سه شنبه ۲۹ اسفندساعت ۱۲:۰۸Mar 2024 19
جستجوی پیشرفته

رازهای جوانی که از اتاق 6 متری به تاسیس شرکت رسید

شاید همیشه داستان شرکت های خارجی مثل گوگل و یا مایکروسافت را شنیده باشید که از یک گاراژ یا زیرزمین کسب و کار خود را شروع کرده و بعد از مدتی رشد کرده و به شرکت های غولی که امروز می بینید رسیده باشند. اما حتما برای شما جالب است که داستان هم وطنان ایرانی خود را بخوانید که به همین شکل از یک فضای کوچک شروع کرده اند و اکنون کسب و کار مختص خود را دارند. بهتر است داستان زندگی این فرد را از زبان خودش بشنوید و در انتهای مقاله 10 راز موفقیت او را که شخصا آنها را کسب کرده بخوانید تا شما نیز بتوانید با کمک تجریبات او به موفقیت برسید.

 

گاهی شب ها در ماشین می خوابیدم

در شهرستان و در خانه به کار طراحی گرافیک مشغول بودم اما بیشتر مشتریانم در شهرهای دیگر و بیشتر در تهران بودند و برای اینکه با آنها ملاقات حضوری داشته باشم مجبور بودم به آن شهر بروم و بعد از بستن قرارداد به شهرستان برگردم و روی پروژه ام کار کنم. گاهی نیز مشتریان برای روزی که با آنها قرار گذاشته بودم، وقت نداشتند و مجبور می شدم شب در ماشین بخوابم تا روز بعد بتوانم با آنها دیدار کنم. باید یک شب در ماشین خوابیده باشید تا بدانید که چقدر سخت است. تمام استخوان های انسان خرد میشود. البته اگر بشود خوابید.

 

برای شروع کار در پانسیون زندگی میکردم

بعد از یک مدت تصمیم گرفتم در تهران ساکن شوم تا بتوانم با بیشتر مشتریانم که در این شهر بودند در ارتباط باشم. به همین علت به تهران آمدم و در پانسیونی که نزدیک به سیدخندان بود اتاقی اجاره کردم. البته در آن اتاق تنها نبودم و 5 نفر دیگر نیز در همان اتاق زندگی میکردند. یک اتاق با 3 تخت دو طبقه و یک دستشوئی مشترک که در حیاط بود و یک حمام که در طبقه ی دیگری از این پانسیون تقریبا بین 24 نفر مشترک بود. کل امکانات این پانسیون به یک یخچال و یک تلویزیون 14 اینچ خلاصه میشد. یک ظرفشوئی که بیشتر شبیه آبخوری حیوانات بود هم در آن فضا تعبیه شده بود. اما به هیچ وجه کم نیاوردم و با تمامی این مشکلات کنار آمدم.

 

در شرکتی استخدام شدم که جای دو نفر کار میکردم

بعد از مدتی که کار طراحی انجام می دادم با شرکتی آشنا شدم و بعد از مصاحبه توانستم آنجا استخدام و مشغول بکار شوم. برای اینکه درامد بیشتری حاصل کنم به مدیر آن شرکت پیشنهاد دادم که کار دو نفر را انجام دهم اما نصف حقوق نفر دوم را دریافت کنم. این پیشنهاد من با استقبال کارفرما مواجه شد و به حقوق من نیز اضافه کرد.

 

بعد از مدتی موفق شدم خانه ای در تهران اجاره کنم

با دریافت بیشتر حقوق بعد از مدتی موفق شدم به همراه یکی دیگر از دوستانم که در پانسیون زندگی میکرد در یکی از محلات پائین شهر تهران خانه ای 36 متری اجاره کنم و دو نفری وضعیت بهتری در آنجا داشته باشیم. با توجه به اینکه دو نفر بودیم اجاره ها و هزینه های خانه نیز نصف میشد و برای هر دو نفر ما بهتر بود.

 

از همه زودتر می آمدم و دیرتر میرفتم

صبح ها ساعت 5 و نیم صبح به شرکت میرفتم و کارها را انجام میدادم و از همه دیرتر برمیگشتم. گاهی تا 9 و یا 10 شب در محل کارم بودم. کافرما به من اعتماد داشت و کلید شرکت را در اختیارم قرار داده بود. بنابراین صبح ها و شب ها تا آخرین توان پای کار بودم و خودم درب شرکت را می بستم. خیلی از روزهای تعطیل نیز در محل کار بودم و دائم کار میکردم.

 

تمام تلاشم را کردم که بهترین باشم

انقدر کار کردم و به کارم توجه نشان دادم و هر کاری که انجام می دادم سعی میکردم بهترین کارم باشد. حتی اگر وظیفه ای به من محول میشود که در حیطه ی کارم نبود اما سعی میکردم تا حدی که می توانم در آن بهترین باشم. بعد از مدتی با تلاش و پشت کار نشان دادم که لیاقت ترفیع و افزایش حقوق را دارم و این باعث شد که توجه کارفرما به من جلب شود و با تغییر سمت به سرپرست واحد طراحی و مشاور مدیرعامل، بیشترین حقوق را در آن شرکت دریافت کنم.

 

انقدر پس انداز کردم و کمتر خرج کردم تا بتوانم خانه بخرم

وقتی صحبت از خرید خانه می شود همه به وحشت می افتند و خرید آن را بخصوص برای جوانان امروزی بدون پشتوانه غیر ممکن می دانند. اما من معتقدم این طرز فکر کاملا غلط است چون خودم به شخصه موفق شدم خانه ای در تهران بخرم. انقدر کار کردم و انقدر پس انداز کردم تا بالاخره توانستم مبلغی مناسب برای خرید خانه کنار بگذارم.

گاهی پشت ویترین یک سوپرمارکت یک پفک یا بیسکوئیت می دیدم اما وقتی به هدفم که جمع کردم پول برای خرید خانه بود از آن پفک صرف نظر میکردم تا در نهایت تونستم مبلغی جمع کنم و وامی هم از بانک مسکن بگیرم و خانه 40 متری در جنوب شهر تهران بخرم و این نقطه عطفی شد که بتوانم برای خودم پشتوانه هم ایجاد کنم. داشتن خانه یک پشتوانه بزرگ برای هر شخصی هست.

 

 

کار خودم را از اتاق 6 متری خانه شروع کردم

بعد از مدتی تصمیم گرفتم که کار خودم را استارت بزنم. آن موقع هنوز مفهوم استارتاپ هنوز مثل الان مرسوم نبود. البته استارت من با هزینه ی خیلی کم و به تنهائی از اتاق 6 متری همان خانه ای که خریده بودم شروع شد. با توجه به اینکه در طراحی کارکشته شده بودم و مطالعاتی که کرده بودم تصمیم گرفتم کار چاپ را شروع کنم. در آن زمان با حدود 3 میلیون تومان دستگاه چاپی خریدم و کار را شروع کردم.

 

همه چیز فراتر از حد انتظار پیش رفت

سعی کردم در چاپ بهترین باشیم و با کیفیت محصول را ارائه دهم. همین موضوع باعث شد به سرعت به عنوان کسی که کار با کیفیت عرضه می کند شناخته شوم. انقدر کار زیاد شد که به برادرم که در شهرستان بود پیشنهاد دادم به کمکم بیاید. او هم با فداکاری به کمک آمد. دو نفری به اندازه 10 نفر کارمیکردیم. روزها تلفن ها را جواب میدادیم و سفارشات را می گرفتیم و شب ها تازه کار ما شروع میشد و شروع به چاپ میکردیم. تا دیر وقت بیدار بودیم و کار میکردیم.

 

گاهی شب ها 2 ساعت می خوابیدم

گاهی ساعت 4-5 صبح می خوابیدیم و 7 صبح دوباره برای روزکاری جدید از خواب بیدار می شدیم. خیلی اوقات خودم به عنوان پیک سفارشات مشتریان را میبردم یا تحویل باربری میدادم. روزهای عجیبی بود انقدر کار میکردم که گاهی اختلال حواس میگرفتم و تمرکزم را از دست میدادم. انقدر کار کرده بودم که شب ها با استرس می خوابیدم و صبح ها با استرس بیدار میشدم و این موضوع تا یکی دو سال گریبانگیر من بود. شاید بگوئید که چه ارزشی دارد که انسان این کار را با خودش بکند. اما به شما می گویم اگر می خواهید به موفقیت برسید پس باید بیشتر کار کنید. هیچ راهی جز این وجود ندارد. همه ی آدم های موفق همین کار را کرده اند.

 

حالا دیگر نوبت آرامش است

بعد از چند ماه توانستم یک واحد بزرگ به عنوان دفتر اجاره کنم و کار خودم را به آنجا منتقل کنم. آنجا بود که توانستم چند نفر را استخدام کنم تا از زیر فشار کار آزاد شوم. دیگر مشتریان دائم خود را داشتم و برند خودم را ایجاد کردم. همانجا بود که خدمات چاپ شابلون تاسیس شد و کارهای چاپ تیشرت، چاپ لیوان، چاپ پرچم و چاپ روی محصولات مختلف را شروع کردیم. حالا دیگر کار به جای خوبش رسیده و برای چند نفر هم شغل ایجاد شده بود. اکنون خیلی ها شابلون را به عنوان یک برند معتبر در عرصه چاپ و البته با کیفیت ترین می شناسند. دیگر بعد از آن همه تلاش و خستگی وقت این است از دسترنج خودم لذت ببرم. اگر شما هم دوست دارید بیشتر با شغل و کار ما آشنا شوید می توانید به سایت شابلون www.shablon.ir  مراجعه کنید.

 

 

رازهای موفقیت من ساده اما سخت است

1-شروع کنید اگر یک جا بشینید اتفاقی نخواهد افتاد.

2-هیچ کاری راحت نیست. اگر دنبال کار راحت هستید به فکر در آمد بیشتر نباشید.

3-به خودتان سختی بدهید و هر کاری از دستتان برآید انجام دهید.

4-از مسئولیت های بیشتر نترسید مسئولیت های بیشتر شما را کارکشته خواهد کرد.

5-مطمئن باشید تلاش های مستمر 100% نتیجه خواهد داد.

6-همیشه به کارفرما نشان دهید توانائی انجام کارهای بیشتری را دارید. کارفرما بزودی ارزش و قدرت تلاش و پشت کار شما را درک می کند.

7-هیچ وقت فکر نکنید که باید کمتر کار کنید چون حقوق شما کم است. این نشان دهنده این هست که آدم تنبلی هستید. کارفرما به سرعت این موضوع را می فهمد و هیچ کارفرمائی آدم تنبل را دوست ندارد.

8-کمتر بخوابید و بیشتر کار کنید. ساعت هائی که شما خواب هستید آدم های موفق در حال کار هستند. موفقیت بیشتر نیاز به بیخوابی و تلاش بیشتر هم دارد.

9-کمتر خرج کنید و بیشتر پس انداز کنید.

10-و از همه مهم تر از همه اینکه هر کاری می کنید بهترین باشید.