20 روز کنارم بود و یک عمر دنبالش گشتم - روزنامه جوان آنلاین
سایر منابع:
سایر خبرها
زن جوان: آرایشگر ناشی روزگارم را سیاه کرد
با یکدیگر ازدواج کرده بودیم، اما نتوانستیم شغل مناسبی پیدا کنیم. از طرفی پدر شوهرم فوت کرده بود و مادرشوهرم با حقوق بازنشستگی همسرش در یک منزل اجاره ای زندگی می گذراند. به همین دلیل امیدی به کمک های خانواده مجتبی نداشتم. همسرم نیز اگرچه در آگهی روزنامه ها به دنبال شغل مناسبی می گشت، اما نمی توانست کاری برای خودش دست و پا کند از سوی دیگر من هم نمی توانستم دست نیاز به سوی پدرم دراز کنم ...
سلطه گری شیطانی بر زنان خانه دار با تهدید به قتل
بچه است و به من علاقه مند شده است. من به او گفتم همسر و فرزند دارم، اما زن جوان حرف هایی زد که از شنیدن آن شوکه شدم او به من گفت همسرت با یکی از اراذل و اوباش محله به نام پوریا در رابطه است. وی ادامه داد: من آن روز به خانه رفتم و در این باره از همسرم سوال کردم، اما همسرم گفت اشتباه می کنم. من چند روز رفت و آمدهای همسرم را زیر نظر گرفتم و مطمئن شدم با شرور محله رفت و آمد دارد. به همین دلیل ...
گفت وگوی خواندنی با ام الشهید عراقی/ می خواهم وقتی ولید برمی گردد در خانه باشم
قطعی می دانست ولید شهید شده اینقدر بی تابی و دلتنگی نمی کرد. صغری خیل فرهنگ برای گفتگو و دیدار با مادر شهید جاویدالاثر ولید جعفری راهی استان البرز می شوم. خانواده این شهید عراقی از سال ها پیش مهمان کشورمان شده اند. از پیش با عروس خانواده خانم امجدیان هماهنگ کرده ام. خیابان ها و کوچه پس کوچه های حیدرآباد کرج را یکی بعد از دیگری پشت سر می گذارم تا به خانه شهید جعفری برسم. اگرچه پیدا ...
در دام دستگاه آدم سوزی!
عالیه داشتیم و بعد از پایان تحصیل در دانشگاه با یکدیگر ازدواج کرده بودیم اما نتوانستیم شغل مناسبی پیدا کنیم. از طرفی پدر شوهرم فوت کرده بود و مادرشوهرم با حقوق بازنشستگی همسرش در یک منزل اجاره ای زندگی می گذراند. به همین دلیل امیدی به کمک های خانواده مجتبی نداشتم. همسرم نیز اگرچه در آگهی روزنامه ها به دنبال شغل مناسبی می گشت اما نمی توانست کاری برای خودش دست و پا کند از سوی دیگر من هم نمی توانستم ...
سلطه گری شیطانی بر زنان خانه دار با تهدید به قتل
فرزند دارم اما زن جوان حرف هایی زد که از شنیدن آن شوکه شدم او به من گفت همسرت با یکی از اراذل و اوباش محله به نام پوریا در رابطه است. وی ادامه داد : من آن روز به خانه رفتم و در این باره از همسرم سوال کردم اما همسرم گفت اشتباه می کنم. من چند روز رفت و آمدهای همسرم را زیر نظر گرفتم و مطمئن شدم با شرور محله رفت و آمد دارد .به همین دلیل سراغ پوریا رفتم اما او به رویم چاقوکشید و تهدید کرد تا از ...
حقیقت را به هر دوری ظهوری است/ عباس معارف از موسیقی تا سیاست در میزگردی با حضور علی بیانی و محمدرضا جلالی
فرهنگ امروز/ محسن آزموده : سیدعباس معارف شخصیتی چند وجهی داشت، همچنان که اهل فلسفه و حکمت و فقه و اصول بود، شاعری توانمند هم بود و به ادبیات و شعر کهن فارسی تسلطی شگفت انگیز داشت. او همچنین هنرشناس و هنرمندی چیره دست بود و نه فقط دیدگاهی منسجم و متلائم با نگرش فلسفی در زمینه حکمت هنر داشت بلکه نزد اساتیدی چون محمدرضا لطفی نوازندگی آموخته بود و در این زمینه نیز در حد اجتهاد پیش رفته بود. این سطح از اهتمام و اشتغال به علم و هنر اما او را از حضور در عرصه سیاست و اجتماع باز نداشته بود و همچنان که در دانش ...
بازار گرم اخبار معارف در آغاز زمستان/ از تمدید مهلت طرح ملی تلاوت تا آخرین خبرهای حج
به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان ، آنچه در ادامه می آید مروری است بر مهمترین اخبار این حوزه در دومین روز از دی ماه 98: رونمایی از نرم افزار بیانات مقام معظم رهبری در حوزه جهاد و شهادت بهمن کهن در نشست خبری پنجمین اجلاس سراسری فعالان مردمی جهاد و شهادت که امروز (دوشنبه، دوم دی ماه) در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) برگزار شد با بیان اینکه سخنان ...
زنانی از جنس ققنوس
... فردای آن روز آقا محمود به اتفاق پدر و خواهرشان آمدند. اتفاقا خواهر ایشان با چادر آمده بودند. مادرم به معنای مخالفت گفت: اگر تلفن داشتیم حتما می گفتیم که این همه راه زحمت نکشید که تشریف بیاورید. پذیرایی انجام شد و درنهایت خانواده من گفتند که ما از نظر فرهنگی به هم نمی خوریم و خانواده آنها هم با ناراحتی خانه را ترک کردند. فاش نیوز: با توجه به اختلافات اعتقادیتان، چطور ازدواج کردید ...
کاش خانواده ها باور کنند که نمی زنیم+تصاویر
برای تامین مواد به خرده فروشی مواد رو می کند و چندین بار دستگیر و به زندان می افتد. حالا، امروز 4 ماه و 12 روز است که پاک است و لب به مواد نزده و دلش برای مادرش که در شهرستان شبستر زندگی می کند تنگ شده و هنوز از مادر و برادرش خجالت می کشد و نمی داند بعد از ترخیص می تواند به خانواده اش پناه ببرد یا نه؟ برداشت دوم: کاش خانواده ها ما را باور کنند دکتر خالقی مددکار مرکز ...
دلتنگی های دوستانه یک رزمنده ارمنی
خون می دهیم . در درگاه خداوند هر دوی ما هیچ فرقی با یکدیگر نداریم. جمشید را نیز بعد از چند سال نزدیک درب دانشگاه تهران روی صندلی ویلچر دیدم و به خانه دعوت کردم. بعد از آن دیگر آن دو دوست عزیزم را ملاقات نکردم. هر کجا هستند، خداوند نگهدار آن ها و خانواده هایشان باشد. بعد از عملیاتی که طی آن خیلی از همرزمانم به شهادت رسیدند، به پادگان برگشته و به منظور بردن غذا برای سربازان، به وسیله خودرو به ...
می خواهم وقتی ولید برمی گردد در خانه باشم
اینقدر بی تابی و دلتنگی نمی کرد برای گفتگو و دیدار با مادر شهید جاویدالاثر ولید جعفری راهی استان البرز می شوم. خانواده این شهید عراقی از سال ها پیش مهمان کشورمان شده اند. از پیش با عروس خانواده خانم امجدیان هماهنگ کرده ام. خیابان ها و کوچه پس کوچه های حیدرآباد کرج را یکی بعد از دیگری پشت سر می گذارم تا به خانه شهید جعفری برسم. اگرچه پیدا کردن آدرس خانه شهید کار چندان راحتی نیست، اما دیدن ...
روایتی خواندنی از دیدار "آقا" با یک خانواده شهید ارمنی/شما رهبر مسلمین هستید
ایام میلاد حضرت مسیح(ع) گزارشی از یکی از این دیدارها را باهم می خوانیم: صبح روز کریسمس (عید پاک ارامنه) آقا فرمود: اگر خانه چند ارمنی و آشوری برویم، خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم؛ سری به کلیساهایشان زدیم که آنها هم از ما بی خبرتر بودند! رفتیم بنیاد شهید؛ دیدیم خیلی اطلاعات ندارند! کمی اطلاعات خانواده شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله ها پیدا کردیم و با ...
قطعه ای گمنام که سرود عشق را می نوازد
نشونه می گیره، یکی سر قبر پدر، یکی کنار مادرش، یکی کنار خواهر و یکی پیش برادرش؛ اما یه مادر غمگین و آرام، میاد کنار شهید گمنام... . قدم هایم به سوی قطعه سرداران بی پلاک سریع تر می شود، همان جایی که بالای سر هر سردار بی پلاکی که آرمیده، فانوسی روشن است تا برخی افراد، آن جا را قطعه شهدای فانوس هم بنامند. سرداران بی پلاکی که حدوداً 18 سال پیش در این مکان یعنی قسمتی از قطعه 40 بهشت زهرا (س ...
کاش خانواده ها باور کنند که نمی زنیم+تصاویر
برای تامین مواد به خرده فروشی مواد رو می کند و چندین بار دستگیر و به زندان می افتد. حالا، امروز 4 ماه و 12 روز است که پاک است و لب به مواد نزده و دلش برای مادرش که در شهرستان شبستر زندگی می کند تنگ شده و هنوز از مادر و برادرش خجالت می کشد و نمی داند بعد از ترخیص می تواند به خانواده اش پناه ببرد یا نه؟ برداشت دوم: کاش خانواده ها ما را باور کنند دکتر خالقی مددکار مرکز ...
فانوس هایی روشن برای گمشدگان دریای غم/ قطعه ای گمنام که سرود عشق را می نوازد
، هرکی میاد سر یه قبر، ازش نشونه می گیره، یکی سر قبر پدر، یکی کنار مادرش، یکی کنار خواهر و یکی پیش برادرش؛ اما یه مادر غمگین و آرام، میاد کنار شهید گمنام... . قدم هایم به سوی قطعه سرداران بی پلاک سریع تر می شود، همان جایی که بالای سر هر سردار بی پلاکی که آرمیده، فانوسی روشن است تا برخی افراد، آن جا را قطعه شهدای فانوس هم بنامند. سرداران بی پلاکی که حدوداً 18 سال پیش در این مکان یعنی ...
می خواهم وقتی ولید برمی گردد در خانه باشم
از مادر شهید می پرسم 31 سال است که چشم انتظار آمدن تنها یک نشانی از شهیدت هستی؛ از این انتظار بگو، چگونه گذراندی؟ می گوید: دخترم 31 سال نه، 32 سال است منتظرم. وقتی خبر شهادتش را دادند و پیکری برای ما نیامد، من و پدرش همه جا را دنبالش گشتیم. هرجا که می توانستیم رفتیم. اندیمشک، اهواز و...، اما خبری از پسرم نبود. همسرم بی تاب شده بود. شاید اگر قطعی می دانست ولید شهید شده اینقدر بی تابی و دلتنگی نمی کرد ...
نقشه بی شرمانه برای انحراف زن جوان
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از رکنا، آن زمان 15 سال بیشتر نداشتم و در شیطنت های دوران نوجوانی غرق بودم نه به ازدواج فکر می کردم و نه چیزی درباره آن می دانستم. فقط به خواست مادرم چادر رنگی را سرم انداختم و برای خانواده خواستگارم چای بردم. این گونه بود که چند روز بعد سر سفره عقد با جوانی نشستم که به تازگی گواهی نامه گرفته و به مسافرکشی مشغول بود. خلاصه طولی نکشید که زندگی مشترک من و فرهاد در زیر ...
تاجر ایرانی دخترش را از اعدام نجات داد / صفورا 24 ساله یک داعشی را کشته بود + عکس بازسازی صحنه
بزرگ تر بود؟ بله، 14 سال بزرگ تر از من بود و 5 سال قبل به صورت پنهانی با هم ازدواج کردیم. پنهانی؟ پدرم درکشور ترکیه زندگی می کرد و من هم به صورت پنهانی به عراق رفتم و آن جا ازدواج عراقی کردم. چطور با منصور آشنا شدی؟ پدرم تاجر است، یک بار همراه پدرم به عراق رفتم و در آن جا با موسی آشنا شدم و با توجه به این که پدرم مخالف ازدواج ما بود، به دور ...
زن جوان: آرایشگر ناشی روزگارم را سیاه کرد / از شدت درد و سوزش سوختگی های پیکرم آرام و قرار ندارم
تحصیلات عالیه داشتیم و بعد از پایان تحصیل در دانشگاه با یکدیگر ازدواج کرده بودیم، اما نتوانستیم شغل مناسبی پیدا کنیم. از طرفی پدر شوهرم فوت کرده بود و مادرشوهرم با حقوق بازنشستگی همسرش در یک منزل اجاره ای زندگی می گذراند. به همین دلیل امیدی به کمک های خانواده مجتبی نداشتم. همسرم نیز اگرچه در آگهی روزنامه ها به دنبال شغل مناسبی می گشت، اما نمی توانست کاری برای خودش دست و پا کند از سوی دیگر من هم ...
قاتل: می خواستم بترسانمش، کشته شد!
دلار خریدم. حتی طلا های همسرم و دخترم را هم فروخته بودم و مبلغ 100 هزار دلار به فرشید داده بودم تا به ریال تبدیل کند، اما امروز و فردا می کرد و از دادن پول هایم طفره می رفت تا اینکه متوجه شدم فرار کرده است. متهم در خصوص قتل گفت: هر بار به صرافی می رفتم فرشید آنجا نبود تا اینکه از دایی او که به عنوان پیک موتوری در صرافی کار می کرد، خواستم آدرس فرشید را بدهد، اما سکوت کرد. چند روز بعد فرشید ...
کوری چشم 2 مرد درجدال های وحشتناک
خندیدم و به همین دلیل مستحق نابینایی هستم. وی ادامه داد: مرد ناشناس اشتباه می کرد و من هیچ کسی را مسخره نکرده بودم. مرد ناشناس بعد از این ماجرا بلافاصله فرار کرد و چشم چپم در بیمارستان تخلیه شد. تلاش پلیس نیز برای شناسایی متهم فراری بی نتیجه ماند و حالا که نزدیک به یک سال از این ماجرا گذشته است، امید دارم پلیس او را دستگیر کند. من برایش حکم قصاص چشم می خواهم. با پایان اظهارات این قربانی قرار شد قضات برای این پرونده تصمیم گیری کنند. منبع:خراسان انتهای پیام/ ...
سلطه گری شیطانی بر زنان خانه دار با تهدید به قتل
است از همسرش و یک شرور سابقه دار شکایت کرد. مرد جوان گفت: 10 سال است با همسرم ازدواج کرده ام و صاحب یک دختر پنج ساله هستم. مدتی پیش یک زن جوان مقابل مغازه ام آمد و به من ابراز علاقه کرد. او می گفت بیوه و صاحب دو بچه است و به من علاقه مند شده است. من به او گفتم همسر و فرزند دارم، اما زن جوان حرف هایی زد که از شنیدن آن شوکه شدم او به من گفت همسرت با یکی از اراذل و اوباش محله به نام پوریا ...
مهمترین رویدادهای حماسه و مقاومت در پاییز 98
دفاع مقدس در منطقه عملیاتی پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد. او در حالی که پشت بیل مکانیکی برای کاوش شهدا نشسته بود، با برخورد بیل به یکی از مین های به جا مانده از جنگ تحمیلی و اصابت ترکش به سینه اش به شهادت رسید. شهید محمود توکلی اهل شهرستان فلاورجان از استان اصفهان بود که از سال های ابتدایی شروع عملیات تفحص شهدا یعنی از سال 1372 در عملیات های کاوش شهدا شرکت داشته است. ابتدا مسئول تفحص لشکر ...
برگزاری یادواره 2 شهید گمنام دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از لرستان ، سردار حسین یکتا فرمانده قرارگاه جهادی امام رضا (ع) روز یکشنبه در مراسم یادواره 2 شهید گمنام دانشگاه آزاد بروجرد گفت: اقتدار و موفقیت ایران اسلامی دشمن را نگران کرده و امروز دشمن به خوبی متوجه این موضوع شد از همین رو تلاش می کند تا جوانان را دلسرد و ناامید کند، اما جوانان با ادامه دادن راه شهدا معادلات آن ها را بر هم خواهند زد. ...
یادواره 2 شهید گمنام دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد برگزار شد
به گزارش خبرنگار ایرنا فرمانده قرارگاه جهادی امام رضا(ع) روز یکشنبه در مراسم یادواره 2 شهید گمنام دانشگاه آزاد بروجرد افزود: اقتدار و موفقیت ایران اسلامی دشمن را نگران کرده و امروز دشمن به خوبی متوجه این موضوع شد از همین رو تلاش می کند تا جوانان را دلسرد و ناامید کند اما جوانان با ادامه دادن راه شهدا معادلات آنها را بر هم خواهند زد. سردار حسین یکتا اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران به ...
احد گودرزیانی خود را وقف ترویج فرهنگ شهادت کرد
یلدا بلندترین شب سال است، پس چه خوش تر که با خاطره و خاک و خاک ریز و خون و خدای و خاموشی دنیایی قبرستان شهدا سرخ شود. اگر در خاموشی دنیایی قبرستان شهدا لب و دندان به صلواتی چرخید، بدان که مهمان خدایی و روزی خونت با خون شهیدان گره می خورد و خاکریز و خاک جسمت را در آغوش می کشند، حتی اگر تا آخرین روز دنیا تنها از تو خاطره ای می ماند. گفتنی است، بعد از قرائت نماز میت توسط پدر همسر زند ...
جمال؛ جنگ ندیده ای که راوی جنگ شد
من گفت که همیشه در ذهنم مانده و آن اینکه "روایتگری کار دل است" من هم رفتم پی دلم . سراسر کشور هر جایی می رفتم پای صحبت های خانواده های شهدا می نشستم، مادر شهید، پدر شهید، خواهر و برادر شهید، جانباز، آزاده و هر کسی که مربوط به جنگ بود را پیدا می کردم و با او هم صحبت می شدم، مطالعه کردم، کتاب های زیادی از سیره و زندگی شهدا خواندم . هیچ گاه روایت جنگ نکردم اما روایت سیره و ...
شهیدی که تن دشمن را در مرز به لرزه درآورده بود
...> خودم هم آرزو دارم که به کربلا بروم؛ اما پای رفتن ندارم، کمرم درد می کند و آسم هم دارم، اگر کاری داشته باشیم به کمک پسرم جواد انجام می دهیم. رضا هر هفته یا دوهفته یک بار می آمد. آخرین باری که ما او را دیدیم عید قربان بود، ما قربانی کردیم و او رفت و مادرش هم با او رفت و یک هفته آنجا ماند و چند روز بعد هم این اتفاق می افتد. در ادامه مادر شهید که بیشتر اهل عمل است تا صحبت تنها ...
جمال؛ جنگ ندیده ای که راوی جنگ شد
هر جایی می رفتم پای صحبت های خانواده های شهدا می نشستم، مادر شهید، پدر شهید، خواهر و برادر شهید، جانباز، آزاده و هر کسی که مربوط به جنگ بود را پیدا می کردم و با او هم صحبت می شدم، مطالعه کردم، کتاب های زیادی از سیره و زندگی شهدا خواندم . هیچ گاه روایت جنگ نکردم اما روایت سیره و زندگی شهدا کردم، همان چیزهایی که خودم از زندگی شهدا به آن ها رسیدم را با یک بیان خوب برای مردم روایت کردم ...
عده ای اقتصاددان طرح های شکسته خورده 40 سال پیش غرب را در کشور پیاده می کنند
بجای تربیت فرزند، خانه داری و همسر داری برود راننده اتوبوس و یا راننده تریلی بشود. عباسی تاکید کرد: فتنه چیز عجیبی نیست فقط باید چشم فتنه شکن داشته باشیم وقتی ماشین می خواهد در مه حرکت کند نیاز به چراغ روشن دارد و آن چراغ روشن همان چراغ مه شکن است، انسان هم باید چشم فتنه بینشش باز شود تا متوجه شود خیلی از چیزهایی که در اطراف او هست فتنه است. رئیس اندیشکدهٔ یقین بیان داشت ...