جهاد دختران عاشورائی زیر خیمه سردار آسمانی - خبرگزاری فارس
جهاد دختران عاشورائی زیر خیمه سردار آسمانی
سایر خبرها
فکرش هم نمیکردم شوهرم در آن پارتی شبانه باشه/ او هم با دوست دخترش آمده بود!
...> او که مدعی بود از این بی سر و سامانی و ارتباطات خیابانی خسته شده است درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در یک خانواده 12 نفره به دنیا آمدم که همه خواهران و برادرانم فقط تا مقطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل کرده اند. در این میان فقط من بودم که بعد از دیپلم در رشته کاردانی نرم افزار رایانه پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم. برخی از دروس دانشگاهی با رشته های کارشناسی ادغام ...
تلخ ترین خبر زندگی ام را در جستجوی گوگل متوجه شدم
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، این روزها که مصادف است با دهه اول محرم، فرصت خوبی است برای فکر کردن به پاسخ یک سؤال سخت. پاسخی که جوابش اگر صادقانه داده شود تکلیف ما را با خودمان روشن می کند. وقتی در دعاها و روضه رفتن هایمان به امام حسین(ع) می گوییم: خودم و خانواده ام فدای تو باد و لعنت می فرستیم بر کسانی که تبعیت کردند از دشمنان ایشان، راست می گوییم؟ امین این سؤال را قبل اعزامش ...
به شیرینی عسل!
همین افتادن دنبال دسته در خمینی شهر گم شدم. چهارپنج ساله بودم که با باباجونم رفته بودیم خمینی شهر. توی کوچه داشتم برای خودم بازی می کردم که نوای سحرکننده طبل و سنج را از خیابان شنیدم. کوچه پس کوچه ها را رد کردم تا بالاخره منبع صدا را پیدا کردم. همه چیز مرا میخکوب خودش کرده بود و تا چشم باز کردم، فهمیدم گم شده ام. بعدها شدم پای کار روضه ها. دهه اول محرم ،زمانی که هنوز مدرسه نمی ...
پرونده روزی روزگاری مریخ کامل بسته شد
بخش های جالب این مصاحبه مفصل بخصوص مواردی که به حال وهوای تولید روزی روزگاری مریخ اختصاص دارد را مرور می کنیم. شاگرد آخر در کلاس انشا پیمان: من توی کلاس انشا شاگرد آخر بودم. همین الان هم بهم موضوع بدن از پسش برنمی آیم. مثلا بهم بگویند بهاریه بنویسم نمی توانم. فقط بلدم قصه خودم را بنویسم. در خانواده ما ریاضی اهمیت ویژه ای داشت. به خاطر پدر و مادرم مدرک گرفتم و بعد از دو ...
برای سوگی بی پایان
که مهر اهل بیت را بر دل دارند؛ که از همان روزهای کودکی، گوش و جان شان به شنیدن نام حسین(ع) و خانواده اش عادت کرده است. جمع مظلومان جمع است فضای اینجا، با دیگر هیات ها و مراسم های دهه اول محرم فرق می کند؛ اینجا مهمانان و عزادارانش را نوزادان و کودکانی تشکیل می دهند که حتی یک پشه را نمی توانند از خودشان دور کنند؛ این قدر ناتوان و همین قدر مظلوم. همین نوای مظلومیت شان هم هست که دل ...
یاد حسین و دیگر هیچ
من قول داد که با او راهی حج شوم. به حاج اکبر مظلوم سپردم که مواظب حج من باشد. به او گفتم: مراقب باشید در موسم اعمالم را به خوبی به جا بیاورم. سفر اول است و آگاهی کامل ندارم. با این وصف ابتدای طواف در بیت ا... الحرام از کاروان جا ماندم و از نظر آنها گم شدم. در تنهایی گریه ام گرفت و به خدا گلایه کردم. گفتم من تمام تعهدات و وظایفم را انجام دادم اما الان نمی دانم چه کنم. همان طور که گریه می کردم و ...
کار مداحی که منتظر پاکت محرم باشد مثل شمشیر تیز کردن سپاه شمر است
را درک کردید؟ من در جوانی شاید زیر 20 سال مداحی را شروع کردم. در بازار جنب مسجد امام که یک سه راهی دارد به اسم تهرانی که رو به روی آن حجره حاج محمد مرشدی مداح بود. او هم مداح بود و هم لوازم نقاشی می فروخت؛ چون معتقد بود مداح باید شاغل باشد و فقط به مداحی اکتفا نکند. اگر مداح شاغل نباشد و درآمد نداشته باشد، باید چاپلوسی کند و مجیز مردم را بگوید و شهادت ناحق بدهد. یکی از مشکلات ...
خاطره ای از پیشکسوت دفاع مقدس، جعفر طهماسبی سرِبی بدن و بدن بی سر دوشهید مدافع حرمی که در بهشت زهرا دفن ...
کف کتونی ام نازک شده بود و پاهام رو اذیت میکرد. بخش زیادی از مجروح ها و نیروهای خسته از عملیات رو تا بالای کدو آوردیم و قدری استراحت کردیم و نزدیک ظهر بود که آماده شدیم برای رفتن به محل شهادت بچه ها که فرماندهان اجازه ندادند و گفتند احتمال اینکه به اسارت دشمن بیفتید خیلی زیاده و هرچه اصرار کردیم اجازه ندادند. روزی که حسن پردازی مقدم شهید شد 5 روز تا محرم مونده بود و روزی که پیکر حسن رو عقب ...
عشق حسین درد دوا می کند
...، امیدوارند یک روز عبای پیرغلامی اهل بیت(ع) به تن کنند. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید حاج حمیدرضا خادم علی، مداحی و روضه خوانی را نزد پدرش حاج رضا خادم علی که از مداحان و روضه خوانان قدیمی تهران بود، از 8 سالگی و در مجالس روضه خانگی و هیئات ریشه دار محله های مرکزی شهر یاد گرفت. اگرچه حاج حمیدرضا خادم علی را خیلی ها با مداحی و روضه خوانی دهه اول محرم در هیئت ...
کسی که تعزیه را به شهر آباد آورد/ مردم موقع محرم حال و هوای دیگری دارند/ حکایت سالی که هزینه پخت نذری را ...
...، وقتی زن جوان سلام گفت تا لحظه خداحافظی نمیدانستم چطور و چگونه از خداوند و معجزه رخ داده تشکر کنم. همان زن به من نوید برنده شدن در بانک را داد، من هرچه پیش با خودم فکر میکردم که بابا من اصلا جایی حساب ندارم و همه اش خالی است، زن اما اصرار داشت که حتما من برنده خوش شانسشان هستم. فردا صبح آن روز به بانک مورد نظر مراجعه کردم و متوجه شدم 10 سال قبل گاوی داشتم که مرده بود و حالا از پول بیمه آن ...
محرم در اسارت به روایت کتاب پایی که جا ماند
، ده شب ماه محرم را در مسجد امام سجاد (ع) محله مان نوحه می خواندم. بعدها که به جبهه آمدم، هر ده شب محرم سال 1365 را در مناطق جنگی جنوب و سال 1366 را در کردستان مداح بچه های تخریب بودم. وقتی این شعر حاج صادق را خواندم. بچه ها به یاد روزهای جنگ اشک شان در آمد. هنوز از کربلایت/ به گوش آید صدایت/ حسین جان ها فدایت. آن روزها با مناسبت و بدون مناسبت برای بچه ها شعرهای حاج ...
اینجا نقطه بازگشت به زندگی است
گذشته گفت؛ اینکه زیبا بوده و شوهرش که اعدام شده زنی را به خانه می آورد تا زری را معتاد کند. او ادعا می کند که شوهرش چون دوستش داشته به همین خاطر دزدیده اش و مجبور به ازدواج شده است. در 11سالگی مرا به مرد 40ساله ای دادند. همسر اولم مرد. 4تا بچه داشتم که سال ها بعد در تصادف فوت می کنن ولی همسر دومم در 19سالگی مرا دزدید و معتادم کرد و بعد از آن 4فرزند دیگر آوردم. بچه هایم را خودم بزرگ کردم و هیچ کدام ...
رهی به سوی وصل او
تمام کردم. از سید صالحی خداحافظی کردم و از حیاط مسجد خارج شدم. هنوز پایم را از دالان بیرون نگذاشته بودم که برای بچه های روزنامه پیام دادم: کار درنیامد. قصه ام را پیدا نکردم. دلم نمی آمد آنجا را ترک کنم. در سایه مغازه های روبه روی مسجد نشستم. در وسط سنگ فرش هایی که میان مسجد و مغازه ها بود، جوانانی مشغول برپا کردن موکبی به نام معظم رقیه خاتون بودند. نمی دانم موکب برای خود هیئت ...
تجربه های زهرا محمودوند از اجرای برنامه های ورزشی
سیما را هم گذرانده بودم. بنابراین تست دادم و همان موقع مشغول به کار شدم. زمان شیوع کرونا با یک برنامه سرگرم کننده ورزشی، اجرا در سیما را به طور جدی شروع کردم. هم خبرهای ورزش آقایان را می خوانم هم خانم ها این مجری درباره برنامه خبری دست اول توضیح داد: معمولاً در برنامه های خبری، خبرهای ورزشی را آقایان می خوانند، اما در این برنامه به عنوان یک خانم با همه خبرهای دنیای ورزش مواجه ...
هنگامه بی مانندی است
احمد خواجه حسنی (زبان این نوشتار فنی نیست تا برای همگان قابل فهم باشد) دیشب با همسر محجبه ام به قصد خرید وارد یکی از فروشگاه های زنجیره ای (خارج از استان) شدیم ، از تجمیع واکنش های خیابان گردی امروزمان و چپ نگاه کردن برخی ره گذران متوجه شدم که خرید از پیش برنامه ریزی شده شبانه، یحتمل بدون حاشیه نخواهد بود ولی ترجیح دادم به حضرتش گوشزد نکنم که امکان برخی رفتارهای ناهنجار و ...
باهنر: منشور اصولگرایی مخدوش شد
که باید همه مراکز قدرت را به جوان ها داد که بعدها رهبر معظم انقلاب در یک سخنرانی تبیین کردند و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را مثال زند و گفتند منظور از جوان گرایی، پیرزدایی نبود بلکه باید تلفیقی از نیروی جوانی و تجربه شکل بگیرد . در همین مدت شاهد بودیم برخی نمایندگان جوان که هم اکنون در مجلس هستند بعضی وقت ها کم تجربی شان مشکلاتی ایجاد می کند یعنی هدف شان خیر است اما نتیجه کارشان شر می شود. معتقدم مجلس جایی نیست که بگوییم برای آزمون و خطا نیرو به آنجا می فرستیم. در حوزه اجرا نیز همین است، حوزه اجرایی حاکمیت اصلا جای آزمون و خطا نیست. مشروح این گفتگو را اینجا بخوانید. ...
شمیم| سید امیر حاج احمدی: نوحه های قدیمی ماندگار شد چون مداح تاریخ انقضا برایش نگذاشت+فیلم
تبیین کردیم. در خانه امام حسین(ع) خود را خاک کن پدر و عموی شما مداح و اولین اساتید شما بودند. از آن سینه سوخته های دستگاه سیدالشهدا علیه السلام چه نکاتی آموختید؟ متاسفانه با رفتارهای برخی از مداحان میان مردم این رایج شده است که مداحان پول های کلان می گیرند. بله وجود دارد و افرادی با مداحی در حال کاسبی هستند اما از سوی دیگر بزرگانی هم داریم مثل حاج مهدی آصفی، حاج اکبر ...
ادای احترام سردار رادان به سید الشهدای مقاومت در کرمان
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز کرمان ، سردار احمدرضا رادان دیشب همچنین در جوار مرقد مطهر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با خانواده شهیدان"جواد کریمی" و "مجید امیری" دیدار و از آنان دلجویی کرد. وی افزود: بنا به توصیفی که یکی از همرزمان از شهید کریمی داشت متوجه خصوصیات برجسته بسیاری در این شهید عزیز شدیم که بسیار فعال، خداجو و مسجدی بود و هم اکنون جای خالی اش هم برای ما و هم خانواده اش جای ...
چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ / ماجرای شفای فرزند شیخ عباس قمی با روضه حضرت رقیه(س)/ یقین پیرغلام اهل ...
کبنا ؛ حضرت رقیه در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت که بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش در عصر عاشورا به همراه دیگر زنان بنی هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفت. شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه(س)، دختر امام حسین(ع) چنین است: عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: عمه جان! اینان کجا می ...
بنای زندگی با کلید صبر و بخشش
هم روز تولد سعید است. زمانی که در روستای کفشگر کلا در مازندران مدیر مدرسه بوده و خبر تولد دومین فرزند را می شنود که پسر است. حق همسایگی همسایه ای مثل خواهر بنای زندگی با کلید صبر و بخشش بیشتر از 20 سال است که خانواده دقیانوسی همسایه خانواده افرادی هستند. سوسن دقیانوسی به این همسایگی افتخار می کند. حاج خانم محرم اسرار است. کسی که وقتی حرفی را می زنی و درددلی می ...
زور بازویم فدایت یا حسین | پیرغلام و پیشکسوت کشتی خیلی از جوان ها را هیئتی کرده است
منشعب شد و در محله نیروی هوایی فعالیت می کرد. یک روز 300 نفر از هیئتی ها جمع شدند تا برای هیئت تصمیم بگیرند. اسم هیئت که انتخاب شد همگی من را به عنوان مدیر و هیئت دار انتخاب کردند. در حالی که چشم های حاج مرتضی به یاد آن روز کم کم رو به سرخی می رود، ادامه می دهد: بیشتر از 16 سال نداشتم و تازه پا روی تشک کشتی گذاشته بودم. اما مداحی برای هیئت ها کوچک و بزرگ بازار باعث شده بود با آن سن کم ...
تعزیه هنری به قدمت یک کشور
. از 12 سالگی وارد هنر تعزیه شدم حاج محمد بخشی نیا بی شک یکی از بزرگان عرصه تعزیه در استان قزوین است. وی که از سن 12 سالگی وارد عرصه شناخت از موسیقی شده در گفت وگو با خبرنگار مهر می گوید: از سن 12 سالگی در گروه موسیقی که در رشت تشکیل شده بود شرکت کردم و نت های موسیقی را تا حدودی آموختم. درست در همان سال ها در حالی که داشتم از کوچه ای عبور می کردم صدای شیپور شنیدم و نسبت به آن ...
مداحی در هایدپارک لندن
فعالیت های مداحی ام را در همین شهر ادامه دادم. در آن سال ها گاهی در مراسم ماه های محرم و صفر در بعضی از مجالس مداحی می کردم. منبرهای متفاوت پامنبری های حاج یدالله بهتاش خوب می دانند که منبرهای او تلفیقی از موعظه و مداحی است و قبل از مداحی، نکاتی در قالب حدیث مطرح می شود. این سبکی است که هنوز هم در بسیاری از مجالس و هیئت های قدیمی و به عنوان یک سنت دلنشین مخاطبان بسیاری دارد. حاج ...
نفس می کشم که روی صحنه برای مردم ساز بزنم/ قطعه می دانی تو را به جزیره تنهایی می برم
با کمانچه متفاوت است و کسی که ویولن زده باشد، کمانچه زدن برایش خیلی سخت است ولی به هر حال من قبول شدم. سال 77 وارد دانشگاه هنر شدم و سه ترم اول کارشناسی را همچنان ویولن می زدم و اصلا دوست نداشتم کمانچه بزنم ولی برای اینکه بتوانم امتحانم را بگذرانم شب های امتحان می نشستم با بچه ها ردیف را با کمانچه می زدم و امتحان می دادم و همیشه هم نمره خوبی می گرفتم. نوازنده ویولن گروه ارکستر علیرضا ...
تتو های خانمان برانداز
توانستم با خودم، ارزش هایم و شیمای جدید کنار بیایم و برای همین، پیشنهاد طلاق توافقی را دادم؛ و شیما گفت: این بهترین هدیه زندگی ام بود، ممنونم دانیال! شیما بی تفاوت به سخنان پر از حسرت همسر، نشسته بود و با ناخن هایش بازی می کرد. دانیال که ساکت شد، سرش را بالا گرفت و گفت: دانیال حقیقت را می گوید. راستش را بخواهید من از همان وقت که خانه پدرم بودم، با حال درونی و نمای بیرونی ام ...
گریه دختران زیمبابوه ای گروه سرود سلام فرمانده برای دیدن رئیسی / ایسنا نوشت
شعار های مردم کل فرودگاه را در قبضه خود در آورد. جمعیتی بالغ بر دو تا سه هزار نفر از مردم شهر در فرودگاه با پرچم های ایران و تصاویر رهبر معظم انقلاب اسلامی و شهید حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه به ابراز احساسات می کردند. گروه های مختلف مردمی که در فرودگاه حاضر بودند گویا هر کدام یک شعر یا شعار تمرین کرده بودند و آن را وقتی رئیس جمهور از مقابلشان رد می شد می خواندند و با تکان دادن پرچم های ...
رسوب غارنشینی در ژن ؛ پیشنهادی تازه برای شعر امروز است
...> وی خاطرنشان کرد: معمولا شاعران از سنین جوانی وارد عرصه شعر و سرودن می شوند و کسی که بین 18 تا 20 سال سن دارد و راه سرودن را آغاز می کند، بخش کوچکی از زندگی خود را گذرانده و اتفاقات زیادی در انتظارش خواهد بود، اما تفاوت من این بود که پس از 30 سال دانشجویی، کارمندی و گذراندن دوره های مختلف زندگی و تجربه های متفاوت وارد عرصه شعر شدم و به عبارتی از لحاظ موضوعاتی که باید به آن می پرداختم دست پُر بودم ...
عشق کوفی در بزنگاه عاشورا
شخصیت جالبی است. از این نظر که اگر در اعراب گذشته دقت کنیم، می بینیم که دختران شان را زنده به گور می کردند و به پسران شان خیلی اهمیت می دادند. در این سریال، شخصیت من کاملا متفاوت است. شخصیت اوحد به دخترش بسیار اهمیت می دهد؛ به نوعی که خودش را در دخترش می بیند و دخترش را مثل خودش نگاه می کند. اوحد یک فرد دانا، زیرک، باهوش و کاسب است. دخترش هم یک جنگجوست. وقتی دیدم بازی او خیلی متفاوت از بازی فیلم ...
نامه هایی که به مقصد نرسیدند
هاش می آمد. وقتی مهرش به دلم افتاد، در عالم نوجوانی تصمیم گرفتم نامه ای بنویسم و از علاقه ام به او خبر بدهم. نامه را بعد از بارها نوشتن و پاره کردن توی پاکتی گذاشتم که پر از برگ گل های محمدی خشک شده مادرم بود. از فرصتی استفاده کردم و نامه را به او دادم. وقت دادن نامه از شرم سرم را پایین انداخته بودم و بعد که نامه را گرفت، نماندم تا عکس العملش را ببینم. ساعتی بعد که به خانه برمی گشتم، تکه ...