بلایی که سایت همسریابی بر سر دختر شیرازی آورد ! - اول فارس
بلایی که سایت همسریابی بر سر دختر شیرازی آورد !
سایر خبرها
در ماجرای هجوم مردم به کاخ ها در ابتدای انقلاب، حتی یک جواهر جابجا نشد!
پوشی کنیم و دولت بعدی که مستقر شد تصمیم بگیرد. به نظر من این بازی شطرنجی است که تا 8-7 حرکت بعدش را هم باید دید. اولاً نظر صریحم را بخواهم بیان کنم آنچه حضرت آقا فرمودند در مورد برجام، مطلقاً درست است و از آن نباید تخطی کرد. آنقدر واضح و بدیهی است که کسی آمده 4 سال حرف زده و قراردادی را بسته و بعد خودش گفته من داخل این قرارداد نیستم و دقیقاً الان اولین کاری که باید انجام دهد این است که ...
ماجرای ازدواج دوم لاله صبوری / همسرم متولد آمریکاست + فیلم
تفاوت داشت و یک روز به جایی رسیدم که با دو بچه به خانه پدرم برگشتم و حدود 6 سال طول کشید که توانستیم از هم جدا شویم. همسر سابقم حتی زمانی که من دانشجو شده بودم به دانشگاه می آمد و من را با خشونت از دانشگاه بیرون میکشید و من مشکلات زیادی داشتم و تا زمانی که بچه ها 18 سالشان شود بر سر حضانت آن ها همیشه درگیر بودم. لاله صبوری در دومین تجربه زناشویی خود با پویا قاسمی ازدواج کرد و از ...
دو اتفاق جالب در دو برنامه رمضانی/ آزادی زندانی و درخواست مادر شهید از رهبر انقلاب + فیلم
بودیم و لحظات احساسی که روی آنتن اتفاق افتاد که بازتاب های فراوانی داشت که در ویدئوی زیر می بینید. خانم گودرزی همسر این زندانی درباره شرایط زندگی اش گفت: پنج سالگی تب شدید می کنم، از آنجا که واکسن فلج اطفال را نزده بودم کل بدنم فلج می شود. اما بعد از مدتی که زیرنظر پزشکان بودم فقط پای چپم 10 سانت کوتاه می شود و لنگ می زند و موقع راه رفتن مشکل دارم. وی افزود: کودکی شلوغی ...
فیلم| صحبت های دردناک سجاد عبادی همسر آزاده نامداری در مراسم چهلم همسرش
... عین دو دوست قدیمی که بعد مدت ها دوباره یکدیگر را دیده اند؟ آزاده نامداری:بله و ما به سرعت و خیلی زود تصمیم گرفتیم اشتباهی را که چند سال قبل کرده بودیم جبران کنیم و این دفعه با هم ازدواج کنیم. اما خیلی به سرعت تصمیم گرفتید ازدواج کنید؟ آزاده نامداری:بله و اواسط مهرماه ازدواج کردیم و دوماهی هم هست که زیریک سقف زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. چرا این ...
خانواده زندانی، مجرم نیستند
سال و نیم از محکومیت اش باقی مانده بود؛ ستاره گفت: وقتی 6 ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. سه خواهر بودیم. 15 ساله که بودم عاشق شدم. بعد از 7 سال متوجه شدم همه این ها عادت بوده نه عشق! او باعث شد پای من به زندان باز شود. اشتباه کردم و جرم شوهر مواد فروشم را وقتی مامورها به خانه آمدند گردن گرفتم. زندان شرایط بسیار سختی دارد. قبل از رفتن به زندان خیلی از کارهای خلاف را بلد نبودم اما آنجا یاد ...
خانطومان؛ بهانه ای برای رسیدن به معشوق/ حکایتی از مدافعان حرم که مظلومانه رفتند
از اول وقتش ترک نمی شد، پدرش می گوید: خیلی از خودش مراقبت می کرد و معتقدم این مراقبت ها باعث شد که مورد پذیرش خداوند قرار بگیرد. (اینجا بخوانید) *شهید علی عابدینی از فریدونکنار علی زمستان سال قبلش که از مأموریت آمد از ناحیه دست مجروح شده بود و هنوز هم بهبود پیدا نکرده بود که مجددا در 15 فروردین به خواست خودش اعزام شد، با اینکه مجروح بود دل ماندن نداشت. بار اول که می رفت اینقدر ...
طلاق به دلیل عضویت همسر در اینستاگرام
با پیج اینستاگرام او، اسمش را جست وجو کردم. بعد از یک جست وجوی ساده صفحه اش را دیدم، خیلی شوکه شده بودم. باورم نمی شد او خواسته من را زیر پا گذاشته باشد و برای خودش صفحه شخصی داشته باشد. ما مشکل جدی با هم نداشتیم، اما با این کار، من را نسبت به خودش بی اعتماد کرد و برای همین تصمیم به جدایی از او را دارم. من در زندگی مشترک با همسر اولم به اندازه کافی عذاب کشیدم و نمی خواهم دوباره آن عذاب ...
همه مصیبت های بیل گیتس از قرنطینه شروع شد!
...> ببینید... این زوج خرپول، از قبل هم مشکلاتی با هم داشته ان ولی به دلیل اینکه بیل همه ش این ور و اون ور دنیا بوده، مصیبت ها خودشون رو نشون نمی دادن. شما دیگه خودت قضاوت کن. طرف چپ و راست آفریقا بوده و با زرافه و شیر و پلنگ و کودکان گرسنه و بیمار، عکس یهویی می گرفته ولی حاضر نبوده تو قصرش در کنار همسر محترمه باشه. حاضر بوده به هوای کمک رسانی تو سومالی واسه خودش بچرخه، ولی روی ماه همسرش رو ...
جدایی به خاطر اسکناس 5 هزار تومانی!
به گزارش صبحانه ، اسکناس 5هزار تومانی زندگی زوج جوان را به هم ریخت. زوجی که تازه با هم ازدواج کرده بودند به دلیل این پول ناچیز تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند. ماجرا از این قرار بود که وقتی مرد جوان به جای تراول پنجاه هزار تومانی، دو عدد اسکناس 5هزار تومانی گرفت، همسرش عصبانی شد، دعوا به راه افتاد و کارشان به جدایی کشید. مردجوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت ...
عضو علی البدل شورای کهریزک وارد شد! به پایان دوره رسیدیم وهیچ تصمیم شهری دیگری باقی نمانده و تمام ...
فعالان و پژوهشگران در حوزه رسانه و ستون نویس روزنامه های مردم سالاری، همشهری، توسعه، آسیا و همچنین مترجم زبان انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی و روسی و با کارنامه هفت کتاب ترجمه شده است. علی توسرکانی که گفته می شود ساکن تهران است، چندروزهفته را ساکن خیابان میرداماد و چندروز را هم ساکن منزل پدری درکهریزک است. او هم اکنون مجرد است و برای ازدواج به دنبال دختری بااصالت و با شخصیت دلخواه خود می گردد و ...
روایت مسلمان شدن دختر برزیلی و سفرش به ایران در شهر زیبا + فیلم
.... ولی به خاطر مادرم که دوست داشت فرزندانش انسان های معتقدی باشند، به کلیسا می رفتم. تا اینکه مادرم بیماری سختی گرفت و در بیمارستان بود و من نتوانستم ایشان را به مدت یک سال ببینم. به علت این اتفاق همیشه می گفتم چرا خدا با من این کار را کرد، من که گناهی نکرده بودم. وی افزود: مدتی گذشت و من با فردی لبنانی آشنا شدم و کتابی به من داد به نام اسلام پیامبر اهل بیت. فقط به خاطر کنجکاوی بود ...
ازدواج رسمی بازیگران پس از همبازی شدن /از کلئوپاترا تا آقا و خانم اسمیت
متفاوت که به شدت سرگرم کننده هم به نظر می رسد در حقیقت فیلمی بود که باعث شد برد پیت از جنیفر آنیستون طلاق بگیرد و با آنجلینا جولی ازدواج کند. جولی و پیت در حاشیه فیلم برداری این فیلم به یکدیگر علاقه مند شدند و پس از آن ازدواج کردند. آن ها 14 سال همسر یکدیگر بودند و در این مدت صاحب 6 فرزند شدند. شاید جالب باشد بدانید که برد پیت و آنجلینا جولی سه فرزندشان را به سرپرستی گرفتند. این رابطه عاشقانه پس از 14 ...
امام خمینی و ماه مبارک رمضان
بودند خانم مصطفوی: مادرجان، شنیدم عروسی شما در ماه مبارک رمضان بود، در حالی که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند. چرا؟ همسر امام: چون درس ها تعطیل بود. خانم مصطفوی: یعنی حضرت امام تا این حد به درس مقید بودند که حتی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبودند؟ همسر امام: بله آقا به درسشان مقید بودند. می گفتند چون درس ها تعطیل است. (وقت برای ازدواج مناسب است). (فصلنامه ندا- ش ...
روبه رو با بهزاد فراهانی؛ از روزهای سخت کارگری تا چهره ماندگار بازیگری ایران | ما فداییان هنر بودیم
.... از سوی دیگر شب ها هم درس می خواندم. معجون عجیبی از توسعه فرهنگی و هنری و... شده بودم؛ نوجوانی که دوست داشت از نظر فرهنگی توسعه پیدا کند، از نظر هنری هم توسعه پیدا کند و سختکوشی هم داشت تا به هر آن چیز که دلش می خواست، برسد. من دو دانشکده را در ایران و اروپا تمام کردم؛ و همه اینها در شرایطی بود که در این جا مجرد و تنها بودم. ولی به هرحال جان می کندم تا به پیش بروم. کارهای کارگری سنگینی را که می کر ...
درباره خانواده محمودیان با 3 نسل سابقه معلمی | عشق موروثی
...> صفرمحمودیان سال 1336 در مشهد به دنیا می آید. او بعد از گرفتن دیپلم به خدمت سربازی می رود و به عنوان معلم سرباز یا همان سپاه دانشی به معلمی در مناطق روستایی و محروم می پردازد و هم زمان با پایان سربازی به استخدام آموزش وپرورش درمی آید. او درباره این تجربه زندگی اش می گوید: از بچه های اطرافم درس خوان تر بودم. قبل از رفتن به سربازی مدرک دیپلمم را گرفتم. به دنبال پرکردن فرم های اطلاعات شخصی، فرمانده ...
قتل ناخواسته دوست صمیمی در تیراندازی اتفاقی
همراه همسر و سه فرزندش به رودهن آمده بودند و در خانه اجاره ای زندگی می کردند. چون وضع مالی خوبی نداشتند، شوهرم همیشه به او و فرزندانش کمک می کرد. حتی زمانی که می خواستند برای خانه اجاره ای قرارداد بنویسند و پول کافی نداشتند، پدرم 10 میلیون تومان به خسرو قرض داد و قولنامه را به نام خودش نوشت؛ اما وقتی شوهرم به دست او کشته شد، پدرم پول خانه را به زن و بچه خسرو برگرداند. خسرو مرد شروری است و ...
تن فروشی افسانه با فرار از دست ناپدری پلید+فیلم
... این را وقتی روبه روی ما نشست تا از روزهای زندگیش بگویید ، گفت. دختری 22 ساله که وقتی آمد خط چروک بر صورت نداشت و حال صورتش تکیده شده است. فرار از دست ناپدری آزارگر افسانه می گوید: " 22ساله هستم ، از خوزستان به تهران آمده ام ! مادر و پدرم از هم جدا شده اند. مادرم دوباره ازدواج کرد و شوهرش شیشه ای (موادمخدر) بود. 20 سال با پدرم زندگی کردم و او مرا مورد آزار و اذیت قرار می ...
سرنوشت پیچیده خانم دیپلمات سوییسی قبل از مرگ در کامرانیه ! + گفتگو با خواهرشوهر
سوییس رفته بود سیلوی را دیده بود و او را به شام دعوت کرده بود.سیلوی گفته بود ما اجازه نداریم با اتباع خارجی معاشرت کنیم.برادر من هم که یک حقوقدان بود،با شیطنت خاص خود به او گفته بود از لحاظ حقوقی شما باید این قانون را در ساعت کاری پای بند باشید.اما من برای بعد از ساعت کاری تان شما را دعوت کردم! همین باب آشنایی آنها را باز کرد و مدتی بعد با هم ازدواج کردند. سیلوی برونر در دورانی که هنوز از ...
دردسر بچه دار شدن دختر 17 ساله / امیر مرا به خارج از شهر برد
.... ساعتی بعد ترمز کرد و سوار شدم، فقط می خندید و می گفت خوشحالم که برات مهمم. مرا به خارج از شهر برد و نقشه شوم خود را اجرا کرد، گفت این هم برای اینکه به تو ثابت شود که فقط مال منی، می دانستم که زندگی خود را به آتش کشیده ام، اما امیر خوب بلد بود دلبری کند، این ارتباط چند ماه ادامه داشت. سه ماهی گذشت حال خوبی نداشتم به دکتر رفتم تعدادی آزمایش انجام دادم، چندروز بعد وقتی جواب آزمایش ها ...
زندان و دیه مجازات قتل غیر عمد
.... روز حادثه هم با قاسم قرار گذاشت و بعد از آن او کشته شد. در ادامه قاسم 40 ساله بازداشت اما منکر قتل عمدی حسن شد. با اعترافات قاسم و تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و متهم محاکمه شد. در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند. همسر مقتول هم به قضات گفت: ما خیلی به قاسم کمک کردیم ولی او زحمات شوهرم را نادیده گرفت و ...
سالهایی که رفته بودم
که برای رضایت خدا این کار را کرده ام نه برای دوستی و هم محله ای بودن؛ دوباره به آب زده و پیکر شهیدی را که هویتش را نمی شناختم به سمت خودی ها آوردم، که دشمن مرا از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار داد و من شهید شدم. بهروز صمدی فرد می گوید : گفته بود بعد از شهادتم به سراغ عکسم بروید؛ او جز اولین نفراتی بود که به آب زد. پشت عکسش وصیت نامه خودش را نوشته بود : من یتیم بودم و درد یتیمی را می ...
پسرم شب 23ماه رمضان سرباز بی بی زینب (س) شد
سیدعلی می فرستادم. انگار خودش هم در کنار ما عزاداری می کرد. سیدعلی شهادتش را در مسیر عشق به اباعبدالله الحسین (ع) گرفت و عاقبت بخیر شد. ما همه عاشق امام حسین (ع) و اهل بیت هستیم. یک سال خیلی دلم می خواست به کربلا بروم، اما پول نداشتم. آن زمان در یک شرکت نظافتی مشغول کار بودم. برادرم که کربلا رفت من هم خیلی دلم می خواست بروم. به سیدمحمد گفتم دلم می خواهد زیارت بروم ولی پول ندارم، خواهرت هم دوست دارد ...
گفت وگو با بانو ترانه خدامی، جانباز و همسرشهید سرگذشت خواندنی یک زوج دهه شصتی
نیروهای انقلابی بودم، اما حجاب هم نداشتم. شروع جوانی بود و حال و هوای خودش را داشت. البته مادرم بسیار مذهبی بودند و در بسیاری از جلسات هم مرا با خودشان می بردند اما من زیر بار حجاب نمی رفتنم. فاش نیوز: پس حجاب به این زیبایی را که در حال حاضر دارید، از کجا ریشه گرفت؟ - ما در منطقه ی تهران نو زندگی می کردیم که شهدای بسیار زیادی را برای تشییع می آوردند. جوانی در منطقه ی ما بود که ...
مردی که از بلندی سقوط کرد من را فلج کرد
دیده می گوید: تو از ارتفاع زیادی سقوط کردی . با شنیدن این حرف گریس موقعیت خود را بهتر دریافت. یک نفر روی او افتاده بود، اما این تمام ماجرا نبود. بعد ها فهمیدم که او نیفتاده بود بلکه خودش را پرت کرده بود . یکی از پرستار ها گفت از وضعیت من حسابی ترسیده گریس می گوید در ابتدای بستری شدن در بیمارستان لجوجانه از پزشکان و پرستار ها می خواست که همه چیز را به طور کامل در ...
مشق عشق در کلاس معلم کرمانی
فرزندم بیاید من مقصرم، از طرف دیگر نگران درس دانش آموزانم بودم، در همین گیر و دار بعد از معاینه پزشک و با دستور او برای جراحی آماده شدم و به اتاق جراحی رفتم. نگران بودم، اما می دانستم خدا کمکم می کند زیرا من از جان و دل و برای رضای خدا با دانش آموزانم کار کرده بودم برای همین خودم و فرزندم را به خدا سپردم و زیر تیغ جراحی رفتم. طبق گفته های همراهانم که قبل از جراحی با پزشکم ...
با انگشتانم شمردم و به دومین ماه بهار رسیدم
کیفیت کار خواننده یا نوازنده ای سوال می کردم، یا جواب سربالا می دادند یا سعی می کردند،به گونه ای مرا از پافشاری روی سوال خود منصرف کنند. روزی که در خدمت ایشان بودم و قرار بود روی چکاوک و بیداد همایون کار کنیم و ایشان نکات تازه ای را به من گوشزد کنند،ناگهان از رادیو اتاق بغل،صدای ایرج پخش شد و آواز آنقدر قشنگ بود که استاد خودشان فرمودند:چرا نمی پرسی بهترین خواننده ایران کیست؟ عرض کردم استاد بنان! با ...
آرزوی شهادت همسر برای شوهر مدافع حرم!
آقاخادم را شناسایی کنم. خودش هم این کار را کرده بود و عکس برادرش را دیده بود. به من هم نشان داد. فضای سبزی بود که کوه هم داشت و برادرش در آنجا شهید شده بود... حال من خیلی بد شد و به مادرشوهرم زنگ زدم و قرار شد با هم به کافی نت برویم. **: با مادر آقاخادم تماس گرفتید که بیایند برای شناسایی؟ همسر شهید: بله، من اصلا حال خوبی نداشتم و می خواستم برادرهای آقاخادم هم باشند. برادرها و ...
آرزوی شهادت همسر برای شوهر مدافع حرم! +تصاویر
وقتی داعشی ازش می پرسید که اگر رهایت کنیم، باز هم به سوریه می آیی؟ آقاعنایت هم می گفت: بله، دوباره می آیم!... خون از گلویش می چکید و عکس این حالت را در اینترنت گذاشته بودند.
"شهادت" بهترین پاداش برای فداکاری های همسرم بود/ مدافعان سلامت الفبای ایثار را دیکته می کنند
... مجید مداح در گفت وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین، با بیان اینکه من و همسرم 25 سال زندگی مشترک را با هم پشت سر گذاشته بودیم و حاصل این زندگی دوپسر است، اظهار کرد: نسبت فامیلی نداشتیم؛ من کارمند دانشکده پرستاری بودم و همسرم دانشجوی سال اول پرستاری بود که باهم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. وی افزود: با کار کردن همسرم مشکلی نداشتم اما فکر نمی کردم که شغل او تا این اندازه مشکلات ...