سایر منابع:
سایر خبرها
را گرفت، قدری در مقابل نظر او مرکب را گردانید و قدری به دور کاروانسرا گردش داده که تاجرزاده را مشغول ناهار خوردن دید، مرکب را از رباط بیرون کشیده، سوار شد. تاجرزاده بعد از صرف اکل و قلیان، رفقای او وارد شدند. از جای برخاست و ایشان را دلالت بر منزل نمود و از رفقای مراجعت نموده سؤال نمود که این آدم شما اسب مرا به کجا برده که از نظر پنهان است. ایشان گفتند که او رفیق و آدم ما نبوده، در هنگام ورود ما آن ...