توطئه یک دوست علیه امیراحمدی! - روزنامه نصف جهان
توطئه یک دوست علیه امیراحمدی!
سایر خبرها
لایو کپشن اندروید به تماس های صوتی و ویدیویی هم اضافه می شود
روزرسانی جدید بدین معنی است که به زودی می توانید با هر کس که خواستید تماس بگیرید و زیرنویس حرف های او را در همان زمان که مشغول حرف زدن است، ببینید. اگر می خواهید نحوه ی عملکرد قابلیت لایو کپشن را به هنگام برقراری تماس ببینید، می توانید ویدئوی زیر را مشاهده کنید. در ویدئوی زیر کارشناس رسانه ی ورج قابلیت لایو کپشن را روی گوشی پیکسل 4a بررسی می کند. گوگل در بیانیه ی خود گفته است به روزرسانی جدید ...
خلق را تقلیدشان بر باد داد
پس از آن مجری برنامه یک ویدئوی عذرخواهی منتشر کرد و در آن از مردم خواست به جای انتقاد از او، دنبال دلایل گرانی سکه و دلار باشند؛ عذر بدتر از گناه. موضوع اما زمانی بدتر شد که امیراحمدی در برنامه صبح روز بعد شبکه یک، با تصنعی ترین شکل ممکن و از سر اجبار تن به عذرخواهی داد، اما دلش طاقت نیاورد و آخر جملاتش گفت: خدا بیامرزد مرحوم گالیله را ؛ این یعنی حرف من هم مثل گالیله درست بود، اما بیهوده مجازاتم کردند و شما بعدا درستی ادعایم را می فهمید! این جمله کار را برای مدیران صداوسیما سخت ...
سال99 برای خبرنگاران ماندگار شد
، از این جریانات مردمی عکاسی کردم. مراکز درمانی، بیمارستان کودکان و همراهی با اورژانس از جمله مواردی بود که من دنبال کردم. گزارش عباسی از کودکان کرونایی بازتاب زیادی داشت من از مبتلا شدن به کرونا ترسیدم؟ بله! روزهای اول چون نمی دانی چه می کنی ترسناک است. برای مثال همان طور که گفتم من اولین باری که عکاسی کرونا کردم، از محیط یک خانه بود که اصلاً مطمئن نبود. شما در خانه ای که ...
گفت وگو با بهزاد نعلبندی کارگردان پرو / نیاز بزرگ انسان شنیدن قصه است
مجبور کرد نقش را به او بدهم. به لحاظ شخصیتی با رضا نزدیکی داشت؟ اصلا. اولین تستی که از ایشان گرفتم، دیدم جنس بازی او اصلا به درد کار من نمی خورد. گفتم متاسفانه نه. گفت به من فرصت می دهید که من خودم را به نقش نزدیک کنم؟ تقریبا در همین ایام بودیم، نزدیک عید بود. گفتم من به تو تا 15فروردین فرصت می دهم که خودت را برسانی. رفت 15 فروردین آمد و دوباره تست داد، باز هم گفتم نه. بعد با ...
همه چیز درباره ماه چهره خلیلی و همسرش ابراهیم اشرفی/ تصاویر
می خریم برای بعدی هم می ماند ولی یک بار من درد داشتم و در شرایط نرمالی نبودم و ابراهیم گفت من دیگر بچه نمی خواهم. پیش خودم گفتم چرا این حرف را می زند تا اینکه به من گفت نمی توانم تحمل کنم تو اینقدر اذیت شوی و به همین دلیل نمی خواهم این اتفاق بیفتد. امیدوارم پسرم بگذارد سر کار بروم ماهچهره: از زمانی که من باردار شدم ابراهیم با اینکه پیشنهاد کار زیادی داشت اما قبول نکرد. حالا که ...
جدایی مجری جنجالی ازتلویزیون
؛ من کارمند رسمی سازمان هستم، حدود 22سال سابقه کاری دارم و جمله ای که گفتم، اصلا چیزی نبود که این قدر حاشیه داشته باشد. ساعت شش ونیم صبح مگر چندنفر بیدارند که بخواهند مچ من را بگیرند؟ فکر می کردم ظرفیت مان بیشتر از این است و همه به این کری خوانی ها می خندیم. منبع:آخرین خبر
رمزگشایی از یک پرونده تروریستی
، خبرنگار شهید خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزار شریف، 22 سال گذشته مزار شریف سقوط کرد. هفدهم مرداد 1377... گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزارشریف شدند. خبر فوری، فوری. مزارشریف به دست طالبان سقوط کرد، عده ای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده می شوند. به من بگویید که چه وظیفه ای... . آن روز حادثه، ناصر ریگی، محمدناصر ناصری، کریم حیدریان، محمدعلی قیاسی، رشید پاریاو فلاح، نورالله نوروزی، حیدرعلی باقری و ...
خاطرات تلخ و شیرین 8 روز بستری در بخش کرونایی 5 آذر گرگان
به درمانگاه رفتم .پزشک جوانی بود. گفت تشخیص متخصص عفونی درست است. از پزشک خواهش کردم گفتم اگر امکان داره تست کرونا بنویسه قبول کرد و نوشت . فردا صبح به آزمایشگاه مراجعه کردم . فکر می کردم جواب آزمایش چند روزی طول بکشد. اما همان روز جواب آزمایش آماده شد. دکتر آزمایشگاه گفت بدنت کمی التهاب داره و من هم خوشحال که کرونا ندارم . اما فردای آنروز شرایط جسمی خیلی بدی داشتم. تمام ...
بوناچیچ: بد موقع به پست پرسپولیس خوردیم/ مبارزه با قهرمان لیگ آسان نیست
گفتم قهرمانی مجدد پرسپولیس را به آنها تبریک می گویم زیرا با شایستگی تمام قهرمان شده اند. ما هم باید کاری برای خودمان انجام بدهیم و با کسب یک پیروزی قهرمانی کوچکی برای خودم به دست بیاوریم. انتهای پیام/
رفتارهای ناشایست با خبرنگاران ناشی از آستانه پایین تحمل نقد است
؟ داشتن تجربه کاری در حوزه خبری باعث می شد که نسبت به ایجاد درک متقابل در مورد موضوع و محتوای کاری و مسئولیتم با خبرنگاران به تفاهم برسیم و هنوزم خودم را خبرنگار و روزنامه نگار می دانم. در زمان خبرنگاری کتک خورده بودید؟ بله. من در حین تهیه خبر به اتفاق چند خبرنگار کتک خوردم. در جریان اعتراضات خیابانی به مطلب روزنامه ایران در سال 86 من که خبرنگار ایرنا بودم به اتفاق چند خبرنگار دیگر در ...
مروری بر زندگی نامه شهید سرباز رجبعلی حسینی
خانه کسی دیگر، من هم ناراحت شدم و گفتم که صبح پیش پدرت گلایه می کنم، شب خوابیدم و خواب دیدم که آمدند و سرم را گرفتند و سه بار زدند روی بالشت و گفتند دیگر نگویی که نرو پایگاه، و از آن وقت فهیمدم که کار اشتباهی کردم و دیگر به او نگفتم. روز آخری که آمده بود بهم گفت که بابا را بگو بیاد و من لباس او را بشورم. منم گفتم که مگر قبلاً کی لباسای او را می شسته؟ او گفت رخت های خودم را بده به خودم ...
اختصاصی/ گفت وگوی زنده یاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ با زندگی، زندگی کنید!
درصد فارابی و 50 درصد هم من. برای اینکه امیدم این است که فارابی در ارائه فیلم، فعال باشد. چقدر فعال هستند را من نمی دانم. چنین فیلمی به یک شکل جاذبه های گردشگری در آن است. درست است که شما حرف خودتان را زدید. ولی با آن چیزی که در فیلم هست، می تواند کاربردهای جذب توریست در سفارتخانه ها و جاهای مختلف داشته باشد. من امروز صبح داشتم با آقای مزلقانی صحبت می کردم. گفتم بابا، این فیلم ...
ازدواج موقت قاتل تهرانی با زن مقتول
.... من به او گفتم بخاطر او مرتکب قتل شده ام ولی فریبا همان جا قول داد اگر پلیس به قتل پی برد به دروغ همدستی در قتل را گردن بگیرد و بگوید او هم چند ضربه به شوهرش زده است. او به خاطر من به دروغ گفته بود به شوهرش با چاقو ضربه زده است. این مرد گفت: آن روز فرزندان مقتول در خانه نبودند. ما جسد را رها کردیم و صبح روز بعد من و فریبا آن را در باغچه خانه دفن کردیم. چند روز بعد فریبا به پلیس ...
گپ و گفتی با رضا جاودانی از مردان آهنین و دایره طلایی تا حاشیه های جدایی عادل فردوسی پور
؟ گفتند مسابقه است. گفتم من تا حالا مسابقه اجرا نکرده ام و به اصطلاح مجری نشسته هستم و گزارش انجام داده ام. گفتند برو آزمون بده. من همان 2 خط اول را که اجرا کردم، تهیه کننده برنامه گفته بود غیر از جاودانی هرکسی بیاید، من نمی خواهم. البته یکی از دلایلی که مجری مردان آهنین زیاد دیده شد، این بود که مجری صرف نبودم و کار چندنفر را انجام می دادم. مثلا داوری می کردم، رکورد بچه ها را بهشان گوشزد می کردم و ...
کار جالب یک جوان کوشا در سیستان بلوچستان
چند جوان کم سن و سال روی زمینی که آمادگی و ایمنی لازم را ندارد حرکات ورزشی انجام می دهند، کار از اینجا شروع شد که روزی داشتم به سیستان و بلوچستان می رفتم یک ذهنیتی داشتم که با امروز بسیار متفاوت است، وقتی رسیدم آنجا با خودم فکر کردم چرا از جایی به این زیبایی و انسان های به این بزرگواری بی اطلاع بودم، اگر من خبر نداشتم حتما عده دیگری هم مثل من بی خبرند، کاش بین این پروژه ها این مدت فاصله نمی افتاد ...
حکایت به شهادت رسیدن خبرنگار شهید "غلامرضا رهبر"
به گزارش راهیان نور ، احمد دواتگر آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس در گفت وگو با خبرنگار جهاد رسانه ای شهید رهبر، خاطره ای از لحظات به شهادت رسیدن "شهید غلامرضا رهبر" نقل کرده است که در ادامه آن را می خوانید: در یکی از روزهای عملیات کربلای 5 ساعت 10 صبح، گروهی فیلمبردار از بچه های صدا و سیما آمده بودند در خط دوم و اصرار داشتند حتما برای فیلمبرداری به خط اول که بیش از یک کیلومتر با ما ...
رضا داوری اردکانی: نباید می گفتم غرب نفسانیت است / میرشکاک علیه اینشتین یاوه گفته است
. من اگر الان بخواهم راجع به غرب کتاب بنویسم، همان حرف ها را می نویسم اما آن طور نمی نویسم. دیگر نمی نویسم غرب نفسانیت است. جمله “غرب نفسانیت است” چهل سال است که پدر مرا درآورده است! شاید؛ شاید گفته باشم. این قبیل جملات را اگر شاعرانه تلقی کنید معنایشان متفاوت از حالتی است که جمله خبریِ علمی تلقی شوند. معمولاً هم جمله خبریِ علمی تلقی می شوند. یعنی “غرب غروب حقیقت است” را به این معنا می ...
از "ماهی کباب" خیالی تا حمله سَلاخ ها!
روی جنازه انداخت و با همان وضعیت محکم آن را در آغوش گرفت و آنقدر زجه زد که همه برای چند دقیقه فقط مات و مبهوت زجه هایش شدیم. نمی دانم چه شد، فقط یک لحظه به خودم که آمدم دیدم پسرجوان را از جنازه جدا کرده ام و محکم در آغوش گرفته ام، شاید حس همزاد پنداری بود، چون من هم برادری دارم که خیلی دوستش دارم و تحمل این صحنه برایم زجرآور بود و نشستیم با هم یک دل سیر گریه کردیم. وقتی بغلش ...
حالمان خوب است اما تو باور نکن!/آزاد یوسفی راد
دوستان می دهند محروم کرده اند و الی آخر ..... درد زیاد است لیکن گوش شنوایی نیست و به قولی داریم برای دل خودمان حرف می زنیم! البته آن مصائب و مشکلاتی که گفتم شامل هر خبرنگار و هر فعال رسانه ای نمی شود، هستند کسانی که اشتباهی و شانسی وارد فضای رسانه شده اند و نه سررشته ای از آن دارند و نه تاکنون از درد ملت سخنی گفته اند اما در گوشه ای نشسته اند و با نقاب خبرنگاری از مزایای مادی و معنوی آن ...
بیک زاده: چند بازیکن استقلال به هواداران خیانت کردند
.... پس از خداحافظی از فوتبال میثاقی دعوتم کرد و پیشنهاد داد بروم و با 40 تا از فوتبالیست های جدید و قدیم حرف بزنم و من هم قبول کردم که برنامه فان شود. با پیشکسوتانی که فوتبال بازی نمی کنند هم مصاحبه می کنم. برایت سخت نبود؟ سخت که تا حدودی بود ولی می خواستم تجربه جدیدی هم برایم بشود و دوست داشتم یک تجربه جدید داشته باشم و خوب هم بود و مردم استقبال کردند. با وجودی که ...
افشاگری دوباره مجری استقلالی و پرحاشیه صداوسیما!
هم که زود حواس مان پرت و سرمان گرم می شود. همین جوری سرمان را به دعوای استقلال و پرسپولیس گرم کردند و سکه شد 11 میلیون تومان! افشای خبر برکناری با شیطنت یک همکار! عبدالرضا امیراحمدی به خبر برکناری اش اشاره می کند و می گوید: همان شب که حجم حملات خیلی زیاد بود، ساعت نه و نیم در شبکه جام جم برنامه داشتم و خودم با تهیه کننده برنامه تماس گرفتم و گفتم حجم واکنش ها زیاد شده است. پیشنهاد دادم ...
پاشازاده: آن بازیکن عذرخواهی کرد اما من پیگیر شکایتم هستم
بازی با پارس جم اتفاق افتاد؟ چرا قبل از بازی با سایپا این حرف ها مطرح نشد یا حتی قبل از بازی با گل گهر حرفی زده نشد؟ باید ببینیم مطرح کردن این شایعه به نفع چه کسی بوده است. خیلی قشنگ پازل ها چیده شده بود تا تیم من را به هم بریزند اما خدا جای حق نشسته است. من همه چیز را در زمین جواب می دهم و همه دیدند که آمار فنی تیم من حتی از تیم استقلال بالاتر بود. پاشازاده با اشاره به تماس مصطفی ماهی و اظهار ...
به خاطر حمایت از عمه ام، با اسید به شوهرش حمله کردم
ساعت 6:30 صبح روز دوشنبه 26 خرداد امسال رهگذرانی که در حال عبور از خیابان کارون حوالی بزرگراه نواب بودند با شنیدن صدای دلخراش مردی میانسال که فریاد می زد آی سوختم پلیس و امدادگران اورژانس را با خبر کردند. همزمان زن و مرد موتور سوار که به نظر می رسید عامل حادثه هستند از محل متواری شدند. بررسی های مأموران پلیس نشان داد عاملان اسیدپاشی همان زن و مرد موتورسوار بودند که کلاه ...
قاتلی که سارق سریالی شد
، با خودم گفتم در تهران کسی مرا نمی شناسد و آنجا کار بیشتر از شهر کوچکمان است. چرا به جای پیدا کردن کار به دنبال دزدی رفتی؟ وقتی به تهران آمدم به قهوه خانه ای در جنوب شهر رفتم و آنجا با یک سارق سابقه دار دوست شدم. سفره دلم را برایش باز کردم و گفتم از شهرستان آمده ام و در جست و جوی کارم. او پیشنهاد سرقت از خانه های بالای شهر را داد، می گفت با چند سری سرقت طلاها و وسایل با ارزش ...
پاسخ غیرمنتظره جهانبخش به شایعات نقل و انتقالاتی
جدید چید و با آن توانستیم آرسنال را ببریم. با اورتون مساوی کردیم و نوریچ را هم شکست دادیم. در دو سه بازی هم نتایج یکطرفه بود، مثل شکست مقابل لیورپول و منچسترسیتی. به همین دلیل این روند ادامه پیدا کرد و پاتر هم ترکیب را تغییر نداد. با اینکه من از این اتفاق راضی نبودم اما با خودم می گفتم نظر سرمربی است و باید به آن احترام بگذارم و حرفه ای رفتار کنم. دوران سختی بود اما نمی توانستم کاری انجام بدهم ...
اختصاصی/ گفت وگوی زنده یاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ غم سناریوهایی که هرگز نتوانستم بسازم
فیلم هم لطمه زدم. شما باور می کنید، آن زمان خانه ام در استاد نجات اللهی بود، من ساعت نه شب دور اتاقم را پتو زدم و یک ضبط صوت ناگرا هم داشتم. از ساعت نه شب تا چهار صبح فردا، گفتار فارسی فیلم مرثیه گمشده را خودم گفتم. چون فکر می کردم هیچ گوینده حرفه ای احساس مرا نسبت به موضوع نخواهد داشت. نریشن روی آن را خودتان گفتید. خودم گفتم. فارسی اش را البته. نه انگلیسی اش را. چون حسم این بود ...
حاج منصور ارضی خیلی در زندگی ام اثر گذار بود/ هیئتی نمی تواند نسبت به جامعه بی تفاوت باشد
اما گویا به حاجی گفته بودند که فلانی در مجلس است. شب پنجم محرم بود و حاجی هم ناگهان سینه زنی را به من سپردند. اصلا آمادگی نداشتم؛ در چنین لحظه ای اگر بلندگو را نگیری، پیش خودت می گویی نکند بی احترامی کرده باشم و اگر بگیری هم که خب آمادگی لازم را نداری اما به هرحال من بلندگو را گرفتم و همان یک مرثیه ای که در جیبم بود و صبح همان روز، آن را در مجلسی خوانده بودم، به شکل سینه زنی خواندم. آن شب به خوبی ...
دلیل احترام ژنرال آمریکایی به شهید عباس بابایی چه بود؟
. به گوشه ای از اتاق رفتم و روزنامه ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می نشستم از ژنرال معذرت خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به ...
بازتاب واقعیت دهه شصت در سریال شاهرگ
دوست داشتند، از استان های مختلف تماس گرفته بودند حتی تکرار سریال را هم می دیدند و فضای و حال و هوای قصه را هم دوست داشتند. فروتن گفت: من 30 تیر 60 را به یاد دارم، ما در تئاتر شهر بودیم که شهر شلوغ شد، جوان بودیم و می خواستیم شرایط را ببینیم به پشت بام تئاترشهر رفتیم. من خودم جزو اولین کسانی بودم که در انفجار سرچشمه به آنجا رسیدم شاید همان روز ها تنفر من به عنوان یک نوجوان از سازمان ...
انتقام بی رحمانه از شوهر عمه بد اخلاق
داشت و هر وقت او را می دیدم با من درد و دل می کرد و از شوهر عمه ام بد می گفت و عمه ام که زن تنهایی است بارها گفته بود که اگر تنها نبود و کسی از او حمایت می کرد و پشت و پناهی داشت هیچ وقت شوهرش جرات نمی کرد او را ناراحت و اذیت کند. پروانه ادامه داد: همیشه به عمه ام روحیه می دادم و می گفتم خودم از او حمایت می کنم تا اینکه چند روز قبل عمه ام با من صحبت کرد و از رفتارهای بد شوهرش و اذیت هایش ...