سایر منابع:
سایر خبرها
می توانست خبر شهادت فرزند رشیدش را به روستا ببرد و نه اسارت او را، ناامیدانه از شهر به روستا برگشت، با چشمان اشک بار و اندوه بر دل! آخه چشم انتظاری بسیار سخت است، اگر حتی یک لحظه کوتاه باشد، نمی دانست به دختر نشان کرده پسرش چه بگوید، به همسرش که رفته بود که خبر خوش بدهد. اضطراب اعلام یک خبر جان سوز آن موقع تعداد ماشین به اندازه الان نبود، از صبح تا ظهر تنها یک ماشین از شهر به ...
با شعله اتیش پاک میشیم ، حالا میخای توهم دوش بگیری؟ نه نه نه . ببینم نمی سوزونیم؟ هاهاهاهاها ا وا ! چقد بامزه ای منظورم حمام آتیش نبود ما میتونیم حموم اب واست ردیف کنیم. ممنون نمی خام دوس دارم بریم سراغ حنا راسی یادم اومد چن تا ازدخترهارا فرساده بودم سروگوشی اب بدن اونا رفتن وبرگشتن ومتوجه شدن حنا حالش خوبه. راس میگی خداروشکر.قربونت پری پری .اخیش زود زود لباستوبپوش بریم یالا دیگه عجله نکن تا اسم ...
.... با اینکه در 16 سالگی ازدواج کرد و همان سال هم تحصیلش را ناتمام گذاشت زن فهمیده و آگاهی است: در دوره راهنمایی عضو حزب جمهوری اسلامی بودم و در انجمن اسلامی مدرسه فعالیت های سیاسی داشتم. شوهرم دبیر است اما در ایام جنگ به عنوان بسیجی همیشه در جبهه ها حضور داشت و من علی رغم سن کم و داشتن سه پسر مانعش نمی شدم و می دانستم باید همسفر خوبی برایش باشم. از حسینش که حرف می زند پسوند آقا یا جان ...