امیر حسین ذاکری =روزنامه نگار - آفتاب یزد
امیر حسین ذاکری =روزنامه نگار
سایر خبرها
برخی شایعه کردند چون خانواده شهید است، برنده شده است
آنجا با هم تبادل اطلاعات می کردیم و گروه برنامه ساز از لحاظ فنی استودیو را چک می کردند. خوشبختانه آن موقع هم خیلی استرس نداشتم. *تبادل ها به چه شکل بود؟ -من یکسری مسائل که فکر می کردم در برنامه های قبلی مطرح شده است را مرور می کردم. مثلا لقب شهرهای ایران را پیدا کرده بودم و به آنها درباره لقب ها می گفتم و آقایان اطلاعات فوتبالی به من می دادند. بعد هم وارد قسمتی شدیم که صندلی ...
برنده 100 میلیونی برنده باش : از خانواده شهدا نیستم
افتخار کنند. * برای من همان سوال نویسنده سعادت نامه بود که پاسخش ناصرخسرو بود. راستش من آن سوال را خوانده بودم منتها یک لحظه استرس شدیدی به من وارد شد که جواب سوال از ذهنم پرید. * ذکری که می گفتم یکی از نام های زیبای خداوند بود با عنوان یا فتاح. خیلی به نظر خودم تاثیر داشت. * من به دعا خیلی اعتقاد دارم و فکر می کنم تاثیر بسیاری در کمک کردن به افراد دارد و بر سرنوشت ...
'من امیرارسلان داستان هستم' در شیراز رونمایی و نقد شد
الله منوچهری بیان کرد:امروز از دومین کتاب علی رشیدی نویسنده خوش ذوق استان فارس رونمایی می شود؛ کتاب اول این نویسنده نیز با عنوان خری برای تمامی پلان ها در کتابخانه های عمومی مورد استقبال واقع شده است. امین فقیری نویسنده شیرازی نیز به نقد و بررسی کتاب من امیر ارسلان داستان هستم پرداخت و در باره نویسنده این اثر گفت: وقتی کتاب اول علی رشیدی را خواندم با خودم گفتم که یک نویسنده طنازی به وجود می ...
آیت الله مظاهری: عزاداری اهل بیت جای حق الناس را نمی گیرد/ برخی مسلمانان کافر عملی هستند
: الصَّلَاهُ عَمُودُ الدِّینِ [12] و رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: تارک نماز، کافر است: مَنْ تَرَکَ الصَّلَاهَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَر [13] . زراره می گوید: خدمت امام صادق سلام الله علیه عرض کردم: گناهان کبیره کدامند؟ آن حضرت هفت گناه شمردند، ولی ترک نماز جزو آن کبائر نبود. گفتم: اگر کسی نماز نخواند گناهش بیشتر است یا اینکه مال بچه یتیم بخورد؟ فرمودند: ترک نماز. گفتم: پس چرا ...
مصاحبه با پیرمردی که برای وزیر شعر خواند
و گربه ای که مدام اصرار داشت وارد خانه شود، خودنمایی می کرد. او خود را میرزاعلی شجاعی متولد 1312 و صاحب 9 فرزند معرفی کرد و گفت: من آقای وزیر را نمی شناختم گاهی تصویرش را در تلویزیون نشان می داد، از روی شباهت او را شناختم رفتم خدمت ایشان، سلام کردم که جوابم را دادند و گفتم می خواهم یک کلام با شما صحبت کنم اجازه می دهید یا نه؟ آقای وزیر گفتند هرچه می خواهی بگو. وی ادامه داد ...
داستان زندگی شهید ادواردو انیلی
... فروردین 1359 (1980)، محمدحسن قدیری ابیانه، که به عنوان رایزن مطبوعاتی در سفارت ایران در ایتالیا کار می کرد در مناظره ای با مسئولین مطبوعاتی سفارت خانه های آمریکا، عراق، یک خبرنگار ایتالیایی و یک مجری در شبکه دو تلویزیون ایتالیا شرکت می کند. قدیری ابیانه می گوید: “این زمانی بود که به خاطر مسئله گروگان گیری ها اخبار ایران در اوج رسانه ها بود. گفتم حاضر به مناظره با دیپلمات های آمریکا نیستم، مگر ...
برداشت های متفاوت از مواجهه کشاورز طبسی با وزیر
کرد و گفت: من آقای وزیر را نمی شناختم گاهی تصویرش را در تلویزیون نشان می داد، از روی شباهت او را شناختم رفتم خدمت ایشان، سلام کردم که جوابم را دادند و گفتم می خواهم یک کلام با شما صحبت کنم اجازه می دهید یا نه؟ آقای وزیر گفتند هرچه می خواهی بگو. او توضیح داد که سخنانش را به وزیر گفته و از آنجا رفته است. "هنوز دور نشده بودم که هدیه ای از سمت وزیر برای من آوردند. " او نمی گوید هدیه چه بوده ...
برای هر پیشنهادی با مادرم مشورت می کردم
استاد گفتم من که بلد نیستم برای رادیو نمایش بازی کنم و او هم خطاب به من گفت حتما می توانم از پس این کار بر بیایم. اولین اجرای زنده اولین اجرایم در رادیو نفت بود. در آن مقطع، زمان زیادی از تاسیس رادیو نفت نگذشته بود، به همین دلیل این رادیو خیلی برنامه های متنوعی نداشت. یادش بخیر استاد کسروی مجموعه داستانی سه قطره خون صادق هدایت را انتخاب کرد و به من داد. یک دور خواندم و زنده رفتم ...
وقتی خیلی کوچک بودم
علی اکبر محمدخانی طنزنویس من خیلی کوچیک بودم که زبون باز کردم، اونم وقتی که فقط شیش ماهم بود. یعنی تو اون سن و سال که بلانسبت سگ زبون باز نمی کرد، من باز کردم، اونم بخاطر این که مامانم کلا اعتقاد نداشت به بچه ش شیر بده؛ آن قدر گرسنه نگهم داشته بود که یه روز بالاخره دست از ناله کردن برداشتم و از توی قُنداق بهش گفتم: ببخشید، احساس نمی کنی باید به من شیر بدی؟ مامانم گفت: شیرِ چی می خوای ...
همه چیز درباره محمد علی کشاورز؛ از کودکی تاکنون + عکس
بود منتها وقتی سر صحنه می آمد آنها را به کسانی که باید بازی می کردند می داد. وقتی نقش شعبان بی مخ را به من پیشنهاد کرد گفتم اجازه بده روی نقش مطالعه کنم و ببینم دوستش دارم یا نه. دیدم با این کار می شود یک تجربه کار هنرپیشگی کرد. با جاهل های قدیمی و لوطی های محله های مختلف صحبت کردم تا به نقش نزدیک شوم. نزدیک به پنج بار هم گریم ام عوض شد که هر بار چهار ساعت طول می کشید. من و انتظامی سنگین ...
داروی کمیابی که همسر افسر عراقی را شفا داد
...! همیشه خدا خدا می کردم کسی مریض نشود. افسر مسئول عراقی ها خیلی دوست داشت از آمریکا بیشتر بداند. خیلی دوست داشت به من نزدیک شود. من هم تنها سفر برون مرزی ام داخل خاک عراق بود. آن هم با جنگ. برای همین جوابش را نمی دادم. یک روز از من پرسید: می توانی انگلیسی صحبت کنی؟ من هم برای جلوگیری از آبروریزی گفتم: اجازه ندارم. اما عاقبت بلایی که فکرش را می کردم بر سرم نازل شد. یک ...
مناسبت ها نمایشی نشوند
: وقتی ما رابطه خود را با تاریخ از دست دهیم و در سیالیت حال گم شویم دیگر نمی توانیم سوژه های کنشگری باشیم. این ناشر ادامه می دهد: چند ماه پیش محمد خاتمی از من پرسید که وضع تان چطور است و چه می کنید؛ به او گفتم، در دوره شما ما ناشران در چاپ اول 5 هزار جلد کتاب چاپ می کردیم و باز می گفتیم سود ما در این چاپ نیست و کتاب باید به چاپ دوم و سوم و چهارم برسد تا سود کنیم، ولی در حال حاضر اوضاع جوری ...
شغل سابق 6ستاره سینما
سنگینی نگاه آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا را احساس کردم. ابتدا به پیشنهادشان برای بازی نه گفتم اما بعد که به اصرار به دفتر هدایت فیلم رفتم، با مسعود کیمیایی شروع کردم. سلطان نخستین فیلمم با قرارداد 600 هزار تومانی بود. بد نیست بدانید تهرانی پیش از ورود به سینما طراحی دکوراسیون داخلی انجام می داد. اما شهاب حسینی گوینده رادیو بوده و نیز به همراه تعدادی از بازیگران طنز مثل نادر سلیمانی و سعید ...
احمد توکلی: حرف آقای ظریف درست بود
پانا گفت که من از واژه احضار استفاده نکردم. واژه احضار را دوستان (خبرگزاری های تسنیم و فارس) لطف کردند و به کار بردند و من نگفتم که ظریف احضار شده است. من گفتم که ما رابطه عادی با وزارت امور خارجه و وزیر آن داریم و نشست های متقابل بسیاری را برگزار می کنیم. او ادامه داد: روز یکشنبه نیز آقای ظریف را به عنوان یکی از اعضای تأثیرگذار در زمینه لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون ...
گفتگو با پیرمردی که روی شانه های وزیر زد
او که میرزاعلی شجاعی نام دارد متولد 1312 و صاحب 9 فرزند است. خلاصه این گفتگو را بخوانید: من آقای وزیر را نمی شناختم گاهی تصویرش را در تلویزیون نشان می داد، از روی شباهت او را شناختم. رفتم خدمت ایشان، سلام کردم که جوابم را دادند و گفتم می خواهم یک کلام با شما صحبت کنم اجازه می دهید یا نه؟ آقای وزیر گفتند هرچه می خواهی بگو. گفتم یک عدد گوجه فرنگی در مملکت هفتصد ...
بررسی سیاست خارجه دولت تدبیر و امید با تأکید بر برجام و FATF
جلیلی گفتم چرا حرف نمی زنی؟ گفت دموکراسی است. وی گفت: ظریف در شأن نظام نیست، ترامپ هم دیوانه نیست در مملکت ما گاو شیرده می خواهد.نبویان خاطرنشان کرد: دوره جلیلی این قدر تحریم نبود اما در حال حاضر تحریم ها چند برابر شده است، ما اگر درگذشته تحریم بودیم صنعت هسته ای خودمان را هم داشتیم اما حالا هسته ای به هوا رفته تحریم هم داریم؛ برجام خسارت محض است. نبویان با خواندن بخشی از کتاب ...
◄ حرف های پیرمرد طبسی که این روزها معروف شده است
را نمی شناختم گاهی تصویرش را در تلویزیون نشان می داد، از روی شباهت او را شناختم رفتم خدمت ایشان، سلام کردم که جوابم را دادند و گفتم می خواهم یک کلام با شما صحبت کنم اجازه می دهید یا نه؟ آقای وزیر گفتند هرچه می خواهی بگو. وی ادامه داد: گفتم یک عدد گوجه فرنگی در مملکت هفت صد تومان شده و بعد این شعر را خواندم که روزگار است هر روز بدتر می بینم/ این جهان را پر از خوف و خطر می بینم/ دختران ...
گفتگو با احمد زیدآبادی درباره زندگی نامه خواندنی و پرفروش اش
نخریدند و کم هم خوانده اند و بیشتر، خوانندگان معمولی کتاب مرا خوانده اند؛ خوانندگانی که چندان مرا نمی شناختند و از طریق کتاب با من آشنا شده اند. استمرار استقبال از کتاب را نمی شود به حساب زندان گذاشت. حالا اصلا فکر می کردید که زندگی نامه تان این قدر پرفروش شود؟ راستش را بخواهید خودم انتظار چنین استقبالی را داشتم. برای همین به ناشرم گفتم که برای تیراژ اول 5هزارتا بزند ولی ناشر ...
پررنگ ترین تصویر بابا در ذهن من انرژی اوست
بنویسید این جا مدفن کسی است که می خواست اسرائیل را نابود کند . داستان نگفته موشک از شغل پدر چه می دانستی؟ منتظر پاسخی مفصلم، اما یکه می خورم از جواب: هیچ . متحیر نگاهش می کنم که می گوید: پدر هرگز از کارش در خانه حرفی نمی زد. صحبتی اگر بود، حتماً در خلوت با مادرم بوده. من نه موشک می شناختم، نه اصلاً می دانستم چیست و نه می دانستم پدرم کجا کار می کند. گفتم که! پدر کار را پشت در خانه می گذاشت و ...
پیش از بازیگری چه کاره بوده ای؟!
ستاره شد. حالا می رسیم به دو بازیگر محبوب؛ هدیه تهرانی داستان ورودش به سینما را چنین روایت کرده: در فروشگاه بودم که سنگینی نگاه آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا را احساس کردم. ابتدا به پیشنهادشان برای بازی نه گفتم اما بعد که به اصرار به دفتر هدایت فیلم رفتم، با مسعود کیمیایی شروع کردم. سلطان نخستین فیلمم با قرارداد 600 هزار تومانی بود. بد نیست بدانید تهرانی پیش از ورود به سینما طراحی ...
"خودتان می دانید و مملکت تان"| بازتاب گسترده گفتگوی پیرمرد با وزیر| ماجرا چه بود؟+فیلم و عکس
میرزاعلی شجاعی متولد 1312 و صاحب 9 فرزند معرفی کرد و گفت: من آقای وزیر را نمی شناختم گاهی تصویرش را در تلویزیون نشان می داد، از روی شباهت او را شناختم رفتم خدمت ایشان، سلام کردم که جوابم را دادند و گفتم می خواهم یک کلام با شما صحبت کنم اجازه می دهید یا نه؟ آقای وزیر گفتند هرچه می خواهی بگو. وی ادامه داد: گفتم یک عدد گوجه فرنگی در مملکت هفتصد تومان شده و بعد این شعر را خواندم که روزگار است هر ...
هزار حرف نگفته پیرمرد، بی انتظار پاسخ!
...، می شود و با ناتمام گذاشتن درد دل هایش، بی معطلی دستی به شانه های وزیر می زند و از جمله مملکت تان استفاده می کند، بی آنکه احساس تعلق خاطر از گفته های وی برداشت شود. چهارم: نکته دیگر این است که پیرمرد طبسی حتی منتظر پاسخ آقای وزیر هم نمی ماند. او هم می داند مشکلات امروز جایی برای پاسخ هم ندارد! پنجم: خب خب وزیر را برخی از سر تکبر و برخی از سر انفعال می دانند؛ برخی هم به خاطر صبوری حجتی! ششم: گفتم که الف، گفت: دگر هیچ مگو/ در خانه اگر کس است یک حرف بس است! ...
موضوع طنز: مرگ جمال خاشقچی
رو هم زیاد کن. من حاضرم خودم مسئولیت قتل خاشقچی رو به عهده بگیرم تا تموم شه قضیه ش، بلکه صدا و سیما ازش بکشه بیرون. میخواستیم ناهار بخوریم مادرم فقط چنگال اورد. گفتم پس قاشقچی؟ همه به هم نگاه کردیم و اشک تو چشمامون جمع شد. آره، اون دیگه بین ما نبود، قربون مظلومیتت قاشقچی...! انتهای پیام /# ...
بلان: فکرش را نمی کردم این قدر طولانی بدون تیم بمانم
.... پیشنهاداتی از باشگاه های خیلی خوب داشتم ولی به خودم گفتم نیاز دارم کمی استراحت کنم و در کنار خانواده ام باشم و کمی هم برای خودم وقت بگذارم. * فکر نمی کنید در پاسخ دادن به پیشنهادات رسیده زیاده خواهی کردید؟ زیاده خواهی یعنی چی؟ با انتخاب این حرفه با خودم تسویه حساب کرده ام، می دانم از مربیگری لذت و برنده شدن می خواهم. برای من مربیگری یعنی خوشبختی! * بعد از مربیگری در ...
تأملی بر یک مصاحبه/ کاسبی قدیمی دولت
کار نمی کنیم!... نوروز امسال 1100 نفر در تصادفات جاده ای فوت شدند. در مصاحبه دیگری خطاب به وزیر گفتم بعد از هشت سال که بازنشسته خواهید شد، با خانواده به سفر خواهید رفت. اما اگر در همین ترافیک متوقف شوید، نوه های شما نخواهند گفت شما در دوره وزارت چه کاری انجام دادید؟! باید دلمان شور بزند. اینکه تعدادی آدم خسته و سالخورده بنشینیم و بلند شویم که نمی شود! فرض کنید مناقشه هسته ای هم حل شد، بعد چه؟ این ...