سایر منابع:
سایر خبرها
کار در حلبی آباد زندگی می کند و باوری عمیق به برادر بزرگترش شکور دارد. همواره سعی می کند دنباله روی او باشد و خودش را به او ثابت کند. وقتی شبکه مواد مخدر شکور لو می رود و او دستگیر می شود، شاهین به واقعیتی مهم درباره زندگی اش می رسد. اینکه شکور برادرش نیست و مثل بقیه بچه های این باند، او را هم که بچه ای بی کس وکار بوده تربیت کرده و خانواده ای که این همه سال کنارشان زندگی کرده واقعی نیستند. با فاش ...
بلوچ دارد با لهجه ی دلبرانه اش به زائر دیگری چگونگی سفرشان را توضیح می دهد: 20 ساعت است تو راهیم. هوا گرم است. تهران هوا خوب تر است. کمی که می گذرد سمت و سوی حرف هایشان می رود سمت امام؛ مرد بلوچ می گوید: ما تا اسم امام می آید یاد وحدت حضرت رسول الله می افتیم . و بعد کل جمع صلوات زیبایی سر می دهند. عاقبت، جهان به دست آن ها می افتد مردمی که آمده اند همه بنظرم ساده و بی شیله ...