حاج عیسی یا عیسی خمینی - خبرگزاری صدا و سیما
سایر منابع:
سایر خبرها
حاج عیسی شاهد اسرار پنهانی امام خمینی بود
: حال امام مساعد نبود پزشکان دستگاهی گذاشته بودند که ساعت از شبانه روز حال امام نامساعد شد خدمت امام برسند ساعت 1نیمه شب پزشکان به جماران آمدند گفتند می خواهند امام را معاینه کنند رفتم پشت در ایشان در را باز نکردند چند بار در زدم اما کسی در را باز نکرد ناچار وارد اتاق شدم امام روی تحت نبود نگران شدم جواب حاج احمد را چه بدهم همه جا را گشتم باز به اتاق سر زدم امام نبود نگرانی ام بیشتر شد به دنبال امام ...
مردی که امام آرزو داشت با او محشور شود
زیارت مردم نگه داشتند. ساعت دو بامداد روز سوم که قرار بود امام(ره) دفن شوند، حاج احمد آقا به من گفت حاجی یک عده ای فشار می آورند امام را ببریم حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) و آنجا دفنشان کنیم. یک عده دیگری فشار می آورند ببریمش حرم حضرت معصومه(س) خاکشان کنیم؛ ولی من این طرف قم، شش فرسخ که رد می شوم آنجا یک خاکریزی درست کردم و آنجا را تعیین کردم که امام(ره) را ببرم آنجا؛ امروز هم رفتم بهشت زهرا(س). تا ...
خاطرات حجت الاسلام والمسلمین شیرازی از حاج قاسم سلیمانی/ به حاج قاسم گفتم حاضرم کشته شوم تا تو بمانی
جمعه می خواند و بعد از انقلاب سال ها آنجا امام جمعه بودند. مهریه چقدر؟ من همیشه می گویم با پدر خانم سر مهریه دعوا می کردیم. عقد ما را امام (ره) خواندند، قبل از انعقاد عقد، یکی از روحانیون که جماران می نشست، آقای مهدوی، میژبایست وارد دفتر می کردیم و بعد امام (ره) عقد را جاری کنند. خواستیم وارد دفتر کنیم، دقیقاً روز چهاردهم خرداد 62 روز عقد ما بود، ابوی ما گفتند مهریه را 14 ...
دلی که خانه زهرا(س) بود
سردار شهید سلیمانی را برعهده دارد هم می گوید: قبل از عملیات والفجر هشت (دی 64)، حاج قاسم و فرماندهان لشکر در مقری در منطقه چویبده آبادان حضور داشتند، اما من در اهواز بودم. یک روز، حاج قاسم تماس گرفت و گفت خودت را برای نماز مغرب و عشا به چویبده برسان. به آنجا رفتم و بعد از نماز خدمت ایشان رسیدم. حاج قاسم، پس از سلام و علیک گفت می دانی الآن چه ایامی است؟ چند ثانیه ای مکث کردم و گفتم ایام فاطمیه است ...
پیراهن چرک دنیا را از تن بیرون کن!
نداشته باش! زهری بعد از چند روز حضرت را دید و عرض کرد: یابن رسول الله! من از سفری که آن شب درباره اش سخن می گفتی، اثری ندیدم! فرمود: سفر آخرت را می گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می شدم سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه های نیازمندان توضیح داد و فرمود: آمادگی برای مرگ با دوری جستن از حرام و خیرات دادن به دست می آید. یکی از علاقه مندان و نزدیکان مرحوم آیت الله ...
فرمانده ای که فدای نیروهایش شد
...، مرد زندگی، پدر بچه هایش و تمام هستی اش را از دست بدهد خیلی سخت است. تا دو سال به همین منوال بود. تا اینکه یک روز رفتم گلستان شهدا و گفتم: موسی جان از خدا بخواه که اشک چشمانم خشک شود؛ امروز موقع گرفتن ناخن های نازنین زینب چشمانم تار می دید. دارم کور می شوم. و از آن به بعد آرام تر شدم. وقتی یاد آن روزها می افتم، غربت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه برایم تداعی می شود. زمانی که همسرم شهید شد همه می ...
دنیا به این مرد بدهکار است
ا این بار نیز درست در نیمه شبی دردناک خواهر برعهده داشت. آن مرد این بار ما را در جایی دیگر از شهر به بیمارستانی دورتر رساند. اسم بیمارستان را وقتی سه روز بعد وسط روز که جهان در شعله خورشید می سوخت و داشتیم با آقا تقی برمی گشتیم خواندم: بیمارستان کودکان فرمانفرماییان. مربی قرآن مسجد المهدی خودش بود. همان مردی که یک شب خواهرم را به بیمارستان رسانده بود در بغل پدر و همراهی من و یک شب خ ...
شب شهادت حاج آقا مصطفی به روایت فریده مصطفوی
در شب حادثه، داداش (حاج آقا مصطفی) به معصومه خانم که آن روزها کمی ناخوش احوال بودند، خبر می دهند که عده ای مهمان از ایران به همراه گروه دیگری برای دیدار می آیند. از معصومه خانم می خواهند که شامش را بخورند و منتظر ایشان نمانند. خانواده نیز از همه جا بی خبر، قسمت شام داداش را برایش کنار گذاشته و به خواب می روند. حسین، پسر داداش، تعریف می کرد: زمانی که برای نماز صبح بیدار شدم، چراغ اتاق بابا هنوز ...
فرزندان شهدای زینبیون در گفت و گو با حوزه مطرح کردند: وقتی حاج قاسم از فرزندان شهدا خواست او را عمو صدا ...
ه ایران آمد و پس از زیارت امام رضا (ع) به عراق رفت تا قبل از زیارت خواهر از برادر ایشان اذن بگیرد. وی ادامه داد: بعد از سفر به عتبات عالیات پدرم به ایران آمد و به سپاه زینبیون پیوست و بعد از سه سال خدمت خالصانه در سپاه زینبیون به شهادت رسید. وی گفت: دوست ایشان نقل می کند شب قبل از شهادت، مقداری خوابید و پس از آن با خوشحالی بیدار شد و گفت در خواب دیدم بانویی با نقاب به من اشاره ...
افتتاحیه جشنواره عمار| مؤدب: سرور رجایی برایم نماد همت بود/شبِ معرفی برگزیدگان
آقاجانی و ایرانیوم اثر مهدی کرباسی و فانوس این بخش به روز انتخاب اثر رضا ثقفی رسید. لوح تقدیر بخش دستاوردهای هنری نیز به قاسم صرافان اهدا شد. قاسم صرافان گفت که امیدوارم با رفع ویروس کرونا سال آینده همه با هم سفر کربلا برویم و سپس دو بیت شعر کوتاه درباره حضرت علی (ع)، حضرت صاحب الزمان (عج) و شهید حاج قاسم سلیمانی قرائت کرد. سپس نشان استقلال جشنواره عمار توسط مهدی ...
درست مثلِ بسیاری از مدیران!
روزی بهم اجازه بدهید فکر کنم وبعد پاسخ می دهم. گفت: “فقط جشنواره کوچک و جمع و جور باشد”! گفتم: “بی شک من پای جشنواره بزرگ می ایستم، و اگر قرار است جشنواره کوچک برگزار شود، همان بهتر که نشود”. چند روزِ بعد با تهیه یک فراخوانِ جامع الأطراف و یک برنامه کامل و برآوردِ مالی دقیق به دیدارِ مدیرکلِ ارشاد رفتم. فراخوان را که نگاه کرد (مثلِ بسیاری ازمدیران، طبیعتأ آن را نخواند!) گفت: “این خیلی جشنواره بزرگیه ...
سکوت جهانگیری شکست: شورای نگهبان دلایل ردصلاحیتم را منتشر کند
آفتاب نیوز : معاون اول دولت دوازدهم گفت: آقای هاشمی هیچوقت و در هیچ مقطعی با صندوق رای قهر نکرد، بلکه تلاش می کرد که مردم رای و نظر خود را در حکومت داشته باشند. او همیشه شجاعانه خود را برابر رای مردم قرار می داد و ترسی از گرفتن نظر مردم در مورد خود نداشت. اسحاق جهانگیری در مراسم پنجمین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی که در مرقد امام راحل برگزار شد، اظهار کرد: بنا داشتم که پس از پایان مسئولیت دولتی خودم، حداقل تا پایان امسال، سخنرانی و مصاحبه نداشته باشم اما به دلیل علاقه به آیت الله هاشمی و بیت ایشان تصمیم گرفتم که این سیاست سکوت را کنا ...
با عروس مارها مدیر دوبلاژ شدم
...! و این کار را کردم. جراح زاده فردا صبح بیدار و عصبانی، آماده انجام کار شد، اما تصاویر که جلوتر رفت قیافه درهمش به لبخند باز شد و گفت: خیلی خوبه، اما به کسی نگو که کار تو بوده. منوچهر نوذری همان روز، وقت ناهار من را صدا زد و گفت می دانم این کار صدای تو بود. من البته مدام انکار کردم تا اینکه او گفت می خواهم کاری به تو پیشنهاد بدهم و حق رد کردن آن را نداری. من هم بله را گفتم و شدم مدیر دوبلاژ ...
شورای نگهبان دلایل رد صلاحیتم را منتشر کند
رای قهر نکرد و تلاش می کرد که مردم رای و نظر خود را در حکومت داشته باشند. او همیشه شجاعانه خود را برابر رای مردم قرار می داد و ترسی از گرفتن نظر مردم در مورد خود نداشت. ما در سال 92 به هرچیزی فکر می کردیم جز اینکه او ردصلاحیت شود. او ردصلاحیت شد و من که مسئول ستاد های انتخاباتی ایشان بودم بعد از این ماجرا خدمت ایشان رفتم و گفتم چه کنیم؟ ایشان به من نکاتی را گفتند که من حس کردم نصحیت هایی پدرانه است ...
شهردار قم در پی درگذشت حاج عیسی جعفری خادم امام خمینی(ره) پیام تسلیتی صادر کرد
به گزارش خبرگزاری موج قم، دکتر سید مرتضی سقائیان نژاد در پی درگذشت مرحوم حاج عیسی جعفری خادم بیت حضرت امام خمینی (ره) پیام تسلیتی صادر کرد. متن پیام به این شرح است: مطلع شدم مردی بزرگ از عاشقان و ارادتمندان راستین بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در روز شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها به دیدار حق شتافت. به راستی جای جای زندگی او را که توفیق خدمت ...
ولایت خط قرمز شهید قاسم سلیمانی بود
به کرمان می رفت، صبح تا شب هر کسی که به وی مراجعه می کرد، او را می پذیرفت، کارش را پیگیری می کرد و به نتیجه می رساند. در تمام جلسات پیگیر مشکلات و دغدغه های مردم بود. حجت الاسلام شیرازی با بیان اینکه حاج قاسم نه 63 سال بلکه 190 سال عمر داشت، چون سه برابر دیگران دوید، گفت: بعضی از روز ها 22 تا 23 ساعت کار می کرد. یک سفر در سوریه و عراق 15 روز طول کشید. آقای پورجعفری به بنده گفت در این سفر ...
آسمان پرستاره مقاومت
برادرانم دوستش داشتم. شهید به اطاعت از ولی امر مسلمین، رعایت حجاب و اقامه نماز اول وقت تاکید فراوان داشت و به دلیل ارادت خاصی که به اهل بیت(ع) داشت، معمولاً زمان تحویل سال را در حرم امام رضا(ع) و یا در کنار حرم اباعبدالله الحسین(ع) حضور می یافت. شهید شهرود مظفری نیا همراه ابدیِ دیگر شهید قاسم سلیمانی از فرودگاه بغداد، شهید شهروز مظفری نیا سرتیم حفاظت سردار و از مدافعان حرم حضرت ...
ارادت شهدا به حضرت زهرا(س) و عنایت بانو زبان شعر را به کمک روایت می آورد
.... از جبهه برگشته بودم. خواستم سری به حاج آقا رضا بزنم. وارد حوزه علمیه تبریز شدم. یک راست رفتم به حجره اش. در حجره نبود. تا بیاید، مشغول خواندن نماز عصر شدم. حاج آقا آمد. بعد از احوال پرسی گفت: ساعتی قبل، خواب دیدم تو اینجا می آی و نماز می خونی. بعد، در حجره را بست و کتاب شعری آورد. یکی از نوحه های آن را که درباره شهادت حضرت زهرا(س) بود به من داد و گفت: این رو زمزمه کن که به یاد حضرت ...
شجاعت، تدبیر و بینش سردار دل ها مثال زدنی است
خدمت سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی تقریبا 30 سال خدمت کردم بنده به عنوان سرباز کوچک و خدمتگزار نظام اسلامی در خدمت سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی بودم و تقریبا 30 سال خدمت کردم. از روز اول مرداد ماه سال 1358 به عضویت سپاه پاسداران درآمدم. جزو نسل اول سپاه به حساب می آیم. در روز دوم جنگ با شهید وصالی یا اصغر چریک، به گفته خودمان دستمال قرمزها، همکاری خود را در پاوه شروع کردم. قریب به دو سال یعنی تا سال 1360 در کر ...
سردار گفت به کمتر از شهادت قانع نباش
نماز شب را شروع کرد، تعجب کردم و خندید و گفت اینقدر ادامه می دهم تا شما راضی شوید. بر این کار ادامه داد و از امام زمان(عج) التماس می کرد که من راضی شوم و خودم شرمنده شدم و گفتم : علی جان! برو خدا به همراهت گفت: دیدی راضی شدی! غیر از این از شما انتظار نداشتم و گفتم من که این 37 سال پا به پای شما آمدم و ادامه می دهم ان شاالله خیر باشه. حدود 8 ماهی در سوریه تنها بودند و خواستند من هم بروم و 3 سال ...
درخواست مهم جهانگیری از شورای نگهبان/ پرونده من روشن است
.... او به مردم سالاری باور داشت و صندوق رأی را گره گشای مشکلات مردم می دانست و در هیچ مقطعی با صندوق رأی قهر نکرد و همیشه با شجاعت خودش را در معرض رأی مردم قرار می داد. سال 92 در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد. ما هر چیزی فکر می کردیم الا اینکه آقای هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شود. ما ستادها را شکل داده بودیم. چند جمله به من گفتند و من فکر کردم نصیحت پدرانه است. گفت من همان هاشمی دو روز قبل هستم و ...
آیت الله هاشمی پس از ردصلاحیتش به مسئول ستادهای انتخاباتی خود چه گفت ؟ / جهانگیری از مسئول امنیتی چه ...
قرار می داد و ترسی از گرفتن نظر مردم در مورد خود نداشت. ما در سال 92 به هرچیزی فکر می کردیم جز اینکه او ردصلاحیت شود. او ردصلاحیت شد و من که مسئول ستادهای انتخاباتی ایشان بودم بعد از این ماجرا خدمت ایشان رفتم و گفتم چه کنیم؟ ایشان به من نکاتی را گفتند که من حس کردم نصحیتهایی پدرانه است. ایشان به من گفتند که من همان هاشمی دو روز پیش هستم و نسبتم با نظام همانی است که بود. عده ای می خواهند که من را ...
سحر 13 دی فکر کردم توی خانه شان دعواست!
همرزم و همسایه دیواربه دیوار حاج قاسم: سحر 13 دی فکر کردم توی خانه شان دعواست! سردار اسدی می گوید: قبل از اذان صبح روز 13 دی ماه سال 1398 بود که صدایی را از منزل حاج قاسم شنیدم. سراسیمه به کوچه رفتم تا در منزلشان را بزنم. بعد گفتم این موقع قبل از اذان صبح بروم چه بگویم؟ شاید مشکل خانوادگی باشد. خبرگزاری فارس گروه حماسه و مقاومت: سه یار و رفیق بودند. اوج رفاقتشان در میدان ...
جوان دهه هفتادی که با حاج قاسم آسمانی شد
به سوریه می رفت و مدام نگران بودم، هر وقت به سوریه می رفت من با او تا فرودگاه امام می رفتم و تا باز نمی گشت خواب راحت نداشتم. از زیر قرآن ردش می کردم و می گفتم: تو غلام حضرت زینب (س) هستی و مولا علی نگه دارت است، نمی دانستیم که در کنار حاج قاسم است، تا اینکه بعد از دو سال ماجرا را به من گفت. درس هم داشت و مأموریت هایش زیاد شده بود. گفتم پسرم وقت ازدواجت است، گفت: اگر دیگر به سوریه نرفتم ...
گفت وگو با سردار کمیل کهنسال رازی که رزمنده مدافع حرم به حاج قاسم گفت
فاش نیوز - این روزها که با دوستان حاج قاسم مجالست و هم نشینی داشتم، در تلاش بودم تا با سردار حاج کمیل کهنسال که از فرماندهان سال های دفاع مقدس و محور مقاومت هستند نیر مصاحبتی داشته باشم. توفیق یار نبود و از انجام مصاحبه ناامید شدم. تا اینکه چند روز پیش روی تلفن همراهم دیدم ایشان چندین بار تماس گرفته، آخرین تماس را پاسخ دادم، بین نماز ظهر و عصر بود که به دلش افتاده بود برای مصاحبه تماس بگیرد. گفت ...
سردار سلیمانی یک ملت برای امت اسلامی بود
به گزارش اروم نیوز ؛ به نقل از مرزداران ، حجت الاسلام سید احمد موسوی در مراسم گرامیداشت سالگرد شهادت سردار سلیمانی، گفت : امروز در گرفتن خون و انتقام سخت حاج قاسم استکبار در حال فرار از منطقه است و تنها چیزی که الان در دست استکبار است چند چاه نفت در سوریه می باشد وی افزود: امام حسین در آن سوی تاریخ تار و پود دشمن را از هم پاشاند چرا که وقتی دشمن روی پیکر او اسب گرداند و سر او را بر ...
خاطره ای ناب از ابتکار سردار سلیمانی برای جذب سربازان به قرآن + صوت
زمان نماز مغرب و جلسه قرآن در داخل مسجد می آمدند و در گوشه ای می ننشستند و با رفقای خود و فرماندهان دیگر حرف می زدند. بعد از دوسال خدمت من تمام شد و حدود سه سال از اتمام آن گذشت، سردار سلیمانی هم دیگر از لشکر کرمان رفته بودند و در تهران مشغول خدمت بودند. در آن سال ها سفری به کیش داشتند و در شهر ما دو، سه روز مهمان بودند. بعد از اینکه با رفقای خود در کیش ملاقات می کنند، یاد من می افتند و ...
کل قرآن در میان کوچه ها افتاده بود...
به گزارش خبرگزاری مهر ابیات زیر برخی از مراثی حاج غلامرضا سازگار شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام در رثای شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها است؛ غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه ای از سورۀ کوثر جدا افتاده بود گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل گوشواره من نمی دانم ...