عشق دوران مجردی زن جوان را جلوی شوهرش رسوا کرد - روزنامه نوآوران
سایر خبرها
آنچه زنان می گویند و آنچه مردان باید متوجه شوند!
او برای شما اهمیت ندارد. 2 ) وقتی نامزد شما می گوید من بیمارم معمولا اگر یکی از دوستان شما بیمار باشد، شما از آنها می خواهید که به دکتر مراجعه کنند و داروهای تجویز شده را به موقع مصرف کنند. اما زمانی که نامزد شما می گوید من بیمارم، او می خواهد شما توجه ویژه ای به او بکنید، تمام کارهای خود را در لحظه انجام دهید و با او تماس بگیرید. از او راجع به بیماریش بپرسید و در صورت امکان ...
اعلام گذشت از مظنون پرونده قتل دختر جوان
جوان به دادسرای جنایی تهران رفتند و اعلام کردند دخترشان گم شده است. پدر این دختر زمانی که در برابر بازپرس جنایی قرار گرفت، گفت: دختر من از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. خیلی دنبالش گشتیم و هرچه سعی کردیم با تلفنش تماس بگیریم، جواب نداد. حتی به هرکسی که فکر می کردیم، هم زنگ زدیم؛ اما کسی از او خبری نداشت. الان هم نمی دانیم کجا رفته است؛ برای همین برای پیداکردنش به پلیس متوسل شدیم. به این ...
حرفهای زنی که متهم به قتل شوهرش شد:او را نکشتم،خودکشی کرد/2 دحترم هم قبلا از دست پدرشان خودکشی کردند
...> روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ از زمانی که دخترم خودکشی کرده است نمی توانم خانه را تحمل کنم. آن روز از بیرون آمده بودم، همسرم به من گفت چای می خوری؟ خسته بودم و حوصله نداشتم برای همین به او گفتم می روم بخوابم اگر کسی زنگ زد مرا بیدار نکن اما 10 دقیقه بعد بیدارم کرد و گفت تلفن کارت دارد. عصبانی شده بودم. سر این موضوع دعوایمان شد. همسرم به اتاق دیگر رفت و شروع به فحاشی کرد. دوباره آمد و دست هایش ...
گاهی نباید با خواسته تماشاچی راه آمد/ از بازی مقابل محب اهری مشعوفم
افتخار از حضورم در این کار می کنم. اما درباره نحوه شروع همکاریم برای بازی این نمایش باید بگویم که سال گذشته خاطرم می آید خانم کاظمی بازی در این نقش را به من پیشنهاد دادند در حالیکه حدود دو و ماه نیم بود که گروه تمرین می کرد و من نفر آخری بودم که به گروه پیوستم. ما سابقه آشنایی مان به جامعه هنری آناهیتا و دهه شصت باز می گردد اما هیچوقت پیش نیامده بود که با هم همکاری کنیم. سال ...
غرب در حوزه زن و حقوق زنان به عصر جاهلیت بازگشته/ ازدواج حفاظت از زن است/ معتقد به الگوی سوم زن هستم
جامعه ای که هزینه تحصیل مان را پرداخته فایده ای داشته باشد . در تمام مسافرت ها و کنفرانس هایی که به خارج از کشور داشتم چون دارای حجاب بودم افراد مختلفی جذب صحبت با من می شدند و در این زمینه از من سؤال می پرسیدند. همیشه سعی کردم که جایگاه واقعی زن در ایران را به دور از سیاه نمایی برای آنها بازگو کنم. در کشوری اروپایی به من می گفتند چون حجاب داری، بچه های ما از شما می ترسند ومن هم ...
خانم پرستار و مرد نامحرم در خانه آمنه خانم چه کردند!
نشان داد مقتول در این خانه به تنهایی زندگی می کرده و کار های او را همسایه اش که زن 44 ساله ای به نام مریم است، انجام می داده است. مأموران در همان ابتدا از مریم که موضوع حادثه را به پلیس خبر داده بود تحقیق کردند. وی در ادعایی گفت: من پرستار خانگی او بودم. کنترل تلویزیون آمنه خراب شده بود که ساعت 13:15 از من خواست به مغازه صوتی و تصویری بروم و برای او کنترل تلویزیون بخرم. راهی بازار شدم، اما ...
پروفسور رزاقی آذر: 17 سالگی ازدواج کردم
بودند و بخش عمده ای از دیدگاه من نسبت به زن توسط ایشان منتقل شده است. معتقدم که احترامی که محارم و خانواده زن چه به عنوان مادر چه خواهر و چه همسر به او می گذارند زن را دلگرم به خانه می کند و دیگر به دنبال دریافت تایید از دیگران در خیابان نخواهد بود. یک نکته مثبتی که همیشه پدرم بر آن تاکید داشت این بود که درس خواندن هیچ منافاتی با زندگی خانوادگی ندارد یعنی انسان باید به موقع ازدواج کند و ...
صداوسیما خودش عامل تهاجم فرهنگی است
اول انقلاب و دوره جنگ که هرکسی که منصوب زمان شاه بود بیرون می کردند، به سمت مدیر پخش منصوب کردم. همین باعث شد مثل بمبی صدا کند. انجمن اسلامی و شورای مدیران بعد از این ماجرا به دنبال مراسمی برای معارفه من بودند اما گفتم نمی خواهم هیچ کس متصدی من باشد. از طریق دفترم به همه اطلاع دادم تا روی زمین چمن مقابل دفترم جمع شوند. چند نکته گفتم که مدیریت در این سازمان مثل آب رونده است و ما رفتنی ...
تبیین فرهنگ شهادت و مقابله با توطئه دشمنان
در پادگان اسم من را صدا کردند و گفتند چند نفر آمدند می خواهند تو را ببینند. رفتم دیدم خانواده ام آمدند اما چون من هنوز معاینه نشده بودم نگذاشتند جلو بروم و قرار شد از همان دور باهم حرف بزنیم. آنها باور نمی کردند که من زنده هستم! این روزنامه در گفت وگویی دیگر با یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با عنوان خانه ننه زاغی پایگاه مطمئن رزمنده ها بود نوشت: خانه ننه برای همه رزمندگان یک جای ...
در این کافه تهران ورود بی حجاب آزاد است !
اینجا آشنا شدند. مریم سمیعی می گوید: یکی از دوستانم اینجا را به من معرفی کرد. با اینکه خیلی کافه باز هستم اما هیچوقت نشنیده بودم که کافه دخترانه ای هم وجود داشته باشد. بعد از اینکه فهمیدیم چنین مکانی وجود دارد، خیلی از بازی های فوتبال جام جهانی را همین جا تماشا کردیم. بخشی از کافه را هم با تصاویر زنان تاریخ ایران و جهان تزئین کرده اند. تصاویری که چشمان هر تازه واردی را به خود خیره می کند ...
رواج حجامت؛ خوب یا بد؟!
بار دیگر حجامت کبد. وی دراین باره می گوید: مدتی بود که در پیشانی ام شدیداً جوش می زد و بعد از انجام این کار کاملاً بهبود یافتم. به گفته وی، این کار را همکارانش به او پیشنهاد داده اند و او خیلی راضی است. ادامه می دهد: حجامت را در منزل انجام دادم. البته قبل از آن در این باره خیلی تحقیق کردم و برای انجامش خیلی حساس بودم تا این که فرد مورد اطمینانی در فسا پیدا کردم. این خانم جوان ...
اعترافات هولناک زن شیشه ای شوهرکش ! / زن قاتل: صدایی به من گفت شوهرت رابکش
شوهرم معتاد است و شیشه مصرف می کند. مصرف او به حدی زیاد شده بود که دیگر نمی توانست سر کار برود و از صبح تا شب در خانه می ماند. من که چاره ای نداشتم، دنبال کار گشتم و در یک آتلیه عروس مشغول به کار شدم. درآمد زیادی نداشتم ولی به هرحال چاره ای هم وجود نداشت. در آنجا هم کارهای معمولی را انجام می دادم و هم به عنوان مدل از من عکس می گرفتند. زندگی ام خیلی سخت بود از طرفی نمی توانستم گلایه و ...
گفت وگو با دختر قربانی تعرض
پیدا کنم. بعد از گذشت سه ماه هنوز کار مناسبی پیدا نکرده بودم. ماهانه پول زیادی بابت اجاره خانه می دادم و پس اندازم در حال تمام شدن بود. به همین خاطر تصمیم گرفتم یک همخانه پیدا کنم تا بتوانم مبلغ اجاره خانه را با او شریک شوم. چند شبانه روز در روزنامه ها دنبال همخانه و شغل مناسب گشتم اما پیدا نکردم. به همین خاطر به بنگاه های شهر پرند مراجعه کردم و از آنها خواستم تا برایم همخانه ای پیدا ...
4 مرد شیطان صفت منتظر نقشه سیاه ساقی مواد برای دختر شیشه !
با کمی مکث می گوید: تا زمانی که درس می خواندم باور خانواده ام این بود که دختر فقط باید درس بخواند و سرش در لاک خودش باشد تا زمانی که در خانه را یک جوان اهل زندگی بزند. روزها گذشت و من دیپلم گرفتم. در این گیر و دار بودم که خواستگاری از اقوام برایم آمد و من هم چون از بچگی او را می شناختم دوست داشتم شریک زندگی ام باشد. در ذهن خود نقشه هایی کشیده بودم اما خانواده ام بهانه های مختلفی آوردند ...
10 مرد شیطان صفت دختر بی پناه را به خانه متروکه بردند !
پیتزا فروشی مشغول به کار شدم اما بعد از چند صباحی به خاطر اعتیادم از آن جا اخراج و خانه نشین شدم. این ماجرا ادامه داشت تا این که شبی در خانه تنها بودم که ناگهان دو زورگیر مسلح وارد خانه مان شدند و قصد آزار و اذیت مرا داشتند که با مقاومت و سر و صدای من، همسایه ها متوجه ماجرا شدند و آن دو هوسران از ترس پا به فرار گذاشتند و به نیت شومشان نرسیدند. این دو شرور مسلح حاشیه شهر مرزی بعد از این ...
دورریز پایتخت
رحیم است، 58 سال دارد و از قم آمده. از شماره ماشینش مشخص است. از او درباره کارش می پرسم. می گوید: یک سالی می شود که از سر بیکاری و اجبار میام دنبال آت و آشغال و چند کیلو آهن و آلومینیوم درمی آورم و می برم برای فروش. رحیم گویی از کاری که دارد خجالت زده باشد، می گوید : آقا من زمان سربازی توی جبهه شیمیایی شدم و از ناچاری مجبورم دستم را توی هر کثافتی فرو کنم تا یک لقمه نون حلال ببرم خانه. بعد دستکش ...
روایتی از فاجعه خونین حج در سال 1366/ گلوله باران حجاج ایرانی توسط هلی کوپترهای سعودی
بود که من از آن تعجب کردم. دلیل کشتار حجاج ایرانی چه بود؟ ما به عرفات و منا رفتیم. روز یازدهم ذی الحجه بعد از بیتوته نصف شب، برای انجام اعمال به مکه رفتم. قبل از اذان صبح، اعمال را انجام دادم. آن روز مسجد الحرام خلوت بود؛ یعنی به قدری خلوت بود که من در نزدیک ترین صف؛ یعنی تقریبا صف اول دور خانه کعبه و نزدیک به حجرالاسود، بودم تا نماز شروع شود. نگاهی به صف بعد از خودم کردم ...
سیدجلال: کی روش هنوز و همیشه استاد من است/ تمجید کاپیتان پرسپولیس از سیدمجید
، استقلال تهران و پرسپولیس مدعیان قهرمانی باشند. چرا در مراسم انتخاب برترین های سال لیگ برتر هم برنده و هم بازنده شاکی شدند؟ آیا جایزه بهترین بازیکن سال مال تو بود که به وحید امیری اهدا شد؟ نقل قولی هم از مسئول روابط عمومی سازمان لیگ شنیدیم که وحید امیری به خاطر مصاحبه ات ناراحت شده است. قبلاً صحبت هایم را در این زمینه انجام دادم و دیگر نظری ندارم. چه کار به ناراحتی وحید امیری دارم ...
مرادی: هیچ وقت به یک رکورد خاص قانع نبوده و نیستم
های من در نظر گرفته بود که خوشبختانه این نشست چند روز قبل برگزار شد. این جلسه هیچ ربطی به ماجرای آن خانه در اصفهان نداشت. کلید به صورت نمادین اهدا شده و خانه ای در کار نیست عضو تیم ملی وزنه برداری درباره خانه ای که قرار بود به ازای قهرمانی در المپیک ریو بدهند اما پس از مدتی مسئولان استان اصفهان از انجام این کار خودداری کردند، گفت: وضعیت آن خانه ای که قرار بود به من بدهند، مثل ...
خط ونشان هایی برای مسئولان
.... اگر کاره ای بودم تلویزیون را منحل می کردم 559...0919: باور کنید وقتی در این شرایط می بینم تلویزیون درباره افزایش جمعیت حرف می زند دوست دارم زمین را گاز بگیرم. تو را به خدا شما در این مملکت حقوق کارگرها و کارمندها را نمی توانید بدهید جوان ها کاری ندارند که درآمدی داشته باشند و ازدواج کنند آن وقت این اصرار به افزایش جمعیت تان دیگر چیست. من اگر کاره ای بودم اول تلویزیون ...
آرزوهای بزرگ
متولد سال 1333 هستم. پدرم تاجر پارچه بود و در شهرستان ابهر زندگی می کردیم. تا کلاس ششم ابتدایی در آنجا درس خواندم. اگر در شهرمان پنج نفر ثروتمند بودند، پدر من ششمین نفر بود. منتها در همان زمان که ششم ابتدایی بودم پدرم ورشکسته شد. به یکی از روستاهای اطراف با خانواده برای شرکت در یک مراسم عروسی رفته بودیم. آن زمان عروسی ها هفت شبانه روز بود. وقتی از عروسی برگشتیم، کل وسایل خانه و مغازه و دام هایمان را که حدودا 300 راس می شد، دزدیده بودند. بعد از آن فهمیدیم که این دزدها 18 نفر بودند که یکی از آنها همسایه خودمان بود. همسایه گوسفندان را در خانه خودش جا داده بود. دزدها نتوانسته بودند در آن هفت روز 300 راس گوسفند را ببرند. اما تمام پارچه ها را برده بودند. شنیدیم که رئیس ژاندارمری آن موقع هم با دزدها شریک بوده است؛ البته دزدها را بعد از این ماجرا شناختیم. همان همسایه مان که در دزدی شراکت داشت، مریض شد و در حال مرگ بود. همسرش به او گفته بود که برو از مش احمد که پدرم بود، بابت این دزدی حلالیت طلب کن. او هم برای پدرم ماجرا را شرح می دهد. اتفاقا آن همسایه ما فوت هم نکرد و زنده ماند. اما من سرنوشتم بعد از ورشکستگی پدرم به گونه ای دیگر رقم خورد. وقتی از عروسی برگشتیم و دیدیم هیچ وسیله ای برایمان باقی نمانده، من هم مانند خواهر و برادرهای دیگرم خیلی ناراحت شدم. ما چهار برادر بودیم و سه خواهر. وقتی ششم ابتدایی را امتحان دادم شروع به کار کردم. از زمانی که اموال پدرم ر ...
قتل اشتباهی بر سر تنبلی همکار
هادی به شدت عصبانی بودم و می خواستم هر طور شده او را ادب کنم. این بود که با هم درگیری شدیم، اما با وساطت صاحب ملک درگیری تمام شد. وقتی به اتاق آمدم هنوز از او ناراحت بودم به همین خاطر به پیمانکار زنگ زدم تا مشکل ما را حل کند. وقتی پیمانکار به ساختمان آمد توجهی به حرف هایم نکرد. احساس کردم می خواهد مرا گول بزند و آرامم کند آنجا بود که بیشتر عصبانی شدم و میله گرد را به سمت پیمانکار پرتاب کردم، اما او ...
اعلام گذشت از قاتل دختر تنها
...: مدتی قبل خانه ام را برای اجاره به بنگاهی سپردم تا اینکه چهارماه قبل بنگاه دار با من تماس گرفت و گفت خانه ام را به دختر مجردی اجاره می دهم یا نه ؟ وقتی به بنگاه رفتم و سعیده را دیدم قبول نکردم، اما در نهایت با اصرار او خانه ام را به او اجاره دادم . مدتی بعد پشیمان شدم و تصمیم گرفتم ...
دیروز خواهر شهید بودم و امروز مادر شهید شدم
چند قدم آن طرف تر بعد از شهدای گمنام در قطعه 50 به دیدار پسر شهیدم بهرام مهرداد می روم. دیروز خواهر شهید بودم و امروز مادر شهید هستم. وقتی خبر شهادت برادرم داوود به ما رسید پسرم بهرام گفت: من باید راه دایی را ادامه بدهم. یادم است بهرام با شنیدن خبر رحلت امام راحل وسط حیاط بر سر و سینه می زد و فریاد می کشید که بی پدر شدیم، تا همین روز های آخر قبل از شهادتش اعتقاد داشت به اینکه باید تا نفس آخر پای ...
دغدغه های اصحاب رسانه فارس در نشست با مدیران استان
، سرپرست روزنامه اطلاعات در استان فارس بود. وی، مشکل اساسی روزنامه ها را نبود انتقاد سازنده از مسئولان دانست و بیان کرد: اگر در مقطعی خط قرمز ها را تنگ نکرده، خودسانسوری انجام نشده بود و مسایل و مشکلات را به مردم می گفتیم، امروز روزنامه ها با حمایت مردم مشکل اقتصادی نداشتند، اما برخی از مردم از ما بریده اند و به رسانه های بیگانه روی آورده اند. نعمتی، بسیاری از رسانه ها را مجیزگوی مدیران ...
منتظر غافلگیری های بیشتری از پدر باشید
...> پارسا: رشته من بازیگری است و زمانی که عوامل سریال پدر به دنبال بازیگر نقش اصلی از طریق تست بودند برای نقش اصلی تست دادم و پذیرفته شدم. چه کسانی از شما برای بازی در نقش لیلا تست گرفتند؟ پارسا: بهرنگ توفیقی و حامد عنقا چگونه برای بازی در این سریال به توافق رسیدید؟ پارسا: هفته آخر پیش تولید سریال پدر بود که با من تماس گرفته شد، پای توافق نشستیم و قرارداد ...
خیز زنان و شهرهای کوچک برای تصاحب دانشگاه
هم سطح بهتری دارد و بر این اساس باید به جمع بندی برسم. درباره وضعیت خانواده هم توضیح دهید؛ چند برادر و خواهر دارید؟ من یک برادر بزرگتر دارم که فوق لیسانس برق دارد. مادرم خانه دار است و پدرم هم فرهنگی. وضعیت مالی خانواده هم متوسط است. نظر خانواده ات برای انتخاب رشته و دانشگاه چیست؟ هنوز با خانواده روی این موضوع صحبت نکرده ام. خودم خیلی مشکلی با خوابگاه و زندگی در ...
دردسرهای فوتبالیست زن قوی هیکل ایرانی!
.... خیلی خوشحال بودم. روی ابرها بودم. آرزو داشتم بهترین بازیکن آسیا شوم. در رویاهایم می دیدم که جایزه بهترین بازیکن زن آسیا را می برم. اما دو روز مانده بود بروم تهران برای اردو به من زنگ زدند گفتند نیا. گفتم چرا؟ گفتند با حضورت مخالفت شده. آن روز تا چند ساعت از شدت ناراحتی روی پله های حیاط خانه مان نشستم. اول کلی گریه کردم بعد بی حرکت شدم. بعد از مربی باشگاه مان چیز وحشتناکی شنیدم. متوجه ...
محمود دولت آبادی: هیچ گاه اهل کینه و کینه کشی نبوده ام و نیستم/هیچ وقت سیاسی نبودم
بود و گفته شد این حرف ها چیست باید انقلاب کنیم و دیگر این طرح نیز به فراموشی سپرده شد. وقتی در زندان بودید مخارج زندگی چگونه تامین می شد؟ آیا دوستان و همکاران به فکر بودند؟ خوشبختانه در آن زمان همسرم کار می کرد. همچنین بابت دو ماه بازی تئاتر و هشت ماه تمرین، کارگردان پولی را در خانه ما فرستاده بود که البته زنم قبول نکرده بود؛ آمد و از من پرسید که قبول کنم؟ گفتم اگر احتیاج نداری ...
گفتگو با روحانی جنجالی
، اما در نوع دوم خیر. خودتان حاضر هستید در مورد اطلاعات شخصی تان صحبت کنید. ببینید؛ اگر اطلاعاتی از من با رضایت خودم یا دوستان نشر داده شود؛ بله پخش کنید. من در زندگی شخصی شان سرک نمی کشم یعنی شما قبول ندارید که در زندگی افراد تفحص می کنید. تحقیق و تفحص نیست؛ من عرض کردم و توضیح دادم که من عکس های منتشر شده خود این افراد را در فضای مجازی باز نشر کرده ام. اگر بخواهم ...