرزیدم! موقع سحر صدای اذان به گوشم خورد و احساس کردم آرام گرفته و گرم شده ام. هنوز هم وقتی آن اذان را می شنوم، همان احساس دلگرمی به سراغم می آید. □ فرزند هم داشتید؟ بله، یک دختر چهار ساله داشتم که او را نزد مادرم گذاشتم. شش ماه در زندان نتوانستم او را ببینم و پس از شش ...
راز کامران در ویلای متروکه چه بود؟
دایره مبارزه با سرقت فرودگاه برای شناسایی سارقان به بررسی دوربین های مداربسته در فرودگاه پرداختند و روز بعد موفق به شناسایی و دستگیری دزدان شدند. دو پسر جوان که سینا و سهراب نام دارند، در بازجویی ها خود را از دوستان مرد مجارستانی معرفی کرده و اظهار داشتند: با دیدن کیف پول وی در دستشویی فرودگاه وسوسه شده و پول هایش را به سرقت برده بودند.سینا - 23 ساله - همزمان با اعتراف به سرقت، از راز قتل ...
ابراهیم گلستان: فروغ فرخزاد دو بار خودکشی کرد/ به خاطر حرف رضاشاه بینی اش را عمل کرد
.... گلستان درباره علاقه فروغ به مرگ هم گفت: فروغ دو بار خودکشی کرد و من دلیل هیچ یک از خودکشی هایش را نمی دانم اما به خاطر دارم که روزی رفتم منزلش. فروغ خوابیده بود. متوجه شدم قرص خورده است. او را پیش دکتر بردم و در نهایت نجاتش دادم. کارگردان فیلم اسرار گنج دره جنی درباره وجود رگه های پوچ گرایی و نیهیلیسم در اشعار فروغ فرخزاد نیز چنین گفت: پایه معلومات انسانی، شک در هر چیزی ...
به نظر من بالاتر از ناسا، ساختن کشور و مملکت خود آدم است. من این هدف را بلندتر از کار در ناسا می بینم.
...، وارد هر شرکت و خانه ای می شدم گمان می کردند مهندس اصلی پشت سر من در حال آمدن است اما زمانیکه می دیدند جعبه ابزار را پای دستگاه معیوب باز می کنم و مشغول کار می شوم، تازه متوجه می شدند. همین موضوع باعث تعجب عده ای بود و تعجب شان زمانی دو چندان می شد که می دیدند در مسائل درسی و مشکلات فرزندان شان هم به آنان کمک می کنم. از کنار این کار با افراد فرهیخته و فوق العاده ای نظیر ...
شرط عقل را خاموش نکن
خانه بخت می روند. ازدواج یک دختر جوان با آن همه رؤیا و آرزو، جای ریسک و خطرکردن نیست؛ جایگاه ازدواج و انتخاب همسر در زندگی انسان، جایگاه احتیاط و محکم کاری و مراقبت است. عقل در مسئله ازدواج حکم به دقت و استوارکردن امور می کند و در صحت این حکم تردیدی نیست. 2- لحظه لحظه عمر انسان، سرمایه خدادادی و به ظاهر ارزان قیمت ماست. ما کمتر به اهمیت سلامتی و نعمت عمر فکر کرده ایم. تمام کمالات و بهره ...
خاطرات شنیدنی مسیح مهاجری از روابط امام و رسانه ها/ ایشان هیچ وقت در مطالب روزنامه دخالت نمی کردند
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از سایت جماران، اکنون بخش اول این مصاحبه که به خاطرات ایشان از امام خمینی می پردازد، منتشر می شود: آقای مهاجری! حضرتعالی از ابتدای انقلاب سکاندار یکی از چند روزنامه اصلی کشور بودید. امام در یکی از ملاقات های خود در تاریخ 26 مرداد 1368 که در صحیفه امام، ج18، ص 61، درج شده است؛ می گویند: مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمایند، و به صورتی شایسته از انحرافات جلوگیری کنند، و اگر کسی انحرافی دید با آرامش در رفع آن بکوشد. بطور کلی ...
حمله دزدان دریایی به ایران/اعدام برای مرد تبر به دست/ راز مخوف جسد دفن شده در کف آشپزخانه/دکتری که با آب ...
خانه مرد مستأجر حضور یافتند و پس از کنار زدن خاک کف آشپزخانه با جسد مرد جوانی روبه رو شدند. جوان افغان که در این خانه سکونت داشت در بازجویی گفت: بابت کارهای ساختمانی به دوستم بدهکار بودم و به همین خاطر وقتی به خانه ام آمد با هم درگیر شدیم و پس از آنکه خفه اش کردم جسدش را در کف آشپزخانه به خاک سپردم. این جوان 30 ساله به نام محمد در نخستین دادگاه به قصاص محکوم شد تا اینکه صبح دیروز در دومین ...
مؤمن، اهل مکر نیست و مرز مکر و زیرکی را می داند
گونه طلب کار می شود که می گوید: چه فایده ده سال، بیست سال، سی سال، آمدم، رفتم، در مباحث اخلاق کار کردم، از رذائل دور شدم، چشم، گوش، زبان و ... را کنترل کردم، امّا از ناحیه ی خداوند هیچ چیزی به من نرسید! عبد خدا و اهل معرفت اصلاً این گونه نیستند، می گویند: لطف، بزرگواری، عنایت و محبّت خدا بود که اجازه داد و من را کنترل کرد. من هم عرضه داشتم: الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً. لذا او ...
بی توجهی مسئولان به بهشت زیبای مرد گچسارانی+تصاویر
توانسته با پشتکار و تجربه یازده ساله در زمینه پرورش گل ها و گیاهان زینتی و فروش آن در داخل و خارج از استان به عنوان یکی از استعدادهای موفق منطقه کهگیلویه و بویراحمد معرفی شود. صبح یک روز زیبای زمستانی است از درب آهنی گلخانه زیبایش که وارد می شوی دو شعبه می شود یکی قسمت فروش گلهای آپارتمانی و باغچه ای که اطرافش پر از گلدان های سفالی است و یک قسمت هم سرزمین شگفت انگیز کاکتوس هایی است که ...
پاراگراف کتاب (108)
در حال سرقت از خونتون غافلگیر کردین اصلا وحشت زده نشین، چون مطمئن باشید که اون هم به اندازه شما ترسیده. خاطرم هست که خود من یه دفعه تو اوایل کارم به وسیله صاحب خونه غافلگیر شدم. صاحب خونه که از من حرفه ای تر بود بعد از اینکه منو لخت کرد، یعنی کیف و ساعت و تمام اشیاء قیمتی منو ازم گرفت، منو مجبور کرد که سرپرستی زن زشت و سه تا بچه زلزله شو به عهده بگیرم. چاره ای نداشتم. تهدیدم کرد که اگه ...
لباس دامادی پوشید اما عروسش شهادت بود
شرور یک معروف شده بود، شیطنت هایی که حتی بعد از شهادتش هم همچنان ادامه داشت! چند سال است به ایران آمده اید؟ حسین آقا متولد ایران بود؟ من چهار فرزند دارم، سه پسر و یک دختر. حدود 32 سالی می شود که به ایران آمدیم. پدر بچه هایم روحانی هستند. حسین در ایران به دنیا آمد. متولد 1370است و تحصیلاتش را هم تا کسب مدرک دیپلم ادامه داد و در نهایت برای دفاع از حرم راهی شد. پسرم ارادت خاصی به خانم ...
چرا مردم طرفدار شهلا شدند؟
داشت و بحثمان شد. وی ادامه داد: مدتی که گذشت باردیگر متوجه اختلافات آنها شدم به حدی که زن جوان این بار از خانه اش قهر کرد و پیش ما آمد. وقتی از او شنیدم که اختلافات آنها جدی تر شده تصمیم گرفتم شخصا این موضوع را حل کنم. چند روزی که گذشت متوجه شدم آقای فوتبالیست به سفر رفته است. در چنین شرایطی با کمک چند نفر از آشنایانمان نقشه کشیدیم تا پس از بازگشت او، به فرودگاه برویم و با کشاندن وی به ...
قتل بخاطر حسادت به دوست مقیم آمریکا
قبلی من هم دروغ بوده؛ چون می خواستم پای سجاد به این ماجرا کشیده نشود؛ اما حالا تصمیم گرفته ام حقیقت را بگویم. این جنایت کار سجاد بود . در ادامه این جلسه متهم ردیف دوم نیز در دفاع از خود گفت: روز حادثه من در صندلی عقب خودرو نشسته بودم و ماری جوانا می کشیدم. اصلا حواسم به نوید و وحید نبود. فقط در یک لحظه متوجه شدم که نوید و وحید سر دختر مورد علاقه نوید با هم درگیر شده اند. بعد از آن نوید از داخل کوله ...
از اوتیسم نترسید
آیین نامه های این بنیاد عمدتا بیماری هایی ذکر شده که خیلی موردتوجه نبوده اند، بنابراین ورود این بنیاد در سال 88 توجیه داشت، اما در سال 94 نه. به محض ورود بنیاد، وزارت بهداشت گروهی تشکیل داد که اوتیسم را تحت کنترل درآورد و وارد انجمن شد، بنابراین انجمن با داشتن پول و قدرت سیاسی به همه چیز دسترسی دارد. تصویری که اکنون از اوتیسم ارائه می شود، فقط نوع بسیار شدید آن را نمایش می دهد. در ظاهر آمار جهانی ...
خاطرات شنیدنی مسیح مهاجری از روابط امام و رسانه ها
من هم با مسائلی مواجه شدم از این نظر می گویم که گاهی دیدیم که برخورد سیاسی شد. جایی که برخورد سیاسی شود، که فرق هم نمی کند از چه کسی باشد، یعنی به دلیل اینکه کسی به دلیل اینکه از نظر سیاسی مورد پسند من نیست بگویم مرجع تقلید نیست، قابل قبول نیست. چون حرفی که زدیم در بستر تخصصی بود و نه بستر سیاسی. وقتی از بستر تخصص خارج و وارد بحث سیاسی می شود، یعنی من این آقا را به دلیل اینکه با من همراهی نمی کند ...
رضا عطاران و رازهای جالبی از زندگی او
...، به دیوار هم بزنید، افتخار می کنم که پدر رضا عطارانم. شما بگید، وقتی یک کارمند بانک میاد و کاغذ من رو می گیره، خودش هم همه کارها رو درست می کنه، می تونم بگم نه؟ (با خنده) در هر اداره یا بانکی در محله خودمان که وارد می شوم من را می شناسند و به من لطف دارند و کارم را به نحو احسن راه می اندازند، این سوء استفاده از نام پسرم نیست بلکه یک سرفرازی برای من محسوب می شود. قدم زدن با رضا تو کوچه ...
ترخیص از بیمارستان به شرط صدور اجازه نامه کتبی بنیاد!
. در بین مسیر متوجه شدم که به بیمارستان ساسان انتقال می یابد، اعتراض کردم، اما فایده ای نداشت. همسرم از اردیبهشت ماه در این بیمارستان بستری است. زمانی که همسرم وارد این بیمارستان شد، تنها چند زخم بستر در بدن داشت، اما طی مدتی که در این بیمارستان بستری شده است، تعداد زخم ها بیشتر شد. چندین مرتبه روی زخم ها تراشیده شده و عفونت را خارج کردند، اما فایده ای نداشت. چندین مرتبه از ...
سبک زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها
شوهرداری است زن برای اینکه بتواند در این جهاد پیروزمند باشد باید تمام سعی و تلاش خود را بکار گیرد تا خانه را محل آرامش مرد قرار دهد. شوهرداری حضرت زهرای مرضیه(س) بهترین الگو برای زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا(س) با شوهر در عالی ترین مرحله صفا و مهربانی بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجاند بلکه یاوری مهربان برای او بود. حضرت علی(ع) می فرمایند: سوگند به خدا، من زهرا(س) را تا آن ...