زن شوهردار را به اتاقک داخل باغ آوردند و ... - رکنا
سایر منابع:
سایر خبرها
دلیل کاهش سن مجرمان
و روز جنایت وقتی در مدرسه بوده در موبایل یکی از دوستانش فیلم مبتذل تماشا کرده و همین عامل باعث شده بعدازظهر دست به چنین اقدامی بزند. او در جریان تحقیقات پلیسی گفته بود: من ابتدا قصد کشتن ستایش را نداشتم اما وقتی مادرش مقابل خانه ما آمد و صدایش کرد چون نمی توانستم ستایش را ساکت کنم، او را به طبقه بالا برده و با روسری خفه اش کردم. سپس جسد را داخل یک جعبه بزرگ باند قرار دادم و با اسیدی که قبلا تهیه ...
راز گشایی از پرونده یک جسد در باغ
رسانده و جسدش را در صندوق عقب خودرو قرار داده و ساعتی بعد از ماجرا در اطراف باغ جنت رها کرده است. وی در بازجویی ها مدعی شد دو دوستش نیز از این موضوع با خبر بوده اند. از این رو به دستور بازپرس پرونده هر دو متهم دیگر نیز بازداشت شدند. با آغاز بازجوییها از 2متهم دیگر معلوم شد آنها نقشه این جنایت را از مدتی قبل طراحی کرده بودند. مرد جوان گفت: از مدت ها قبل به دلیل موضوعاتی با او اختلاف ...
وقتی حسن در لباس عروسی دستم را گرفت تنم لرزید
...، اگر از دنیا بروم تو هم آواره و سرگردان خواهی شد. پدر و مادرم نیز که از این پیشنهاد خوشحال شده بودند اصرار کردند تا من با آن جوان گچ کار ازدواج کنم. بدین ترتیب در حالی به عقد حسن درآمدم که هیچ علاقه ای به او نداشتم. وقتی بعد از جاری شدن خطبه عقد دستم را گرفت، تنم لرزید. همواره سعی می کردم از او فرار Escape کنم. زندگی با کسی که دوستش نداشتم برایم بسیار سخت بود به همین خاطر 15 روز قبل، برای رهایی ...
درگیری موتور سوار و ارابه چی، منجر به قتل شد
...> فرار مجری معروف تلویزیون از مرگ + عکس جزئیات جدید از انتحار تروریست 130 کیلویی مرقد امام! +عکس اخبار داغ روز: آخرین قربانی پرونده جنجالی و خرچنگ های سیاه شناسایی شد / فساد فی الارض برای متهمان مشهدی! عکس 5 متهم! 2 پسر جوان با چه نقشه ای به خانه زن همسایه شان رفتند و ! عکس سرنوشت عجیب یک شهید زن در روز حمله تروریستی +عکس شکایت زن 20 ساله از همسر 16 ساله اش +عکس دختر 15 ساله هم گفت: مرد جوان کثیف در آن خانه وحشت انگیز به من نزدیک شد و... ...
تا صبح بالای سر جنازه ساناز اشک می ریختم
عصبانی شد و گفت قصد دارد نامزدی اش را با من به هم بزند. من که از شنیدن این حرف شوکه شده بودم کنترل اعصابم را از دست دادم و با نانچیکویی که همراه داشتم او را خفه کردم.باور کنید من قصد کشتن دختر مورد علاقه ام را نداشتم. بعد از چند دقیقه وقتی فهمیدم نامزدم جان سپرده تا صبح بالای سر او نشستم و اشک ریختم. نزدیک صبح بود که با پدر او تماس گرفتم و واقعیت را گفتم. این پسر در حالی که به پای پدر و ...
بامداد بیات: از نام پدرم سوءاستفاده کردند
. * این رویه همیشه بوده است. در مورد اولین آثار پدر که در ذهن تو مانده صحبت کنیم. کدام آثار از آن مان در ذهن تو مانده است؟ علی کوچولو و بعد از آن سریال سلطان و شبان . من در پروژه ساخت این آثار نبودم و آن زمان سنی نداشتم ولی برای من خیلی جذاب بودند. من از 12 سالگی وارد هنرستان موسیقی شدم و چون همیشه کنار بابا بودم، بی ادعا می گویم که از یک سال بعد از آن -یعنی در 13 سالگی- موسیقی می نوشتم و روی ...
دروغ عجیب دختر جوان برای ازدواج با خواستگار سابق
های سیاه شناسایی شد / فساد فی الارض برای متهمان مشهدی! عکس 5 متهم! 2 پسر جوان با چه نقشه ای به خانه زن همسایه شان رفتند و ! عکس سرنوشت عجیب یک شهید زن در روز حمله تروریستی عکس شکایت زن 20 ساله از همسر 16 ساله اش عکس دختر 15 ساله هم گفت: مرد جوان کثیف در آن خانه وحشت انگیز به من نزدیک شد و... ...
به خواهرم گفتم به شوهرش وفادار باشد و پای آن مرد غریبه را از زندگیش قطع کند اما
داشت ... این ها بخشی از اظهارات خواهری داغدار است که تلاش کرد تا از فاجعه طلاق در زندگی خواهرش جلوگیری کند. او که هنوز در غم از دست دادن خواهر و خواهرزاده اش سیاه پوش بود به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: وقتی پدرم به خاطر موقعیت شغلی اش به مشهد منتقل شد همه خواهران و برادرانم سر و سامان گرفتند به طوری که خواهر قبل از من نیز با پسر خوبی ازدواج کرد و هر دو نفر به خاطر موقعیت شغلی ...
ماجرای شبحی قرمز رنگ در اتاق خواب دختری به نام سهیلا در پایتخت! + عکس
! زن جوان تهرانی به سیم آخر زد و همه راز ارتباط خود و راننده کثیف را لو داد ! فرار مجری معروف تلویزیون از مرگ + عکس جزئیات جدید از انتحار تروریست 130 کیلویی مرقد امام! +عکس اخبار داغ روز: آخرین قربانی پرونده جنجالی و خرچنگ های سیاه شناسایی شد / فساد فی الارض برای متهمان مشهدی! عکس 5 متهم! 2 پسر جوان با چه نقشه ای به خانه زن همسایه شان ...
سهیل در جشن تولد کاری با من کرد که روزگارم سیاه شد و ...+عکس
به دفاع پرداخت و گفت: را قبول دارم اما من قصد سهیل را نداشتم. او در تشریح جزییات ماجرا گفت: سال 90 وقتی که 14 ساله بودم به جشن تولد دوستم پوریا دعوت شدم. در آن جشن که سهیل هم حضور داشت مشروب خوردم و مست شدم. از هوش رفته بودم که سهیل مرا آزار داد. از آن روز به بعد روزگارم سیاه شد. سهیل به همه دوستانم گفته بود مرا آزار داده و آبرویم را برده بود. سهیل دست از سرم بر نمی داشت. بعد از آن ماجرا همه ...
آخرین قربانی پرونده جنجالی و خرچنگ های سیاه شناسایی شد / فساد فی الارض برای متهمان مشهدی! + عکس 5 متهم!
مرگ ربودند و با چشمانی بسته به داخل اتاقی در یک باغ انداختند بلکه برای آزار بیشتر مرا مسخره می کردند و شکلک در می آوردند.بنابر گزارش خراسان، ادامه تحقیقات پلیس آگاهی درباره آخرین قربانی خرچنگ های سیاه نشان داد که 2 تن از متهمان با شگرد قبلی و در ساعت 18:30 سیزدهم خرداد زن جوان را از منطقه هاشمیه سوار پراید شیشه دودی کرده اند و سپس با تهدید به مرگ به وسیله شوکر و چاقو او را به باغی در اطراف منطقه ...
انکار قتل عمه در دادگاه
...: اولیای دم برای پسر جوانی که متهم است عمه اش را به خاطر اختلاف مالی به قتل رسانده است، درخواست قصاص کردند. به گزارش خبرنگار ما، پنجم آبان ماه سال 93 زن میان سالی به اداره پلیس مراجعه کرد و از مرگ خواهرش به دست برادرزاده اش خبر داد. او به مأموران گفت: من از برادر زاده ام به نام امیر شکایت دارم، چون با چشمان خودم دیدم که خواهرم را به قتل رساند. این زن ادامه داد: من ازدواج نکرده ام و ...
نقض حکم تبرئه پسر نوجوان از اتهام قتل
جایگاه ایستاد و با اعتراف به جرم خود گفت: اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم. 6 سال پیش یعنی سال 90 وقتی 14ساله بودم، به یک جشن تولد رفتم. در آن جا همه دوستانم بودند و اتفاقا حامد هم حضور داشت. در آن جا آن قدر مشروب خوردم که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم که حامد مرا آزار داده است. از آن روز به بعد دیگر حال و روز خوشی نداشتم. از طرفی حامد هم آبرویم را برده بود و به همه دوستانم گفته بود که مرا ...
فرزند شهید: پدرم به دلیل ابداع در استفاده از ادوات جنگی پیشرفت در جنگ سوریه را جلو انداخت/ دوست داشت مثل ...
در این ماموریت سخت و بسیار خطرناک پدرم به همراه همرزمانش تا نزدیکی نیروهای تروریستی پیش رفتند و با آتش قبضه راکت انداز 107 (کاتیوشا)؛ که پدرم تخصص فوق العاده بالایی در استفاده دقیق و درست از این سلاح را داشت. چنان آتش سنگینی بر سر نیروهای تروریستی می ریزد که باعث ویران شدن معابر و سنگرها و به هلاکت رسیدن تعداد زیادی از آنان شد که در نتیجه آن شرایط به گونه ای فراهم شد که محاصره شکسته شود و نیروهای خودی از محاصره دشمن آزاد شدند. ...
اگر جبهه نبود، مداحی را ادامه نمی دادم
دلیل همان مشکل بینایی، چنین اجازه به بنده داده نمی شد ضمن اینکه کارایی لازم برای رزم را نیز نداشتم. پس با این وجود، عمده فعالیت شما در جبهه همان مداحی بوده است! بله. من اصولا قبل از هر عملیاتی در تیپ ها و لشکرها حاضر می شدم و برای رزمندگان آماده جنگ، مداحی می کردم تا از لحاظ معنوی برای حضور در عملیات مهیا شوند. شب های عملیات هم خداوند لیاقت می داد تا آخرین نقطه ای که اجازه داشتم ...
با هوو نمی توانم زندگی کنم
...، عمو و زن عمو ناخوانده و ناگفته زنگ را زدند. آن شب آنقدر از برادرم عصبانی بودم که حوصله میهمانی نداشتم. در اتاقم ماندم و علت حضورشان را نفهمیدم.فردا وقتی برادرم از مدرسه به خانه بازگشت گفت زن عمو عکست را به یکی از پسرهای فامیلشان نشان داده، مثل اینکه پسندیده اند. قرار خواستگاری را هم گذاشته اند؛ آخر هفته بعد. با گنگی نگاهش می کردم که گفت بابا هم اول راضی نبود ولی بعد عمو راضیش کرد.نخستین بار ...
کودکان کار و رویای گمشده کودکی
گذاشته است. علی می گوید اعتیاد پدر باعث شده مادر از او جدا شود و الان او با خواهر کوچکترش و مادرش و بردار بزرگترش که سرباز است و خرج خانواده را هم می دهد زندگی می کند. علی از آرزوهایش هم گفت و اینکه بزرگ شدم ازدواج می کنم ، خانه و ماشین می خرم و مادرم را هم کنار خودم می آورم و از همسرم می خواهم با مهربانی با او رفتار کند و دوستش داشته باشد. در گوشه ای دیگر از شهر ، کودکی ...
آگاهانه به سمت مرگ می رفتیم
آوردن غذا و سلاح و تسخیر پادگان بود دست پیدا نکردیم. هرچند برخی از ما موفق شدند تعداد انگشت شماری از سربازان را در جریان یورش بکشند. من با سلاح دست ساز انسان غارنشین خود احتمالا موفق به کشتن دست کم یک نفر و مجروح کردن تعدادی دیگر شدم. در 15 سالگی من جوان ترین عضو گروه در آن زمان بودم اما با همان شجاعت یا حتی شجاعانه از دیگر مردان و زنان آنجا می جنگیدم. در خود از کینه و نفرت می سوختم. هراسی نداشتم ...
متهم: مقتول تکه پرانی می کرد
رها کردم. وقتی به خانه رفتم، ماجرا را برای پدرم تعریف کردم و از او کمک خواستم. او قصد داشت با پلیس تماس بگیرد که از خانه فرار کردم و سراغ پوریا رفتم و با هم به پارک رفتیم. جنازه را در یک کیسه خواب گذاشتم تا آن را با ماشین پدرم به خارج از شهر منتقل کنم که پلیس رسید. نماینده دادستان گفت: متهم یک بار به اتهام قتل عمد در شعبه دهم محاکمه شد و با توجه به سن متهم در زمان ارتکاب جرم که 17 سال داشت، طبق ...
رد صلاحیت هاشمی باعث محبوبیت بیشتر ایشان شد/ از نظر فکری، به مانند اکبر سراغ ندارم
استان رفسنجان است. پدرم مرحوم حاج میرزا علی هاشمی بهرمان و مادرم ماه بی بی هستند که از معتمدین بهرمان در زمان خودشان بودند. پدرم 9 فرزند داشت، 4 دختر و 5 پسر که پسر دوم آقای شیخ علی اکبر هاشمی بهرمانی معروف به رفسنجانی بودند. ایشان به واقع از نخبه های دوران خود در قریه بهرمان بودند و همیشه در تمام کارهایی که در بهرمان انجام می شد، در راس بودند. مثلا در مکتب که قرآن یاد می گرفتند، همیشه شاگرد اول بود ...
خانم منشی دکتر دور از چشم شوهرش چه ها که نکرد! + عکس
پزشک رفتند و مشخص شد فیلم لحظه سرقت از هارد دستگاه پاک شده و تنها صحنه های قبل و بعد از سرقت ثبت شده است. بدین ترتیب قاضیپور عسگر با توجه به مرموز بودن صحنه سرقت دستور داد تا 22 زن جوان که منشی مطب بودند به صورت نامحسوس تحت نظر ماموران قرار گیرند. تجسس های پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران پی بردند که یکی از منشی ها مطب پزشک با توجه به این متاهل است از چندی قبل با پسر جوانی که یکی از ...