روایتی از ایران اندیمشک - جام جم
سایر خبرها
شوهرخاله شیطان صفت | قتل و تجاوز به دختربچه 13 ساله
، اما من از دست او دلخور نبودم و نمی دانم چه اتفاقی افتاد که شوهرم او را به سمت طناب دار برد. من اصلا در جریان نبودم؛ او فقط من را صدا کرد و گفت: سودابه خودش را دار زده است و باید کمک کنی. من هم، چون این دختر امانت خواهرم بود، خیلی نگران شدم و هرکاری برای نجاتش کردم. من فکر نمی کنم شوهرم انگیزه بدی داشته و قصدش کشتن سودابه باشد. هرچند متهم ابتدا بازداشت شد، اما بعد با قرار وثیقه آزاد شد ...
رابطه شیطانی زن و مرد متاهل لو رفت/ حکم اعدام صادر شد/ فیلم خانه مجردی پرده از این راز برداشت!
این شکایت دستور جلب دو متهم صادر و آنها در خانه ای در یوسف آباد بازداشت شدند . میثم 27 ساله مدعی بود با ساره رابطه ای نداشته و بی دلیل بازداشت شده است. اما ساره 33 ساله به ماموران گفت: من شوهر دارم و سال 92 ازدواج کرده ام و حالا پسری 4 ساله دارم . من مدتی قبل با میثم آشنا و به او علاقه شدم. من و میثم نیمه شب به خانه مجردی او در یوسف آباد رفته بودم که ساعت 8 صبح از سوی مأموران دستگیر شدیم ...
صحبت های یک راننده تاکسی اینترنتی؛ از درآمد میلیونی تا خفت شدن
تاکسی اینترنتی اوضاع خیلی خراب نبود.حتی پس از اخراج از شرکت برای چند ماهی پول داشتم که سر کار نروم.بیمه بی کاری را هم فعال کرده بودم و صبح تا شب در خانه بودم! اما نمی شد.نمی شد دست روی دست گذاشت.ازدواج کرده ام اما بچه ندارم.در خانه ماندن هم که خودتان می دانید گرفتاری های خاص خودش را دارد.اعصاب خانم ها بهم می ریزد مرد همیشه در خانه باشد! یک شب می خواستیم به یک مهمانی برویم که هر ...
ماجرای بچه شمرون از زبان علی تک روستا
.... هر روز صبح مغازه بچه شمرون جای چند بیماری بود که از شهرستان می آمدند تا با راهنمایی و کمک حاج عباس در بیمارستان شهدای تجریش بستری شوند و.... و در آخر هنوز حاج عباس در هیاهو و شلوغی شهر عاشقانه زندگی می کرد و به مردم کوچه و بازار عشق هدیه می داد و من هم تصمیم گرفته بودم که مابقی عمرم را به صدای دلم گوش کنم. حالا بعد از 2 سال تعطیلی جشنواره فیلم شهر صدای دلم شده بود ...
زندگی تلخ در خانه شوهر بدریخت و بدقواره
میان همین دل شکستگی صیغه عقد جاری شد و من و ساعد نامزد شدیم اما چند روز بعد تازه فهمیدم او نه تنها پول و قیافه ندارد بلکه جوانی پرخاشگر است و زبانش فقط به توهین و فحاشی باز می شود وقتی یک هفته بعد از برگزاری مراسم عقدکنان نزد خانواده اش به من توهین کرد و کتکم زد تازه فهمیدم با چه غول بی شاخ و دمی ازدواج کرده ام به طوری که حتی شیوه برخورد با همسرش را نمی داند دیگر با کابوس های وحشتناک درگیر بودم و ...
خیانت کرد اما بخشیدمش!
ایران آمدیم تلفن همراهش را گرفتم که با آن مرد ارتباط نداشته باشد. اختلافات شما در ایران از کجا شروع شد؟ وقتی به ایران آمدیم، وضع مالی خوبی نداشتم به زور توانستم اتاقی اجاره کنم اما همسرم اصرار داشت سمت ورامین خانه اجاره کنیم. پول من به آنجا نمی رسید، از او خواستم چند ماهی تحمل کند تا پول هایم را جمع کرده و به آنجا نقل مکان کنیم اما او همیشه بهانه می گرفت. می گفت خانه ای می خواهد که بزرگ ...
خیلی دل نازک هستم / ماجرای رشوه کلان یکی از مقامات
و فقط از فرارش عکس گرفتم. پس از 20 روز پیگیری، متوجه شدیم آن زن در خانه ای در خیابان مولوی است که با پلیس و همکاران هماهنگی کردیم و سرانجام دستگیر شد. او اعتراف کرد آن بچه را هم لب دریا کشته بود که این قضیه باعث جنجال برای پلیس، رئیس وکلانتری های ذی ربط شد. حتی چند افسر هم به دلیل همکاری نکردن با روزنامه توقیف شدند. مردم می گویند بسیاری از خبرنگاران حوزه حوادث به دلیل این که اغلب اوقات با ...
حیف نام پدر که روی تو بگذارند/ دختر جوان اسیرهوس بازی پسر همسایه!
من از پدر و مادرم و خانواده پدر بزرگم خیلی گلایه دارم چون آن ها سرنوشتم را به بازی گرفتند و به این وضعیت فلاکت بار افتادم. دختر جوان در دایره اجتماعی کلانتری افزود: متأسفانه چند سال قبل پدر و مادرم به خاطر دخالت های بی جای مادربزرگ و عمه ام از همدیگر جدا شدند و قرار بود عمه ام مرا مثل بچه های خودش بزرگ کند. اما او خیلی زود خسته شد و پس از ازدواج مجدد پدرم ناچار شدم به زندگی با نامادری ...
وقتی کتاب جایگزین کباب شد
درس بخوانم و پس از آن باید مطالعه کنم. این گونه بود که با ذوق فراوانی خودم را به درس هایم می رساندم و 11 شب به بعد غیردرسی ها را می خواندم. گاهی تا روزی 150 صفحه کتاب را در یک روز می خوانم که البته حدود سه چهار ساعت زمان می برد. از ابتدای سال تحصیلی، دست کم بیست کتاب از کتاب خانه ی مدرسه گرفته ام. از مقرّ کتاب هم یک کتاب در هفته می گرفتم. جای کتاب در زندگی مریم عقیده دارد: بسیاری ...
حرف های خاص یک شهید در صحبت خصوصی خواستگاری
به گزارش جهان نیوز ، مادر شهید ابوالفضل مهرابی که 16 اسفند 62 در عملیات خیبر به شهادت رسید، به ماجرای خواستگاری شهید اشاره کرده است که در ادامه خواهید خواند: برایش خواستگاری رفتیم، همان شب همسرم گفت پسر ما با ایمان و مهربان و رزمنده است. پدر عروسم گفت، چون از دین و شریعت و مملکت دفاع می کند. حاضرم دخترم را به او بدهم. چند روز بعد رفتم منزل عروس خانم و گفتم پسرم می خواهد با معصومه خانم ...
یک سال همراهش بودم و 6 سال منتظر بازگشتش
شهید می شوی. انگار هاله ای از نورانیت شهدا در چهره اش بود. برای آخرین حرف از او خواستم شفاعتم کند، گفت یکی باید خودم را شفاعت کند. گفتم شما شفاعت شده حضرت زینب(س) هستید. و رفت چند روز بعد شهید شد؟ ایشان 12 دی ماه رفت و 21 دی ماه در خانطومان به شهادت رسید. روز قبل از شهادتش یکبار تلفنی با هم حرف زدیم. خانه مادرشوهرم بودم. حالم بد بود و وقتی ایشان گفت، سلام من را به همه برسان، یقین ...
قتل خونین شاگرد میوه فروشی در تهرانپارس بخاطر نگاه چپ / قاتل پشیمان اشک ریخت!
گذشته بود که به امید با پای خودش به پلیس آگاهی رفت و تسلیم پلیس شد. وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت:آن روز در محل ایستاده بودم که با یکی از کارگرهای میوه فروشی به نام ساسان به خاطر نگاه چپ درگیر شدم. دعوای بچه گانه فقط به خاطر یک نگاه آغاز شد و من هرگز فکر نمی کردم آن دعوا به خون کشیده شود . وی ادامه داد: وقتی درگیری میان من و ساسان بالا گرفت من به صورت او سیلی زدم و او به مغازه ...
سارق، آلبوم عروسی را پس فرستاد
گرفته بودند، به همراه آلبوم عکس عروسی شان سرقت کرده بودند، اما چند روز بعد از این سرقت بسته ای به دست زوج رسید که داخل آن آلبوم عکس های عروسی به همراه نامه عجیب یکی از سارقان بود. متن نامه این بود: من وضع مالی خوبی داشتم و هرگز در زندگی ام دست به خلاف نزده بودم، اما زندگی پیچ و خم زیادی داشت و اتفاقاتی رخ داد که موجب ورشکستی ام شد. از دست دادن شغلم از یک سو و بدهکار شدنم به چند نفر از ...
رویای دختر جوان در خانه شیطانی بر باد رفت/ تجاوز به دختر 21 ساله به بهانه ازدواج
. چند روز بعد با سعید قرار گذاشتم و به اتفاق هم به شرکت دوستش رفتیم. آن ها در زمینه صادرات و واردات کالا فعالیت داشتند و مرا هم به عنوان منشی و حسابدار شرکت استخدام کردند. کار راحتی داشتم و خیلی زود با دیگر کارمندان آشنا شدم و شیوه ها و شگردهای حسابداری را آموختم. این ماجرا موجب نزدیکی بیشتر من و سعید شد و رفت و آمدهای خانوادگی شکل گرفت. ارتباط نزدیک من و سعید به ابراز علاقه ...
ادعای تعرض فقط برای اخاذی است
خانه اجاره کردیم. حالا چطور می گوید به او تعرض کرده ام؟ *نگین مدعی است تو به او قول ازدواج داده بودی. دروغ می گوید. وقتی ما با هم رابطه داشتیم من اصلاً چنین چیزی به او نگفتم. چند روز بعد به او گفتم می خواهم درباره اش با مادرم صحبت کنم. واقعاً هم این کار را کردم، اما بعد فهمیدم به درد هم نمی خوریم. *چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتی ارتباط خودت را با نگین قطع کنی؟ ...
پسر شیطان صفت این دختر مشهدی را اغفال کرد ؛ دختر باردار به دنبال به دنیا آوردن فرزند نامشروع
فریب داد و سپس به سوء استفاده از من پرداخت و مرا بازیچه هوسرانی های خودش قرار داد تا جایی که من به طور ناخواسته باردار شدم. وقتی این موضوع را با مجید درمیان گذاشتم بسیار عصبانی شد و با ناراحتی به خانه رفت. طولی نکشید که مادرش با من تماس گرفت و ادعا کرد باید برای تهیه دارو های سقط جنین مبلغ یک میلیون تومان بپردازم، به او گفتم این بدبختی من نتیجه هوسرانی پسر شماست چرا باید من هزینه هایش را ...
2جنایت برای سرقت خودرو
تحت بازجویی قرار گرفت و با توجه به سرنخ ها و شواهد محکمی که پلیس علیه او به دست آورده بود به قتل هولناک مالک خودرو اعتراف کرد و گفت: قصد سرقت یک ماشین مدل بالا را داشتم و در یکی از سایت ها در حال جست وجو بودم که چشمم به آگهی فروش سانتافه افتاد. با صاحب ماشین تماس گرفتم و خودم را خریدار جا زدم و با او مقابل یک نمایشگاه اتومبیل قرار گذاشتم. وقتی رسید، به بهانه تست کردن ماشین، پشت فرمان نشستم و به ...
دلیل ازدواج نکردن هانیه توسلی از زبان خودش
بشوم تو ذهن همیشه بود و تحت تاثیر رمان جان شیفته بودم. چقدر رابطه آن زن با بچه عجیب است من هم در سن شانزده سالگی و هفده سالگی همیشه تو ذهنم .... الان احساس می کنم سی و هفت ساله هستم و خیلی بعید می دانم چون خیلی پیچیده است. نمی خواهی بچه بیاوری و بزرگ کنی؟ اتفاقا خانم ... دیدم. یکی از همکلاسی های من در دانشگاه بودند تئاتر که می خواندیم و یک بچه را به سرپرستی قبول کرده بود. خودش و ...
شهیدی که مسیر جبهه را در حوزه های علمیه یافت
با اعزام تو موافقت نمی کردند. همین چند روز ندیدنت به دلم انداخته بود که رفته ای هنوز از پدرت سراغت را نگرفته بودم که دیدم مردان محل دارند حال تو را می پرسند و پدرت می گوید که به قم رفته ای خیال کردم رفته ای زیارت و برمی گردی، اما شنیدم که در حوزه علمیه رضویه قم ثبت نام کرده ای. یک سال بعد هم که خودت را دیدم، گفتی که وارد مدرسه امام باقر علیه السلام شده ای. راه خودت را در حوزه دنبال کرده بودی. راهت ...
رقصنده با بوف سروده شاعر شهید سوری منتشر شد
...، خبر حضور او پخش شد و خانواده باخبر شدند. پس از به دنیا آوردن یک پسر، علی رغم حضور شوم بوف در اتاق خواب!، هیچ کس در مورد او با من صحبت نکرد. در طول جنگ، موشکی به دیدن ما آمد و سمت راست خانه را آتش زد. عموهای شوهرم که به دیدار ما آمدند، یکی شان با لحنی نیمه شوخ به من گفت: جغدت قصر را آتش زد! ... رقصنده با بوف در 140 صفحه قطع رقعی با شمارگان 220 توسط نشر سه سه تار ...
فرار از 20سال تباهی
به گزارش ایسنا، حدودا 100 روز پیش بود که بدون هیچ وسیله شخصی، تنها با یک دست لباس بر تن به همراه مدارک هویتی، شبانه خودش را راهی خانه ای امن در جنوب تهران می کند تا بعد از 20 سال تباهی و سیاهی، زندگی اش را از چنگ مواد افیونی بیرون بکشد و خود را نجات دهد؛ از زندگی آغشته شده به سراسر نشئگی و خماری. معاشرتی است و خوش برخورد. لحن آرامی دارد، اما در عین آرام بودن، کمی از شیطنت درونی اش را هم چاشنی گفتارش می کند. نامش زهراست و یکی از هزاران زنی است ک ...
قصه تلخ زنی که شوهرش او را وادار به تن فروشی می کرد
به جای من بازجویی شود. چند روز بعد از اعترافی که می کردم، می گفتم دروغ گفتم، دلم می سوخت؛ نباید بقیه در آتشی که من روشن کرده بودم می سوختند. در آخر تصمیم گرفتم همه چیز را خودم بگویم. من را وادار به تن فروشی می کرد و با پولی که به دست می آورد مواد می خرید و خرجی خانه را تأمین و به نزدیکانش رسیدگی می کرد. دیگر حالم از او به هم می خورد و نمی توانستم تحملش کنم. یک بار خانه را ...
تجاوز جنسی عجیب زن مطلقه به پسر 12 ساله | پسر بچه بی نوا در دام زن هوسران 25 ساله
می کرد. یاسر افزود:چند ساعتی پس از کشیدن مواد خوب بودم اما در آن حال و روز نگاه و اشک ها و صورت رنجور مادرم عذابم می داد، پنج بار ترک کردم؛ اما وقتی می دیدم بعد از ترک هم، همه جا تاریک و ظلمات است دوباره شروع می کردم، انگاری یکی می گفت: آنقدر بکش تا بمیری... وی گفت:چهار سال از اولین تجربه مصرف موادم می گذرد حالا 16 ساله و معتاد به انواع مواد مخدر هستم و می خواهم به خاطر قولی که دختر عمه اش برای ازدواج به من داده، سلامتی ام را به دست آورم. ...
ورشکستگی الهام حمیدی | بحران اقتصادی گریبان گیر الهام حمیدی شد
انتشار عکسی از خودش نوشته است: مردم همه هفته را برای جمعه منتظر می مانند همه سال را برای تابستان و همه زندگی را برای خوشبختی و تو مثل آنها نباش همین الان خوشحال باش ازدواج اول الهام حمیدی الهام حمیدی اولین بار سال 1376 در سن 20 سالگی قبل از ورود به عرصه بازیگری ازدواج کرد اما این رابطه دوان چندانی نداشت و خیلی زود به طلاق ختم شد. مادر شدن الهام حمیدی حمیدی ...
جلف بازی ژاله صامتی در کنسرت | عصبانیت همسر ژاله صامتی از رفتار زشت او
ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می آوردم و نگاهش می کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می گرفتم و دوباره روی تختش می گذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بود و این موضوع کمی نگرانم کرد تا اینکه بالاخره زنگ زدم به بخش پرستاری و گفتم خانم پرستار نمی دانم چرا دختر من نمی خوابد در حالی که همه بچه ها خواب هستند. پرستار هم گفت خب مادرها هم ...
قتل جوان 25 ساله تهرانی فقط با یک ضربه مشت / قاتل ورزشکار محاکمه شد + عکس
ی اعتنا بودم. آخرین بار وقتی در خیابان او را دیدم دستم رو گرفت و از من خواست تا با هم دعوا کنیم .من نمی دانستم با چه انگیزه ای قصد دعوا دارد .او شروع به فحاشی کرد و به من مشت زد که جاخالی دادم .من که از رفتار رایان عصبانی شده بودم یک ضربه مشت به چانه او زدمن که روی زمین افتاد و یکباره متوجه شدم از سرش خون جاری شده است. این متهم ادامه داد: من که ترسیده بودم با اورژانس تماس گرفتم .اما ا ...
همخوابی شرم آور زن جوان با شوهر خواهر همسرش!
رسیدگی به این پرونده با شکایت مرد جوانی به نام فرشید آغاز شد. وی به ماموران پلیس گفت: من و همسرم مهتا حدود 5 سال است با هم ازدواج کرده ایم و هیچ اختلافی نداریم. همسرم در یک شرکت با شوهر خواهرم به نام سعید همکار است .مدتی بود به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. به همین خاطر یک نفر را استخدام کردم تا رفتارهای همسرم را زیر نظر بگیرد . این مرد ادامه داد: مرد جوانی که استخدام کرده بودم هر روز ...
روایت محمدعلی ابطحی از جشن فیلم کوتاه شهاب حسینی (+عکس)
بانمک و فوق العاده ای داشت. در پایان منوچهر شاهسواری رییس خانه سینما چند دقیقه ای صحبت کردند. واقعا لذت بردم. از جنگ جهانی اول و دوم و آمار کشته های روزانه بشریت تا امروز گفت و اضافه کرد که سینما، در بین همه این تلخی ها فقط امید به زندگی کردن را به جامعه تزریق کرده است. مرسی از دعوت شهاب حسینی و مرسی از آوا فیاض که مدیریت روابط عمومی جشن را بر عهده داشت و مرسی از همه دست ...
ماجرای عجیب پسری که نامزدش را طعمه مرد پولدار کرد!
آمد او را استخدام کنم. بعد پیشنهاد داد که به خانه ام بیاید و طراحی داخلی خانه ام را ببیند. من هم قبول کردم یک روز که برای همسرم کاری پیش آمده بود و او به همراه فرزندم در خانه نبود. مهمانی شوم مهیا به خانه ام آمد بعد از چند دقیقه پیشنهاد داد اجازه دهم برایم چای بیاورد من هم قبول کردم اما وقتی چای را نوشیدم بی هوش شدم ساعتی بعد که به هوش آمدم متوجه شدم تمام پول، اسناد ...
زندگینامه شهید عبدالمجید رحیمی
شهید شد من ناله می کردم که چرا من یک عکس از ایشان ندارم. یک روز پسر دایی ام دوان دوان به خانه مان آمد گفت مرضیه خانم مژده بدهید. عکس مجید روی مجله سروش چاپ شده است. آن تصویر اولین عکس مجید بود. تیترش هم این بود که فاتح در تفکر فتح قدس است ما هم بعد از آن پیگیر شدیم که ببینیم چه کسی این عکس را انداخته است. خبر نگاری که به ما معرفی کرده بودند تیر خورده بود و ما هم به سراغ صدا وسیما رفتیم. من با گروه ...