من یک جا مانده ام! - خبرگزاری دفاع مقدس
سایر خبرها
سرگذشت دختری که در 14سالگی صیغه و باردار شد
. *شغل شوهرت چیست؟ اگر بگویم دقیق نمی دانم دروغ نگفته ام. اول که با او آشنا شدم در بنگاه معاملات املاک بود، بعد از ازدواج اصلاً نفهمیدم دقیقاً چه می کند؛ گاهی بنگاه می رفت و گاهی چندین روز به مسافرت می رفت، خلاصه که برای من و بچه ام خرجی می آورد ولی هیچ وقت نفهمیدیم این خرجی از کجاست. *چطور شد تصمیم گرفتی با او ازدواج کنی؟ من وقتی 14 ساله بودم از خانه ...
روزهایی که گذشت!
، قرآن و دعا یاد گرفت و تربیت شد. حسن نیز همچنان تا چهارونیم سالگی ناآرام و بی قرار بود و انواع داروهای تقویتی و معاینه شدن توسط پزشک های مختلف بر او بی تأثیر بود. چهار سال طول کشید تا با تلاشی زیاد، مدرک دیپلم را گرفتم. سال 1374 بود که در کنکور شرکت کردم و در دو دانشگاه پذیرفته شدم. الهیات دانشگاه خوانسار و ادبیات دانشگاه پیام نور فریدون شهر. به الهیات عشق زیادی داشتم، اما با وجود تمام ...
امید دارم به تیم ملی بروم/ از بی مهری مسئولین ناراحتم/ در ده دقیقه 600گرم وزن کم کردم!
مرحله است. سنگ نوردی را تا کجا ادامه دادید؟ - سنگ نوردی رشته ای بود که هرگز گمان نمی کردم از آن خسته و یا زده شوم مسابقات بسیار زیادی رفتم از منطقه گرفته تا کشوری که در کشور همه انتخابی تیم ملی بودیم که متاسفانه گاهی مشکلاتی پیش می آید که نمی شود آن چه ما دوست داریم، حتی یک بار که جز پنج نفر برتر شدم که انتخاب شدیم برای تیم ملی دقیقا در همان اسفند ماهی خورد که کرونا تازه آمده بود ...
شب قدر، خوشبختیِ دنیا و آخرت را از خُدا بخواهیم
الناز رحمت نژاد-خبرگزاری فارس البرز: برای ما خبرنگارها کم پیش می آید از مراسم های معنوی فیض کامل را ببریم! چون باید حواسمان هم به نوشتن باشد، هم حالِ خودمان. دلم خواست امشب ننویسم! فقط از مراسمِ شبِ قدر فیض ببرم. واردِ هیئت انصارالامام و حرم مطهر شهدای گمنام که شدم، بغضی گلویم را گرفت و اشکی در چَشمانم حلقه زد. دیدم مگر می شود از این حِس و حال و هوا ننوشت؟ مگر می ...
بازگشت به زیر تیغ بعد از ترک ایران
رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال کشته شدن پسر جوانی به نام یاور مقابل خانه شان در جنوب تهران آغاز شد و مأموران برای تحقیق در محل حاضر شدند و جسد پسر جوان نیز به دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی منتقل شد. برادر یاور به نام پیام که با پلیس تماس گرفته بود، گفت: مدتی بود با یکی از دوستانم به نام شهرام اختلاف حساب مالی داشتم. امروز شهرام مقابل خانه مان آمده بود تا ...
مصاحبه روابط عمومی اداره کل دامپزشکی استان کرمان با دکتر مرضیه صادقی کارشناس شبکه دامپزشکی شهرستان ...
عبدالمهدی مغفوری ( که دوست قدیمی ایشان بودند ) شدم و یادم آمد که شب عملیات کربلای 5 موقع خداحافظی از هم با یکدیگر عهد کردیم که اگر هر کدام شهید شدیم شفیع دیگری در قیامت باشیم و اگر زنده ماندیم و زیارت حرم امام حسین رفتیم دیگری را یاد کنیم ، و ایشان می گفتند که من این عهد را کاملا فراموش کرده بودم تا اینکه هنگام زیارت حرم متوجه حضور شهید مغفوری شدم که به سمتم آمد و به من گفتند حاج تهمتن: الوعده و الوفا و ...
مادربزرگ 77 ساله روی سکوی نخست آسیا
را نمی داد. عقیلی درباره انگیزه اش برای شرکت مجدد در مسابقات دو در رشته 400 متر می گوید: برای دلم مسابقه دادم. نتیجه و کسب رتبه برایم اهمیتی نداشت و فقط قصدم محک زدن خودم را داشتم که به خط پایان مسابقه رسیدم و اول شدم. اینکه پرچم کشورم را بالا بردم این برایم ارزشمند بود که توانستم کاری هرچند کوچک انجام دهم. نیت من محک زدن خودم و تصمیم داشتم مسیری را که رفته بود تا انتها بروم. جالب اینجا بود که در همین مسابقات من حریف های جوان تر از خودم را پشت سر گذاشتم. ...
روایت پزشک کرونایی از صحنه های آخرالزمانی در یک بیمارستان !
، رفتند اتاق کناری ام. اولین بار بود که صدای کد را می شنیدم و برای CPR نمی رفتم، شروع کردم به دعا کردن، کاری بیشتر از من بر نمی آمد، چند دقیقه بعد هم جسد را بردند. شب شده بود و تنگی نفس داشتم، کنجکاو بودم که بدانم جواب PCR کرونای من چیست؟ دوست داشتم مثبت باشد تا تکلیفم را بدانم، اما تست ها 72 ساعت زمان می بردند. با سختی خوابیدم، با احساس خفگی بیدار شدم، تب شدید داشتم و اکسیژن هم قطع بود ...
کلاهبرداری دکتر قلابی از دختران دم بخت!
به دلم نشسته و می خواهم با تو ازدواج کنم. رفته رفته رابطه ما صمیمی تر شد و حتی یک بار مرا به مقابل کلینیکی در شمال تهران برد و گفت که در آنجا کار می کند. یادم هست که خانمی مقابل در بود که او را با عنوان دکتر کامیار صدا زد و همه اینها باعث شد که مطمئن شوم او دکتر زیبایی است. بعد از مدتی هم گفت در کار خرید و فروش تجهیزات پزشکی است و تعریف کرد که خرید و فروش در این حوزه سود زیادی نصیبش کرده است. او با ...
نگذارید سیل خروشان رهروان علی(ع) از حرکت بایستد
خود را آباد کنید و از همه بالاتر سبب خشنودی خدا شوید تا رحمت او بر شما فرود آید و شما را از شر شیطان محفوظ دارد. باری پدرم که عمری در کنار تو بودم و هرگز نتوانستم کوچک ترین خدمتی به تو بکنم بلکه سبب ناراحتی تو شدم نه تنها عصای پیریت نبودم بلکه خود سنگینی بودم که قد خمیده ات و بدن رنجورت را فشردم. امیدوارم و عاجزانه از تو می خواهم که مرا ببخشی من مدیون تو بودم و هرگز دین تو را ادا نکردم ...
وصیت شهید اصغری خواه برای زمان شنیدن خبر شهادتش
چشم به راه پسرته، حق داره، به حال خودش بذارش. آقاجون هم ول کن نبود که نبود. من حال شوخی نداشتم. چندین بارخواستم داد بزنم. ولی به نفسم مسلط شدم و سکوت کردم. با خودم می گفتم: خدایا دارم منفجر میشم. چرا بچه های سپاه نمی آیند؟ در همین گیرودار بودم که صدای چند ماشین و هیاهو از بیرون خانه به گوش رسید. گفتم: آقاجون پاشو که دوست های محمد اومدن دیدنت. سرتان را درد نیاورم اینطوری بود که من در ...
دخترم! این ها عکس های شهادت من است
غیر از حسن آقا، فرزندان دیگری هم دارید؟ غیر از شهید دو دختر هم دارم. حسن آقا تک پسر خانواده و فرزند دوم بود که به شهادت رسید. پسرم متولد 28 مهر 1367 بود. ولادت پسرم همزمان با شهادت امام حسن مجتبی (ع) و وفات حضرت رسول اکرم (ص) بود. به همین دلیل نامش را حسن گذاشتیم. ما اصالتاً اهل کاشمر (در 240 کیلومتری شهر مشهد) از توابع استان خراسان رضوی هستیم. گفتید نام پسرتان را به دلیل تولدش در سالروز شهادت امام حسن (ع) انتخاب کردید، پسرتان در جوی مذهبی رشد کرده بود؟ ما خانواده ای مذهبی هستیم. پسرم در یک خانواده با فضای معنوی و البته نظ ...
ملی پوش اسکی: گفتند ایتالیا بمان و برنگرد/ با حاشیه و دعوا باتجربه ها را کنار گذاشتند
جهانی و مسابقات بین المللی را دارم. در ترکیه نقره و برنز گرفتم. در کاپ آسیا 2010 به میزبانی شمشک طلا به دست آوردم. در کاپ اروپا سال 2008 که به میزبانی ایتالیا برگزار شد بین 110 شرکت کننده چهاردهم شدم. آن موقع به من پیشنهاد دادند در ایتالیا بمانم و برنگردم اما از آنجایی که مردم و کشورم را دوست داشتم، در ایران ماندم. کلهر از خانواده، مربیان و هم تیمی های خود تشکر کرد و ادامه داد: از پدرم ...
از اعتماد همسرم سوء استفاده کردم!/ او مچم را بدجوری گرفت! زندگیم تباه شد!
اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... زن 49 ساله با بیان این که در این سال ها همواره عذاب می کشیدم اما از افشای این راز به شدت وحشت داشتم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 19 ساله بودم که اصغر به خواستگاری ام آمد ولی پدر و مادرم بدون هیچ گونه تحقیق ...
ماجرای استقبال گرم زن کُرد از رزمندگان یخ زده
سرباز کوچکی بودم که در آن شرایط سربازی ام را انجام دادم. بعد از جنگ معاونت آموزشی لشکر علی بن ابیطالب (ع) را برعهده داشتم و مدتی در نیروی قدس بودم و بعد به نیروی زمینی سپاه رفتم. اگر خدا قبول کند جزو کسانی بودم که یگان صابرین سپاه را راه اندازی کرده و در کنار دوستان صابرین بودم. الحمدلله همچنان سرباز هستم و اگر امام زمان (عج) از من قبول کند و دعای مردم و شهدا همراهم باشد، بیش از 100 هزار نیرو ...
فکر می کردم کارگردان فریبم می دهد!
در این گفت وگو به معضلاتی هم اشاره دارد که در راه ترجمه، تجربه کرده است. آنچه در ادامه می خوانید، خلاصه ای از آنهاست. من با ترجمه کتاب زندگی نامه جکی چان با شما آشنا شدم. از همین کتاب شروع کنیم؟ یک روز در شرکت نشسته بودم و نِت را جست وجو می کردم. خبری دیدم درباره اینکه زندگی نامه جکی چان اواخر آذرماه منتشر می شود. آن زمان خودم جست وجو می کردم و کتاب به ناشر پیشنهاد می دادم. تکه ...
دعای روز 18 ماه مبارک رمضان
فرادید | در روز هجدهم ماه رمضان از خداوند منان می خواهیم: اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکَاتِ أَسْحَارِهِ، وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیَاءِ أَنْوَارِهِ، وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ، بِنُورِکَ یَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ. خدایا مرا در این ماه به برکت های سحرهایش آگاه کن، و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش، و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به ...
او برای همه نسخه مهربانی می پیچد
همدان می رفتم به او سر می زدم. مکث دزدی که توبه کرد در یکی از خاطرات شیخ حسین انصاریان آمده است: یک بار دیگر هم اتفاق عجیب و شگفت آوری در حرم امام رضا(ع) برایم پیش آمد که برایم خاطره ای خوش شد. در سفری که به مشهد مقدس داشتم با خودم گفتم که بدون عمامه وارد شوم و عبا را روی سرم بکشم و به گوشه دنجی بروم. می خواستم با خدا خلوت کنم. پشت دیوار متصل به در ورودی حرم مشغول زیارت شدم. در ...
نجات یافته از قصاص رضایت بگیر شد
بود و من درحالی که چنگک نان در دستم بود برای وساطت به سمتش رفتم و اصلا نمی دانم چه شد که در درگیری چنگک به او برخورد کرد و زخمی شد و پس از 5روز جانش را از دست داد. 9سال تمام در زندان بودم. اولیای دم درخواستشان قصاص بود و خب حق قانونی آنها بود که مرا مجازات کنند. چند وقت بعد تأیید حکم قصاصم در زندان به من ابلاغ شد و نمی دانید چه روزهای وحشتناکی داشتم. اینکه در زندان هر لحظه کابوس مرگ و ...
ماجرای دختر فراری که سردار نجات داد
بنشینید و وصیت نامه های شهدا را بخوانید. گقتم بخوانم ببینم چه چیزی در اینها هست. نه اینکه چون همسر حاج حمید هستم این حرف را می زنم. ولی واقعاً ویژگی هایی را در حاج حمید دیدم که در بقیه شهدا ندیدم. کسانی که آن زمان بودند به من گفتند وقتی حاج حمید شما را آورد، ما جا خوردیم. من آن موقع تازه 15 سال داشتم و در اوج طراوت جوانی بودم. آمد و مرا معرفی کرد و شما را در بحث نظام و انقلاب و سپاه کمک ...
رابطه مخفیانه سرباز پادگان با دختر قد بلند
جوان 30 ساله گفت: پدرم مکانیک خودرو بود و به همین دلیل من و دو برادر دیگرم نزد پدرمان این حرفه را آموختیم. من که آخرین فرزند خانواده بودم به دلیل علاقه عجیبی که به این شغل داشتم به دبیرستان فنی و حرفه ای رفتم و در همین رشته ادامه تحصیل دادم. طولی نکشید که علم و تجربه را درهم آمیختم و به یک استاد کار ماهر تبدیل شدم. بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع دبیرستان دیگر نخواستم وارد دانشگاه شوم ...
پرسپولیس روی دور برد افتاده است | از حذف استقلال ناراحت شدم | جای اشتباه نداریم
...، گفت: بازی سختی در کرمان داریم، اما ما هم پرسپولیس هستیم و بازی سخت نمی شناسیم. امیدواریم همه تیم ها را ببریم. امیدوارم مصدومیت من تا آن بازی کامل برطرف شود. وی درمورد اینکه آیا در فاصله پنج هفته مانده به اتمام فصل، دریافتی مناسبی داشته اند، توضیح داد: درمورد این قضایا صحبتی ندارم. وینگر پرسپولیس درمورد حذف استقلال از لیگ قهرمانان آسیا، پاسخ داد: واقعا حیف است. استقلال تیم خیلی خوبی است و من واقعا از شنیدن این خبر ناراحت شدم. نمی دانم واقعا در مورد چه بگویم. ...
عزتمندی؛ صفتی که از پس خروارها دردمندی جانبازان خود را به رخ می کشد
نورالله محمدزاده (جانباز شیمیایی 55 درصد) - کلکسیونی از درد و ترکش و شیمیایی هستم. خجالت می کشم بروم بنیاد و بگویم من جانبازم. از سال 61 که 17 سالم بوده جبهه بودم. در چهار عملیات، پنج بار مجروح شدم! در یک عملیات دو بار مجروح شدم، 20 ماه در دوران تربیت معلم در جبهه بودم. در دوران دانش آموزی 18 ماه جبهه بودم و در عملیات کربلای پنج ترکش خوردم. در والفجر سه در مهران مجددا ترکش خوردم. در فکه هم مجروح ...
نوجوانی که با کتاب های درسی به جبهه می رفت+ تصاویر
اعزام به جبهه تأمین کند. اما این نوجوان دست به دامان مادر می شود تا از گروه اعزامی به جبهه جا نماند. روایت این رزمنده را در ادامه می خوانیم. حضور در منطقه مرزی سومار من اهل روستای یلقون آغاج شهرستان تکاب استان آذربایجان غربی هستم. پدرم کشاورزی می کرد و من هم در کار کشاورزی کمک شان می کردم. در کنار کمک به پدر، درس هم می خواندم. دوم تیرماه 1363 وارد بسیج شدم و سه ماه در ...
مصاحبه روابط عمومی اداره کل دامپزشکی استان کرمان با دکتر سمیه صادقی رئیس شبکه دامپزشکی شهرستان بافت ...
بودند که بابت این عشق و گزند نرسیدن به این دو و اسایش مردمان کشور خود از جان شیرین و شیرینی بودن در کنار عزیزان گذشتند. 11-دوست دارید به جوانان هم نسل خودتان چه بگویید؟ همگی بکوشیم ارزشهای اخلاقی و انسانی را در خود زنده نگه داریم و عاشق وطن و هم وطنان خود باشیم. 12- درباره ی این کلمات یک جمله بگویید : بابا؟ یک عمر حسرت مادر؟ تنهایی،غم، مهربانی شلمچه؟ رنگ و بوی شهدا شهادت؟ گذشت،فداکاری با تشکر از شما، انشاالله که ما هم بتونیم ذره ایی از منش شهدا من جمله پدر بزرگوار شما را تو وجودمون جا بدیم. ...
عواقب آلودگی جامعه به بی حیایی و بی عفتی
وارد مدینه شدم دلم سرشار از کینه نسبت به علی و اولادش بود، اما اکنون که از مدینه می روم دلم لبریز از محبت علی و اولاد اوست، این نتیجه حسن خلق امام حسن (ع) بود. اهل بیت (ع) فرموده اند هر کجا هستید زینت ما باشید، زیرا رفتار شما را به ما نسبت می دهند، ما خوشحال می شویم اگر خوبی های شما بر زبان مردم جاری باشد. آیت الله عابدینی در ادامه راجع به ویژگی جوانمردی خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم در عالم ...
سرنوشت عشق به دروازه بانی در پرسپولیس این جوان را دزد کرد / دلال قلابی بدبختم کرد! + گفتگو
، دیدم یک دزد و یک جیب بر حرفه ای شده ام. چند بار دستگیر شدم و آخرین باهم بابت جیب بری یک سال حبس بودم که آنجا با یک دزد خانه ها به نام مهرداد آشنا شدم . چطور سرقت می کردید؟ وقتی آزاد شدیم مهرداد مرا پیش یک دلال فوتبال برد و او برای این که مرا مطرح و به تیم های معروف معرفی کند، پنج میلیارد تومان خواست. برای این که این پول را جور کنم ، مجبور به همکاری با آنها شدم. پنج میلیارد ...
نذر فرهنگی انقلابیون برای آزادی امام خمینی (ره) از زندان
تصویر کشیده است: حضرت امام (ره) بعد از دستگیری در شب 15 خرداد و انتقال به تهران تا 11 مرداد 1342 در زندان و در محوطه ی پادگان قصر و سپس پادگان عشرت آباد زندانی بودند و آنگاه به خانه ای در داوودیه و بعد از چند روز به منزل آقای روغنی در قیطریه منتقل شدند که در محاصره و محافظت شدید نیرو های امنیتی قرار داشتند و منظور از تعبیر حبس و حصر امام (ره)، همین است. در 15 فروردین 43 به تهران سفر کردم و ...
فرمانده شهیدی که همسرش بازیگر بود/ ماجرای عجیب عطر نرگس و شهیدی که برای روایت کتابش حاضر شد
..... همه این رزق ها به لطف حاج حمید است. من الان هم مجری تلویزیون هستم و هم کارشناس کتاب در کنارش کتاب هم می نویسم و همه این تغییرها در یک سال بود. قبلاً اینطوری نبودم. من یک آدم کتاب خوان بودم ولی فکر نمی کردم هیچ وقت کتاب بنویسم. تسنیم: حس می کنم وقتتان برکت پیدا کرده، این تعبیرم درست است؟ وقتی آدم به سمت شهدا می رود خدا به زمان را برکت می دهد. انگار این وقت کش می آید و طولانی می شود. در مجموع اتفاق های بهتری در زندگی آدم می افتد. اسم این اتفاق اسم برکت است. برکت وقت و برکت بیان، برکت استعداد و در مجموع زندگی پربرکت می شود و برکت یک عنایت است. انتهای پیام/ ...