نه از خودی خبری بود و نه از دشمن - کازرون نما

کازرون نما ۱۳۹۹/۰۵/۲۷ - ۱۱:۰۴

نه از خودی خبری بود و نه از دشمن

تنم به لرزه افتاده بود؛ تشنه بودم، سخت تشنه. عطش بی تابم کرده بود، انگار دهانم را از کاه خشک مخلوط با پنبه پر کرده بودند! نیازمند قطره ای آب بودم تا زبان خشکیده در کامم را رطوبتی دوباره بخشد ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)